چرا باید حتی المقدور از انجام معاملات با وکالت بلاعزل دوری کرد؟
امروزه در جامعه اقتصادی ما، انجام معامله با وکالت بلاعزل، بسیار معمول شده است. شاید شما هم یکی از این معاملات را تجربه کرده باشید. مثلاً خودرو خود را با وکالت بلاعزل خریده و یا آپارتمان خود را بصورت وکالتی و با ارائه وکالت بلاعزل فروخته باشید. لازم است بدانیم که «عقود معین» به دو دسته تقسیم می‌شوند: «عقود لازم» و «عقود جائز».
به گزارش «تابناک»؛ عقودی مانند بیع و رهن که طرفین پس از انعقاد و امضا، حق ندارند آن را فسخ کنند، عقود لازم می‌نامند. اما برخی عقود وجود دارند که بعد از انعقاد و امضا، هر یک از طرفین می‌تواند به راحتی آن را فسخ و منحل کند، بی‌آنکه ضرورت داشته باشد که دلیل خاصی را برای فسخ ارائه نماید. «عقد وکالت» از جمله این عقود است. بعد از آنکه شما به فردی وکالت می‌دهید تا کاری را به نمایندگی از طرف شما انجام دهد، بلافاصله بعد از اعطای وکالت می‌توانید، عقد را فسخ و یا وکیل را عزل نمایید.
پرواضح است که «عقود جائز» بسیار متزلزل بوده و از لحاظ ثبات معاملاتی در معرض ریسک جدی قرار دارد؛ اما از آنجا که در جامعه اقتصادی امروزه ما، شرایط انجام تشریفات رسمی و اداری، به ویژه تنظیم اسناد رسمی نقل و انتقالات، بسیار وقت‌گیر و پرهزینه شده، استفاده از وکالت به شدت مرسوم شده است. البته افراد برای آنکه خطر فسخ عقد وکالت و یا عزل وکیل را از خود دور سازند، اقدام به اخذ وکالت بلاعزل می‌کنند. وکالت بلاعزل وکالتی است که در آن موکل ضمن عقد خارج لازم، حق عزل وکیل را از خود ساقط می‌کند.
اما در این نوع از وکالت نیز همچنان خطرات موکل را تهدید می‌کند! برخی از این آسیب‌ها بدین شرح است؛
ـ اسقاط حق عزل وکیل و ضم وکیل و… مسقط حق فسخ عقد وکالت نبوده و موکل همچنان می‌تواند عقد وکالت را فسخ کند.
ـ به محض اینکه موکل فوت کند، و یا دچار جنون و امراض روانی شود (ولو اینکه دچار جنون اَدواری گردد) و یا ورشکسته شود، عقد وکالت به خودی خود منفسخ شده و منحل می‌شود.
ـ موکل می تواند موضوع وکالت را خود به انجام رساند و در این صورت وکالت شما بلااثر و بی ارزش می‌شود.
ـ اعطای وکالت، قانوناً سبب مُمَلِک محسوب نمی‌گردد و مادامی که موضوع وکالت در انتقال، انجام نشود، موکل بعنوان مالک شناخته می‌گردد، در این وضعیت طلبکاران می‌توانند مالی را که شما نسبت به آن وکالت بلاعزل دارید را براحتی توقیف و نهایتاً منتقل کنند. اجرای مهریه در این موارد بسیار مرسوم است.
ـ در مواردی که وکالت بلاعزل بواسطه تفویض وکالت، در ایادی متعددی به گردش درمی آید، هر آیینه ممکن است یکی از این روابط قراردادی که منشا تفویض وکالت بوده، منحل گردد و در نتیجه تمام معاملات بعدی نیز به تبع آن از درجه اعتبار ساقط شوند.
به عنوان مثال ممکن است یک اتومبیل گران قیمت بواسطه وکالت بلاعزل، چندین نوبت بین اشخاص متعدد نقل و انتقال شده و نهایتاً به دست شما رسیده باشد. اکنون اگر یکی از این اشخاصی که قبل از شما وکالت داشته، معامله خود را با نفر بعدی برهم زند، تمام وکالت نامه‌های بعدی از جمله وکالت شما نیز به تبع آن باطل می‌شود!
بنابراین توصیه می‌شود حتی المقدور معاملات خود را وکالتی انجام ندهید و یا در صورت اینکه به ناچار مالی را وکالتی خریداری کردید، در ثانی اصل معامله را مکتوب و محکم منعقد کرده و در آن به وکالت مذکور تصریح کنید.
من رفتم یک دفترخانه یک وکلالت فروش منزل دادم به شخصی، فکر کردم طبق معمول وکالت با حق عزل وکیل باید باشه مگر اینکه شخص خودش درخواست کنه که وکلالت بلاعزل باشه، متاسفانه دفترخانه برعکس بود، و پیش فرض در وکالت نامه ها مینوشت که حق عزل وکیل ندارد!!! خلاصه کم مانده بود باعث دردسر بشه، به رئیس دفترخانه اعتراض کردم، گفت باید میخوندی!!! گفتم شما روزی 50 تا مشتری داری، آیا همه دانش حقوقی کافی دارن، بر فرض هم که متن رو بخونند، نباید وکالت به صورت پیش فرض بلاعزل باشه، مگه اینکه شخص خودش درخواست کنه، که بنده چنین درخواستی نکرده بودم. شخصا فکر میکنم در وکلالت این دو مورد نباید باشه، یکی بلاعزل و دوم توکیل به غیر ، در مورد توکیل به غیر هم مشکلات پیش میاد. اصلا معنی نداره که وقتی شما به شخص معینی که شناختی نسبت بهش دارین وکالت بدین، آن وکالت قابلیت تفویض به اشخاص غریبه داشته باشه و مصائب حقوقی برای صاحب اولیه مال ایجاد کنه. فرض کنید من وکالت دادم به شخصی که منزلم رو بفروشه، طرف وکالت رو تفویض میکنه به دیگری، و آن دیگری که غریبه است خیانت میکنه و ملک رو به چند نفر همزمان میفروشه و پولی به جیب میزنه و فرار میکنه، درسته آن شخص جرمی مرتکب شده، اما بالاخره شما هم به عنوان مالک اصلی ملک، در مضان اتهام می افتین. با سلامنگارنده محترم محبت بفرمایید اولا منبع متن حقوقی ارایه شده کجاست ؟ثانیاطریقه فسخ سند وکالت بلاعزل وعزل آن را مشروحا بیان فرمایید؟ثالثا توصیه مشفقانه این است مطالب حقوقی را آن طور که هست بیان فرمایید نه آنچه که برداشت جنابعالی است
1-خاطر نشان می سازد که وکالت بلا عزل حکایت از انجام معاملات است یعنی ضمن عقد خارج لازم لزوما بیعی منعقد گردید ودرصورت لزوم فقط از طریق دادگاه باطل می شود
2-ملاک اعمال مردم در مراودات عمل به قانون است که قانوگذار عالم به تمام جوانب امر است
| 
برای فسخ وکالت بلاعزل باید هم وکیل و هم موکل در دفترخانه به همراه اصل وکالت نامه حاضر شوند و هر دو درخواست فسخ دهند. زمان ما اینطور بود، الان رو نمیدونم خودتون از دفترخانه بپرسید این دفاتر ثبت اسناد هم برای خودشان مافیایی شده اند بنده خانه خریدم بدون اینکه دفتر خانه به بنده بگوید اینجا عقب نشینی دارد بعد که فهمیدیم کار از کار گذشته بود خداوکیلی این عربی چیه نوشتین؟! درست با زبان مادری و رسمی کشور توضیح بدین پس جمع کنید این قانون مسخره را.طرف پولشو تمام و کمال گرفته و وکالت بلا عزل داده و حالا که تمام دوندگی هاشو را کرده.بازم موکل بیاد بازی در اره وکالت بلا عزل که تا به این حد شکننده است چرا در محضر رسمی نسبت به تنظیم آن اقدام مینمایند . ترا خدا این کلمات عربی را که در رشته حقوق است را برداریدو به فارسی ترجمه کنید بنده با مدرک فوق لیسانس قادر نیستم مفهوم جملات را بفهمم. جهت حداقل شدن مشکلات حقوقی تمام مردم ایران انجام این امر ضروری است واقعا اطلاعات خوبی بود ولی ای کاش 5 سال پیش که ما بدبختا یک وکالت بلاعزل که اصلا نمیدونستیم چیه دادیم وتمام ارثمون را از دست دادیم این اطلاعات را داشتیم. کاش این نوع وکالت نابود میشد من هم موافق هستم افراد عادی می ریم دفترخانه اما هیچ کدام نمی فهیمم دفترخانه چی مینویسد. خوب بجای ثمن معامله بنویسید پول داده شده در معامله. یا بیع ؟؟؟ نمیدانم چه و چه .... ضمن عقد خارج لازم ؟.... مسلا فارس هستیم کلن عربی اون هم نمی فهمیم 
| از مسلا گفتنت معلومه چقدر فارسی بلدی شما در حقیقت با این مقاله خیلی از نکات حقوقی را مدنظر قرار ندادید اولا اینکه می گویید اگه مورد وکالت انجام نگیرد در حقیقت انتقالی انجام نگرفته است این صحیح نیست چون اگه وکالت فقط یک وکالت معمولی باشد ( وکالت کاری ) بدون تنظیم عقد بیع در این صورت گفته شما صحیح هست ولی اگه وکالت یه وکالت سفت و قرص از نوع وکالت در مقام بیع باشد صرف همین وکالت هم حکایت از انتقال دارد و این در عرف پذیرفته شده است و اگه در کنار وکالت هم بیعی باشد این هم حاکی از انتقال هست هر چند مورد وکالت عملا انتقال نیافته باشد