بازدید 13276
۲
بازتاب

ناگفته‌های جالب چلنگر از پشت پرده تیم ملی فوتبال

به بلاژویچ گفتم شما مربی در سطح کلاس جهانی هستی باید برخورد کنی. او دستی به مویش کشید و به من گفت: پسرم او نابغه است، نوابغ یا صفر هستند یا صد، من دنبال این نیستم که کل مسابقه برایم بدود، دنبال دوثانیه خاص هستم.
کد خبر: ۹۱۴۷۳۹
تاریخ انتشار: ۰۷ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۵۶ 29 July 2019

رضا چلنگر مترجم سرشناس مربیان کروات شاغل در فوتبال ایران صبح امروز مهمان برنامه تلویزیونی بود.

به گزارش تابناک ورزشی، او که بیش از دو دهه به مترجمی مشهورترین مربیان کروات شاغل در ایران پرداخت یکی از چهره‌های جذاب و محبوب فوتبال ایران هم هست که حضورش در این برنامه تلویزیونی با حرف‌ها و ناگفته‌های بسیار مهمی همراه بود. بخشی از صحبت‌های جذاب رضا چلنگر که تاکنون کمتر شنیده بودید را به صورت مختصر می‌خوانید.

جعبه سیاه فوتبال ایران هستم

یک جور‌هایی جعبه سیاه فوتبال ایران هستم (باخنده) به این هم فکر کردم که کتاب منتشر کنم و اگر این کار را انجام بدهم کتاب قطوری خواهد شد.

‌قرار نبود وارد ورزش شوم و به کشور برگشتم که به کار‌های شخصی ام برسم. روزی آقای وزیری (مسئول سابق فدراسیون) از من درباره فعالیتم پرسید و زبان‌هایی که به آن‌ها تسلط دارم را نام بردم. من با پزشک تیم ملی رفیق بودم. پنج ماه گذشت تا یک بار مادرم گفت: از کنوانسیون فوتبال (منظور فدراسیون فوتبال) زنگ زده بودند و آقای وزیری نامی با تو کار داشت. کمی فکر کردم و یادم افتاد کدام وزیری است. قرار گذاشتیم و از آن روز کار شروع شد. به من گفتند فردا بیا که رفتم و ۹ ساعت جلسه برای مذاکره و امضای قرارداد با بلاژویچ داشتیم.

بلاژ بار‌ها از دستم عصبانی شد

بلاژویچ خیلی سختگیر بود و اگر یکی دو جمله از دستم در می‌رفت و ترجمه نمی‌کردم، عصبانی می‌شد. یادم هست آن موقع هر روز مصاحبه داشتند. خبرنگاران زیادی می‌آمدند و من حرف‌ها را ترجمه می‌کردم. تازه بعد از آن روزنامه‌ها را جلو من می‌گذاشت و می‌گفت: اینجا چی نوشته. یک بار دو کلمه جا انداختم و ایشان شاکی شد.

ناگفته‌های جالب چلنگر از پشت پرده تیم ملی فوتبال

بلاژ به خداداد گفت: دستت را در جیبت نکن!

بلاژویچ روی یک چیز‌هایی حساس بود. مثلا می‌گفت: در تمرین لباس نباید روی شورت ورزشی باشد یا جوراب‌ها باید کامل بالا باشند. هرکسی رعایت نمی‌کرد تذکر می‌داد. یک بار خداداد هم آمد و کنار او نشست. بلاژویچ گفت: چرا نشستی؟ من هم به خداداد گفتم چرا نشستی؟ بعد خداداد بلند شد و دستش را در جیبش کرد. بلاژویچ گفت: وقتی با من حرف می‌زنی دستت را در جیبت نکن. البته انصافا خداداد بعدا رعایت کرد.

علی کریمی نه، سختگیری‌های بلاژ خداداد را عصبانی کرد

توجه بیش از اندازه به علی کریمی؟! نه به نظرم سختگیری‌های بلاژویچ بیشتر باعث شد تا خداداد آزرده خاطر شود. این حقیقت دارد که آقای بلاژویچ علی کریمی را خیلی دوست داشت. حالا من دقیقا خبر ندارم در ذهن خداداد چه بود، ولی ممکن بود. بین علی کریمی و خداداد رقابتی وجود داشت، گرچه حضور خداداد هم در تیم ملی مستمرتر بود. بلاژویچ علی کریمی را دوست داشت.

بلاژویچ گفت علی کریمی نابغه است

کریمی آدم خاصی است به او می‌گفتیم به راست برو به چپ می‌رفت، من هم یک بار از این موضوع ناراحت شدم. به بلاژویچ گفتم شما مربی در سطح کلاس جهانی هستی باید برخورد کنی. او دستی به مویش کشید و به من گفت: پسرم او نابغه است، نوابغ یا صفر هستند یا صد، من دنبال این نیستم که کل مسابقه برایم بدود، دنبال دوثانیه خاص هستم.

خداداد گفت نمی‌توانم به تیم ملی و خودم کمک کنم

بله، صد در صد درست بود که خداداد گفت نمی‌خواهد در تیم ملی باشد. گفت: من نمی‌توانم به شما و خودم کمک کنم. برداشت خداداد به نظر من اشتباه بود. بلاژویچ جدا به او نیاز داشت. بین او و کریمی رقابت بود. کریمی هم تازه آمده بود. حضور خداداد خیلی مستمرتر بود.

کریمی عاشق خوردن همبرگر است

ماجرای همبرگر خوردن علی کریمی در اردوی تایلند یکی از خاطرات جالب و کاملا درست ما محسوب می‌شود. او عاشق همبرگر است. اصلا یکی از سرگرمی‌هایش همبرگر خوردن است. بلاژویچ هم وقتی از این علاقه مطلع شد فردای آن روز همه بچه‌ها را به همبرگر میهمان کرد. البته ذکر این تکته الزامی است که در اردوی قبل از بازی با بحرین بلاژ با خوردن همبرگر مخالفت کرد.

نمی‌توانم حاشیه‌های جام جهانی ۲۰۰۶ را تکذیب کنم

درباره ماجرا‌های جام جهانی ۲۰۰۶ و اینکه علی دایی گفته بود تو چشم من نگاه می‌کنند و پاس نمی‌دهند و همنیطور حاشیه‌های تیم من نمی‌گویم نبود، ولی کلا جو حاکم بر آن روز‌های فوتبال، جو خوبی نبود. پنهان که نیست. رئیس سازمان تربیت بدنی و دادکان اختلاف شدید داشتند. این اختلاف به رسانه و بعد در تیم کشید.

لگد کریمی به ساک پزشکی همه آمپول‌ها را شکست

لگد کریمی به ساک پزشک در جام جهانی را دیدم، چون چند قدم آن طرف‌تر بودم. وقتی یک نیمه تلاش کرد و نشد مهارتش را نشان دهد. برانکو او را بیرون کشید. از شدت عصبانیت ساک را زد. یادم هست شانه یحیی مصدوم شد. وقتی او را آوردیم بیرون و دکتر می‌خواست آمپول مورفین به او بزند نتوانست، چون با این ضربه علی کریمی تمام آمپول‌ها شکسته بود. کریمی خیلی عصبی بود. سراسر اردو همین بود.

کریمی احترام خاصی برای برانکو قائل بود

دوستی برانکو و کریمی؟ ماجرا به عذرخواهی برنمی گشت، چون کریمی احترام خاصی برای برانکو قائل بود. همیشه به اردو سر می‌زد و حمایت می‌کرد. حتی وقتی داخل اردو می‌آمد دو ساعتی خلوت می‌کردند.

پشت پرده خداحافظی هاشمیان از تیم ملی

درباره ماجرای خداحافظی اول وحید هاشمیان از تیم ملی که زمان بلاژویچ بود باید اعتراف کنم او تازه از پاس رفته بود بوخوم. وحید اخلاق خاصی دارد. آمد و رفتیم داخل زمین که تمرین کنیم. قبلش وحید گفت: من مصدوم هستم. رسیدیم داخل زمین. بلاژ نگاه کرد دید وحید دارد در زمین روپایی می‌زند. ناگهان فریاد زد که تو داری من را سیاه می‌کنی. تو من را فریب می‌دهی. تو که گفتی مصدوم هستی. آن تمرین تمام شد وحید ساکش را جمع کرد و رفت!

عنایتی از برانکو عصبانی بود و با او دست نداد

رضا عنایتی بعد از جام جهانی ۲۰۰۶ با برانکو دست نداد. رضا آقای گل لیگ بود و از استقلال دعوت شده بود. برانکو بعد از پایان بازی داشت از همه خداحافظی می‌کرد. با همه دست داد، اما به رضا که رسید او پشتش را کرد و دست نداد. شاکی بود که دست نمی‌دهم. من به رضا گفتم به هر حال مربی ات بوده. دیگر هر چه بوده تمام شده. این را هم بگویم. بعد از آن وقتی برانکو برگشت. رضا در ابومسلم بود. می‌خواست از این تیم یک بازیکن بگیرد. با او صحبت کرد. خیلی هم محترمانه حرف زدند. درباره یک بازیکن اطلاعات از او گرفت.

بلاژویچ توانست رضایت خانواده همسرم را بگیرد

در جریان خواستگاری من که بلاژویچ حضور داشت وقتی او خانمم را دید به من گفت: رضا شانسی نداری! ولی وقتی صحبت‌ها شروع شد با یک تبحری توانست رضایت را بگیرد. البته یک خاطره شیرین‌تر دیگر هم دارم. یادم هست ۱۱ سپتامبر که هواپیما‌ها به برج‌های دوقلو خورده بود من داشتم خبر‌ها را می‌دیدم و بلاژ در حمام بود. گفتم مربی بیا بیرون ببین چه شده است. آمد بیرون تصاویر را دید. گفت: کی این کار را کرده؟ گفتم نمی‌دانم. بلاژویچ هم گفت: کار هر کسی بوده خیلی کار خوبی کرده است.

Image result for ‫چلنگر + برانکو‬‎

برانکو می‌ماند خیلی چیز‌ها از دست می‌داد

کلکسیون افتخاراتش را جمع کرده بود و اگر می‌ماند شاید چیزی از آن‌ها را از دست می‌داد. سفیر ما دکتر صادق هفته پیش با برانکو صحبت کرد، ۷۰۰ هزار یورو بابت درآمد سال پیش است، در حالی که او دو سال قرارداد داشت، برآورد این سخت است و نمی‌دانم چه پیش می‌آید. امیدوارم که شکایتی در کار نباشد.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
علی اقای کریمی سلطان فوتبال ایرانه
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۵۹ - ۱۳۹۸/۰۵/۰۸
البته اگر دایی نباشد!!!!!!!!!!!خخخخ
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها