بازدید 10255
پلنگ رودسر، آینه تمام‌نمای هفت‌خوانِ بازپروری حیات وحش در ایران

خروج از باغ وحش قزوین، آخرین چالش آرزو

هفت خوان بازپروری حیوانات آسیب‌دیده که بر بستری از بی‌تدبیری مسئولان محیط زیست بنا شده یکی از بزرگترین نقاط ‌ضعف‌ سازمان محیط زیست در حفظ حیات وحش به شمار می‌رود که پیامدهای ناگوار آن به جز با ایجاد یک مرکز بازپروری مجهز، قابل پیشگیری نخواهد بود.
کد خبر: ۶۷۷۷۸۹
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۰ 16 March 2017
شادی مدرس- جای خالی دستکم یک مرکز در سطح کشور که به معنای واقعی کلمه به منظور درمان و بازپروری گونه‌های آسیب‌دیده حیات وحش، اختصاص یافته باشد، یکی از بزرگترین نقاط ‌ضعف‌ سازمان حفاظت محیط زیست در حفظ حیات وحش به شمار می‌رود؛ مرکزی که از متخصصان و دامپزشکانی مجرب و دلسوز و همچنین امکانات و تجهیزات لازم به منظور معاینه، درمان، نگهداری و بازپروری این گونه‌ها برخوردار باشد.
 
به گزارش «تابناک»، طی دو ماه گذشته گرفتار شدن دو پلنگ در تله‌های سیمی در شمال کشور به خبر داغ زیست محیطی رسانه‌ها تبدیل شد: پلنگ پاسند در استان مازندران و پلنگ رودسر در استان گیلان. پلنگ نر و عظیم‌الجثه پاسند در همان ابتدای راه، از ادامه هفت‌خوانی که سوء مدیریت‌ها در سازمان حفاظت محیط زیست پیش پای حیوانات آسیب دیده قرار داده بازماند و به مرگی مشکوک از بین رفت؛ بی آنکه تنها سازمان متولی حفاظتش پس از ۱۰ روز، دلیلی شفاف برای این مرگ ناگهانی اعلام کرده باشد. اما ماده پلنگ جوان رودسر تا کنون مراحلی صعب‌العبور را با موفقیت پشت سر گذاشته و تا بازگشت به زیستگاهش تنها یک قدم فاصله دارد: خروج از باغ وحش یا همان خوان هفتم.

در واقع، اکنون پرونده دو پلنگ با گذشته‌ای مشابه همچنان باز است: پرونده مرگ مشکوک پلنگ پاسند و پرونده بازپروری پلنگ رودسر. پرونده‌هایی مشابه که از همان آغاز راه از هم جدا شدند. با نگاهی به پرونده این دو پلنگ و پلنگ‌های آسیب‌دیده در گذشته به این نتیجه می‌رسیم که اگر بخت با پلنگی که بر اثر شلیک گلوله یک شکارچی و یا به دلیل گرفتار شدن در تله آسیب دیده و از ادامه حیات طبیعی باز مانده یار باشد، مسئولان استانی محیط زیست مراحل بیهوش کردن، زنده‌گیری و انتقالش را با موفقیت پشت سر می‌گذارند.
 
اما در مرحله بعد یعنی معاینه و درمان، به دلیل سوء مدیریت مسئولان ستادی محیط زیست و همچنین با در نظرگرفتن این نکته که در نهایت هیچ مرکز قابل اطمینانی برای معاینه، درمان و نگهداری از این پلنگ وجود ندارد، مسئولان استانی، عملکردی سیلقه‌ای را به نمایش می‌گذارند: یا درمان و بازپروری حیوان را با همکاری دامپزشک معتمدشان برعهده می‌گیرند و یا راهی تهرانش می‌کنند تا در مرکزی تحت عنوان کلینیک حیات وحش پردیسان مورد معاینه و سپس درمان یا معدوم‌سازی قرار گیرد.

با نگاهی به پرونده باز پلنگ پاسند پلنگی را مشاهده می‌کنیم که پس از زنده‌گیری تحت نظارت و با مسئولیت اداره کل حفاظت محیط زیست استان مازندران مورد معاینه قرار گرفته و با این توضیح که در رادیوگرافی انجام شده، آثاری از شکستگی مشاهده نشده به جایگاهی در پناهگاه حیات وحش سمسکنده منتقل می‌شود تا پس از چند روز در زیستگاهش رهاسازی شود. اما نسخه رهاسازی پلنگ پاسند که بسیار امیدوارکننده و خوشحال‌کننده به نظر می‌رسید هرگز عملی نشد. پلنگ پاسند تنها به فاصله دو روز پس از تجویز نسخه رهاسازی، در همان جایگاه در پناهگاه حیات وحش سمسکنده و در برابر نگاه‌های ناباورانه مسئولان محیط زیست با تشنج تلف شد تا اشتباه فاحش یک دامپزشک را به تصویر بکشد.
 
دامپزشکی که در سایه بی‌تفاوتی و عدم پیگیری مسئولان محیط زیست، با ابراز خرسندی از سلامت یک گونه ارزشمند جانوری، فرصت معاینه، انجام آزمایش و در صورت لزوم درمان این حیوان توسط متخصصان دیگر را زایل کرده‌است. اما فاجعه آنجاست که ۱۰ روز از مرگ مشکوک این حیوان گذشته اما هیچ توضیح شفاف و قانع‌کننده‌ای از سوی مسئولان محیط زیست درباره علت مرگ اعلام نشده است. مسئولان محیط زیست، وارد شدن ضربه به سر این پلنگ را با توجه رفتار غیرطبیعی و لرز‌ش‌های حیوان و همچنین با توجه به تکه‌های چوبی که اطراف تله مشاهده شده عامل احتمالی ضربه مغزی و مرگ حیوان عنوان می‌کنند بی آنکه پاسخی برای این پرسش داشته باشند که اگر با مشاهده رفتار غیرطبیعی حیوان و با در نظر گرفته تکه‌های چوب مشاهده شده، احتمال ضربه به سر حیوان وجود داشته چرا این گربه‌سان ارزشمند دو روز در جایگاهی غیرمجهز به امکانات دامپزشکی، به حال خود رها شده است؟

هرچه که هست پرونده باز پلنگ پاسند حکایت از آن دارد که درمان حیوانات در استان‌های مربوطه نه تنها تحت نظارت مجموعه‌ای مرکزی متشکل از مسئولان محیط زیست، متخصصان و دامپزشکان پیش نمی‌رود و تابع قواعدی از پیش‌تعیین‌شده نیست، بلکه مسئولان محیط زیست آنقدر از قافله عقب هستند که حتی پس از ۱۰ روز از اعلام علت مرگ حیوان ناتوانند؛ گربه‌سانی در خطر انقراض که به گفته رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، حفاظت از آن از اولویت‌های این سازمان محسوب می‌شود.

اما برای پلنگ رودسر که ظاهرا عزمی راسخ برای ادامه حیات دارد اوضاع متفاوت است. پلنگ رودسر پس از زنده‌گیری توسط مسئولان محیط زیست استان گیلان به تهران منتقل می‌شود. دامپزشک مرکزِ به اصطلاح بازپروری حیات وحش پردیسان، همان روز پلنگ رودسر را برای انجام سی‌تی‌اسکن به دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران منتقل می‌کند و ساعاتی بعد طی گزارشی اعلام می‌کند که بر اساس معاینات و سی‌تی‌اسکن انجام شده در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، پلنگ به ضایعه نخاعی برگشت‌ناپذیری دچار شده و چاره‌ای به جز معدوم‌سازی آن نیست.
 
البته این دامپزشک این نکته را هم یادآور می‌شود که بهتر آن است که پیش از معدوم‌سازی، تخمدان‌ها و بافت‌های زیستی حیوان برداشته شود. در این میان دامپزشک پرتغالی باغ وحش لیسبون که برای انجام مذاکراتی با دامپزشک مشترک مرکز بازپروری حیات وحش پردیسان و باغ وحش ارم در کشور به سر می‌برد هم از راه می‌رسد و لزوم معدوم‌سازی پلنگ رودسر را تایید می‌کند تا این شبهه راه پیش بکشد که آیا برداشت تخمدان‌های پلنگ رودسر می‌تواند انگیزه‌ای برای تعجیل در معدوم‌سازی این حیوان به شمار رود؟ آن هم با توجه به اینکه این دو دامپزشک ایرانی و پرتغالی این روزها مقدمات انتقال یک پلنگ نر را از پرتغال به ایران فراهم می‌کنند و معامله تخمدان یک پلنگ ایرانی با پلنگ نر وارداتی چندان خالی از لطف نخواهد بود.
 
 
بدین ترتیب، پلنگی که مراحل زنده‌گیری و انتقال را پشت سر گذاشته به ایستگاه پایانی می‌رسد و مرگ آخرین پلنگی که به تهران منتقل شده بود را تداعی می‌کند: پلنگی که تنها به منظور عمل جراحی فک از شیراز به تهران منتقل شد اما در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران به دلیل استفاده ناشیانه از داروی بیهوشی از بین رفت. پلنگ رودسر اما ظاهرا با مرگ سر سازگاری ندارد. چرا که یک روز پس از تجویز نسخه معدوم‌سازی، یک دامپزشک متخصص جراحی که سابقه کار با حیات وحش را هم نداشته و بعدها معصومه ابتکار از وی به خاطر این اقدام داوطلبانه تقدیر می‌کند، مسئولیت عمل جراحی پلنگ رودسر را برعهده می‌گیرد.
 
بدین ترتیب، پلنگی که به تشخیص دامپزشک معتمد سازمان حفاظت محیط زیست به دلیل ضایعه نخاعی برگشت‌ناپذیر بنا بود معدوم شود، شش روز پس از عمل جراحی توسط دامپزشکی که اولین تجربه کار با حیات وحش را می‌گذراند موفق می‌شود با استفاده از دو پای خود راه برود تا بار دیگر اشتباهی فاحش در تشخیص را از سوی دامپزشکان معتمد سازمان حفاظت محیط زیست به تصویر بکشد: تجویز نسخه معدوم‌سازی برای یک پلنگ قابل درمان.

عمل جراحی پلنگ رودسر با موفقیت سپری می‌شود اما خوان بعدی که در مسیر بهبود کامل و بازگشت به زیستگاه پیش پایش قرار دارد عدم وجود مکانی امن برای گذراندن دوران نقاهت و سپس آماده شدن برای رهاسازی است. اتاقکی سرد و کوچک، بدون امکان پاکسازی فضولات حیوان در مرکز بازپروری حیات وحش پردیسان در اختیارش قرار گرفته که چندان امن به نظر نمی‌رسد.
 
فعالان زیست محیطی بر خروج حیوان از این مرکز اصرار می‌کنند و سرانجام سازمان حفاظت محیط زیست در اقدامی بی‌سابقه مقدمات انتقال حیوان را به جایگاهی در یک مرکز خصوصی نگهداری از حیات وحش فراهم می‌آورد. جایگاهی با امکانات بهداشتی و تجهیزات به مراتب مناسب‌تر که از سیستم پایش آنلاین برخوردار است. جراح معالج هر روز نسبت به امکان بهبودی کامل و رهاسازی حیوان بیشتر ابراز امیدواری می‌کند و کار به جایی می‌رسد که تصاویر دریافتی، بالا رفتن حیوان را از میله‌های جایگاهش به نمایش می‌گذارند و بدین ترتیب به نظر می‌رسد پلنگ رودسر نقطه عطفی است در تغییر رویه سازمان حفاظت محیط زیست در روند درمان و بازپروری گونه‌های آسیب‌دیده حیات وحش چرا که هرچند دامپزشک معجره‌گر بدون زمینه‌سازی سازمان حفاظت محیط زیست و به صورت داوطلبانه مسئولیت این عمل را برعهده گرفته و از سوی دیگر، یک مرکز خصوصی نگهداری از حیات وحش برای نگهداری از حیوان اعلام آمادگی کرده اما در نهایت تغییری مثمر ثمر در شیوه مدیریت همیشگی بر روند درمان و بازپروری حیات وحش کاملا مشهود است و آنچه باقی می‌ماند خوان هفتم است: نه گفتن سازمان حفاظت محیط زیست به باغ وحش‌هایی که ماجرای پلنگ رودسر را از ابتدا دنبال کرده‌اند و برای پذیرایی از این گربه‌سان ارزشمند که با توجه به سرگذشتش بسیار مشهور شده در نوبت ایستاده‌اند.
 
با نگاهی به گذشته، چه بسیار حیواناتی را به یاد می‌آوریم که به دلیل لابیگری و تلاش‌های بی‌وقفه باغ‌های وحش و باغ‌های پرندگان، فرصت بازگشت به زیستگاهشان را برای همیشه از دست داده‌اند و به مراکزی منتقل شده‌اند که بر خلاف آنچه نصور می‌شود حتی ضوابط سازمان حفاظت محیط زیست را هم در نگهداری از حیات وحش رعایت نمی‌کنند. خرس قهوه‌ای، پلنگ، سیاه‌گوش، کاراکال، کفتار، روباه، گرگ و پرندگان شکاری ‌آسیب‌دیده‌ای که پس از مدتی بازپروری، آمادگی بازگشت به زیستگاهشان را به دست می‌آورند به جای بازگشت به زیستگاهشان تا پایان عمر به اسارت محکوم می‌شوند.

از دیگر قربانیان لابیگری باغ‌وحش‌های ذی‌نفود در سازمان حفاظت محیط زیست می‌توان به هیرکان اشاره کرد. توله پلنگی که به همراه برادرش به مدت دو سال در قفسی در اداره کل حفاظت محیط زیست استان گلستان نگهداری شد اما به جای آنکه در فضایی مناسب برای رهاسازی آماده شده و با مهارت‌های شکار، مواجهه با همنوعان و زندگی در حیات وحش آشنا شود، به یک‌باره توسط مسئولان محیط زیست گلستان رهاسازی شد. مسئولانی که به گفته خودشان نمی‌توانستند پلنگی که دو سال بزرگ کرده بودند را تا پایان عمر، پشت میله‌های قفس باغ وحش ببینند. مسئولانی که علی‌رغم مخالفت‌های کارشناسان با این رهاسازیِ برنامه‌ریزی نشده، هیرکان را در پارک ملی گلستان رها کردند چرا که به گفته آنها یک ماه زندگی طبیعی از یک عمر اسارت ارزشمندتر بود که ظاهرا همین طور هم شد چرا که با گذت  شش ماه از رهاسازی، تا کنون مستندی از زنده بودن این ماده پلنگ مجهز به ردیاب ارائه نشده است. گونه‌ای ارزشمند که می‌توانست با صرف هزینه‌ای نه چندان گزاف در جایگاهی فنس کشی‌شده تحت نظر کارشناسان برای رهاسازی آماده شود و یک تجربه موفق در سطح بین‌المللی در کارنامه سازمان حفاظت محیط زیست ایران باقی بگذارد اما فشار و لابیگری باغ وحش‌ها برای تصاحب این پلنگ از یک سو و شانه خالی کردن مسئولان محیط زیست از زیر بار مسئولیت، از سوی دیگر به رها کردن این گربه‌سان ارزشمند در حیات وحشی منجر شد که با آن غریبه بود.

در هر حال، پلنگ رودسر پس از موفقیت در پشت سر گذاشتن کلیه مراحل، از خلاص شدن از تله سیمی گرفته تا زنده‌گیری، انتقال، معاینه و تشخیص، عمل جراحی، بیهوشی‌های مکرر، پاسخ دادن به عمل جراحی و به دست آوردن وضعیت جسمانی رضایت‌بخش چند روزی است با این توجیه که نیازمند جایگاهی مناسب است تا برای رهاسازی آماده شود به باغ وحش قزوین انتقال یافته و اکنون تنها یک قدم تا رهاسازی فاصله دارد: گذراندن خوان هفتم و خروج از باغ وحش. اما آیا با توجه به اینکه تا کنون هیچ گونه ارزشمند و در خطر انقراضی شانس خروج از باغ وحش‌های کشور و بازگشت به زیستگاهش را نداشته، بخت، پلنگ رودسر را در گذشتن از این بزنگاه و ادامه حیات در زیستگاهش هم یاری خواهد داد و نام آرزو را به عنوان اولین پلنگی که از هفت‌خوان بازپروری حیات وحش به سلامت گذشته در تاریخ حیات وحش ایران به ثبت خواهد رساند؟
 
آیا چالش‌هایی که از زمان زنده‌گیری پلنگ رودسر در گیلان تا این لحظه در مسیر درمانش به وجود آمده انگیزه‌ای برای مسئولان محیط زیست ایجاد خواهد کرد تا نسبت به راه‌اندازی مرکزی کارآمد برای رسیدگی به حیوانات آسیب‌دیده اقدام کنند یا روند فعلی همچنان ادامه خواهد یافت، تجویزکنندگان نسخه‌های اشتباه همچنان به تجویز ادامه خواهند داد و باغ‌وحش‌داران از عدم برخورداری سازمان حفاظت زیست از جایگاهی مناسب برای بازپروری حیوانات، توری برای صید این گونه‌ها خواهند بافت؟

سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هجدهم رمضان # شب قدر