بازدید 7510

استقبال شهید بهشتی از رانندگی کردن همسرش

کد خبر: ۶۶۶۰۳۴
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۴ 11 February 2017
علیرضا بهشتی در بخشی از گفت وگو با خبرآنلاین از استقبال شهید بهشتی از رانندگی کردن همسرش می‌گوید.

به گزارش خبرآنلاین، علیرضا بهشتی با بیان اینکه کانون خانواده ما انصافا کانون گرمی بود، گفت: «مادرم محور گرم کردن خانه بود. مادرم یک مهمانخانه جدا در این خانه داشت که به سلیقه خودش چیده بود و آقای بهشتی هم کتابخانه اش را محل رفت و آمدِ مهمانانش قرار داده بود. آقای بهشتی برای مادرم حقوق ماهانه ای در نظر گرفته بود و پرداخت می کرد و مرحوم مادرم استقلال نسبی هم در مسائل مالی برای خودش داشت. بابا معتقد بود به زن علاوه بر نقش مادری و همسری باید به عنوان یک زن به مثابه یک زن هم احترام گذاشته شود. به خاطر همین هم به مادرم تاکید داشت که مدام در خانه نماند و زندگی خصوصیش را داشته باشد. ما هیچ وقت پدر و مادر را از هم جدا نمی دیدیم و به هر دو به یک میزان احترام می گذاشتیم.»

علیرضا بهشتی ادامه داد: «قبل از انقلاب مادرم تصمیم گرفت که گواهی نامه رانندگی بگیرد. یادم هست که پدرم به مادرم خیلی کمک کرد و می نشستند و با یکدیگر آیین نامه را می خواندند و زمانی هم که تمرین رانندگی می کرد برای خیلی ها در آن زمان باعث تعجب بود اما آقای بهشتی از رانندگی کردن مادرم استقبال می کرد. آقای بهشتی اول یک ماشین رامبلر دست دوم داشت اما اواخر حکومت شاه بود که دولت اعلام کرد پژوهای 504 وارد میکند. بابا هم یک پژوی ۵۰۴ ال خریداری کرد و این اولین ماشین نویی بود که سوار می شدیم. مادرم هم همیشه در ماشین در صندلی جلو می نشست که به عنوان همسر یک روحانی در آن زمان موضوع رایجی نبود.»

دختر شهید بهشتی هم درباره  رابطه پدر و مادرش می گوید؛ ««رابطه پدر و مادرم رابطه ای توامان با عشق و احترام بود.» محبوب سادات این را می گوید و ادامه می دهد: «آن ها همراه همدیگر بودند، مادرم در جریان فعالیت های پدرم بود و پدرم هم از کارهای مادرم در خانه و بیرون از خانه باخبر بود. یادم هست که ظرف شستن در خانه ما نوبتی بود و این به ابتکار پدرم بود تا همه کارها به عهده مادرم نباشد. خود پدرم هم نوبتش را رعایت می کرد و خیلی هوای مادرم را داشت. خانه پر از گل و گیاه بود و پدر همیشه به مادرم می گفتند که صفای هر چمن ازروی باغبان پیدا است. چون مادرم به گل و گیاه خیلی علاقه داشت. پدرم تقید داشت که غذا را به همراه خانواده صرف کند، ما را دور هم جمع می کرد و برایمان شعر می خواند.»

سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۵
انتشار یافته: ۱۰
مرد یعنی این..
مردان بزرگ اندیشه ها و فکر بلند دارند و این راز ماندگاری ایشان است درود خدا بر بهشتی و بهشتیان دوران .
اونایی که روشن فکر بودند زود از بین ما رفتند.
حقاوانصافاشهیدبهشتی بسیاربه روزوباافکارمتناسب بااجتهادزمان ومکان بود.واقعادراین زمان که آقایان همه چیزرا(ازجمله موسیقی و...)حرام میدانندجایش خالی است.خدایش بیامرزد
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۰۱ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۴
این یادداشت چه ربطی به موسیقی داشت؟
حيف از اينايي كه رفتند و موندنش ميتونس كمك بزرگي به انقلاب و مردم باشه
در دوران انقلاب فکر میکنم حدود اواخر دیماه بود برای انجام کاری رفتم خدمت شهید بهشتی درب منزلشان یکی از فرزندانشان امد دم در و گفت پدر رفته اند خرید چند لحظه بعد ایشان با یک پاکت کاغذی میوه و یک ظرف ماست در دست رسیدند خریدها را دادند دست فرزندشان و نامه مرا گرفته بدقت خواندند و بعد داخل منزل شده و چند دقیقه بعد بیرون امده پاکت نامه ای مهرو موم شده بدستم دادند و سوار خودرویی که بدنبالشان امده بود شده و بیرون رفتند هنوز بعد از نزدیک چهار دهه که از این ماجرا گذشته است هر وقت میخواهم از زیر بار مسئولیت خرید خانه در بروم یاد این خاطره می افتم و از روی ایشان خجالت میکشم
خدا بیامرزتش ولی واقعا باید جامعه ما اونقدر بسته می بود که رانندگی یه زن به چشم بیاد؟ هنوز هم توی خیلی از مسائل جامعه دید بازی نداره
روحشون شاد ,این روزا جای ایشون و چند تن دیگه خیلی خالیه .
روحش شاد ویادش گرامی
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هفدهم رمضان