بازدید 125048
نسیه داده می‌شود، حتی به جنابعالی

چرا دیگر کاسبی چون «مرشد چلویی» نداریم؟

مقابل چلوکبابی صف طویلی بود که از آن یکی صف متمایز بود؛ صف کوتاه‌تر صف مستمندان و فقیرانی بود که غذای رایگان و خرجی می‌گرفتند و صف طولانی صف خرید غذا بود که شاید هم به نیت کمک و سیر کردن آن صف دیگر تشکیل شده بود.
کد خبر: ۴۴۴۸۹۲
تاریخ انتشار: ۰۴ آبان ۱۳۹۳ - ۱۸:۰۳ 26 October 2014
نسل کاسبان قدیمی از ویژگی‌های منحصربفردی برخوردار است که با توجه به وضعیت کنونی بازار، شبیه یک قصه است و یکی از این قصه‌ها که واقعیت داشته، مربوط به یکی از مشهور‌ترین کاسبان پایتخت در دوران گذشته بوده است؛ کاسبی که دیگر زنده نیست، ولی کهنه‌بازاری‌ها او را به خوبی می‌شناسند و در بازار آهنگرهای تهران، هیچ کاسبی نیست که کلامی در رد وسعت بخشندگی آن پیرمرد قد بلند، لاغر اندام، نحیف و محاسن سپید بگوید.

به گزارش «تابناک»، جلوی چلوکبابی صف طویلی بود که از آن یکی صف متمایز بود؛ صف کوتاه‌تر صف مستمندان و فقیرانی بود که غذای رایگان و خرجی می‌گرفتند و صف طولانی صف خرید غذا بود که شاید هم به نیت کمک و سیر کردن آن صف دیگر تشکیل شده بود. این وضعیت هر روز چلوکبایی حاج میرزا احمد عابد نهاوندی معروف به «مرشد چلویی» و متخلص به (ساعی) بود؛ مردی از دیار نهاوند که روی قبرش نوشته: «بزرگ‌ترین کاسب قرن» و حقیقتاً با روحیاتش این گفته دور از حقیقت نیست. فیلم: چرا دیگر کاسبی چون «مرشد چلویی» نداریم؟

در بازار بزرگ تهران، این قلب اقتصادی کشور که گام برمی‌داری، زرق و برق دالان‌ها و سر و صدای سرا‌ها، کمتر انسان را به فکر اصالت و فلسفه کسب و کار وامی‌دارد. در بازار امروز که پای می‌گذاری، دیگر خبری از مرشد چلویی‌ها نیست،‌‌ همان که معتقد بود؛ «کار کردن برای خداست.» غذای رایگان به فقیران می‌داد و با دستِ خود، لقمه در دهانِ نیازمندان و کودکان می‌گذاشت.

اویی که خود شخصاً داخل سالن سر هر میز می آمد و مشتریها را می دید و احوال پرسی می کرد، گاهی لطیفه ای می گفت که مشتریان تبسم می کردند و مقداری روغن از داخل بادیه برمی داشت و روی ظرف غذای مشتری می ریخت اما تنها روغن نبود که سرازیر ظرف‌ها می‌شد. وقتی پس از مراجعت به قبر مرشد در ابن باویه، راهی محل کسبش شدیم، یکی از مغازه‌های همسایه کبابی مرشد تعریف می‌کرد: «وقتی بچه بودیم و به مغازه مرشد می‌رفتیم، او با یک دسته سیخ کباب بین میزها می چرخید و هر بشقابی خالی می‌شد -حتی شده به اصرار- سیخی کباب داخلش اضافه می‌کرد و به قول معروف دست بده داشت.»

او کسی بود که اعتقاد و اخلاق را در کار درآمیخته و درعین فعالیت کاری، با پرورش روح خود به عارف و شاعری بزرگ در همین بازار تبدیل شده بود. بازار امروز ما سخت تشنه مرشدهایی است که اخلاق را در تجارت و کسب و کار هدف قرار داده و اعتقاد داشته باشند: «ثروت آدم نظر است نه زَر.»

او می‌گفت: «روزی تو همیشه می‌رسد؛ گاهی کم است و گاهی زیاد، ولی روزی حداقل را خدای متعال قطع نمی‌کند»؛‌‌ همان که روی دخل چلوکبابی خود نوشته بود: «نسیه و وجه دستی داده می‌شود؛ حتی به جنابعالی!»

مرشد هر روز صبح با آب گردان مسی خالی غذایی که شب گذشته به منزل آورده بود، از منزل خود بیرون می‌آمد و به طرف بازار ـ پله‌های نوروزخان ـ به راه می‌افتاد. صاحبان مغازه‌های اطراف و داخل بازار، چون حاج مرشد را می‌شناختند، به او سلام می‌کردند. مرشد پاسخ سلام آن‌ها را می‌داد و گاهی می‌گفت: «سلام بابا، باصفا باشی.»

وارد دکان که می‌شد کارگران قبلاً آمده بودند و مقدار زیادی از کار‌ها را کرده بودند. عبای خود را درمی‌آورد و در کشو میز می‌گذاشت. دو یا سه عدد عبا به رنگهای قهوه ای وسیاه داشت که همیشه بر دوشش می انداخت و فقط موقع کار در مغازه یا داخل منزل آن را بر می داشت. روپوش سفید بلندی به تن می‌کرد، وضو می‌گرفت، داخل آشپزخانه می‌رفت و به غذا‌ها سر می‌زد و برای ظهر آماده می‌کرد.

هنگام ظهر پذیرایی مشتریان شروع می‌شد و تا ساعت دو تا سه بعدازظهر طول می‌کشید. اگر غذای او کباب بود، تکه گوشتی در دهان می‌گذاشت. پس از جویدن، آن را داخل دریچه‌ای که به مغازه باز می‌شد و گربه‌ها می‌آمدند، پرت می‌کرد تا گربه‌ها هم بی‌بهره نمانند. برای نماز، گونی برنجی زیر پای خود می‌انداخت و مهر بزرگی را که داشت، روی گونی برنجی می‌گذاشت و روی گونی نماز ظهر و عصر خود را می‌خواند.

فیلم: چرا دیگر کاسبی چون «مرشد چلویی» نداریم؟

جناب مرشد در جلوی آشپزخانه ای که ایستاده بود، گفته بود کسانی که می خواهند غذا بیرون ببرند، هدایت کنید تا از نزد او بگذرند. بیشتر کسانی که غذا بیرون می بردند، بچه ها و نوجوانانی بودند که برای کارفرمایان و صاحبان مغازه‌های بازار غذا می‌گرفتند و می‌بردند و خودشان از آن غذا محروم بودند. مرحوم مرشد به کودکی که با ظرف غذا قصد خروج داشت، تکه کباب یا لقمه گوشت می‌داد یا اگر تمام شده بود، ته دیگی زعفرانی داخل روغن می کرد و دهان آن پسربچه یا نوجوان می گذاشت.

مرشد می گفت: «این اطفال خودشان می آیند در مغازه و بوی غذاها را استشمام می کنند و دلشان می خواهد و بدین طریق من از همان غذایی که می برند به آنها می چشانم تا اگر استادشان به آنها نداد، لااقل چشیده باشند.» و این جدا از صف فقیران و مسکینان بود؛ افرادی که معمولاً عائله مند بودند و بعضی مورد شناسایی مرحوم مرشد قرار داشتند، هر روز می آمدند و به نسبت تعداد عائله خود غذای رایگان و خرجی یومیه می گرفتند.

لباسی که موقع نماز به تن داشت،‌‌ همان روپوش سفیدی بود که موقع کار تن کرده بود، به همراه شلوار چلوار سفید که زیر جامه پوشیده بود و عرقچینی سیاه رنگ بسیار نرمی که به سر داشت. چهره سفید و نورانی مرحوم مرشد با روپوش سفید و قد بلند داخل مغازه، واقعاً دیدنی بود. شلوار بسیار ساده چلوار به پا می کرد. گیوه های سفید برپا داشت که اغلب، پشت آن را می خوابانید و همیشه با همین گیوه ها و به همین سادگی به مغازه و محافل می رفت.

بیشتر شب‌ها موقع اذان مغرب، مرشد به مسجدی که مقابل کوچه آن‌ها نزدیک دروازه دولاب بود، (و هنوز هم هست) می‌رفت و در آن مسجد نماز جماعت می‌خواند. سپس به خانه برمی گشت، کمی در منزل می‌نشست، وقتی همه می‌خوابیدند، در اطاق کوچک زیرپله خلوت می‌کرد.

همواره تاکید داشت روزی تو همیشه می رسد؛ گاهی کم است و گاهی زیاد، ولی روزی حداقل را خدای متعال قطع نمی کند. مثل جوی آب؛ گاهی آب زیاد وتندی در جوی می آید و گاهی هم آب کم می شود، اما قطع نمی شود: «آب باریک بند نمیاد، آب باریک همیشه میاد»! موقعی که روغن روی غذای مشتری می ریخت، ملاقه را که با دست بالا می برد، می گفت: «گول نخوردی!» یا «شیطون گولت نزنه»!

فیلم: چرا دیگر کاسبی چون «مرشد چلویی» نداریم؟

هر حرفی که می زد، به دنبالش می گفت: «گوشی دستته؟» اگر کسی خسته می شد، به او می گفت:«آدم عاشق خسته نمی شه، از حال می ره» کسی که قرض می گرفت، و پولش را نمی آورد و می گفت، فردا می دهم، می گفت: «فردای قیامت را می گه!» اگر کسی ستمی یا بدی از او سر می زد، می گفت: «هر چیزی از نازکی پاره می شه، الا ظلم که از کلفتی پاره می شه». می گفت: «یتیم، نامه خودش را هوایی پست می کند». او که کلامش مملو از شعر و مثال بود، وقتی کلامش را تمام می کرد، از شنونده می‌پرسید: «بیداری؟» حاج مرشد می فرمود: «فکر نکنید که در عالم مرد خدا نیست. بلکه بر عکس بین مردم اولیای خدا یافت می شود، ولی چوب گمنامی خورده اند و مردم آنها را نمی شناسند.»

زنده یاد حاج مرشد ابتدا در شمیران به اتفاق مرحوم آقا مصطفی چلویی و آقای جدا مغازه چلوکبابی داشتند. بعدها این سه نفر از مسجد هم جدا شدند. مرحوم آقا مصطفی، در بازار نرسیده به مسجد جامع تهران در یک زیرزمین بزرگ مشغول به کار شد. مرحوم حاج مرشد هم در ضلع شرقی مسجد جامع بازار تهران که بازار نجارها بود، مغازه ای خرید و سالهای متمادی در این مغازه به کار چلویی اشتغال داشت و تا زمان حیات نیز در همین مغازه ماند.

روی دیوارهای داخل سالن، عکسهایی به شکل مینیاتور قدیمی، که داخل قاب آویزان بود و در آن صحنه های مصیبت ومشقت اهل جهنم را نقاشی کرده بودند و شیاطینی که آنها را شلاق می زدند، به چشم می خورد. دو تابلوی دیگری روی دیوار داخل سالن وجود داشت که دو نیم بیت شعر به طور جداگانه به خط نستعلیق روی آن نوشته شده بود. آن دو نیم بیت که جمعاً یک بیت شعر بود، بیت ذیل بود:

«ساعتی در خود نگر تا کیستی؟
از کجایی، وزچه جایی، چیستی؟»

تمام پندها و نصایح مرحوم مرشد، امر به معروف و نهی از منکر بود اما او خود در گام نخست نماد عینی و برجسته معروف و متضاد واقعی منکر بود و اینچنین بود که همچنان قبر ساده‌اش در ابن باویه، سیل مشتاقانی را دارد و بعید است سنگ قبرش را خاک بگیرد. مغازه‌اش هنوز در بازار هست و هنوز تابلوی «نسیه داده می‌شود، حتی به جنبعالی» روی دیوار نصب شده اما ظاهراً با رفتن مرشد چلویی و واگذاری مغازه، دیگر خبری از دو صف فقرا و مشتری‌ها نیست و رسمی که مرشد داشت به تاریخ پیوست. روحش شاد که بسیاری را سیر کرد، بدون آنکه منتی بر کسی بگذارد.

تعداد بازدید : 29288
سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲۱
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۲۱۸
واسه اینکه اگه الان یکی همچین کاری کنه، طول صف رایگان، بلند و طول صف پولی، کوتاه میشه و اون کاسب رئوف چاره ای جز ورشکستگی نخواهد داشت!!!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۰:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
من تا حالا تو زندگی دیدم واقعا (رزقکم فی السما) این به معنی تلاش نکردن یا بر باد دادن مال نیست ولی همه ما وظیفه ای ذر قبال کسی که دستش به دهنش نمیرسه داریم. مثلا بچه ها چه گناهی کردن در مورد فقر خانواده اینا انسانیت ودل بزرگ می خواد اعتراف می کنم منم ندارم ویک ایمان قوی خیلی قوی به ایه (خداوند به هرکه بخواهد بی حساب روزی می دهد)
مهدی
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۰:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
ورشکستگی !!!!!!!!!! اگر تمام اجناس در راه خدا (و فقط در راه او و برای رضای او) مجانی به نیازمندان انفاق شود ممکن است کسی ورشکسته شود ؟؟؟؟؟
خزانه پروردگار عالم بی منتهاست ولی برای دسترسی به آن باید ظرف خود را خالی کنیم تا بی حد و حساب به ما بدهد
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۱:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
گل گفتي عزيز اما من ميخوام يه ذره اصلاح كنم اونم اينه كه اصلا صف خريد تشكيل نميشه . همين ماه محرم كه نذري ميدن محلات فقير نشين ميبرن جلو در اما محلات بالا شهر مردم جلو در نذري دهنده جمع ميشن .
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
فرشاد عزیز
اگه هرکسی توکل و اعتقاد مرحوم مرشد را داشته باشه اونوقت خدا هم کمکش میکنه
داود سجادی
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
با سلام مشکل کار ما مسلمانها اینست که معنی هوالرزاق را نفهمیدیم.
امیر دادا
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
بعد از فوت همسر اول، جناب مرشد با همسر دوم خود ازدواج می کند و از او یک دختر متولد می شود .
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
از هموطنان خواهشی دارم:
یکی از بزرگترین و ارزشمندترین سرمایه های هر ملت، مروت و جوانمردی و کمک به همنوع اس. به خصوص افرادی که در موقعیت ضعیف تری قرار دارند.
دوستی در کامنت ها به نذری ایام محرم اشاره کرد
آرمان
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
متاسفانه باید بگویم صحبت شما کاملا درست است آقا فرشاد
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۷:۴۸ - ۱۴۰۰/۰۵/۳۱
روزی رو کی میده؟
به هیچ عنوان ورشکسته نمیشه
آیا تا به فکر کردیم در این سالها ما چه کسب کرده ایم که به آن افتخار کنیم به جز اینکه هرچه بزرگان ما از قدیم داشته ایم از بین برده ایم و به جای آن فقط دروغو ....................................داریم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
لعنت خدا به کسانی که دروغ گفتن , ربا خوردن و....را در جامعه نهادینه کردند و خدا هرگز از آنها نگذرد.
جگوش
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
کاملا قبول دارم. ای کاش همه مردم فقیر بودن یا همه ثروتمند بودن. اگر کل دنیا هم تحریم می کرد می استادیم. ولی وقتی میبینی بعضی ها چطور شمار پول های باد آورده از دستشون خارج میشه میگی عجب غلطی کردیم
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۷:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
جای خالی را با کلمات مناسب پر کنید
الان تو اورپا همین رسمه شما میری قهوه یا ساندویچ سفارش میدی یکی هم میگی WAL فروشنده کاغذی به دیوار میچسبونه بعد کسی که توان مالی نداره وارده مغازه میشه میپرسه مثلاً ساندویچ WALL موجود هست یا نه البته نمودونم یادم نیست تو کدوم کشورها وولی از چند نفر این مطلبو شنیدم اتریشو مطمئن هستم چه خوب میشد همچین رسمی اینجا راه میافتاد
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۱:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۴
چه جالب !
sasan
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۴
لطفا منبعش رو بگو واسم جالب شد میخام درموردش بیشتر بدونم
ناشناس
| Switzerland |
۲۳:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۴
الآن تو همه کشورهای غربی مراکز خیریه ای هست که هر شب به فقرا غذا و نان و سبزی جات میدن
امین
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۳:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۴
ﺗﻮﺭﯾﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺳﭙﺎﻧﯿﺎ ﺳﻔﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺟﺎﻟﺒﯽ ﺭﺍ ﺗﻌﺮﯾﻒ
ﮐﺮﺩ :
ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎﯼ ﺍﺳﭙﺎﻧﯿﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﻗﻬﻮﻩ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺷﺪﻡ
ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻫﻢ ﻗﻬﻮﻩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺍﺩﻡ . ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺳﻔﺎﺭﺷﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﺗﻌﺠﺐ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ
ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺟﻠﻮﯼ ﭘﯿﺸﺨﻮﺍﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎ
ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﻭﺗﺎ ﭼﺎﯾﯽ ﻭ ﯾﺎ ﺩﻭﺗﺎ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﺍ ﻣﯿﺪﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺘﻨﺪ
ﯾﮑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ.
ﺍﺯ ﻧﻮﻉ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺭ ﺣﯿﺮﺕ ﻣﺎﻧﺪﯾﻢ . ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ
ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﭘﯿﺸﺨﺪﻣﺖ ﯾﮏ ﺑﺮﮔﻪ ﮐﻮﭼﮏ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﭼﺎﯼ ﻭ ﯾﺎ
ﻗﻬﻮﻩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﭼﺴﺒﺎﻧﺪ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻨﮑﻪ
ﺩﯾﻮﺍﺭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻣﺎ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﮔﻪ ﻫﺎ ﺑﻮﺩ. ﺩﺭ ﺫﻫﻨﻤﺎﻥ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ
ﻓﮑﺮ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﭼﯿﺴﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﮐﺖ ﯾﻌﻨﯽ
ﭼﻪ؟
ﺩﺭ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻏﻮﻃﻪ ﻭﺭ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﻓﻘﯿﺮ ﻭ ﮊﻧﺪﻩ ﭘﻮﺷﯽ ﻭﺍﺭﺩ
ﻗﻬﻮﻩ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﯾﮏ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ "
ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺑﯽ ﺯﺣﻤﺖ ﯾﮏ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺏ ﺩﯾﻮﺍﺭ "
ﻭ ﭘﯿﺸﺨﺪﻣﺖ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﻏﺬﻫﺎ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ
ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﯾﮏ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ
ﺩﺍﺩ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻧﮑﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﭘﻮﻟﯽ ﺑﮕﯿﺮﺩ.
سپهر
| Switzerland |
۲۳:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۴
خیلی به ندرت داریم چنین چیزی رو اون هم فقط برای قهوه
ناشناس
| Denmark |
۰۰:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
نداریم
ناشناس
| Netherlands |
۱۱:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
اگرهم باشه چیزخوبیست ماکه ردنمی کنیم خداحفظشان کند!
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
اگر تو ایران باشه اون دیوار بیچاره همیشه بدهکاره .
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۴۱ - ۱۴۰۰/۰۵/۳۱
ولا من تو همین شهر خودم حداقل سه چهار تا رستوران و فلافلی می شناسم که روی دیوار فیش می زنند برای کسایی که پول ندارند یا مشکلی دارند. شما هم شروع کنید . هرجا خواستید به فروشنده بگید اینقدر پول بیشتر می دهم اگه کسی اومد و نداشت شما براش حساب کن . قصابی و میوه فروش و . رستوران فرقی نداره
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۳۸ - ۱۴۰۰/۰۵/۳۱
از کدام اروپا داری صحبت میکنی در کر ه مریخ ِ حداقل اکثر کشور های اروپایی را رفتم از این خبرا نیست . حتی همان اتریشی که اسم بردی . این اروپایی ها هار تر از این حرفها هستند .
ناشناس
| Norway |
۱۴:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۵/۳۱
الان چندين ساله تو اروپا زندگي ميكنم و همچين چيزي نديدم
ا
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۵/۳۱
تو ایران هم هست - فقط باید جستجو کنی
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۷:۵۱ - ۱۴۰۰/۰۵/۳۱
آخه این چه تفکریه که فکر میکنن فقط غرب خوبن و ما بدیم بعشدم کی گفته که همین حالا هم رسمه و دقیقا همینجوره که شما تعریف کردی؟
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۵۸ - ۱۴۰۰/۰۵/۳۱
در یک نانوایی سنگکی شهر سمنان، بنری به دیوار نصبه و روش توضیح داده که در این نانوایی روزی 5 نان به مستمندان و یتیمان و ... داده میشود. در ضمن اگر کسی قصد مشارکت در این کار را داشته باشد با کارتخوان هرچقدر بخواهد واریز می کند و فیش آن را به دیوار می چسباند.
ایوای و ای الامان از کاسبهای امروزی و ما مردم !!!؟؟ وامصیبتا !! کاسب امروزی هم کسر میفروشد و هم غیر اصولی و هم گران و تازه پاکت را از فاصله یکمتری میندازد در ترازو تا نیروی جاذبه کار خودش را بکند و چند گرمی سنگینتر شود !! تا سه چهر سال پیش هم در بازار تهران بودند !چائی فروشی را میشناختم که در تابستان وقتی میخواست چای وزن کند پنکه را خاموش میکرد و زیر سنگ پاکتی اندازه پاکت بسته چائی میگذاشت تا وزن پاکت 10 گرمی مثلا روی وزن چائی حساب نگردد و نگیرد که حرام میدانست !!و حالا که کاسب حریف الله ضمن سود تمام شده که قیمت پاکت هم محاسبه کرده ! پاکت 10 تومانی را 50 تومان جداگانه میگیرد !! و میگوید چرا اوضاع خوب نیست و برکت از بین رفته و اقازاده میرود چهارشاخ تو سینه اش !!
بازار هم بازار قدیم
«ثروت آدم نظر است نه زَر»
االکاسب حبیب الله به این میگن نه کاسب کارای امروزی
الان جیبمونو نزنن باید خدارو شکر کرد انفاق پیشکش!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
خلایق هر چی لایق
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۵/۳۱
تو نیکی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز....
احوالاتش رو از حاج شیخ حسین انصاریان شنیدم خیلی آدم باصفایی بوده . خدا او را بیامرزد و مارا هم عاقبت بخیر کند.
الان هم مردم ما با ماشين شاسي بلند و بنز و بي ام و تو صف غذاي نذري سرو دست ميشكنند.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۱:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۴
جای بسی تأسف است !
کورش
| United States of America |
۲۲:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۴
میدونی چرا ؟ چون اکثر پولدارهای حالا پولدارای نو کیسه اند .
hossein
| China |
۰۷:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
عزیز غذای نذری را میگیریم به امید اینکه از صاحب اصلی نذر گرفته باشیم ولی در عوض بابت پولی که میگیریم واقعا کار میکنیم نه اینکه مثل بعضی کارمندها ساعت ۸ تازه توی اداره میخواهیم صبحانه بخوریم
امیر دادا
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
دوستان غذای نذری بی پول و پولدار نمیشناسه.
ZAHRA
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
آفرین اینو خوب گفتی . تازه سعی میکنند با دروغ که من جلوتر از شما بودم و ایستادن چند نفری چند تا غذا هم اضافه بگیرند بعد هم سطل زباله های شهر در پایان شب دیدنیه دیگه ...
ناشناس
| Germany |
۱۶:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
غذای نذری حسابش جداست فرگل جان، همین آدمایی که میگی یه عالمه مهمونی شام و ناهار دعوت میشن ولی رغبتی واسه رفتن ندارن، این غذای امام حسین و نذریه که جذبه داره واسه آدم ها ، نه خود اون غذا
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
تو چرا ناراحت میشی hossein اقا ؟ تو بنزتو سوار شو چیکار به کارمندا داری . پلوی مفت هم میخوری منتش را سر امام حسین نگذار
ناشناس
| Netherlands |
۱۴:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
درجواب آقای hossein
عزیزجان یعنی یکروزکارت مساوی باسی سال یک کارمنده که یکروزه آنهمه درآمداقماری دریافت می کنیداماکارمندپول سی سالش یک خانه نمیشود؟
هرچندوقت کشی برخی کارمندهاهم توجیه ندارد
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۵/۳۱
غذای نذری امام حسین رو به نیت شفا و حاجت روایی میگیرن نه فقط سیر شدن . فقیر و غنی هم نداره
روحش شاد.واقعا نسل این عزیزان تمام شده.خدایش بیامرزاد.
مردم هم عوض شده‌اند
نگید نیست .هست .ولی این کجا وانان کجا!
چلوکبابی حاج مرشد هنور هم هست و جالب انکه تابلویی در مغازه نصب شدل که روی اننوشته وجه دستی در حد وسعت داده می شود. رویه غذا دادن به مستمندان هم ادامه دارد. خدا به همشون برکت بده.
پاسخ ها
ناشناس
| United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland |
۲۱:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۴
خدا خیرشون بده.... این مملکت به برکت اینها قرن ها از بلا دور مانده.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۱:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
ناشناس 21:58 حرفت خیلی عمیق بود
هم دنیا تو حرفته هم اخرت . افرین
هم خدا با این ادما به کشور ما نظر میکنه و هم شورشهای اجتماعی ایجاد نمیشه
خوشا به حال چنین کسانی که توانسته اند اسب سرکش نفس را مهار کنند. کاش خدا به ما هم چنین توفیقی بدهد
خوش به حال کسانی که برای او کار میکردند چه کارو چه مدیری...
چون دیگر مشتریانی مانند مشتریان مرحوم چلویی نداریم....
خدا روح بزرگشون رو با سردار شهدا و سالار شهیدان امام حسین (ع) محشور کنه.خدا رحمتشون کنه.کم نیستند مثل حاج مرشد...
دلیلش را باید در فرهنگ امروز مردم، نوع زندگی مردم، وجود اقتصاد بیمار در جامعه، وجود رکود بیش از اندازه در جامعه و همچنین عدم مجود عدالت اقتصادی در سطح مردم جامعه پیدا کرد.
دوره مردی وجوانمردی رفت و جایش را به تملق ودروغ وریا پول پرستی داده متاسفانه
باید همه جمع بشیم و ببینیم چی به سرمون آمده در این چندین سال که به اینجا رسیدیم
برای اینکه الان مستحق های واقعی توی آدم های مفت خور و تنبل گم میشن .
افتخار خیلی از شیرینی فروشی هاهم اینه که روزی چقدر جعبه به قیمت شیرینی کیلویی چند هزار تومان می فروشند.
پاسخ ها
قناد
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۴
با مشما یا پاکت ببر تا پولشو ندی
شیرینی فروش جعبه هاشو رایگان نمی گیره دوست من که رایگان بده.همونطور که شکلات فله و باز با بسته بندی قیمتش متفاوته اینم متفاوته.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۳:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۴
اگه رایگان نمیگیره ،بهتره قیمت پاکتو جدا حساب کنه ،نه اینکه رو شیرنی.
خریدار!
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۳:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
در پاسخ به اون آقای قناد شما اون کارتن و جعبه رو کیلویی چند میخری؟ شما پول حمل و نقل کارتن، پول کارگری که بار میزنه رو هم بکش رو پول جعبه هایی که میخری بیشتر از کیلیویی 3-4هزار تومن میشه؟! بعد میای میفروشیش کیلویی 14_15 تومن؟
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
آفرین قناد مرشد
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
قناد محترم
كسي نگفته جعبه هاشو رايگان گرفته -پول جعبه رو بگيره منتها نه به قيمت شريني چند هزارتومني .اره قربونش
علی
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
جناب آقای قناد پول جعبه را جدا حساب کنید نه با قیمت شیرینی
خودمان را گول نزنیم
نسبت سالهای گذشته در آمدها بیشتر شده اما برکتی در آن نست .
علی
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
آقای قناد لطفا 2 کیلو نون خامه ای بریز تو مشما
رضا
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
باسلام
درپاسخ قناد بایدگفت:شیرینی فروش جعبه هاشو مفتی نگرفته ولی مگرچند تمام میشود که جعبه را که میکشد هیچ درب آن را هم میکشد واین دزدی حرفه ای نیست؟
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
جناب آقای قناد :
این درسته که جعبه ها را رایگان نگرفته اما..... قیمت جعبه چنده ؟؟؟ حالا این چند گرم جعبه میاد روی قیمت شیرینی که چند برابر قیمت جعبه است محاسبه میشه ....
آیا مابه التفاوت این عدد حلاله .....؟؟؟!!!!
ضمنا" همیشه هم که خورده های ریالی ته فاکتور به سمت بالا گرد میشه ...... آیا این سود مضاعف حلاله ..... ؟؟؟!!!
خوبه خودمونو گول نزنیم و کمی فقط کمی واقع بین باشیم .......
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
قیمت پاکت کجا و قیمت شیرینی کجا. هردو جانسوزند اما این کجا و آن کجا
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
کاسبی که حبیب الله باشه متاسفانه خیلی کم شده اکثرا یه جورهایی تا بتوانند کم فروشی و بد فروشی می کنند و به حساب زرنگی می گذارند.
قناد
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۷
اون کسی که تو جعبه می چینه داره وقتشو می ذاره و استخدام شده تا جعبه رو شکیل پر شیرینی کنه.طبیعیه که پول بخواد(در حالتی که فرد با پاکت شیرینی بخواد وقتی که صرف چیدن شیرینی و بسته بندی می شه حدود یک دهم یا حتی کمتر از حالت چیدن در جعبست.)
محمد
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۱:۳۶ - ۱۳۹۷/۰۷/۱۱
یکی از رفقا برام گفت که دوستی دارم شیرینی فروش. او گفت که: سود ما از جعبه شیرینی از خود شیرینی بیشتر است.
سال 1320 وقتی مرشد چلویی میخاسته از تهران بره بهش ندا میشه که به خاطر وجود اونه که تو تهران زلزله نمیاد و از سفر منصرف میشه
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
چرا یه عده منفی میدن ......
کم نیستن آدمایی که به خاطر نفس حق اوناست که بلاهای ارضی و سماوی از این شهر پر از گناه و دروغ و لجن گرفته دور شده ....
وقتی اعتقادات ما که نه تنها ریشه در دین ما بلکه در تمدن چندین هزار ساله ما داره به سخره گرفته میشه و از بین میره بایدم این منفیها داده بشه .....
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
الان چی؟
آرش جهانشاهی
| Germany |
۱۳:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
زلزله یه امر طبیعیه و ربطی به انسانها و رفتار انسانها نداره . این مزخرفات خرافاتی رو نگید
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
با اصل مطلب اصلا کار ندارم اما:
به نظرت یه درصد امکان داره همچین آدمی این مطلب رو گفته باشه؟؟؟؟؟
اگه نگفته پس کی گفته؟؟؟ بله: همان هایی که با جار زدن هر مطلبی سوای صحت و سقم اون مطلب شایعه پراکنی و دروغ و نفاق رو بین مردم رواج میدن و با اعتقادات مردم بازی می کنند.
علش
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
بیخیال بابا
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۷:۱۹ - ۱۴۰۰/۰۵/۳۱
همین طوری کامنت نده - مدرک بیار
قطعا مرشد خانواده بسازی داشته است.
پاسخ ها
ناشناس
| Switzerland |
۲۳:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۴
اگر زنش یا بچه هاش بش فشار می آوردن یا مخالف بودن یا به آخرت اعتقاد نداشتند این مرشد مرشد نبود.
ناشناس
| Germany |
۱۶:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
عزیز جان قطعا چون مرشد "انسان خوبی" بوده خداوند هم خانواده بسازی بهش عنایت کرده، این چیزا که شانسی نیست،دلیل داره
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۳:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
با وجود اون همه انفاق مطمئن باشید وضع مالی خوبی داشتند و دلیلی برای ناسازگاری خونواده نبوده ! انفاق برکت میاره
من خودم چند سال قبل رفتم بازار بزرگ اجيل خريداري كنم براي انكه انها را بسته بندي صد گرمي كنم ودر مغازه ام بفروش برسانم در يكي از مغازه هاي بازار دقيقا وزن نايلون را از وزن اجيل كم ميكردند و فقط پول اجيل را ميگرفتند موقع حساب و كتاب سه هزار و خورده اي پول كم اوردم با وجوديكه بار اول بود از انجا خريد ميكردم و كل خريدم شصت هزار تومان نميشد اما صاحب مغازه گفت عيبي ندارد بعدا مي اوري ميدهي صاحب مغازه روي يك تكه كاغذ نوشت فلان قدر بدهكارم و انرا بدستم داد و گفت دفعه بعد اين كاغذ را بياور حساب كن پانزده روز بعد رفتم مجددا خريد كنم كاغذ را به ايشان دادم گفت اول حساب و كتاب قبلي بدهيت رابده بعد خريد جديد كن پول را دادم و تسويه حساب كرديم و مجددا خريد كردم باز پول كم اوردم باز همان رويه سابق تكرار شد و اكنون بيست و دو سال است من از ايشان خريد ميكنم و هرگز بخودم اجازه نداده ام حتي يك ريال به ايشان مديون بمانم امر به معروف و نهي ار منكر واقعي را در كسب از رويه كاري ايشان اموخته ام خداوند سلامتشان بدارد
پاسخ ها
علیرضا
| United States of America |
۰۶:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
شما بعد از این مدت یاد نگرفته اید یا احیانا خسته نشده اید که پول کافی همراه ببرید و مردم رو دردسر ندهید!!!؟؟؟
ناشناس
| Netherlands |
۱۳:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
22 سال پیش 60 هزار تومان خرید کمی بود؟خدا یک مغازه هم به ما اعطا بفرما
مسعود خان
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
عليرضا خان يوقت بخودت زحمت ندي به اصل مطلب فكر كنيا
هي بگرد تا يه چيزي پيدا كني واسه گير دادن
خداوندا ترا به خون شهدا ی کربلا وکلیه شهدای راه اسلام ما را با این عزیزان محشور فرما هرچند که نتوانستیم در این دوروزه دنیا کاری که مورد رضایت درگاهتان باشد انجام دهیم. آمین یا رب العالمین
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
انجام بده برادر یا خواهر عزیز.....
نباید منتظر دیگران بود ....
هر کدام از ما اگه از خودمون شروع کنیم میشه دوباره شرایط جامعه را عوض کرد ....
از زنگاری که بسته تمیزش کرد ....
میشه فقط باید خواست و عمل کرد نه اینکه حرف زد .....
ساعتی در خود نگر تا کیستی .. از کجایی وز چه جایی چیستی ..
در جهان بهر چه عمری زیستی .. جمع هستی را بزن بر نیستی .. تا ز احوالت خبردارت کنم
خدا رحمتش کنه - آیا کسی هست که بگه این آدم خوب نبوده ؟ خوبی همه جا و همیشه معنی خودش را داره - اما امروزه خوبیها کم رنگ شده . باید فکری کرد
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
فکر نه .....
باید عمل کرد .....
عمل به خوبیها ... به نیکیها .... به آنچه سنت حسنه اجداد ما بوده و ما با دست خودمون اونو از بین بردیم ....
محسن گلادیاتور
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۷:۲۲ - ۱۴۰۰/۰۵/۳۱
باید خودمون رو بهتر کنیم و منتظر مسئولان نباشیم تا بهتر بشن
در دهلی نو محله ی مسلمان نشینی هست به نام نظام الدین که یک از اولیای خدا در اونجا مزارش هست در کوچه ی منتهی به این بقعه رستورانهای زیادی هستند که کوپن غذا هم می فروشند . زائرین بنا به وسع خودشون مقداری از این کوپنها که بسته به قیمت تنوع غذایی هم داره میخرند و بین نیازمندان که معمولا در همان بقعه هم هستند توزیع می کنند . فردی که این کوپنها رو داره به رستوران مزبور مراجعه میکنه و مثلا اگه قیمت کوپن 10 روپیه باشه به همون اندازه یک وعده غذای گرم دریافت می کنه .
الان ما بخوایم به کسی بدوبیرا بگیم میگیم یارو کاسبه . . . بس که کاسب ها بدی میکنند . . .
قبلنا کاسب ها اجر و قربی داشتند و به اعتبار چنین آدمهایی (چلویی ها) احترام داشتند . . .
وای برما
با سلام
درپاسخ به فرهاد و کسانی که چنین تفکری دارند باید بگویم ایمانهایمان ضعیف شده که از این فکرها می کنیم . اگر ایشان از بزرگترهایشان از دوران قدیم حدود 50 سال پیش و قبل تر بپرسند متوجه می شوند که اون روزها هم قحطی و فقر بیش از حالا بوده ولی این مرد خدا با خدا معامله کرد و دست به چنین کاری زد
تشکر
خداوند شما را طول عمر دهد که در این روزگار وانفسا همچنان یاد کریمان را زنده نگه می دارید. یاد حکایتی از مرحوم دهخدا افتادم. ظاهراً در روزگار حیات ایشان یکی از رادیوهای امریکایی برنامه ای برای شناسایی مردمان شرقی پخش می کرده یکی از برنامه های آن نیز شناسایی ایران زمین و مردمان آن بوده. از مرحوم دهخدا می خواهند تا به عنوان مهمان آن برنامه ایرانیان را معرفی نماید. وقتی ایشان را دعوت می کنند او با ناراحتی به این نکته اشاره می کند که در سرزمین من شتربانانی هستند که در ازای انتقال ابریشم از آنسوی کویر به سوی دیگر پنج تومان کرایه می گیرند. 25 ریال در مبدأ و 25 ریال نیز در مقصد. وقتی بار ابریشم را تحویل دهند. با وجودی که در وضعیت فقر زندگی می کنند و ارزش آن بار ابریشم بسیار زیاد است. اما ایشان هیچ تخلف و تصرفی در آن نمی کنند و تنها کرایهی خود را دریافت می نمایند. همچنین دهخدا می فرمایند که در بازار این سرزمین من شاهد بوده ام که کسی لفظاً باری را که در شهر دیگری بوده خریداری کرده یعنی فقط گفته است که من فلان بار شما را خریدارم. بدون اینکه پولی پرداخت کند. در آن روز ارزش آن کالا در بازار به شدت پایین آمده و آن خریدار بعداً پول آن کالا را بنا بر آن معامله ی شفاهی تمام و کمال پرداخته و عهده دار ضرر آن معامله بوده. او می گوید که بله مردمان سرزمین من چنین اند. حال مردمی که سابقه ی چندانی در تمدن ندارند (یعنی غربیان) چگونه به خود اجازه می دهند که چنین مردم اصیلی را همچون اقوام ابتدایی بینگارند و مورد مطالعه قرار دهند. دهخدا دعوت آنها را رد کرده بود. گر چه این سرزمین جایگاه کریمانی بوده و هست که از اطعام لذت می برند نه از طعام! اما متاسفانه امروزه روز لئیمان به ظاهر فعالترند. به امید روزی که اخلاق ایرانیان از فضائل آنان تراوش کند. یا حق
پاسخ ها
بهزاد
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۴۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۷
عالی بود ممنون
چهارشنبه هفته گذشته از رستوران غذای ایرانی ... تو جردن کباب خواستم گفت ندارم فقط چلو مرغ مونده دو پرس گرفتم وقتی اومدم خونه باز کردم دیدم رون نصفه گذاشته. تو رو خدا این کمفروشی نیست؟
رجل لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله و اقام الصلوة و ایتاء الزکوةیخافون یوما تتقلب فیه القلوب و الابصار...
خدایش رحمت کناد ...
اقای قناد که میگی پاکت شیرینی رو مفت نخریدی که مفت بدی ما میگیم به قیمت خود شیرینی نده حداقل قیمت شیرینی توشهر ما ۷۰۰۰ تومنه خداییش پاکتشو همین قدر میخری مردم رو ساده فرض نکن خدا به دادتون برسه!!!!
خدا رحمت کند چنین بزرگ مردان را خداوند رحمت کند عزت خان فولادی در بازار زنجان را که در دادن غذا به فقرا و شاگرد مغازه ها مشابه مرحوم بود .
جناب قناد !
اولا مگه ميشه شيريني تر رو با مشما يا پاكت برد ؟!
ثانيا مگه جنابعالي جعبه شيريني رو به قيمت شيريني ميخري كه اندازه همون از خلق الله پول ميگيري ؟!!
رو كه رو نيست !!
قیمت گوشت و برنج و روغن زمان مرشد چلویی چقدر بود؟ الان چقدره؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
هيچ ربطي ندارد اون زمان درامد عموم مردم خيلي كمتر از حالا بود و خيلي ها به گفته مادرم هفته اي يكبار گوشت مي خوردند و پلو هم غذاي هرروز نبوده تو زمستان فقط يك دو رنگ ميوه بوده...اكثر شبهاي تابستان مردم نون پنير هندونه يا انگور يا خربزه مي خوردند...تازه تو محله اونها كلي از كسبه و تجار بودند يعني از محله هاي مرفه نشين تهران قديم نه پايين شهر كه وضع از اينهم بدتر بوده ....
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
هزارتا منفی داری با این حرف نسنجیده ات!!!
مینا همدانیان
| Germany |
۱۶:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
چه ربطی داره عزیزم؟اونموقع هم چلوکباب یه غذای اعیونی و گرون محسوب میشده،مردم سالی یکی 2 بار شب عیدا از این غذاها میخوردن
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۱:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
درآمدهای اونموقع هم با حالا اصلا" قابل قیاس نیست!
وحید
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۲۶ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۵
مهم نیست قیمتا چقدره. چون یه همچین شغل هایی اونقدر در آمد بالایی دارن که میتونن بخشی از درآمدشون رو صرف امور خیره کنن. مثل همین مرحوم مرشد.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۳۳ - ۱۴۰۰/۰۵/۳۱
آن زمان قیمت ها کم بوده ولی مردم هم درآمد زیادی نداشته اند .
صفتی که مرشد داشته است برای هر زمانی غنیمت است .
بله اگه خدا بخواد یکی را عزیز کنه ،خوب عزیزش می کنه.متاسفم برای کاسبای امروز (با نهایت احترام برای حلال خورها) که هم توی جنس کم می گذارن و هم قیمت را به بالا ترین حد می رسونند. و ظلم می کنن و باید گفت روحت شادمرشد که گفتی: همه چیز از نازکی بپاره میشه،الا ظلم که از کلفتی پاره میشه. احوال گرون فروش ها را نگاه کنید،خداوکیلی همیشه مظطرب و ناراحت هستن،انگار می دونن که به زودی باید مال دزدی(که به ناحق از جیب مردم درآوردن) را برای وراث ناسپاس بگذارند و وارد محشر بشوند.
خدا بیامرزدش
واقع بین باشیم! اگه من همین الان همچین کاری راه بندازم خداشاهده 95 درصد آدمای توی صف، کسانی هستن که پولشون از پارو بالا می ره و فقط برای مفت‌خوری میان توی صف!!!!
.
کاسب کاسبای قدیم...
گدا هم گداهای قدیم ...
خدا رحمت کنه کسی را که باعث شد به همه ماهانه یه مقدار پول بدن البته آنها که نیاز ندارند می تونن این پول رو خودشون به مستمندان پرداخت کنند
فرهنگ مردم هم عوض شده، الان اگه کسی بخواد این کار رو بکنه، علاوه بر این که صف نیازمندان بخاطر شرایط اقتصادی طولانی تر میشه، اونهایی هم که پولشو دارن بخاطر عدم مناعت طبع میرن تو صف غذای رایگان.
یکی از دلایلی که مملکت ما هنوز به وضعیت عراق و شام و افغانستان دچار نشده که به ذلت بیفتیم وجود پربرکت همین اولیا خداست. که بودند و هنوز هم هستند و چه بسا ما نشناسیم.
چی می شد صدا و سیمای ما بجای این سریال های آب دوغ خیاری داستان زندگی این مردشریف رو روایت می کرد این جور داستانها باعث لطیف شدن روحیه مردم میشه
از این ها هنوز در بازار تهران است برای نمونه من وقتی به اتفاق خانمم برای خرید لباس احرام مراجعه کردیم با پیرمرد نورانی مواجه شدیم که ابتدا از هرکداممان خواست تا برای سلامتی همدیگر صلوات بفرستیم سپس مقداری نصیحتمان کرد و دو دست لباس احرام آورد که کاملا مشابه بودند ولی قیمت آنها فرق داشت پرسیدم چرا؟گفت که این ارزونه ماله خرید قبلیمه و ارزون تره!!
وای بر ما که به جای اینکه از بزرگانمون پیروی کنیم داریم چیزهایی که برامون ارث گذاشتن رو نابود میکنیم گریه ام گرفت وقتی این مطلب رو خوندم خداوند همه آنها رو خدا بیامرزد
تو انگلیس هم قیمت مثلا پاکت شیر 2 پوند بود و نوشابه خانواده همین قیمت و مثلا خوراک لوبیا 1.5 پوند. تو یه فروشگاه قیمتها همین بود ولی یه سری محصول با برند همون فروشگاه بود ولی قیمتش خیلی پایینتر بود مثلا شیر یک لیتری با همون مارک اون فروشگاه 30 پنی بود (1/7 قیمت) ولی با مارک کوکاکولا 2 پوند ما هم خوشحال همیشه اون جنسایی که مارک اون فروشگاه روش بود رو برمیداشتیم.
تا اینکه یه روز فهمیدیم این اجناس که مارک فروشگاه روش هست برای فقرا تهیه میشه تا بیان خرید بکنن ولی پول خیلی کمی پرداخت کنن!!!!!
خدا بیامرزدش الان هم چنین آدم های با انصافی هم انشاالله هستند
پاسخ ها
حسين
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
مانند بعصي از دولتمردان سابوقاقاين م.ر. ب.ز خاوري وغيره كه خدا دان احوال ما سبكبالان ساحلها
واقعا لذت بردم.
بازار اسلامی یعنی این در زمان قدیم بازاریان بیشتر درس مکاسب از علما می آموختند
وای بر ما که به جای اینکه از بزرگانمون پیروی کنیم داریم چیزهایی که برامون ارث گذاشتن رو نابود میکنیم گریه ام گرفت وقتی این مطلب رو خوندم خداوند همه آنها رو خدا بیامرزد
اگر واقعا اينطور بوده ... احتياجي به رحمت گفتن ندارد... فرشته بوده و به درگاه خالقش برده اند...
عزيز من چرا سوال نكردين كه مردم اينقدر عوض شدند. اخه شما ادمهاي اين دوره و زمونه رو به اون دوره يكي مي دوني.
خیلی خوبه راجع به این سرگذشتنامه ها فیلم ساخته بشه و تبلیغ بشه تاثیر داره رو مردم با همین داستانهای فراموش شده میشه فرهنگ سازی کرد
الان که بازار پر شده از بچه بازاری های پرورش اندام کار بی مرام و فکلی...که نه ادب دارند نه معرفت و بدبختانه کاسبکاری هم بلد نیستند...
درود خدا بر همه انسانهای منصف و حلال خور به عقیده بنده سه طیف کیان و هستی و خوبی ها ی ایران و مردمان ان را تهدید می کند 1 نوکیسه گان ثروت 2 نوکیسه گان قدرت 3 نو کیسه گان مدرک همانند خور به جان ملت افتادند
یادم میاد تو بازار یکی مغازه ما را اجاره کرده بود و بعد یک مدتی کلاه برداری کرد و پول مردم را خورد ..پدرم اومد و به خاطر حفظ آبروی خانوادگی خودشو پدرش و خوشنامی چندین ساله تمام پول های مردم را داد اون هم با رقم های زیاد طلب اونها ..اونوقت می دونی همون مردم پشت سرش چی گفتند ؟ گفتن یا احمق بودیا خودش هم شریک کلاه بردار ... ما ورشکست شدیم و به نون شب محتاج اما هیچ احدی حتی یک تلفن نکرد که حتی حالش رو بپرسه حتی برادراش..ولی این مرد خم به ابروش نیاورد.. بله این آدم ها همین دور و بر هستند اما ما خو ب نمی بینیم...
نثار روحش صلوات
این کارها دل میخواهد . که هرکسی اون دل رو نداره . و ای کاش جوانان امروز کمی از اون خونی که تو رگهای این بزرگان بوده در رگهایشان داشتند
خداوند ایشان را با امام حسین ع س محشور گرداند و فرزند خلف ایشان را برای ما سلامت وزنده بدارد.
خدایش رحمت کند و با صلحا محشورش فرماید و به ما نیز این توفیق از خودگذشتگی و دیدن دیگران را بدهدواز بیماری خودبینی برهاند. آمین
تابی ، فک کنم این بهترین پست و بهترین سوال سایتت تو یه قرن اخیره.
خدا دوستداران مرشد رو بیامرزه
ما تو شهرمون باباجون فلافلی داریم که اونم دست خیر داره واسه خودش
میگن جماعتی برای خواندن نماز باران به بیرون شهر رفتند و فقط نوجوانی چتر برداشت.(( این یعنی اعتماد به خدا)) اگر با اعتقاد و اعتماد به خدا گام برداریم مطمئن باشیم ناامید نخواهیم شد. واین کار مرحوم مرشد چلویی یعنی همان ایمان و اعتماد به خدا. چیزی که در این دوره رخت بربسته.
واقعا مرشد چه حالی با خدای خودش میکرده. واقعا چه حالی داره ادم داشته باشه و دست فقرا رو بگیره . این لطفی بوده که خدا به مرشد کرده . اگه تو بازار رفته باشید . و این صحنه بچه کارگر ها رو دیده باشید . می توتنید تصور کنید مرشد چه لذتی میبرده.
چی می شد صدا و سیمای ما بجای این سریال های آب دوغ خیاری داستان زندگی این مردشریف رو روایت می کرد این جور داستانها باعث لطیف شدن روحیه مردم میشه
پول حلال کمتر و کمتر شده و حرام فربه تر و فربه تر
مردم با هم بداخلاق تر و بداخلاقتر شدند.
الرعیه علی اخلاق ملوکهم
مردم اخلاق حاکمان را به خود می گیرند.
یکی از دوستان که پیرمردی است بالای 85 سال سن و تاجر معروفی خصوصا در استان های لرستان، کهکیلویه و بویر احمد و خوزستان و . . . بوده است برایم تعریف کرد که مادرش او را با یتیمی بزرگ کرده و وضع مالی خوبی نداشته اند. از حدود شانزده سالگی می رفته آبادان و خرمشهر یک خیک روغن گاومیش می خریده و می آورده در شهرشان می فروخته است. تعریف کرد که در خرمشهر یک خیک روغن خریدم و مقداری پولش را دادم و برگشم به شهرمان تا بلکه بقیه پول را قرض بگیرم و بدهی ام را بدهم و خیک روغن را تحویل بگیرم. بالاخره پول جور نشد به خرمشهر برگشتم به فروشنده مراجعه کردم و با شرمندگی به کفتم نتوانستم بقیه پول را جور کنم . گفت اشکالی ندارد پسرم . می فروشی؟ گفتم چی رو؟ گفت خیک روغن را اون مال توست خریده ای فقط به من مقداری پول بدهکاری . تعجب کردم . اون حاجی به چند جا زنگ زد و قیمت گرفت و چون روغن گران شده بود به نرخ روز از من خرید. بدهی اش را برداشت و پولی که داده بودم با سودش را به من داد.
خدا مرشد چلویی رو رحمت کنه سوره واقعه رو تلاوت بفرما و خودومونو محک بزنیم محترما" در زمانی که مردی وغیرت فقیر وکمیابند مرد بودن همت مرشد چلویی را میخواد
جالب بود اکثر کامنتها از هموطنان خارج ازکشور بود واشارات جالبی داشتند
کریمان جان فدای دوست کردند
سگی بگذار ما هم مردمانیم
اگر همه مرشد چلویی میشدن مگر محلی برای فقر بود و محلی برای ترس از نداشتن
در احادیث امده که قبل از ظهور هرچه میتوانید انفاق کنید زیرا در زمان حضور امام و بعد از ظهور دیگر محلی برای انفاق پیدا نمی کنید
مگر بعد از امام چه میشود
حرص و طمع برچیده میشود
همين الان هم يک کله پاچه اي روبروي بازار هست که بزرگ روي دخل نوشته تمام درآمد اين مغازه به جز حقوق کارگران آن صرف خيريه ميشود.متاسفانه اسمش رو يادم نيست
خداوند رحمتش کند ولی والله ماهم تلاش میکنیم حلال حروم هم سرمون میشه ولی در اداره کردن خانواده خود مانده ایم.این افراد منابع اضافه را از کجا در میاورند . حضرت علی می فرمایند کاخی ندیدم که در کنارش کوخی ویران شده باشد .چرا حق مسلم یک بنده خدا باید با دیده ترحم به او داده شود .باز خدارحمتشان کند .
متشکرم تابناک عزیز ، بدلیل درج شرح حال آن مرد عارف ؛ مولاعلی (علیه السلام) شبی دست کمیل را گرفت وبه صحرا (گورستان) برد ؛ آنگاه شروع کرد به شمردن مشخصات اولیاءالله ... در پایان فرمود : " آه آه شوقا" الی رؤیتهم " (آه آه ! چقدر مشتقاق دیدن رویشان هستم !) ... کسانیکه ، حضرت ، مشتقاق دیدنشان بود ،مردانی همچون حاج مرشد هستند. برای شادی روحش فاتحه وصلوات .
الآن هم داریم فراوونه!این موادفروشاهم خودشون می کشندهم اوایل به مردم می بخشند!
فکر نکنید که در عالم مرد خدا نیست. بلکه بر عکس بین مردم اولیای خدا یافت می شود، ولی چوب گمنامی خورده اند و مردم آنها را نمی شناسند.»
جدای از انصاف و کرم و بخشش کاسبین اصناف مختلف این نبود نظارت و قانون و برخورد قانونی با سوء استفاده کنندگان است که به آنان جسارت غارت و چپاول و بی انصافی نسبت به مشتری را میدهد. متاسفانه در این کشور اینقدر عناوین مجرمانه فراگیر درست کرده اند که دیگر برای مراجع قضایی فرصت نظارت و برخورد با اینگونه مسائل باقی نمانده است!!!!!
مگر در بقیه اقشار هست؟ کو رجبعلی خیاط و کو مرحوم دولابی و کو علامه قاضی و کو شهیدبابایی و کو مرحوم مجتهدی و کو آقامجتبی تهرانی و کو مثل مرحوم حق شناس ووووو مثل بقیه آدمهای مخلص
همین حالا یه طباخی روبروی مزارت دارایی خ داور ابگوشت مجانی به نیازمندان میده
جدا جا دارد كه اين موضوع مرشد چلوئي را فيلم يا سريالش كنند تا مردم ببينند و بدانند كه كسبه ما از لحاظ انسانيت در قديم كجا بودند و الان كجايند؟
آقای قناد سابق که گردوهای سیاه و کپک زده را داخل کیک خامه ای میریزی و به نام کیک مغزدار دو برابر حساب می کنی، هنوز فرق فله ای و بسته بندی را هم یاد نگرفته ای.
کار خوب گم نمیشه
و من یعمل مثقال ذرة خیراً یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره
ما که فقط هر روز گوشمون بریده میشه شما چی
در محله ما بقالی بود که به یتیمان هم کمک های بسیاری میکرد و ما تازه بعد از مرگش متوجه بعضی کارهایش شدیم . اخلاق و رفتارهای جالبی در فروش داشت. مثلا هیچ گاه یک سطل کامل ماست به مشتری نمی فروخت . نظرش این بود که اگر در خرید زیاذه روی کنید در مصرف هم اسراف میکنید.برای همین ما مجبور بودیم برای خرید ماست همیشه کاسه ببریم!! و این کار برای سایر اجناس هم شامل بود. همیشه طبق روایات وزن جنس را اندکی بیشتر میداد. مثلا یکبار که من که بچه بودم رفتم جنسی را خرید کنم به محض این که دیدم شاهین ترازو روبروی هم قرار گرفت ظرف را برداشتم و چند قدم رفتم که با اخم!! بهم گفت برگرد و ظرف را در ترازو بگذار بعد اندکی به آن وزن اضافه کرد و گفت حالا ببر!!.خدایش بیامرزد
چرا نداریم؟؟؟؟!!!! این چه سوالی است!! خوب معلوم است، چون اسلام حاکم است!!!
دوست عزیزی که میفرمایید قیمت گوشت وبرنج وروغن اون زمان چقدر بوده؟
همین قدر خدمتتان عرض کنم که به روایت تاریخ وپدران ما اصلا"شما این اقلام را به سختی تو بازار می توانستی پیدا کنی!
قبلنا همه تو کار خوب از هم پیشی میگرفتن و رفته رفته همه خوب می شدن و مردم هم به اونا اعتماد پیدا میکردن اما امروزه دیگه هم تو بد بودن از هم پیشی میگیرن
کو آن کسی که کار برای خدا کند؟ بر جای بی‌وفایی مردم وفا کند
هرچند خلق سنگ ملامت بر او زنند بر جای سنگ نیمه شبها دعا کند


همچو ساعی از دو عالم درگذر تا شوی از آفرینش باخبر
اگه محض نمونه بلایی که اون دنیا که اعتقاد و امید داریم قراره سرمون بیاد رو واسه نمونه میدیدم . مطمینا اصلاح میشدیم
سلام
خدا رحمتش كنه منم يه درد دلي كنم
دخترم مدرسه قلم چي كرج ميره سرويسي كه استفاده ميكنه به جاي 4 نفر 5 نفر رو سوار ميكنه هرچي اعتراض ميكنم به جايي نميرسه بعد ير ماه از 5 نفر كرايه ميگيره اين ذزدي وكم فروشي اشكار نيست؟؟؟؟
کو آن کسی که کار برای خدا کند؟ بر جای بی‌وفایی مردم وفا کند
هرچند خلق سنگ ملامت بر او زنند بر جای سنگ نیمه شبها دعا کند


همچو ساعی از دو عالم درگذر تا شوی از آفرینش باخبر
همه این داستان رو خونیدیم و لذت بردیم، اما فقط همین، در سرزمین ما کارآیی این قصه ها تا مرز لذت بردن است و بس. هیچکدام مرد انجام دادن حداقلی از این حرکات کریمانه نیستم، هر کس به اندازه خود و در کار خود.حتماً نباید لقمه کباب دهان کودکی گذاشت، میتوان لقمه ها را از دهان دیگران نگرفت .... و ایضاً !!!!!!
به چهره اش نگاه کنید !
زیبایی و صفا موج می زند
خدا رحمتش کند و
تشکر از تابناک
لذت بردم از این داستان واقعی خدا او را(حاج مرشد) با امامان معصوم محشور بفرماید و به ما کمک کند اخلاق و اعتقادمان را در کارمان بکار بگیریم
عروسی خواهرم نزدیک بود. همین شهریور امسال. باید جهیزیشو میدادیم. یه چند تا اسبابش مونده بود ( یخچال و گاز و جاروبرقی) . خدا وکیلی دستمون تنگ بود . بابام یه چند تا سکه پارسیان ( حدودا 10 تا) داد به من گفت برو بفروش . حساب کردم با قیمت روز حدودا 700 تومنی میشد. رفتم طلا فروشی سکه 90 سوتی رو 80 سوت 50 سوتی رو 40 سوت برداشت . چند جای دیگه هم سئوال کردم داستان همین بود. مجبور بودم وگرنه نمیدادم . 100 تومن رو پول گذاشتم دادم بابام. هنوز که فکر میکنم دلم میشکنه. نمیگم به کجا داریم میریم. میگم به کجا رسیدیم.
شبیه یکی از همین آدما (بهتره بگم انسان ها!) رو ما هم تو محلمون داریم، بگذریم از توصیفش .... اما هستند هنوز چنین آدمای نورانی ای
طاعت آن نيست كه برخاك نهي پيشاني
صدق پيش آر كه اخلاص به پيشاني نيست
*********************************
روح وروان اين برگوارشادكه همچون مولي الموحدين حضرت علي (ع) رفتارمينمودندباشد كه رفتارشان سرلوحه وسرمشق زندگي همه ي ماشود.
خدا رحمتش بکند
از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست .روح بلندو خدایی شان شاد باد.
ما دوستی داشتیم در گذشته های دور قنادی داشت خدا رحمتش کنه می گفت قنادیها در گذشته شیرینی میفروختند ولی امروزه قوطی میفروشن خدا واقعا رحمتش کنه مرد خیلی دست ودلبازی بود.
من این متن رو خوندم من و خیلی ها امثال من خدا رو فراموش کردیم
من دو سال پیش مستاجر یکی از بازاری ها بودم 15 هم هر ماه باید اجاره می دادم. روز واریز ساعت 12:02 می شد زنگ می زد و چی شد چی شد راه مینداخت . اون چیزی که من می دونستم ازش 4 تا مغازه و هفت هشت تا خونه و آپارتمان بود با 75 سال سن.
مردان خدا پرده پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند
سلام ممنون با خواندن متن گزارش خیلی ارامش گرفتم بازم ممنون
اگر دوستان تمایل به خواندن این گونه سرگذشت ها را دارند، مطالعه کتابهای کیمیای محبت و رند عالم سوز را توصیه میکنم.
قیمت کباب که با گوشت سالم درست شده باشد را بعلاوه هزینه مغازه و کارگر و هزینه زندگی کنید انوقت دیگر این سوال برایتان پیش نمی اید
با سلام
از تابناک خیلی متشکرم که این گونه خاطرات را نقل میکند . باور بفرمایید ثواب خیلی زیادی دارد . دست شما درد نکند . برای جوانان و نسل فعلی میتواند الگو باشد . هرچنددر بین این عزیزان هم مثل مرشد چلویی کم نیستند .
خواستم تک تک جواب بدم دیدم زیاد وقت می گیره گفتم کلی جواب بدم
دوستانی که فقط به قیمت جعبه فکر می کنند ، به اینم فکر کنند که این جعبه رو باید یه نفر به صورتی شکیل پر کنه که حقوق می خواد(وقت پر کردن جعبه از پر کردن پاکت یا مشما خیلی بیشتره )
بعد شما که دیوار کوتاه قنادا رو دیدی تا حالا توجه کردی 5 شکلات رو بسته بندی می کنن با قیمت یک کیلو فلش می فروشن.یا زعفرانه ما رو فله می گیرن و چند برابر قیمت خرید با بسته بندی می فروشند.بسته بندی یه صنعته که نمونه خیلی کوچیک با درصد سود بسیار کمشو تو شیرینی فروشی می بینی. شما که از رومانی نظر می دی خدا به دادت برسه اینو بدون که کیفیت شیرینی و شکلات تو ایران با اروپا برابری می کنه و حتی تو بعضی جهات بهترم هست . برو قیمت جهانی رو بپرس بعد نظر بده .قیمت شکر ، ارد و روغن مصرفی ما اگر از نرخ جهانی بیشتر نباشه کمترم نیست .بعد قیمت ایران رو ببین قیمت جاهای دیگه رو ببین . اگر قراره خدا به داد ما برسه بهتره اول به داد خودروسازی ها ، دلالهای میوه و تره بار ، بنگاهی های مسکن ، امثال شما از رومانی و ... برسه.
اون مرحوم طیع شعر هم داشته. شعر معروف زیر که تو عزاداری های محرم خونده میشه از اون مرحومه. خدا رحمتش کنه :
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم
خیلی خوب بود یادی از این بزرگوار شد
یک اشکال لپی هم داشت
ابن بابویه درسته نه ابن باویه
خیلی خوب بود یادی از این بزرگوار شد
یک اشکال لپی هم داشت
ابن بابویه درسته نه ابن باویه
منم دو بسته خرما گرفتم دیگه داخلشو نگا نکردم اوردم خونه دیدم نصفه هس
خدا رحمتشون کنه ایشون و انسانهایی امثال این بزرگوار رو..بخشنده و فقیرنواز..واسطه فیض الهی
روح حاج مرشد شاد. انشالله سر سفره اهل بیت منعم بشن.

به ذره گر نظر لطف بو تراب کند

به آسمان رود و کار آفتاب کند
روح حاج مرشد شاد
روح حاج مرشد شاد. انشالله سر سفره اهل بیت منعم بشن.

به ذره گر نظر لطف بو تراب کند

به آسمان رود و کار آفتاب کند


ایشون حتما مورد عنایت خاص مولا علی بوده اند. یعنی کسی که کار علی وار میکنه حتما مورد عنایت خاص این حضرت واقع شده. با علی
بابام زماني كه تو بازار شاگرد بوده تعريف مي كرد كه وقتي مي رفتم برا اوستام غذا بگيرم تو صف كه بودم مرشد يه تيكه كباب مي ذاشت لاي نون سنگك و ميداد مي گفت اينو بخور نوبت ت برسه و مي گفت با همه شاگرد مغازه ها اين جوري بود
تشکر
دهر ما را نیست چنین مرشد ها
گر که بود دیگر نبود مشکل ها
رستوران مرشد تخریب شداما باز هم ساخته شده ماه میشه
اولا قرآن میگه در بذل و بخشش باید میانه روی کنید که در غیر این صورت چه کم بخشش کنید و چه زیاد نهایتا پشیمان می شوید
دولا چرا مقامات این چیزها را نمی بینند .ما از مقامات بذل و بخشش نمی خواهیم
فقط خواهش داریم پول ما مردم را خرج لبنان و یمن و سوریه و فلسطین و عراق و طالبان نکنند
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۵/۳۱
وقتی چیزی را نمی فهمی بیخودی اظهار نظر نکن ِ
چون اون موقع همه چی سرجای خویش قرار داشت
در قم هم برخی نانوایی ها کارت هایی را کنار گذاشته اند و به افرادی که پول ندارند با آن کارت ها نان رایگان می دهند و مردم هم کارت خریده در کارت دان قرار می دهند.
سلام
داریم بیشتر از قبل هم داریم ولی متاسفانه در فضای رسانه ای حاکم بیشتر نکات منفی منعکس می‌شود
شما سعی کنید مسیر درست رو برید و خوبی ها رو بیشتر منعکس کنید
راستی چی شد که ما اینطوری شدیم؟؟
همین حالا هم مردم خیر زیاد هستند . هر حادثه ای که در کشور پیش می اید این مردم هستند که با کمکهای خود دست اسیب دیدگان را می گیرند. در همین یکی دو سالی که کرونا است مردم هزاران میلیارد تومان به اشکال مختلف به نیازمندان کمک کرده اند . در همین ماه محرم دهها و شاید صدها میلیون پرس غذای نذری توزیع می شود که پول همه انها را مردم می دهند و دولت حتی قادر نیست یک وعده از این نذورات را تامین کند. اینکه برخی می گویند که پول ما را خرج عراق و سوریه و ... می کنند هم حرف مفتی است اتفاقا در ان کشورها هم مردم می گویند که پولشان به ایران فرستاده می شود . نه مردم عراق و نه لبنان نیازمند نیستند این کشورها ثروتمند هستند و نیازی به کمک ما ندارند. عراقی ها در اربعین حدود یک ماه از میلیونها میهمان داخلی و خارجی پذیرایی می کنند ان هم به بهتری شکل که نما حتی یک روز ان را هم نمی توانیم انجام دهیم. حضور نظامی ما هم در عراق و سوریه بیشتر برای ا منیت خودمان بود اگر نیروهای ما به این کشورها نمی رفتند داعش وارد خاک ما می شد و حال شهرهای ما همچون حلب سوریه ویرانه شده بود. داعش و گروههای مخالف دولت سوریه ادعای ایجاد خراسان بزرگ و امپراطوری بنی امیه را داشتند واین ادعاها پیش از انکه نیروهای ایران به سوریه و عراق بروند مطرح شد اما متاسفانه رسانه های ما با کج فهمی بعدها این مسائل را مطرخ کردند.
برنج شده کیلو 45 تومن.کسی دیگه نمیتونه بخوره.
کم کم باید مردم قورباغه و خزه بخورن
برنج شده کیلو 45 تومن.کسی دیگه نمیتونه بخوره.
کم کم باید مردم قورباغه و خزه بخورن
من هم چلوکبابی داشتم یک زن نیازمند وایساده بود جلوی در اونو دست خالی راه انداختم شاید فکر میکردم مستمند واقعی نیست به هر حال ازون زمان به بعد کارم از رونق افتاد و تا مرز ورشستگی رفتم چلوکبابی رو اجاره دادم
زمان قدیم آنقدرغذاارزان بودکه اکثرمردم وسعشون میرسیدپول بدن غذا بخوردندولی تعدادکمی هم بودندکه نداربودندواکثرجاهااینکارهارامیکردندومن خودم شاهدبودم البته به معتادهاکه تعداشان خیلی کمترازحالابودنمیدادندومحترمانه ردشان میکردند!
هفته پیش شیراز نانوایی سنگک، هر کس نان میخرید می‌توانست باقی پول را یا بیشتر را در صندوق مخصوص بیندازد. نانوا در صورت مراجعه فقرا پول را از صندوق برمی‌داشت. رسم قهوه برای میز، یا دیوار، در برخی شهرهای اتریش و آلمان و اسپانیا مرسوم است. تجربه شخصی.
نكته اكثر كسانى را كه مى ببينى با بنز و ماشين هاى آخرين مدل توى صف نذرى مى ايستن همان فقرا و مستمدانى هستن كه به هزار يك دليل پول دار شدن ولى ذاتشان همان است. براى همين خاطر هم نسل حاج چلويي ها ديگر وجود ندارد و نخواهد داشت.
جا دارد تنديسى از حاج چلويي ساخته و در مركز بازار قرار بگيرد با شرح حالى از ايشان ،
برنج شده کیلو 45 تومن.کسی دیگه نمیتونه بخوره.
کم کم باید مردم قورباغه و خزه بخورن
گوشت قورباغه در چین کیلویی ۵۰۰ هزار تومان است
هنوز کاسب خوب داریم مثل ایشان
منهی مردم گرگ شدن و اگه بفهمنن چنین ادمی هست سو استفاده میکنن ازش
مثل همه لرها سفره کش بود.این خصوصیات خصوصیت همه لرها در ان زمان بود.برای شما آن موقع عجیب بود.برای لرها انموقع عجیب نبود.پدربزرگ خودم همینگونه بو
تو ایران اصناف مختلف و کاسب و تاجر و تولید کننده و دکتر و و ... جیب ما رو نزنن دیوار پیش کش ...متاسفانه نه تنها جوانمردی نمیشه داریم روزانه کلی نامردی در حق مردم میبینیم که رخ میده
در قديم شرط كسب انصاف و اخلاق بود و در اين ارزش از يكديگر سبقت مي گرفتند. اشراف بر مكاسب نيز يكي از شروط بود ولي امروزه ...
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هجدهم رمضان # شب قدر