بازدید 12931

دوازده هزار روز یعنی چقدر؟!

او كه تا بود، اسارت و محرومیت و ظلم را تاب نمی­ آورد و نمی­گذاشت جولان بدهد. او كه تا بود مدافع آزادی بود. چرا وقتی خبیث­ ترین آدم­ها حكم به نبودنش دادند كسی برای دفاعش به میدان نیامد؟ چرا كسی فریاد نزد؟ كاری نكرد؟ چرا حتی برای اینكه باز هم از وجودش استفاده كنند حاضر نشدند زحمت آزاد كردنش را به جان بخرند؟
کد خبر: ۱۷۶۱۲۷
تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۳۹۰ - ۱۷:۰۹ 10 July 2011
سایت یاران صدر نوشت:

ما را به سخت جانی خود این گمان نبود

12 هزار روز یعنی ۳۳ سال.

۱۲ هزار روز یعنی عدد روزهای اسارت یك مرد.

۱۲ هزار روز یعنی عدد روزهای اسارت یك رهبر.

۱۲ هزار روز عدد روزهایی است كه امام موسی صدر در اسارت گذرانده است؛ رهبر ایرانی شیعیان لبنان كه با دو همراهش در ۹ شهریور ۱۳۵۷ در سفری رسمی به لیبی توسط قذافی ربوده شد و تا امروز آزاد نشده است.

امام محرومان و بنیانگذار جنش محرومان ۱۲ هزار روز است اسیر زندان دیكتاتور لیبی است.

خانواده در انتظارند. فرزندانش در غیاب پدر، بزرگ شدند. پدر و مادر شدند. مادر در حسرت دیدار او درگذشت. همسر پیر شد.

محرومان در انتظارند. پیران چشم براهند تا دوباره مسیح را ببینند. جوانان در خیالشان او را نقاشی می­كنند و روزی را كه بازگردد. از او می­گویند و چیزهایی كه اگر او بود اتفاق نمی­افتاد.

جوانان منتظرند او بازگردد تا ایمان بیاورند كه می­شود انسان زیست در این روزگار قحط انسانیت. منتظرند بازگردد تا مسیح را ببینند. تا ببینند چطور می­شود كرامت انسان را پاسداشت. منتظرند او بازگردد تا ایمان بیاورند همه چیزهایی كه از او شنیدند واقعی است، كه چنین مردی قدم زده است در این سرزمین. در كوچه ­های قم، در كلاس­های دانشگاه تهران، در خیابان­های نجف، در شهرهای لبنان، در كلیسا و مسجد و دانشگاه.

چطور می­شود باور كرد كسی امام محرومان باشد و مرد صلح و ربوده شود و عدد روزهای اسارتش به ۱۲ هزار روز برسد؟ و این همه مدعی آزادی و انسانیت و حقوق بشر باشند و برای او كاری نكنند؟

چطور می­شود باور كرد هركس كه به نام او می­رسد چرتكه­ اش را در می­ آورد ببیند به كدام حساب و معیارش و منفعتش می­خورد و چقدر سود نصیبش می­شود اگر برگردد؟ و چون می­دانند اگر او بیاید نه دیانتشان رنگی دارد و نه سیاستشان، سكوت می­كنند و می­گذرند.

چه كسی باور می­كند سید موسی صدر، مسیح لبنان، فرزند ایران ربوده شود و ۱۲ هزار روز بگذرد و او هنوز دربند باشد و ۸۳ ساله شود؟

این عدد چقدر باید بزرگ شود؟ تا كی باید هر روز عدد روزشمار اسارت او و غفلت خودمان را ببینیم و یك روز به آن اضافه كنیم؟

اراده­ای، وجدانی، ایمانی نیست برای پایان دادن به این روزشمار لعنتی؟

مردی شبیه سید موسی نیست كه برای آزادی­ او خودش را به زحمت بیندازد؟ همانطور كه او برای آزادی دیگران دل به دریا می­زد؟

او كه تا بود، اسارت و محرومیت و ظلم را تاب نمی­ آورد و نمی­گذاشت جولان بدهد. او كه تا بود مدافع آزادی بود. چرا وقتی خبیث­ ترین آدم­ها حكم به نبودنش دادند كسی برای دفاعش به میدان نیامد؟ چرا كسی فریاد نزد؟ كاری نكرد؟ چرا حتی برای اینكه باز هم از وجودش استفاده كنند حاضر نشدند زحمت آزاد كردنش را به جان بخرند؟

گناه سید موسی صدر چیست كه ۱۲ هزار روز اسارت تاوان آن است؟

حقی از كسی ضایع كرد؟

ظلمی كرد؟

دروغی گفت؟

كسی را كشت؟

كسی را فریب داد؟

مقامی خواست برای خودش؟

خودش را به كسی تحمیل كرد؟

او كه تا بود، لبخند زد به انسان­ها و فروتنانه سر به زیر انداخت با آن قامت بلند و چهره مسیح گونه­ اش

او كه تا بود، ساخت

امید داد

دفاع كرد

آدم­ها را از محبت لبریز كرد

به مردم جرات حرف زدن داد

چرا هنوز سر بودن یا نبودنش چرتكه می­اندازند؟

چرا هنوز باید جواب داد چرا كسی، گاهی، جایی از نبودنش می­گوید؟

چرا هنوز و همیشه باید ثابت كرد سید موسی صدر یكی است مثل همه ما و مثل همه انسان­ها حق دارد آزاد باشد؟ حتی اگر پیرمرد ۸۳ ساله­ای باشد افتاده و بیمار كه دیگر نتواند فریاد بزند و برای ما كاری كند. حتی اگر حرفش خلاف حرف ما باشد.

گناه او چیست كه ۱۲ هزار روز اسارت تاوان اوست و ۱۲ هزار روز بی­خبری و انتظار مجازات آنهایی كه دوستش دارند؟

كدام اراده و ایمان و وجدانی به این روزشمار شوم پایان می­ دهد؟

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل