در مورد ابراهیم گلستان در ویکی تابناک بیشتر بخوانید

 

کلیات

سیّد ابراهیم تقوی شیرازی متولد ۲۶ مهر ۱۳۰۱ بود که در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۲درگذشت. 

او مشهور به ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلم‌ساز ایرانی بود. او در سال ۱۳۴۰ برای فیلم یک آتش موفق به دریافت مدال برنز جشنوارهٔ فیلم کوتاه ونیز شد.  این جایزه، اولین جایزهٔ بین‌المللی برای یک کارگردان ایرانی به‌شمار می‌رود.

سبک ویژهٔ آثار مکتوب داستانی گلستان در سیر پیشرفتِ داستان معاصر فارسی قابل توجه دانسته شده‌است.

ابراهیم گلستان بدرود حیات گفت


زاد و تبار
سید ابراهیم تقوی شیرازی در ۲۶ مهر ۱۳۰۱ در شیراز به دنیا آمد. او نوهٔ آیت‌الله سید محمد شریف تقوی شیرازی و نخستین فرزند سید محمدتقی گلستان، روزنامه‌نگارِ شیرازیِ صاحبِ روزنامهٔ گلستان، است که نمایندگی فارس را در مجلس مؤسسان ۱۳۰۴ که سلطنت را از قاجار به پهلوی منتقل کرد برعهده داشت. پدربزرگ و عموی گلستان مجتهد بودند.  او تحصیلات متوسطه را در دبیرستان شاهپور شیراز انجام داد.

دههٔ ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰
او در سال ۱۳۲۰ برای تحصیل حقوق به تهران رفت. در آنجا در ۲۱ سالگی با دختر عمویش فخری گلستان (تقوی شیرازی) ازدواج کرد. سپس در سال ۱۳۲۰ وارد دانشکدهٔ حقوق دانشگاه تهران شد. در دوره دانشجویی به عضویت حزب توده درآمد و تحصیل را نیمه‌کاره رها کرد. او از سال ۱۳۲۳ به عنوان عکاس روزنامه‌های رهبر و مردم حزب به کار مشغول شد. او یک سال به عنوان مسوول حزب توده در مازندران شرقی در شاهی مازندران زندگی کرد و بین کارگران به فعالیت حزبی پرداخت. در حزب توده اپریم اسحاق و نورالدین کیانوری از دوستان نزدیک او بودند. وقتی خلیل ملکی از حزب انشعاب کرد گلستان با این انشعاب مخالف بود. گلستان خود در سال ۱۳۲۶ از این حزب جدا شد. جدایی او نه به‌خاطر اختلاف نظری و فکری بلکه به‌دلیل باور او به‌روابط ناسالم و باندبازی‌ها و جاه‌طلبی‌های افراد حزب بود. وی در سال ۱۳۲۶، کتاب اول خود را که مجموعهٔ داستانی با نام به دزدی رفته‌ها بود، منتشر کرد.
گلستان پس از جدایی از حزب توده برای کار در اداره انتشارات شرکت نفت ایران و انگلستان به آبادان نقل مکان کرد. وقتی دیلن تامس شاعر ولزی در سال ۱۹۵۱ برای نوشتن مطالب تبلیغاتی برای شرکت نفت به آبادان رفت گلستان به عنوان مترجم او کار کرد.

گلستان در این اداره مدتی رمان‌های معروف جهان را برای نشریه روزانه اخبار هفته ترجمه می‌کرد. او مدتی نیز دبیر این نشریه با تیراژ ۲۵هزار نسخه بود. او همچنین در مجله انگلیسی دیلی نیوز نیز کار می‌کرد. گلستان تا سال ۱۳۳۳ در این اداره کار کرد تا این که با ایجاد دفتر کنسرسیوم بین‌المللی نفت ایران او بخشی از امور تبلیغاتی این دفتر و روابط عمومی آن را عهده‌دار می‌شود که منجر به تولید فیلم عکس و کتابچه‌های تبلیغاتی شد.
وی پس از سال ۱۳۳۶، استودیوی سینمایی خود را با نام «استودیو گلستان» تأسیس کرد و تعدادی فیلم مستند برای یکی از سازمان‌های شرکت نفت ساخت.  یک آتش و موج و مرجان و خارا از این جمله‌اند. به دلیل این همکاری‌ها، عده‌ای از روشنفکران آن دوره به وی لقب «گلستان نفتی» داده بودند. یکی از کسانی هم که در برابر این قضایا موضع‌گیری صریح کرد و گلستان را مورد تقبیح و شماتت قرار داد،  جلال آل احمد بود. او ساختن فیلم تبلیغاتی موج و مرجان و خارا را نمونه‌ای از رفتار‌های روشنفکران واداده می‌دانست.
گلستان کارگردان دو فیلم داستانی با نام‌های خشت و آینه (۱۳۴۴) و اسرار گنج درهٔ جنی (۱۳۵۰) نیز هست. وی همچنین تهیه‌کنندهٔ فیلم خانه سیاه است به کارگردانی فروغ فرخ‌زاد بوده‌است. ابراهیم گلستان با فروغ فرخ‌زاد رابطهٔ عاشقانه داشته‌است.
وی تا سال ۱۳۴۶، مجموعه داستانی منتشر نکرد.

دههٔ ۱۳۴۰
تپه‌های مارلیک و گنجینه‌های گوهر را در نیمهٔ نخست دههٔ ۱۳۴۰ ساخت و سپس خشت و آینه را که نخستین فیلم بلند داستانیش شد.

حرف‌هایی برای دانشجویان دانشگاه شیراز
در اسفندِ ۱۳۴۸ گلستان سلسله سخنرانی‌هایی در دانشگاه شیراز داشت که ویراستهٔ پنج بخشش سپس‌تر در روزنامهٔ آیندگان منتشر و مشهور شد و بعد‌ها در کتاب گفته‌ها آمد. گلستان توضیح داده که از ضبط صدای سخنرانی ارتجالی خود بی‌خبر بوده‌است. صدای این سخنرانی منتشر نشده‌است. در فیلمِ نیمه پنهان (۱۳۸۰) پاره‌هایی از متن این سخنرانی استفاده شده‌است.

پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷
وی از سال ۱۳۵۷ در استان ساسکسِ انگلستان زندگی می‌کرد. وی دو فرزند با نام‌های کاوه و لیلی دارد؛  کاوه گلستان عکاس خبری ایرانی، در مأموریتی در سال ۲۰۰۳ به همراه گروه خبری بی‌بی‌سی در عراق بر اثر انفجار مین کشته شد؛  لیلی گلستان، به‌عنوان مترجم، نویسنده و مسئول گالری گلستان در ایران فعالیت می‌کند.
مانی حقیقی، کارگردان، و مهرک گلستان، خوانندهٔ رپ، صنم حقیقی، کارشناس نفت، و محمود حقیقی نوه‌های او هستند.

درگذشت
ابراهیم گلستان ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ در منزل شخصی خود در بریتانیا درگذشت.

آثار مکتوب
آثار مکتوب وی دارای سبکی خاص است و بسیاری سبک نویسندگی وی را تأثیر پذیرفته از داستان‌های کوتاه ارنست همینگوی‌ می‌دانند گرچه او تأثیرپذیری از هیچ نویسنده‌ای را نمی‌پذیرد. همچنین وی از زمرهٔ نخستین نویسندگان معاصر ایرانی معرفی می‌شود که برای زبان داستانی و استفاده از نثر آهنگین در قالب‌های داستانی نوین، اهمیت قائل شد و به آن پرداخت. از این جهت نقش او در سیر پیشرفت داستان معاصر فارسی قابل توجه‌است. از دیگر ویژگی‌های داستان‌نویسی گلستان، خلق مجموعه داستان‌های به هم مرتبط است. در حالی که چنین سبکی در غرب سابقه طولانی‌تری دارد، این نوع داستان‌نویسی در ایران با گلستان آغاز می‌شود، اما نکته مهم در این نوع آثار گلستان، خلق نوعی جدید از داستان‌نویسی است که در ادبیات کلاسیک ایران، مانند منطق الطیر، ریشه دارد. این نوع داستان‌ها نه براساس درون‌مایه یا شخصیت‌های داستانی، بلکه براساس ساختار‌های مشابه به یکدیگر مرتبط می‌شوند.

عکاسی
احمدرضا احمدی در مقالهٔ «حقیقت تلخ است» برای ویژه‌نامهٔ کتاب نوشتن با دوربین گلستان را نخستین عکاس پرتره ایران معرفی می‌کند: «پرتره‌هایی که از سران حزب توده گرفته بود و در ماهنامه مردم چاپ شد. در واقع اولین کسی که در ایران پرتره گرفت، گلستان بود نه هادی شفائیه که مرحوم کریم امامی در مقدمه کتاب مریم زندی عنوان کرده بودند.» و همچنین به عکس‌هایی که گلستان از نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی یک نویسنده به کارگردانی پری صابری و با بازیگری فروغ فرخزاد گرفته، و عکس‌های وی از مناظر ایران اشاره می‌کند.

نظرات و مصاحبه‌ها
گلستان در کتاب نوشتن با دوربین، شامل چهار مصاحبه با پرویز جاهد، با لحنی منتقدانه، نظراتی چالش‌برانگیز را در مورد احمد شاملو، جلال آل‌احمد، ناصر تقوایی، پرویز ناتل خانلری و احسان طبری مطرح می‌کند.
نیز در زمستان سال ۱۳۸۶ او با شهروند امروز گفتگویی مفصل انجام داد و به افشاگری‌های خود دربارهٔ چهره‌هایی، چون احمد شاملو و جلال آل احمد ادامه داد و از جمله گفت:
«من اصلاً با شاملو آشنایی نداشتم و اگر هم اختلاف نظر دارم به خاطر حرکت‌ها و حرف‌هایی بود که می‌کرد و می‌زد [..]مثلاً آقای اعتمادزاده «دن آرام» را برداشته بود ترجمه کرده بود بعد آقای شاملو برمی‌دارد و این را بازنویسی می‌کند، آخر تو که نه انگلیسی می‌دانستی نه فرانسه و نه روسی می‌دانستی برداشته‌ای ترجمه این آدم را جلوی خودت گذاشته‌ای و بازنویسی می‌کنی شاید آقای اعتمادزاده غلط ترجمه کرده باشد اگر این‌طور باشد تو چه چیزی داری بگویی [..]عین همین اتفاق برای «گیل‌گمش» منشی‌زاده افتاد آن فارسی که منشی‌زاده برای گیل‌گمش به کار برد فارسی فوق‌العاده و درجه اولی است شاملو می‌گفت: این بد است و، چون اصل آن را گیر نیاوردم آمدم همین را بازنویسی کردم.»

گلستان در قسمت دیگری از حرف‌هایش در مورد جلال آل‌احمد‌ می‌گوید:

«آل‌احمد سه سال می‌آمد و گزارش سالانه شرکت نفت را از من می‌گرفت تا به عنوان ترجمه خودش به فارسی جا بزند او هم که انگلیسی نمی‌دانست می‌داد به سیمین (دانشور) که ترجمه کند و می‌آمد و پولش را می‌گرفت.»

همچنین در بهمن سال ۱۳۹۵ به مناسبت پنجاهمین سالگرد درگذشت فروغ فرخزاد، در مصاحبه با روزنامه گاردین گفت: «هیج‌وقت او را من در غیر باروری ندیدم. همچنان خیلی دیگر را در غیر باروری دیدم. غیر باروری، اما با ادعای باروری. ادعای کار کردن. خیلی از شعر‌هایی که گفته می‌شود همان‌وقت. شعر نبود. یک نظمی بود، شعر یک معنی دیگر دارد. یکی را یک قافیه می‌گذاشتند، ریتم می‌دادند می‌شد نظم. اما درددل نبود، روشنی فکر نبود. وقتی شما مثنوی را می‌خوانی، می‌بینید که توانایی این آدم برای درک و فهم خیلی بالاتر از توانایی منوچهری است مثلاً؛ ولی منوچهری ممکن است به شما زیبایی بیشتری بدهد؛ که می‌دهد هم؛ ولی خب شما هویت این‌ها را مشخص بکنید. دنبال هویت این حرف‌ها بروید و نه دنبال قیافه این‌ها. حالا پنجاهمین سال مرگش است، فلان فلان فلان. آیا اشخاصی که حرفش را می‌فهمند، به اندازه کافی هستند؟ آیا این‌ها که می‌گویند ما می‌فهمیم و این‌ها، قربان صدقه می‌روند برای او، آیا واقعاً حرفش را فهمیدند؟ مسئله این است…»

ابراهیم گلستان از نگاه دیگران
پرویز جاهد، در گفتگویی با علی میرزایی که به صورت ضمیمه در چاپ چهارم کتاب «نوشتن با دوربین» آمده، دربارهٔ وی می‌نویسد:

«آقای گلستان در برخورد اولی که داشتیم خیلی خوب رفتار کردند، گرچه رفتارشان خشک و رسمی بود. خیلی محترمانه و مهمان‌نوازانه برخورد کرد. خیلی تحویل گرفت به اصطلاح… ایشان آدم بسیار مهربانی است. خیلی صمیمی است. خیلی دوست داشتنی است. حتی زحمت می‌کشید ناهار درست می‌کرد. من حاضر نبودم که ایشان این کار را بکند، ولی وقت می‌گذاشت و آشپزی هم می‌کرد…»

احمدرضا احمدی در مقاله «حقیقت تلخ است» در همین ضمیمه می‌نویسد:

«با همه اتهاماتی که بر گلستان وارد آوردند و گفتند در برج عاج زندگی می‌کند و آقای محمود عنایت دربارهٔ چمن آفریقایی خانه‌اش مقاله نوشت، یا آن متن افتضاح‌آمیز و رذیلانه‌ای که پرویز داریوش در مجله نگین دربارهٔ گلستان چاپ کرد و رذالت را تا آنجا پیش برد که به حریم خانوادگی گلستان هم تجاوز کرد او پاک پاک بود… گلستان تا امروز مورد حقد و حسد دیگران بوده‌است. یکی از شاعران معاصر به من می‌گفت: این چه هنرمندی است که نه سیگار می‌کشد، نه تریاک می‌کشد، نه عرق می‌خورد؟! این بود قضاوت روشنفکران ما دربارهٔ او. در عوض گلستان نه به کسی باج می‌داد و نه از کسی حساب می‌برد. چون پاکِ پاک بود.»

ده‌ها مقاله و سخنرانی و نشست دربارهٔ کار‌های سینمایی و داستانی گلستان چاپ و برگزار شده‌است.  از این جمله است مقالهٔ «کارنامه فیلم گلستان» به قلم بهرام بیضایی در شماره پنجم مجله آرش در آذر ماه ۱۳۴۱؛ [۵۶]که جلال آل‌احمد دو سال سپس‌تر در سال ۱۳۴۳ در کتاب یک چاه و دو چاله درباره‌اش می‌گوید: «.. از بهرام بیضایی خواستیم که چیزی نوشت. «کارنامه فیلم گلستان» که با عزت و احترام و دستکش پوشیده حالی کرده بود که گلستان شده‌است نردبان تبلیغات کمپانی نفت.»

گلستان مورد ستایش روزنامه‌نگاران بوده‌است و تلاش شده از او شخصیت بالاتر از فهم عامه ساخته شود. در این مورد،  حسن صلح‌جو به مناسبت صدسالگی در سختی‌های زندگی او نوشت: «سخت است که در عین زندگی مشترک داشتن، با فروغ فرخزاد باشی و فروغ تصادف کند و جان بدهد و جماعت به وراجی رو بیاورند و تو همین‌طور بی هدف به جاده بزنی و تا کاشان برانی بی هیچ کلامی.»

زندگی‌نامه
زندگی‌نامهٔ گلستان را نخستین بار محمّدرضا رهبریان با عنوانِ از آینه تا خشت: ۱۰۰ سال زندگی ابراهیم گلستان نوشته و در صدسالگی او منتشر کرد.

 

در مورد ابراهیم گلستان در ویکی تابناک بیشتر بخوانید

نبض خبر
مسعود کیمیایی در حاشیه اجرای تئاتر بازنمایش قصه ترانه‌های ماندگار در تالار وحدت، حرف‌های تلخی درباره قتل و مرگ رفیق قدیمی‌اش داریوش مهرجویی بر زبان آورد و با اشاره به مرگ شماری دیگر از دوستانش چون ابراهیم گلستان و احمدرضا احمدی، از غم و تنهایی‌اش گفت. حرف‌های این کارگردان پیشکسوت سینما را می‌بینید و می‌شنوید.
کد خبر: ۱۲۰۴۴۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۲

وقایع اتفاقیه
فیلم «اسرار گنج دره جنی» به کارگردانی ابراهیم گلستان که پیش بینی وقوع انقلاب بود و عملاً مسیر حرفه‌ای گلستان در ایران را متوقف کرد، تبعات دیگری نیز برای او داشت و به عمر رفاقت بیست و اندی ساله ابراهیم گلستان و امیرعباس هویدا پایان داد. جزئیات ماجرا را می‌بینید و می‌شنوید.
کد خبر: ۱۱۹۰۰۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۶

وقایع اتفاقیه
ابراهیم گلستان ، نویسنده و کارگردان ایرانی در سال 1341 و پیش از آنکه امام خمینی در نزد عموم مردم به شکل گسترده شناخته شود، عکس بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران را در فیلم خشت و آینه در کنار یک کوره آهنگری قرار داد؛ موضوعی که به پیش بینی گلستان از وقوع انقلاب و عمق دوراندیشی او نسبت داده شد. او در ویدیویی از دیدارش با امام خمینی(ره) و علتش می‌گوید. در تابناک می‌بینید.
کد خبر: ۱۱۸۹۷۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۴

گلستان آدمه! یه‌آدم حسابی درجه‌یک، خیلی آدمه! مرام داره. بعد ادامه می‌داد کی حاضر میشه دوبار هزینه‌ی درمان و جراحی قلب یه‌آدم دیگه تا دینار آخرو بپردازه، هزینه‌ی درمان کسی که هیچ نسبتی با اون نداره؟ باورت میشه ابراهیم گلستان دوبار زندگی منو خرید... نه اینکه این‌کارو فقط برای من کرده باشه، اصلا ابراهیم گلستان برای سهراب سپهری هم همینجوری بود؛ تا چندماه پیش‌ازمرگ، در لندن به عیادتش می‌رفت و وقتی که دکتر انگلیسی‌اش او را کنار کشید و آهسته گفت: امیدی به ادامه‌ی زندگی این دوست‌تان نیست، هر هفته یا هر دو هفته، چه‌می‌دانم، مهم اینه که ازش غافل نبود؛ آدم بود. آدم... اتفاقا بلندمرتبگی ابراهیم گلستان هم به همین بود: او مطلقا ریاکار و دورو نبود. مطلقا بد کسی را نمی‌گفت، اما اگر می‌گفت، رودرروی او می‌گفت یا اگر فرصت رویارویی با او را به‌هرجهت نداشت، نظرش را بدون پرده‌پوشی می‌داد؛ خواه دکتر خانلری باشد یا آل‌احمد یا احمد شاملو... او با چند نفر رفاقتی ابدی داشت: صادق چوبک؛ قصه‌نویس بزرگ، محمد بهمن‌بیگی؛ بنیانگذار آموزش عشایری، محمد رحیم متقی‌ایروانی، موسس کفش‌ملی، مهدی اخوان‌ثالث؛ شاعر بلندپایه و صادق روزگار ما، سیمین دانشور و چند نفر دیگر... .
کد خبر: ۱۱۸۹۵۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۴

وقایع اتفاقیه
گنجینه‌های گوهر فیلم مستندی است به کارگردانی ابراهیم گلستان که در سال ۱۳۴۵ به سفارش دولت ساخت. در بخش‌هایی از این فیلم این ثروت با وضعیت فقر عظیم حاکم بر ایران در دوره پهلوی مقایسه شد. به همین دلیل فیلم به آرشیو سپرده شد و بعدها منتشر شد. این مستند کوتاه را در تابناک می‌بینید.
کد خبر: ۱۱۸۹۴۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۲

بسته خبری آموزشی مدرسه آنلاین؛
در بسته زیر اخبار و محتوا‌های آموزشی پیرامون «دانش‌آموزان اتباع تا چه زمانی فرصت ثبت نام دارند؟»، «عکس بدون سانسور حامد بهداد و سارا رسول زاده»، «آزمایش خارق العاده ای که دانش آموزان هندی انجام دادند»، « ابراهیم گلستان کیست؟»، «هزینه کتاب کنکوری دانش آموزان سالانه چقدر می‌شود؟»، «تفریحات شاهانه ی این دو بازیگر دیدن دارد+ عکس»، «داستان کوتاه؛ قلم ساتین همه چیز رو واقعی میکنه»، «طرز تهیه ی پنج سسی که طعم غذا را از این رو به آن رو میکند»، «آزمون هوش؛ کی‌ها می‌تونن این معمای سخت رو حل کنن؟»، «ماجرای شکایت همسر صیغه‌ای از پسر ۲۵ ساله»، «سکانس پرحاشیه فیلم ارادتمند؛ نازنین، بهاره و تینا را ببینید؛ دختران مست در استخر!»، «حکم نهایی محمد صادقی به زودی صادر می‌شود؟»، «فیلم ازدواج یک مرد مسن با دختر جوان و غمگین»، «یاسمن مقبلی کیست؟»  را با کلیک بر تیتر آن بخوانید.
کد خبر: ۱۱۸۹۲۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۱

وقایع اتفاقیه
برخلاف فضای غالب که ابراهیم گلستان را منتقدی بی رحم و پرخاشگر معرفی می‌کنند در این ویدیو می‌بینیم که او برای شعر مهدی اخوان ثالث چگونه سراپا گوش، شعف و تحسین است. شعرخوانی مهدی اخوان ثالث در لندن سال ۱۳۶۹. آقای شاعر دارد شعر «پيوندها و باغ» از دفتر «از اين اوستا» را می‌خواند و ابراهيم گلستان او را با زبان بدنش تایید می‌کند. در تابناک می‌بینید.
کد خبر: ۱۱۸۹۲۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۱

گلستان در سال ۱۳۴۰ برای فیلم «یک آتش» درباره مهار یکی از بزرگ‌ترین آتش‌سوزی‌های چاه‌های نفت در اهواز، موفق به دریافت مدال برنز جشنوارهٔ فیلم کوتاه ونیز شد و با دریافت نخستین جایزهٔ بین‌المللی برای سینمای ایران، نخستین چهره بین المللی سینمای ایران لقب گرفت.
کد خبر: ۱۱۸۹۱۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۱

ابراهیم گلستان گفت: من از آقای اصغر فرهادی تنها یک فیلم دیده‌ام که همان برایم این کفایت را آورد که او تواناست. نه به‌زور و شلوغ بلکه قریحه و دقت در به‌کار بردن آن قریحه.
کد خبر: ۱۰۶۴۹۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۸

سکانس طلایی؛
فیلم سینمایی «خشت و آینه» به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم گلستان محصول سال 1343 است. عنوان فیلم اشاره به مثل «آنچه در آینه جوان بیند، پیر در خشت خام آن بیند» دارد و مانند دیگر کارهای گلستان هجویه‌ایست بر جامعه ایران. هاشم راننده تاکسی است. در پایان شیفت کار او در شب، زنی چادری، کودک شیرخواره‌اش را در تاکسی او جا می‌گذارد و می‌رود. هاشم در تاریکی و ساختمان‌های نیمه‌کاره اطراف دنبال زن می‌گردد تا بچه را به او بدهد اما پیدایش نمی‌کند. ناچار کودک را با خودش به کافه می‌برد و از دوستانش در این باره نظر می‌خواهد. با آن‌که دوستانش او را از رفتن به کلانتری برحذر می‌دارند، او بچه را به کلانتری می‌برد. افسر نگهبان به هاشم می‌گوید که فردا بچه را به پرورشگاه یا دادگستری ببرد اما همه چیز به این سادگی پیش نمی‌رود... . این فیلم آغازگر سینمای موج نوی ایران به‌شمار می‌آید و بسیاری نمادهای آن بعدها مورد تقلید دیگر فیلمسازان ایران قرار گرفته -مانند صحنه عبور جنازه از کوچه که در فیلم‌های بهمن فرمان‌آرا به تناوب آمده است. در صحنه‌های این فیلم از موسیقی متن استفاده نشده و کارگردان سعی کرده‌است تا آهنگ و ریتم فیلم از گفتگوها و حالات بازیگران برخیزد. این فیلم نخستین حضور سینمایی جمشید مشایخی و همچنین پرویز فنی زاده به‌شمار می‌رود که هر دو نقشهای کوتاه ولی اثرگذاری بازی می‌کنند. پرویز فنی زاده نقش یک روشنفکر کافه‌نشین را ایفا می‌کند که با حرفهای بی‌سروته خود تعجب و تقدیر اطرافیانش را برمی‌انگیزد. جمشید مشایخی نیز در نقش ارشد کلانتری در خلال صحبتش با پزشکی که مورد سرقت اقوام بیمار ناراضی قرار کرفته، انتقادهایی از روابط و انتظارات مردم وارد می‌داند. علاوه بر مشایخی و فنی زاده، زکریا هاشمی، مهری مهرنیا، غفار حسین پور، جلال مقدم، مسعود فقیه، منوچهر فرید، محمدعلی کشاورز، گلی بزرگمهر، پری صابری و اکبر مشکین در این فیلم مقابل دوربین سلیمان میناسیان بازی کردند و ابراهیم گلستان این اثر را تدوین کرد. سکانس‌هایی از این فیلم سینمایی را در تابناک تماشا می‌کنید.
کد خبر: ۹۷۹۲۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۳۱

سکانس طلایی؛
مستند «خانه سیاه است / The House Is Black» به کارگردانی فروغ فرخزاد و تهیه کنندگی ابراهیم گلستان محصول سال 1342 است. این فیلم مستند در پی دیدار فروغ فرخزاد از آسایشگاه جذامیان بابا باغی تبریز ساخته شد. این فیلم حاصل همکاری فروغ فرخزاد با ابراهیم گلستان در استودیو فیلم گلستان است که جایزه بهترین فیلم مستند همان سال را در فستیوال فیلم آلمان غربی از آن خود کرد. نسخه ترمیم شده و باکیفیت این مستند در هفتاد و ششمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز به نمایش درآمد. حضور جذامی‌ها در فیلم به عنوان طرد شدگان جامعه، به تصویر کشیدن روزمرگی و انسان گرفتار به‌طور عام از شاخص‌های مهم این فیلم به‌شمار می‌آیند. چند جمله از فیلم خانه سیاه است با تک گویی ابراهیم گلستان مورد توجه قرار گرفته است: «دنیا زشتی کم ندارد، زشتی‌های دنیا بیشتر بود، اگر آدمی بر آن‌ها دیده بسته بود. امّا آدمی چاره‌ساز است.» این مستند را در تابناک می‌بینید.
کد خبر: ۹۲۶۵۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۸

ادعای کایه دو سینما که خواهر فروغ در زمان حیاتش احتمالش را رد کرد؛
پوران فرخزاد در سال‌های واپسین حیاتش در پاسخ به «تابناک» درباره اینکه آیا «اثری مکتوب نظیر داستان کوتاه یا سلسله مقالات یا فیلمنامه و یا نقاشی بر جای مانده که عموم از آن بی‌خبر باشند و در اختیار شخصی باشد که تاکنون حتی در اختیار داشتنِ آنها را نیز اعلام نکرده باشد»، تأکید کرده بود: داستان، فیلمنامه یا نقاشی پنهانی از فروغ فرخزاد بر جای نمانده...
کد خبر: ۹۱۹۷۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۲

کد خبر: ۷۷۹۷۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۱۴

گپ؛
پس از آنکه مسعود بهنود ادعا کرد ابراهیم گلستان با فروغ فرخزاد ازدواج کرده است، گلوریا فرخزاد در گفت و گو با تابناک این ادعا را رد کرد و حالا ابراهیم گلستان نیز در گفت و گو با بی سی سی فارسی این ادعا را پرت خواند و به کل رد کرد. صحبت های گلستان را در «تابناک» می بینید و می شنوید.
کد خبر: ۶۶۶۳۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۳

nabzefanavari
ostanha
bato
farhangi
jahan
economic
sport
social
parliment
نبض بورس - داخلی - ستون چپ