کلیات
مِحوَر مُقاوِمَت یا جِبهه مُقاوِمَت عنوانی است برای اشاره به ائتلاف منطقهای نانوشته میان کشورها و قدرتهای عمدتاً شیعه مانند ایران، سوریه، عراق و حزبالله لبنان که هدف آنها مبارزه با رژیم اسرائیل، سلطه غرب در منطقه خاورمیانه و دفاع از آزادی فلسطین است. در فرایند احیای محور مقاومت، بزرگانی چون عماد مغنیه، قاسم سلیمانی، ابومهدی مهندس و... به شهادت رسیده اند.
مفهومشناسی: در تقابل با محور شرارت
اصطلاح محور مقاومت اولین بار پس از آن به کار برده شد که جرج بوش، رئیس جمهور امریکا در سال ۲۰۰۲م، کشورهای ایران، عراق و کره شمالی را «محور شرارت» خواند و معاون وزیر خارجه وقت آمریکا، جان بولتون، کشورهای سوریه، لیبی و کوبا را نیز جزو این فهرست دانست.
مجله لیبیایی الزحف الأخضر در پاسخ، کشورهای مذکور را نه محور شرارت، بلکه محور مقاومت نامید که در برابر ایالات متحده امریکا قرار گرفتهاند.
تاریخچه: از جنگ ۶ روزه تا مبارزه با داعش
مفهوم محور مقاومت در بستر رخدادهای تاریخی چند دهه گذشته شکل گرفته است؛ هویت اشغالگرایانه رژیم اسرائیل و عدم پایبندی آن به مرزهای تعیین شده در سال ۱۹۴۸م موجب شد فلسطینیان و از جمله جنبش مقاومت اسلامی حماس، همواره نگاهی خصمانه به اسرائیل داشته و موجودیت آن را به مخاطره اندازند. جنگ ۲۲ روزه غزه که در دیماه ۱۳۸۷ش رخ داد، یکی از نمونههای تهدید امنیت ملی اسرائیل توسط نیروهای مقاومت اسلامی است.
علاوه بر آن، سازمان سیاسی-نظامی حزبالله لبنان که یک گروه شیعه است، در خرداد ۱۳۷۹ موفق شد به تسلط نظامی ۱۸ ساله رژیم اسرائیل بر مناطقی از جنوب لبنان پایان دهد. تقابل میان حزبالله لبنان و رژیم اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه نیز ادامه پیدا کرد که از اواخر تیر ۱۳۸۵ تا اواخر مرداد همان سال در جریان بود. این رابطه خصمانه، میان سوریه و رژیم اسرائیل نیز برقرار بوده و از جنگ شش روزه در دیماه ۱۳۴۵ش آغاز شده است که طی آن رژیم اسرائیل بخش بزرگی از سوریه موسوم به بلندیهای جولان را اشغال کرد. روابط سوریه و رژیم اسرائیل پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بهویژه با ریاست جمهوری بشار اسد در سوریه، خصمانهتر شد و به شکلگیری اتحادی نزدیکتر میان ایران، سوریه، نیروهای جهادی فلسطین و همچنین حزبالله لبنان انجامید.
اعضای مقاومت
هر کشور، سازمان، گروه و یا فردی که مطابق آموزه های دین و همسو با انقلاب اسلامی ایران در برابر تجاوزات و ستمگریهای نظام سلطه و متحدان آن بویژه رژیم صهیونیستی مقابله می کند در محور مقاومت اسلامی قرار دارد. جمهوری اسلامی ایران، حزب الله لبنان، گروه های مقاومت در فلسطین، انصارالله در یمن، مردم عراق، سوریه و بحرین، از شناخته شده ترین اجزاء و اعضای محور مقاومت اسلامی در منطقه هستند.
طرفهای مقابل مقاومت
تمامی کشورها، سازمانها ، گروهها و افراد در قالب نظام سلطه که در رأس آنها ایالات متحده آمریکا و پس از آن اسرائیل قرار دارند و در دشمنی با اسلام و مسلمانان بویژه مسلمانان منطقه، انقلاب اسلامی ایران و مردم فلسطین در یک همسویی و همکاری قرار گرفته اند. در منطقه غرب آسیا، عربستان، مهمترین متحد نظام سلطه و صهیونیزم میباشد و در حدود چهار دهه گذشته پیوسته در مقابل محور مقاومت، قرار داشته است.
اهداف مقاومت
مقاومت اسلامی اساساً در برابرظلم ، تجاوز و اشغالگری، دین ستیزی، سلطه استکبار و متحدان آنها شکل گرفته و هدفش حفظ حقوق، دفع ستم، رفع اشغال ، حفظ استقلال، جلوگیری از سلطه و حفظ دارائیها مطابق آموزه ها و احکام دین می باشد. عدالت محوری، ظلم ناپذیری، دفاع از مظلوم و نفی سلطه کفار از جمله مهمترین مؤلفه ها در این چهارچوب می باشند.
حفظ دین، حفظ انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران، باز پس گیری سرزمینهای اشغالی در فلسطین، دفاع از تمامیت ارضی، حفظ استقلال و حق تعیین سرنوشت نیز جلوگیری از غارت منابع و ثروت در عراق، سوریه، لبنان ، یمن و بحرین ، از جمله اهداف مشخص و عینی محور مقاومت می باشند.
عرصه ها و شیوه های مقاومت
مقاومت، تمامی عرصه های زندگی اعم از: سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی را در بر می گیرد. هر عرصه ای که نظام سلطه، دین اسلام و مسلمانان و داشته های آنها را مورد تجاوز و تعدی قرار می دهد، عرصه مقاومت را شکل می دهد.
دست آوردهای مقاومت (شرایط و توانمندیهای فعلی)
مقاومت در برابر سلطه، دست آوردهای زیادی در جهان و منطقه داشته است که از جمله آنها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
چشم انداز مقاومت
به دلایل و عوامل مختلف ، مقاومت اسلامی در برابر نظام سلطه و صهیونیزم گسترش خواهد یافت و تقویت خواهد شد. مهمترین این دلایل و عوامل عبارتند از:
تفاوت های عمیق با گروه های تکفیری و تروریستی
القاعده ، تکفیری ها و گروه های تروریستی نظیر داعش را نمی توان جزو محور مقاومت اسلامی قرار داد زیرا:
اولاً این دو اگرچه با بسترهای اندیشه ای و اعتقادی (انحرافی) دین شکل گرفته اند اما نقش سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی غرب و صهیونیزم در شکل گیری و تقویت آنها و نیز نفوذ در این دو جریان، کاملاً آشکار است.
ثانیاً تلاش و مبارزه آنها را نمی توان دفاعی و از نوع مقاومت دانست؛ بلکه آنها برای نیل به اهداف خود یعنی تشکیل حکومت اسلامی مورد نظر خویش در جهان اسلام، به شکل تهاجمی عمل می کنند.
ثالثاً این تهاجم در درجه اول و اساساً در داخل جهان اسلام و علیه مسلمانان می باشد و نه علیه نظام سلطه، آمریکا و اسرائیل. القاعده در جنگ علیه شوروی سابق در افغانستان کاملاً مورد حمایت نظام سلطه و غرب بود. داعش توسط غربی ها بنیاد نهاده شد، حمایت گردید و می گردد. اسرائیل آشکارا از تروریست های تکفیری حمایت می کند، مجروحین آنها را درمان می کند و حتی این مسئله را پنهان نمیکند.
رابعاً مسئله فلسطین برای آنها عملاً یا مطرح نیست و یا در اولویت نمی باشد؛ بلکه آن را یکی از مسائل بیشمار اسلامی میدانند که بعد از تشکیل حکومت باید به آن نیز توجه داشت.
محور مقاومت اسلامی، طرف اصلی و خصم نظام سلطه و اسرائیل می باشد؛ در حالی که القاعده و داعش و دیگر گروههای همانند آنها، ابزار نظام سلطه و در خدمت آن هستند و اکثر حکومت های اسلامی موجود به ویژه حکومت های شیعه را دشمن خود می پندارند و با شنیع ترین حالت ها آنها را به شهادت می رسانند.