کلیات
حِضانَت، از واژگان حقوق خانواده است و بهطور خلاصه، به معنای حق یا تکلیف در نگهداری و سرپرستی کودک است.
ریشهشناسی
نمیشود واژهٔ فارسی سرپرستی را همسان با واژهٔ حضانت گرفت؛ زیرا واژهٔ حضانت، مجازاً از واژهای گرفته شده که به سرپرستی از کودک و بچههای خرد یک حیوان برمیگردد.
حِضانَت یک واژهٔ عربی است. این واژه، مصدر ثلاثی مجرد از ریشهٔ «حضن» است. مردمان عرب، این واژه را در زمانی به کار میبردهاند که میخواستند برای نمونه حالت مرغی را بیان کنند که جوجههایش را که خیلی ضعیف بودند، برای صیانت از پرندگان شکارچی و موجودات مزاحم و همچنین خوراک دادن، به زیر پر میگیرد و هر کس بخواهد به این جوجهها دستدرازی کند، مرغ او را نوک میزند و بهطور خلاصه هر کاری که مرغ بتواند، از بن جان برای سرپرستی جوجهها انجام دهد. حتی مردمان عرب، ممکن است این واژه را در جایی به کار برده باشند که مرغ یا بهطور کلی، هر پرندهای، تخمها را در زیر پر گرفته باشد تا جوجه به عمل آید. در فرهنگ لغت دهخدا، ذیل واژهٔ حضانت، چنین آمده:
حِ نَ] (ع مص) حضن. در کنار گرفتن کودک را. پرورش دادن کودک را. پروردن بچه را. پروریدن طفل را. در کنار گرفتن کودک را و پرورش دادن او را. در بغل گرفتن صبی را. بچه پروردن. || دایگی کردن. (دهار) (مهذب الاسماء) (تاج المصادر بیهقی). دایگی. تربیة الولد. (تعریفات جرجانی). پرستاری؛ و صاحب کشاف الفنون گوید: بکسر حاء حطی و ضاد معجمه، در لغت مصدر حضن الصبی است، یعنی کودک را پرورید، چنانکه در قاموس گفته و در شرع، پرورش دادن مادر یادایه یا غیر آنهاست کودک یا دوشیزهای را که کودک باشد. کذا فی جامع الرموز. دایگی کردن و بچهٔ غیری را شیر دادن. (از لطائف و کنز و منتخب، بنقل غیاث). دایگی و محافظت در تربیت و حفاظت. حضانت طفل (پسر یا دختر) در مدت دو سال شیرخوارگی با مادر است، در صورتی که با همان شرایط که دیگران حاضر به نگهداری از طفل هستند او هم قانع باشد؛ و بعد از این تا سن هفت سالگی نیز حضانت مادر باقی است اگر طفل دختر باشد. در صورت مرگ پدر تا سن بلوغ طفل، حق حضانت مادر باقی خواهد ماند اعم از این که طفل، دختر باشد یا پسر: این حضانت دید با صد رابطه که بپروردم ورا بی واسطه. مولوی. || زیر بال گرفتن مرغ بیضه و جوجه را. || دور کردن کسی را از کار. واداشتن کسی را از حاجت وی. (تاج المصادر بیهقی). دور کردن کسی را از کاری. بازداشتن. (دهار).
سپس به کار گرفته شدن این واژه از راه موارد مشابه، دایرهٔ بهکارگیری این واژه را گسترد و معنای آن به سرپرستی از هر بچه حیوانی توسط مادر، تعمیم یافت. سپستر این معنا هم گستردهتر شد و به سرپرستی از فرزندان کم سن و سال انسان آن هم توسط مادر و همچنین پدر یا هر کس دیگری، ارتقاء یافت.
در فرهنگ واژگان حقوقی نیز این معانی بر واژهٔ حضانت، بار شدهاست. در فرهنگ واژگان حقوقی لنگرودی، در تعریف حضانت چنین آمدهاست:
حضانت کلمهای عربی و در لغت به معنای پروردن است و در اصطلاح عبارت است از نگهداری مادی و معنوی طفل توسط کسانی که قانون مقرر داشتهاست.
وجه تسمیهٔ حضانت برای پروراندن و امر نگهداری طفل این است که «الحضن» در لغت عربی، زیر بغل تا تهیگاه یا سینه و فاصلهٔ دو بازو را گویند و چون مادر، طفل را در بین بازوان و سینه (آغوش) قرار میدهد، گفته میشود که حضانت نمودهاست.