همزمان با قطعی شدن گزینههای دولت برای سه وزارتخانه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان یکی از عرصههای پرچالش با این نگاه مورد توجه قرار میگیرد که آیا مدیری میتواند در این وزارتخانه تحولی جدی و ملموس ایجاد کند یا باید به حفظ وضع موجود دلخوش بود و با این اوصاف، نباید توقعی از وزیر آینده داشت؟
به گزارش «تابناک»؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همواره روی خط زلزله بوده و از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون، هیچ وزیری یک دوره آرام چهار ساله را نگذرانده است. این وضعیت در بسیاری از وزارتخانهها صادق نیست و برخی دیگر از اعضای کابینه در طول چهار یا هشت سال حضور در جایگاه وزیر، حتی یک بحران را نیز تجربه نکردهاند اما وزارت فرهنگ و ارشاد به واسطه جنس فعالیتهایش هیچگاه چنین شرایطی نداشته است.
از ناصر میناچی تا علی جنتی، هریک گامهایی برای این مجموعه برداشتهاند که برخی از این گامها به نفع این وزارتخانه بوده و برخی قدمها نیز نه تنها نفعی نداشته، بلکه در بلندمدت تبعات منفی نیز داشته است. با این وجود، در همه سالهای پس از انقلاب اسلامی ایران، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و مجموعه تحت مدیریتش نقش محوری ـ چه در تصمیمگیری و چه در اجرا ـ نداشتهاند و به واسطه عدم اقتدار تصمیمگیری در حوزه فرهنگی و تکثر نهادهای مؤثر در اتخاذ و اجرای تصمیمات، وزیر همواره نقش حداقلی داشته است.
بدین ترتیب حتی یک طرح بلندمدت و بزرگ توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سه دهه اخیر پیاده سازی نشده که زمینه ساز یک تحول بنیادین در این عرصه باشد. اگر ارادهای بود، اختصاص کمتر از 20 درصد اعتبارات فرهنگی بودجه به این وزارتخانه و کرسی سست مدیریت فرهنگی مانع از طرحریزی و پیاده سازی طرح های عظیم فرهنگی است و اگر طرحی نیز ریخته شد، به واسطه همین سستی کرسیها، با مخالف وزیر بعدی برچیده شد و اثری از آن نمانده که در بلندمدت قابل ارزیابی باشد.
در چنین فضایی به نظر میآید، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی یک «اداره کننده» است که در طول دوران حضورش در ساختمان بهارستان، حرفهای جذابی میزند اما قدرت مدیریت فرهنگی را ندارد. با چنین نگاهی نباید از هیچ یک از وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی توقعی جز حفظ وضع موجود داشت و در واقع باید بابت کارهای نکردهشان که شرایط را پیچیدهتر نساخته، قدردانشان بود! وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی معمولاً از فشارها و موانع بر سر اداره این مجموعه میگویند و بعضاً در خاطراتشان نیز در همین زمینه مواردی را ذکر میکنند.
هرچند شاید بخشی از وقایع رخ داده در این عرصه اجتناب ناپذیر باشد و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از قدرت تام برخوردار نیست اما این باور وجود دارد که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی میتواند زمینه ساز تحولاتی باشد که لزوماً بر محتوای تولیدات فرهنگی متمرکز نیست اما اتفاقاً ضربه بیشتری به این عرصه وارد کرده است. به عنوان نمونه میتوان به تمرکز برای توسعه پردیسهای سینمایی با در نظر گرفتن تسهیلات بیشتر برای بخش خصوصی جهت سرمایه گذاری در این عرصه اشاره کرد؛ رویکردی که در دولت یازدهم به شدت تقویت شد و نتیجهاش افزایش چشمگیر فروش سینماهاست.
مطابق با بررسیهای «تابناک»، هیچ تلاش مستمری که انعکاس رسانهای داشته باشد، از سوی وزیر پیشین و حتی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی برای افزایش اعتبارات این وزارتخانه و همچنین تغییر جهت بخشی از چند هزار میلیارد تومان بودجه فرهنگی به این وزارتخانه و برقراری یک تعادل میان میزان تخصیص اعتبارات این مجموعه با میزان پاسخگوییاش انجام نشده است؛ حال آنکه اگر بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رشد قابل توجهی داشت، امکان رفع برخی چالشهای اساسی به خصوص در حوزه زیرساخت فراهم بود.
به طور مشخص، سوای اینکه کنسرت در یک شهرستان برگزار شود یا نشود، اساساً در همین شهر تهران به عنوان پایتخت مملکت به جز تالار وحدت هیچ سالن استاندارد دیگری برای اجراهای موسیقی وجود ندارد اما وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی کوچکترین تلاشی برای جذب اعتبارات عمرانی و ایجاد یک سالن بزرگتر ننمودهاند. همچنین حتی یک سالن سینمای بزرگ که حکم کاخ جشنواره فیلم فجر را داشته باشد، وجود ندارد و از سالن اصلی برج میلاد استفاده میشود که فاقد استانداردهای یک سالن سینماست.
بر همین مبنا، یادداشتهایی که در روزهای اخیر درباره عملکرد وزیر پیشین و درباره کارکرد وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با تأکید بر این موضوع منتشر شده که نباید از صاحب این منصب توقع چندانی داشت، دور از منطق است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چالشهای بسیاری دارد اما در بسیاری از عرصهها همچون حوزه افزایش اعتبارات جاری و عمرانی، دست وزیر برای ایجاد یک تحول بزرگ باز است.
در همین دوران وزارت علی جنتی، وضعیت ممیزی کتاب نسبت به دوره حسینی به مراتب بهتر شد، کندی و محدودیت رانتی صدور پروانه رسانهها رفع شد؛ بنابراین، میتوان حتی با تغییر سازوکارها نظیر رفع همین رانتها در سایر حوزهها نظیر صدور پروانه فعالیت برای موزیسینها و آلبومها، لااقل شرایط کسب و کار در حوزه فرهنگ را بهبود بخشید.
با این اوصاف به گزینههای این وزارتخانه توصیه میشود با چشمانی باز این مسئولیت را بپذیرد و اگر تصور میکنند نمیتوانند در این منصب به واسطه شرایط موجود کاری انجام دهند، زیر گلویشان شمشیری برای تصدی مسئولیت گرفته نشده است. باید به ایشان یادآوری کرد که اگر میتوانید با این شرایط تحول ایجاد کنید، وزیر فرهنگ و ارشاد شوید و در غیر این صورت، باید منتظر نقدهایی باشید که دامنهای وسیع دارد.