بررسی اخبار مربوط به احتمال تجاوز غرب به سوریه و چرایی و پیامدهای آن بر روابط ایران و غرب، ادامه پیگیری پروندههای قضایی افراد و مقامات دولت دهم و هشدار در مورد معضلات اجتماعی از مهمترین مطالب روزنامهها در آخرین روز کاری هفته است.
آیا سوریه، اپیزودی از یک سناریوی بزرگتر است؟
ابعاد گوناگون مسأله سوریه مورد توجه روزنامهها قرار گرفته است. داود هرمیداس باوند در مطلبی برای روزنامه اعتماد با تیتر
«هدف تغییر رژیم است» نوشته: به طوری که شواهد نشان میدهد فرانسه و انگلیس برای جنگ اعلام آمادگی کردهاند و به نظر میرسد دلایلی آوردهاند که مهم نیست. بحث آن نیست که چه کسی حمله شیمیایی را انجام داده است. آنها میخواهند این مسأله را به شورای امنیت ببرند، با آنکه روسیه و چین مخالف هستند. به هر حال غرب برای اقدام نظامی در حال تدارک است. به ادعای آنها این یک اقدام تنبیهی برای هدف قرار دادن مراکز شیمیایی و نیروهای دخیل در حملات شیمیایی است که در سوریه رخ داد. برای این هدف منطقه پرواز ممنوع ایجاد میکنند و اهداف را مورد حمله قرار میدهند. مجموع رفتار غرب نشان میدهد آنها به فکر تغییر رژیم سوریه هستند. احتمالا سوریه بخواهد بحران را گسترش دهد و به اسراییل حملات موشکی انجام دهد. البته قبلا در بحران عراق هم صدام همین استراتژی را داشت اما وقتی جنگ شروع شد اقدام خاصی صورت نگرفت. در نتیجه من بعید میدانم که سوریه هم بتواند دامنه جنگ را از مرزهای خود خارج کند.
احمد نقیبزاده، استاد روابط بینالملل در روزنامه شرق،
سوریه را اپیزودی از یک سناریو بزرگ دانسته و نوشته است: آنچه در سوریه میگذرد، اپیزودی از یک سناریو بزرگتر است که در زمان بوش طراحی شده است به نام خاورمیانه بزرگ که قسمتهایی از آن را به اجرا گذاشتهاند و اینک نوبت سوریه فرارسیده است. اما روال عملکرد آمریکاییها هم این است که بهانههایی مانند سلاح کشتارجمعی را عنوان کرده و بهمدت زیادی کشوری را تحت تحریمهای شدیدی قرار دهند و پس از آن دست به حمله نهایی بزنند، اما ظاهرا یک نکته را فراموش کردهاند که اگر در کشورهای افغانستان و عراق موفق شدهاند، نظر مساعد ایران را با خود داشتهاند و در کشورهایی مانند مصر هم، پایگاههایی مانند ارتش در اختیار داشتند، اما مورد سوریه کاملا متفاوت است. نظام سوریه یکی از نظامهای مستحکم خاورمیانه بود و کشوری بود که با این که نفت نداشت مانند کشورهای نفتخیز اداره میشد. ناگهان گروهی به ظاهر دمکراسیطلب و آزادیخواه بهخیابانها ریختند و متعاقب آن گروههایی از هر جا وارد این کشور شدند؛ از یک طرف آمریکا بهدنبال اهداف خود بود و از طرف دیگر کشورهایی مانند عربستان که واپسماندهترین قرائتها را از اسلام ارایه میدهند از یکسو و قطر که در پی کسب نفوذ سیاسی به برکت دلارهای نفتی از سوی دیگر و ترکیه که خواب عثمانیگرایی را میبیند از سویی وارد این بازی خطرناک شدند. آنچه سبب شد تا آمریکاییها بهانه واهی استفاده از سلاح شیمیایی را عنوان کنند و ایادی منطقهای آنان نیز تکرار کنند، پیروزیهایی بود که دولت سوریه به برکت حمایت حزبالله به دست آورده بود و مشخص شد که این رژیم، رژیمی نیست که با دخالت چند گروه معلومالحال ساقط شود. بنابراین بهانهای لازم بود تا ورود مستقیم آمریکا را توجیه کنند.
در پی این ماجرا جنجالهای همیشگی رسانهای و جنگ روانی هم آغاز شد ولی مادامی که دولت سوریه از حمایت مردم و دوستانی مانند حزبالله و ایران و حمایتهای سیاسی روسیه و چین برخوردار باشد، سقوط چنین رژیمی یا مقدور نیست یا بهای بسیار سنگینی بر آمریکا تحمیل خواهد کرد.
فراموش نکنیم که اغتشاش و آشوب در تمام کشورهایی که آمریکا مداخله کرده و وعده آزادی و دمکراسی داده است، هر روز دهها بلکه صدها قربانی میگیرد، زیربنای بسیاری از این کشورها به کلی محو و ویران شده است. آموزش و زندگی روزمره دچار اختلال شده است و هیچ یک از مواعیدی که آمریکا عنوان کرده بود محقق نشده است.
نکته دیگری که قابل ذکر است موضعگیری کشورهای اروپایی است که سالیان دراز در پی پیدا کردن جای پایی در خاورمیانه هستند و فکر میکنند اینک زمان آن فرارسیده است در حالی که وقتی آمریکا به اهداف خود رسید، هیچ سهمی برای آنها در نظر نخواهد گرفت.
نگاه به تأثیرات جنگ احتمالی بر روابط ایران و غرب هم در روزنامهها متفاوت است. حشمتالله فلاحتپیشه در روزنامه آرمان،
جنگ در سوریه را پایان ماه عسل ایران و غرب دانسته و نوشته: در این چند روز اتفاقاتی افتاده که به نظر میرسد شرایط سوریه با سرعت به سمت جنگ میرود. قبلا اوباما در یک اظهار نظر گفته بود که اگر از سلاح شیمیایی در سوریه استفاده شود دست به حمله نظامی خواهد زد. البته پیشتر اشتباه سال گذشته سوریه که رسما اعلام کرده بود ممکن است از سلاح شیمیایی عیله مخالفان استفاده کند شرایط ذهنی را برای متهم کردن سوریه فراهم کرده بود. هر چند با دلایل عینی میتوان هر دو طرف درگیر در سوریه را به استفاده از سلاح شیمیایی متهم کرد اما این گفتار باعث شده تا پیکان اتهام به سمت دولت سوریه باشد. به نظر میرسد حمله آمریکا به سوریه پایان ماه عسل رابطه خوب ایران و غرب باشد که بعد از حضور گسترده مردم در انتخابات و انتخاب یک چهره میانه رو در ایران شروع شده بود. این بحث در دو بخش اثر گذار خواهد بود.
یکی بحث مسائل هستهای ایران و رابطه با ۵+۱ است که بیشک در صورت حمله به سوریه تحتالشعاع وضعیت منطقه قرار خواهد گرفت و دیگر این که جمهوری اسلامی قصد داشت از ظرفیت دیپلماتیک خود در مسائل منطقهای استفاده کند و مسائلی به خصوص مسائل سوریه را حل و فصل کند. بعد از روی کار آمدن دولت روحانی کشورهایی مثل آلمان، انگلیس و فرانسه از این انتخاب استقبال کرده و حتی گفتند از ایران برای شرکت در کنفرانس ژنو۲ دعوت خواهند کرد. کنفرانس ژنو ۲ قرار بود محلی باشد که مسائل سوریه را از راه دیپلماتیک حل کند و ایران حلقه مفقوده کنفرانس ژنو قبلی بود که حضورش میتوانست نقش موثری در حل و فصل مسائل بین این دو کشور داشته باشد.
اما ظاهرا لابیهای متعدد سرانجام موفق شدهاند سوریه را به سمت جنگ ببرند. اولین لابی مربوط به جمهوریخواهان و نومحافظهکاران آمریکایی و طیف تندروی دمکراتهاست که توانستند اوباما را به سمت جنگ دیگری دعوت کنند؛ آن هم در حالی که اوباما با شعار پرهیز از جنگ و مخالفت با جنگطلبی بوش به قدرت رسیده بود. دوم لابی صیهونیستی که از سال ۱۹۴۸ همواره سعی کرده هر چهار پنج سال یکبار یک جنگ در منطقه اتفاق بیفتد چرا که ماهیت خود را در آشوب و درگیری در منطقه میداند. لابی سوم لابی سلفیها در منطقه است که میخواهد به شکلی انرژی بیداری اسلامی را در سوریه تخلیه کنند و آن را به انحراف بکشانند.
اما پدیده جدیدی که در این جنگ به چشم میخورد این است که در حالی که جرج بوش در سال ۲۰۰۱ گفته بود آمریکا در جنگ بیپایان با تروریست قرار دارد و ۶۲ کشور دنیا علیه آمریکا و به تعبیر بوش علیه انسان آزاد به پرورش تروریست میپردازند اما امروز این کشور از افرادی حمایت میکند که با کمک ۸۳ کشور دنیا در سوریه ایجاد آشوب کردهاند. حتی اروپاییان سلفی از بلژیک، فرانسه و آلمان به یاری آنان شتافتهاند. به نظر میرسد در اوضاع خطیر کنونی بهترین رفتار برای ایران جلوگیری از جنگ در سوریه است و باید دستگاه دیپلماسی کشور تمام ظرفیت خود را برای ممانعت از جنگ به کار بندد. ایران میتواند با لابی با روسیه و کشورهای غربی و لابی با واسطه با آمریکا از این اتفاق جلوگیری کند چرا که عدهای در آمریکا نیز دوست ندارند ننگ یک جنگ دیگر بر پیشانی این کشور قرار بگیرد.
جلال دهقانی فیروز آبادی هم در اعتماد،
دیپلماسی فعال منطقهای برای حل بحران را توصیه کرده و نوشته: جنگ در سوریه پیامدهای مختلفی خواهد داشت. از بعد داخلی باعث تضعیف و برهم خوردن توازن ارتش سوریه و تقویت مخالفان خواهد بود که قطعا توازن قوا را برهم خواهد زد. برخی معتقدند خنثی کردن ارتش بشار اسد در برابر مخالفان باعث تقویت روحیه مخالفان و برهم خوردن توازن قدرت منطقهای به نفع مخالفان خواهد بود و قطب بندیها تشدید خواهد شد. یکی از پیامدهای این حمله بیثباتی منطقهای است و امکان گسترش این جنگ به خارج از مرزهای سوریه بسیار زیاد است زیرا امکان یک اقدام تلافی جویانه وجود دارد. درگیریهای فرقهای در منطقه تشدید خواهد شد، گروههایی در داخل سوریه نیز به دنبال شکاف هرچه بیشتر شیعه و سنی هستند.
از طرفی دیگر در این بحث شاهد رویارویی و اختلاف میان روسیه و امریکا بودهایم. ائتلاف جدید بین المللی در دنیا به وجود آمده است که چین و روسیه در کنار هم قرار گرفتهاند و از طرفی دیگر جبهههای مختلف بر سر مسأله سوریه مستحکمتر میشود. از یک طرف چین و روسیه و ایران است. اختلاف نظر ایران با همسایگان به ویژه عربستان و ترکیه به شدت بالاگرفته است. این جنگ باعث بیثباتی در خاورمیانه خواهد شد. اگر حمله هوایی به سوریه صورت گیرد قطعا روابط ایران و امریکا تحت الشعاع این حمله قرار خواهد گرفت. با این وجود ایران نباید سیاست عجولانهای در پیش بگیرد به این دلیل که یکی از متحدین اصلی سوریه است بلکه باید یک دیپلماسی فعال منطقهای و همه جانبه را حتی با کشورهای مخالف در پیش گیرد و تبعات جنگ را به آنها یادآور شود. با این وجود اگر جنگی صورت گیرد بعید میدانم ایران وارد عمل شود بلکه ایران به سمت دیپلماسی هرچه فعالتر خواهد رفت.
سونامی ناهنجاریها به روایت عباس عبدیعباس عبدی در بخشی از مطلبی با نام سونامی ناهنجاریها در روزنامه اعتماد نوشته است: برخی از اتفاقات در هشت سال گذشته رخ داده که اگر خدای نکرده در دوره اصلاحات رخ میداد، تا قیام قیامت مسئولیت آن را بر عهده اصلاح طلبان و اندیشههای مثلا سکولاریستی! آنان مینوشتند و همواره آنان را متهم میکردند که با ذهنیتهای دنیوی خود، مردم را از دین خدا دور کردهاند. بنابراین باید شکرگزار بود که چنین رویدادهایی اتفاقا در زمانهای رخ داده که نه تنها اصولگرایان در مصدر امور بودند، بلکه کلیه قوای کشور نیز در قبضه آنان بود و مدیریتی همگن و یکپارچه بر کشور اعمال میکردند. ولی در قضاوت عجله نکنیم، در این یادداشت قصد ندارم مسئولیت این اتفاقات را به عهده اصولگرایان حاکم بیندازم.
در واقع باید منصفانه قضاوت کرد. اگرچه به لحاظ سیاسی هر خوب و بدی که در کشور رخ داد باید به پای آنان نوشت و خوب و بد را نمیتوان جدا کرد، ولی همچنان که اگر منصف باشیم، برخی موفقیتها به پای حکومت نیست، برخی از عدم موفقیتها و شاخصهای منفی را هم میتوان از مسئولیت آنها جدا کرد. در اینجا انصاف و سیاست انطباق کاملی بر هم ندارند. همیشه تکرار کردهام که صفحه حوادث روزنامهها را سرسری نگیریم و به سرعت از آن عبور نکنیم. اتفاقاتی که در این صفحات منعکس میشود به نوعی بازتاب دهنده روندی است که در اعماق وجود جامعه ما جاری است روندی تکراری و عاری از نوآوری. همواره شاهد قتلهای تکراری هستیم که چگونه برخی مردان و زنان اقدام به قتل دیگری میکنند و به سطحیترین شکل میکوشند که پلیس را فریب دهند.
به نظر میرسد در انجام قتل هم خلاقیت به خرج نمیدهیم و پیاپی و مثل اسب عصاری، با چشم بسته دور خود میچرخیم. همچنان که در سیاست و مدیریت جامعه نیز فاقد خلاقیت هستیم. در هر حال، یکی از نکات جالبی که در سالهای اخیر در صفحه حوادت بیش از پیش دیده میشود، قتلهایی است که تحت تأثیر مصرف مشروبات الکلی رخ میدهد. این نوع قتلها چنان زیاد شده که برای خواننده عجیب است که در کشوری که مجازات سنگینی برای شرب خمر وجود دارد، چرا این مسأله تا این حد رواج دارد؟ وقتی در شهر کوچکی مثل رفسنجان که از شهرهای مذهبی منطقه میانی کشور است، در یک روز چند صد نفر بر اثر خوردن مشروب تقلبی، مسموم میشوند و چند تن از آنها نیز میمیرند، دیگر چه انتظاری از ساکنان شهرهای بزرگ یا مرزی کشور در این زمینه میتوان داشت؟
جالب این که تا سالهای متمادی، کوششی خستگی ناپذیر در لاپوشانی این نوع اخبار وجود داشت و از آن بدتر این که در سانسور کتابها تا بدانجا پیش میرفتند که کاربرد کلمه مشروبات الکلی را مجاز نمیدانستند، بلکه با کلمات استعاری باید این مفهوم بیان میشد! ولی این وضع به جایی رسیده است که چارهای جز این ندارند که به صورت رسمی اعلام کنند: مراکز ترک اعتیاد الکل باید تاسیس شود. واقعیت این است که در کشورهای غربی که مصرف مشروب آزاد است، مقررات سختی در مصرف آن هنگام رانندگی یا فروش به افراد زیر ۱۸ سال وضع میکنند، در حالی که در ایران به این موارد هم رسیدگی نمیشود. آن هم نه مصرف مشروبات با ۳ درصد الکل، بلکه تا ۴۰ درصد الکل را: و از همه بدتر این که به دلیل ممنوعیت قانونی، مشروبات در اماکن خصوصی و نزد خانواده مصرف میشود که عوارض آن چندین برابر است.
قصدم از بیان این مطالب، پرداختن به مسأله مصرف مشروبات الکلی نیست، بلکه مسأله اصلی نقد چگونگی مقابله با ناهنجاریهای اجتماعی است: ناهنجاریهایی که همچون یک سونامی ویرانگر در حال حملهور شدن به جامعه هستند و ممکن است از جایی به بعد با آنها مقابله هم نتوان کرد، چه رسد به آنکه پیشگیری شود. یکی از نمونههای آن خبری است که چند روز پیش دیدم، کشتن یک پدر به دست جوانی ۳۰ ساله در یزد به دلیل نپرداختن پول برای تامین مواد مخدر بود. چنین رویدادی در یزد نشان از خیلی چیزها دارد، چرا که شهر و منطقه یزد به طور سنتی کمترین جرایم و قتلها را داشته است. اگرچه این فقط یک نمونه است، ولی همین مورد خاص میتواند گویای گوشهای از واقعیت آن سونامی جرم باشد.
پیگیریهای قضایی بعضی مقامات دولت قبلگزارش اخبار دستگیری احتمالی برخی مقامات دولت گذشته و تکذیب آن در بیشتر روزنامههای امروز آمده است. ابتکار در گزارشی مفصل در این باره نوشته است: در حالی که در چند سال گذشته، همواره موضوع بازداشت برخی از نزدیکان احمدینژاد در دولت دهم در رسانهها مطرح بوده، روز گذشته و پس از چند هفته که از پایان دولت دهم گذشته است، برخی از اخبار و شایعات حکایت از آن دارد که یک مسئول ارشد دولت محمود احمدینژاد بازداشت و بازجویی شده است. پیش از این، بارها شایعاتی مبنی بر احتمال دستگیری برخی از نزدیکان رئیس جمهور به اتهام حضور در برخی پروندههای مالی شنیده شده بود که البته با واکنش تند رئیس جمهور مواجه میشد.
محمود احمدینژاد، آخرین بار در ۸ تیر ماه ۹۰ در واکنش به برخی شایعاتی این چنینی درباره اعضای هیات دولت، گفت: کابینه خط قرمزی است که اگر بخواهند به آن دستاندازی کنند، دیگر من باید وظیفهٔ قانونی خود را انجام دهم و این حتما به کشور آسیب میزند. محمود احمدینژاد، در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه شما چندی پیش موضع سکوت را در برابر مطالبی که علیه دولت مطرح میشود، در پیش گرفته بودید و آن را در مصاحبه مطبوعاتی خود مطرح کردید و آیا این موضع همچنان ادامه دارد، گفت: موضع ما همچنان سکوت است. کشور نیاز به وحدت و همدلی دارد، تا کارهای کشور به جلو برود. شرایط منطقه و جهان حساس است و مقام معظم رهبری نیز دائم بر همکاری و همدلی تأکید میکنند.
وی ادامه داد: اتهامات فراوانی از قول افراد دستگیر شده زده شد و برخی از اشکالات در این دستگیریها وجود داشت که من به رئیس قوهٔ قضاییه اعلام کردم. رئیسجمهور ادامه داد: طبیعی است که این اتفاقات و مسائل در کار کشور اثر میگذارد. در کار دولت مردم از من میپرسند، سؤال میکنند، میخواهند و میگویند چه میشود و چه باید کرد؟ حتی همکارانم در دولت. وی ادامه داد: از نظر ما مجموعه این حرکتها یک کار سیاسی است. روشن است برای ما که این یک حرکت سیاسی است و برای فشار به دولت انجام میشود. اما محمود احمدینژاد چند هفتهای است که فرمان اجرایی کشور را به دست دکتر حسن روحانی داده است و نه او در مقام رئیس جمهور است و نه نزدیکان وی در جایگاه عضو کابینه. روز گذشته خبرگزاری تسنیم خبری کوتاه را در خروجی خود قرار داد که حاکی از بازداشت یکی از مقامهای ارشد دولت دهم بود.
این خبر کوتاه بود اما نکتهای در آن نهفته بود که اشارهای غیرمستقیم به یکی از مقامات دولت پیشین داشت و آن هم اشاره به اتهام فرد بازداشت شده در پرونده بیمه ایران بود، پروندهای که سالهاست در مورد آن حرفهای زیادی زده میشد. در خبر این خبرگزاری آمده است، بازجویی و تحقیقات از یک مقام ارشد دولت دهم در خصوص ارتباط با پرونده اختلاس از بیمه ایران، آغاز شده است و برخی منابع از احتمال صدور قرار بازداشت خبر دادهاند. از سوی دیگر علی مطهری نماینده مردم تهران نیز این خبر را تلویحا تایید کرد و در پاسخ به سوال خبرنگاری که از وی پرسید آیا شما از بازداشت این مقام ارشد خبر دارید، گفت: من هم این خبر را شنیدهام.
روز گذشته همچنین رئیس قوه قضائیه به این پرونده جنجالی اشارهای کرد و خط قرمزهای اعلام شده را موهوم دانست. آیت الله آملی لاریجانی در جلسه دیروز مسئولان عالی قضایی با اشاره به اعلام تعدادی از احکام قضایی مربوط به پروندههای اقتصادی به ویژه پرونده بیمه، برخی تحلیلهای رسانهای درباره نحوه رسیدگی به این پروندهها و وجود خط قرمز در رسیدگیها را نادرست خواند و گفت: این پرونده در بیش از دو سال در قوه قضاییه مورد رسیدگی قرار گرفته و اخیراً احکام قطعی برخی متهمان آن اعلام شده و رسیدگیها همچنان ادامه دارد و این که عدهای معنا کنند برخی خط قرمزها در نحوه رسیدگی به این پرونده وجود دارد، صحیح نیست و به طور قاطع اعلام میکنیم که هیچ نوع خط قرمز توهمی در رسیدگیها را قبول نداریم.
رئیس قوه قضاییه تأکید کرد: در همین پرونده، تمامی افراد مرتبط پای میز بازپرسی قرار گرفتند اما به لحاظ ممنوعیت قانونی، موضوع رسانهای نشد و اکنون نیز پرونده در حال رسیدگی است و تمام متهمین که برای آنان کیفرخواست صادر شده باشد، محاکمه خواهند شد و البته نباید پیش از رسیدگی و محاکمه قضاوت کرد.
در تحولی دیگر در همین رابطه، روز گذشته برخی سایتها خبر از بازداشت یک نفر دیگر از مسئولان دولت دهم دادند. بنا بر این گزارشها، این فرد که «یکی از مسئولان ارشد دفتر رئیس دولت دهم» خوانده شده دستگیر شده است. ایسنا به نقل از یک سایت خبر داد که این فرد در روزهای گذشته و در ارتباط با پرونده پوستین دوز بازداشت شده است.