گفتگو با آزاده خلبان فرشید اسکندری/۱
آخرش از کوره در رفتم و گفتم «عباس جان نوکرتم! برای من چه فرقی دارد دختر باشد یا پسر! الان که اینجا هستم. خودت را ناراحت نکن! بیخیال! رد شو برو!» متوجه شد من ناراحت شدم. به همینخاطر صحبت را رها کرد و با بچههای دیگر شروع به سر و کلهزدن کرد.
کد خبر: ۱۳۳۵۰۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۷/۲۷
همسر آزاده، قدمعلی عبداللهزاده:
سر سجاده نماز خوابم برد. خواب دیدم حاجآقا عبدالله زاده جایی هستند یک متر در یک متر و گفتند از این به بعد اینجا هستم.
کد خبر: ۸۲۵۹۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۶