در مورد قلعه الموت در ویکی تابناک بیشتر بخوانید
کلیات
قلعه اَلَموت ناحیهای در رودبار دیلم در حدود ۱۰۵ کیلومتری شمال قزوین که امروزه به رودبار الموت مشهور است و روزگاری دراز به عنوان دژی تسخیر ناپذیر مقر فرمانروایی اسماعیلیان بود. این قلعه تا حدود سده 9 ق در تاریخ سیاسی و نظامی شمال ایران نقش مهمی داشته و از موقعیت استراتژیکی خاصی برخوردار بوده و کلید دروازه دیلمان و گیلان به شمار میآمده است. امروزه این قلعه بر فراز کوهی در کنار روستای گازاخان موجود است و یکی از جاذبههای گردشگری و قلعههای منحصر به فرد ایران محسوب میشود.

الموت در لغت نامه دهخدا
در لغتنامه دهخدا : الموت . [ اَ ل َ ] (اِخ ) نام قلعه ای است مشهور که مابین قزوین و گیلان واقع است و آن را به سبب ارتفاعی که دارد اله موت گفتندی یعنی عقاب آشیان ، چه اله عقاب و آموت بمعنی آشیان باشد، و چون عقاب در جاهای بلند آشیان میکند آن قلعه را بدین نام خواندند.
تاریخچه قلعه الموت
تاریخچه قلعه یا هسته اصلی قلعه به روزگاری کهنتر و دست کم به سده ۳ برمیگردد، اگرچه بنا بر بعضی روایات محلی و بسیار متاخر وقتی حسن صباح به الموت آمد استحکامات و قلعه وجود نداشت؛ ولی این روایت با گزارش مورخان کهن منافات دارد. جوینی به استناد تاریخ جیل و دیلم که برای فخر الدوله دیلمی نوشته است و اکنون در دست نیست، آورده که یکی از ملوک ارجستان در سال ۲۴۶ق بر کوهی که قلعه الموت بر آن است عمارتی کرد و ملوک دیلم به این دژ مفتخر بودند و شیعه اسماعیلیه در آنجا بودند. مستوفی آن را ساخته الداعی الی الحق حسن بن زید دانسته و ابن اسفندیار در شرح وقایع ۳۰۷ق آورده که علی بن وهسودان تصمیم گرفت داعی صغیر را به قلعه پدران خود یعنی الموت بفرستد. اما به عقیده برناردلویس، دژ الموت را یکی از شهریاران دیلم در پی شناسایی صخره الموت توسط عقاب دست آموز ساخت و در ۲۴۶ق یکی از حکمرانان علوی آن را تجدید بنا کرد. تخریب و تجدید بنا این قلعه همچنان در دست دودمان حسن صباح بود تا اینکه در حمله مغول تخریب شد و هلاکوخان آن را آتش زد، اما دوباره در زمان صفویه تجدید بنا شد و تا اواخر صفویه پا بر جا بود. اورسل که در سال ۱۸۸۲م از آنجا یاد کرده از تخریب دوباره آن خبر داده است. از سده ۱۱ به موجب فرمان سلاطین صفویه، افشاریه و زندیه، الموت و نواحی اطراف آن در اختیار رعایا و مالکین بوده است، اما ناصرالدین شاه بعضی از روستاهای الموت را خالصه گردانید.
معماری قلعه الموت
قلعه الموت را مردم محل «قلعه حسن» مینامند. این قلعه از دو بخش غربی و شرقی تشکیل شدهاست. قسمت باختری که دارای ارتفاع بیشتری است به نام جورقلا (یعنی قلعه بالا) و پیلاقلا (یعنی قلعه بزرگ) خوانده میشود. طول قلعه حدود ۱۲۰ متر و عرض آن در نقاط مختلف بین ۱۰ تا سی ۳۵ متر متغیر است. دیوار شرقی قلعه بالا یا قلعه بزرگ که از سنگ و ملاط گچ ساخته شدهاست، کمتر از سایر قسمتها آسیب دیدهاست. طول آن حدود ۱۰ متر و ارتفاع آن بین ۴ تا ۵ متر است. در طرف جنوب، در داخل صخره اتاقی کنده شده که محل نگهبانی بودهاست. در جانب شرقی این اتاق، دیواری به ارتفاع ۲ متر وجود دارد که پی آن در سنگ کنده شده و پشت کار آن نیز از سنگ گچ بنا شدهاست و نمای آن از آجر میباشد. در جانب شمال غربی قلعه بالا نیز دو اتاق در داخل سنگ کوه کندهاند. در اتاق اول، چاله آب کوچکی قرار دارد که اگر آب آن را کاملا تخلیه بکنند، دوباره پرآب میشود. احتمال میدهند که این چاله با حوض جنوبی ارتباط داشته باشد. در پای این اتاق، دیوار شمالی قلعه به طول ۱۲ متر و پهنای ۱ متر قرار دارد که از سطح قلعه پایینتر واقع شدهاست و پرتگاه مخوفی دارد. در جانب جنوب غربی این قسمت قلعه، حوضی به طول ۸ متر و عرض ۵ متر در سنگ کندهاند که هنوز هم بر اثر بارندگیهای زمستان و بهار پر از آب میشود. در کُنج جنوبغربی این حوض، درخت تاک کهنسالی که همچنان سبز و شاداب است، جلب توجه میکند. این قسمت از قلعه، به احتمال زیاد، همان محلی است که حسن صباح مدت ۳۵ سال در آن اقامت داشته و پیروان خود را رهبری مینمودهاست. در جانب شرقی قلعه، پاسداران قلعه و افراد خانوادههای آنها ساکن بودهاند در حال حاضر، آثار کمی از دیوار جنوبی این قسمت باقیماندهاست. در جانب شمال این دیواره، ۱۰ آخور برای چارپایان، در داخل سنگ کوه کنده شدهاست. گذشته از آثار دیوار جنوبی، دیوار غربی این قسمت به ارتفاع ۲ متر هم چنان پابرجاست؛ ولی از دیوار شرقی اثری دیده نمیشود. در این سمت، سه آبانبار کوچک در دل سنگ کندهاند و چند اتاق نیز در سنگ ساخته شده که در حال حاضر ویران شدهاند. بین دو قسمت قلعه؛ یعنی قلعهبالا و پایین، میدانگاهی قرار دارد که بر گرداگرد آن، دیواری محوطه قلعه را به دو قسمت تقسیم کردهاست. در حال حاضر، در میان میدان آثار فراوانی به صورت تودههای سنگ و خاک مشاهدهمیشود که بیشک باقیمانده بناها و ساختمانهای فراوانی است که در این محل وجود داشته که اکنون ویران گشتهاند. بهطور کلی باید گفت، قلعهالموت که دو قلعه بالا و پایین را در بر میگیرد، به صورت بنای سترگی بر فراز صخرهای سنگی بنا شده و دیوارهای چهارگانه آن به تبعیت از شکل و وضع صخرهها ساخته شدهاند؛ از اینرو عرض آن بهخصوص در قسمتهای مختلف فرق میکند. از برجهای قلعه، سه برج گوشههای شمالی و جنوبی و شرقی همچنان برپایاند و برج گوشه شرقی آن سالمتر است. دروازه و تنها راه ورود به قلعه در انتهای ضلع شمالشرقی قرار دارد. مدخل راه منتهی به دروازه، از پای برج شرقی است و چند متر پایینتر از آن واقع شدهاست. در این محل، تونلی به موازات ضلع جنوبشرقی قلعه به طول ۶ متر و عرض ۲ متر و ارتفاع ۲ متر در دلسنگها کنده شدهاست. با گذشتن از این تونل، برج جنوبی قلعه و دیوار جنوبغربی آن، که روی شیب تخته سنگ ساخته شدهاست، نمایان میگردد. این دیوار بر دشت وسیع گازرخان که در جنوب قلعه قرار دارد، مشرف است؛ به نحوی که دره الموت و رود جاری دیده میشود. راه ورود به قلعه با گذشتن از کنار برج شرقی و پای ضلع جنوبشرقی، به طرف برج شمالی میرود. از آنجا که راه ورود آن در امتداد دیوار، میان دو برج شمالی و شرقی، واقع شدهاست استحکامات این قسمت، از سایر قسمتها مفصلتر است و آثار برجهای کوچکتری در فاصله دو برج مزبور دیده میشود. دیوارهای اطراف قلعه و برجها، در همه جا، دارای یک دیوار پشتبندی است که ۸ متر ارتفاع دارد و به موازات دیوار اصلی بنا شدهاست و ضخامت آن به ۲ متر میرسد. از آنجا که در تمام طول سال، گروه زیادی در قلعه سکونت داشته به آب فراوان نیاز داشتهاند؛ سازندگان قلعه با هنرمندی خاصی اقدام به ساخت آب انبارهایی کردهاند و به کمک آبروهایی که در دل سنگ، از فاصله دور، آب را بر این آب انبارها جاری مینمودهاند. در پای کوهالموت، در گوشه شمالشرقی، غار کوچکی که از آبروی مجراهای قلعه بوده، دیدهمیشود. آب قلعه از چشمهکلدر که در دامنه کوه شمال قلعه قرار دارد، تأمین میشدهاست. مصالح قسمتهای مختلف قلعه، سنگ، ملاتگچ، آجر، کاشی و تنپوشههای سفالی به قطر ۱۰ سانتیمتر است. آجرهای بنا که مربع شکل و به ضلع ۲۱ سانتیمتر و ضخامت ۵ سانتیمترند، در روکار بنا به کار بردهشدهاند. در ساختمان دیوارها، برای نگهداری دیوارها و متصل کردن قسمتهای جلو برجها به قسمتهای عقب، در داخل کار، کلافهای چوبی بهطور افقی به کار بردهاند. از جمله قطعات کوچک کاشی که در ویرانههای قلعه به دست آمده، قطعهای است به رنگ آبیآسمانی با نقش صورت آدمی که قسمتی از چشم و ابرو و بینی آن کاملاً واضح است. امروزه در دامنه جنوبی کوههودکان که در شمال کوه قلعهالموت واقع شدهاست، خرابههای بسیاری دیده میشود که نشان میدهد روزگاری بر جای این خرابهها، ساختمانهای بسیاری وجود داشتهاست. در حال حاضر، اهالی محل خرابههای این محوطه را دیلمانده، اغوزبن، خرازرو و زهیرکلفی مینامند. همچنین در سمت غرب قلعه، قبرستانی قدیمی معروف به اسبهکلهچال وجود دارد که در بالای تپه مجاور آن، بقایای چند کوره آجرپزی نمایان است. در قله کوههودکان نیز پیهسوزهای سفالین کهن به دست آمدهاست. سال بنای قلعهالموت در کتاب نزهةالقلوب حمدالله مستوفی، دویست و چهل و شش ه -. ق ذکر شده که همزمان با خلافت المتوکل خلیفه عباسی میباشد.
امکانات دفاعی
تنها راه ورود به قلعه الموت در انتهای ضلع شمال شرقی، چند متر پایینتر از برج شرقی دژ واقع شده که کوههودکان با فاصله نسبتاً زیاد بر آن مشرف است. در این محل تونلی در تخته سنگ بریده شده که دارای ۶ متر طول، ۲ متر عرض و ۲ متر ارتفاع است. در دامنه جنوبی کوه قلعه، خندقی به طول تقریبی ۵۰ متر و ۲ متر عرض کنده و آن را از آبی که از داخل قلعه میآمده پر میکردهاند تا هیچ راه نفوذی از آن جبهه متصور نباشد. بر روی دامنههای دیگر نیز هرجا بیم بالا رفتن مهاجمان میرفته خندقهایی کنده شده و دیوار بالایی آنها را مورب برآوردهاند تا امکان هر عبوری را محدود نماید.
استحکام قلعه الموت
قلعه الموت دارای بنایی استوار بوده است چنانکه به گفته جوینی: چون با کلنگ خراب نمیشد به ناچار آن را آتش زده و سپس ویران کردند، با اینهمه روزگاری صرف این کار شد. عین السلطنه قاجار نیز آورده با آنکه قلعه پی ندارد، بسیار سخت و محکم است. سمت شرق تخته سنگی که قلعه بدان استوار شده به جایی متصل نیست، آجرهای بزرگ و سفید رنگ قلعه با کلنگ و تیشه شکسته نمیشد.
ادوات فرهنگی الموت
الموت تنها از نظر سیاسی از موقعیت بالایی برخوردار نبود، بلکه از نظر فرهنگی نیز مرکز تبلیغات اسماعیلیان به شمار میرفت، حسن صباح کتابخانه بزرگی احداث نمود و در آن کتابهای زیادی را جمع آوری کرد، علاوه بر کتاب در این مجموعه فرهنگی، آلات رصد نیز مهیا کرده بودند.
در مورد قلعه الموت در ویکی تابناک بیشتر بخوانید
کد خبر: ۱۰۴۲۱۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۰۳
قلعه الموت که به آشیانه عقاب ایران شهرت دارد در منطقه رودبار الموت از توابع قزوین و بر فراز کوهی از سنگ به ارتفاع ۲۱۰۰ متر از سطح دریا قرار گرفته است ویکی از منحصر به فردترین دژهای تاریخی و نظامی ایران است.
عکاس :وحيد بصيري
کد خبر: ۱۰۱۲۳۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۰
کد خبر: ۹۴۶۸۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۲
کد خبر: ۷۲۷۷۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۱۵