در بین این همه درخواست یك نفر انگشترش را به رهبر داد تا تبرك كند. ایشان هم انگشتر را گرفت و چند دقیقهای دستش كرد و پس داد. جوان رند دیگری چفیه را گرفت و جوانی دیگر چنان به رهبر نزدیك شد كه تقریبا درگوشی با او حرف زد و رهبر نامه او را داخل جیب قبایش گذاشت. برعكس نامههای دیگر كه میداد به یكی از محافظها.
کد خبر: ۱۷۱۲۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۳/۲۷