داستان چالشهای جنسی دختران ایرانی؛
گرمای تابستون بندر، نفس آدمو بند میآورد. زهرا، شانزدهساله، زیر سایهی نخلای حیاط خونهشون نشسته بود، با یه گوشی قدیمی که از پسرخالهش قرض کرده بود. تو اینستا، یه پسر غریبه از تهران پیغام داده بود: «تو خیلی خاصی، زهرا.» دلش لرزید، اما یه چیزی تو وجودش میگفت این راه، راه نیست. باباش تازه طلاق گرفته بود و مامانش از صبح تا شب تو خونه مردم کار میکرد. زهرا تنهایی رو با گوشیش پر میکرد!
کد خبر: ۱۳۲۲۷۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۲۳