در مورد مصطفی اردستانی در ویکی تابناک بیشتر بخوانید

 

کلیات

شهید مصطفی اردستانی متولد ۱۱ دی ۱۳۲۸ در شهرستان پیشوا بود که در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۷۳ اصفهان به شهادت رسید.

شهید اردستانی سرتیپ خلبان نورثروپ اف-۵ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و معاون عملیات این نیرو طی سال‌های ۱۳۶۶ تا ۱۵ دی ۱۳۷۳ بود.

 اردستانی در ۱۵ دی ۱۳۷۳ در یک سانحه هوایی به همراه جمعی از مقامات ارشد نیروی هوایی در نزدیکی فرودگاه شهید بهشتی اصفهان شهید شد. 

زندگی‌نامه

وی در سال ۱۳۲۸ در روستای قاسم آباد شهرپیشوا از توابع شهرستان ورامین زاده شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در پیشوا گذراند. در سال ۱۳۵۰ وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد. پس از گذراندن مقدمات آموزش پرواز در ایران، به منظور تکمیل دوره خلبانی به آمریکا اعزام گردید و پس از اخذ دانشنامه خلبانی به ایران بازگشت و با درجه ستوان دومی در پایگاه چهارم شکاری دزفول به عنوان خلبان هواپیمای اف ۵ مشغول به خدمت شد.

اردستانی در سال ۱۳۵۹ به عنوان افسر خلبان شکاری در پایگاه دوم شکاری تبریز مشغول به خدمت بود که جنگ ایران و عراق آغاز شد، وی در سال ۱۳۶۰ به عنوان فرمانده پایگاه پنجم شکاری (امیدیه) انتخاب شد.

علاوه بر مسئولیت سخت فرماندهی، خود نیز شخصاً در پروازهای جنگی شرکت می‌جست. در سال ۱۳۶۳ به سمت معاون عملیاتی پایگاه دوم شکاری منصوب شد. پس از ۳ سال انجام وظیفه در این مسئولیت، در سال ۱۳۶۶ به عنوان مدیریت آموزش عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد.

پس از شهادت عباس بابایی، که معاونت عملیات نیروی هوایی را عهده‌دار بود، اردستانی به این سمت (معاونت عملیات نیروی هوایی) برگزیده شد و تا زمان درگذشت در ۱۵ دی ۱۳۷۳ عهده‌دار این مسئولیت بود.

شهادت

 اردستانی در ۱۵ دی ۱۳۷۳ در یک سانحه هوایی بهمراه سرلشکر منصورستاری (فرمانده وقت نیروی هوایی) و جمعی از مقامات ارشد نیروی هوایی در نزدیکی فرودگاه شهید بهشتی اصفهان به شهادت رسید. 

در مورد مصطفی اردستانی در ویکی تابناک بیشتر بخوانید

گفتگو با امیر خلبان صمد ابراهیمی/۲
من شل می‌چرخیدم. این‌ها هم موشک می‌زدند. کابین عقب اف‌چهارده عقب هواپیما را کامل می‌بیند. این‌طور بود که آقای جراح می‌گفت «بت سیکس!» و من بِرِیک می‌کردم. دوباره شل می‌کردم که بعدی بیاید. دوباره «بت سیکس» و دوباره بریک! این‌ها هم به هواپیما فشار می‌آوردند و بنزین می‌سوزاندند. من هم راحت گردش می‌کردم که در دم من قرار بگیرند و موشک بزنند.
کد خبر: ۱۳۰۹۰۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۲