برابر مفاد پرونده اي كه چندي پيش در اداره دهم پليس آگاهي تهران تحت رسيدگي قرار گرفت، زني به نام «فاطمه باقري نژاديان» 28 ساله در تاريخ ششم مرداد ماه امسال از منزلش در خيابان پاسداران بیرون آمده و ساعت 19 روز بعد جسد وي در دامنه كوه بي بي شهربانو كشف مي شود...
کد خبر: ۱۸۳۶۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۵/۲۳
با ديدن او كه مردي قوي هيكل بود، وحشت كرده و ترسيدم. تصور ميكردم شايد اگر چاقويي كه همراه داشتم را به مرد قوي هيكل و دوستش نشان دهم، آنها صحنه را ترك ميكنند.
کد خبر: ۱۸۱۹۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۵/۱۶
محمود بهترين دوست من بود و از سالها پيش با وي رفيق بودم.او دوست خوبي بود ولي عيب بزرگي داشت و آن اينكه به شدت به اطراف خود بدبين بود. او فكر ميكرد همه قصد دارند او را اذيت كنند و گاهي وقتها به خود من هم ميگفت تو پشت سر من فلان حرف را زدهاي و از اين قبيل
کد خبر: ۱۷۹۴۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۵/۰۴
کد خبر: ۱۷۷۴۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۴/۲۶
وقتي شنيدم مادرم به عقد موقت او درآمده، بشدت مخالفت كردم. با اين حال اعتراضهايم اثري نداشت. به همين خاطر مهدي هر بار كه به خانه ما ميآمد، درگيري تازهاي شروع ميشد. نيمه شب حادثه نيز با هم جر و بحثمان شد و در حالي كه اعصابم به هم ريخته بود، به آشپزخانه رفته و كاردي برداشتم تا مهدي را بزنم...
کد خبر: ۱۴۳۸۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۱/۰۳
از مدتي قبل با «سميرا» اختلاف داشتم و هر روز درگيريهايمان بيشتر ميشد. امروز ـ جمعه ـ دوباره با هم درگير شديم كه به خاطر عصبانيت شديد كنترلم را از دست داده و با دست ضربه محكمي به او زدم كه تعادلش را از دست داد و سرش به ديوار خورد.
کد خبر: ۱۴۱۱۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۱۹
آن روز من داخل آرايشگاه يکي از دوستانم نشسته بودم و در بيرون چاي صلواتي مي دادند وقتي من براي گرفتن چاي رفتم، مهران(مقتول) گفت: متولدان ۶۷ به پايين حق گرفتن چاي را ندارند! من به اين سخن او بي اعتنايي کردم اما دوباره وقتي براي گرفتن چاي رفتم، او گفت: متولد چه سالي هستي؟
کد خبر: ۱۴۰۹۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۱۸
دختر همسرم را به دليل اين که شب ادراري داشت، تنبيه مي کردم. شب حادثه نيز او را با هر چيزي که دم دستم بود کتک زدم و او بي جان بر زمين افتاد. او بيهوش شد. کمي آب قند بده! اما دهان او قفل شده بود و باز نمي شد. به همين دليل ليوان آب در دهانش شکست و من محل جراحت را دوختم.
کد خبر: ۱۴۰۹۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۱۸
«همراه برادرم و پسرعمويم نقشه قتل را اجرا كرديم. روز حادثه دو تن از كارگران شركت زمان دقيق خروج مهندس را تلفني به ما اطلاع داده و ما هم با دو قبضه اسلحه كلاشينكف سوار بر خودروي پرايد به خودروي آنها نزديك شده و من و برادرم در فرصتي مناسب آنها را به رگبار بسته و فرار كرديم. بعد از آن براي ردگم كردن و اينكه كسي به ما مشكوك نشود در تمام مراسم تدفين و ختم مهندس هم شركت كرده و خود را بشدت ناراحت و عزادار نشان داديم.»
کد خبر: ۱۴۰۹۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۱۸
یک منبع نزدیک به پهلوی ها؛
حتی گفته مي شود، او مدتي پیش در يكي از جمع هاي خصوصي با اعتراض به برخي حاضران گفته بود: شما سال ها ما را به اين خيال دلخوش كرديد كه رژيم ايران امروز و فردا سقوط مي كند، ولي حتى از رخدادهای اخير هم نتيجه اي به دست نیامد. اگر برگرديم و خود را تسليم كنيم، اعداممان كه نمي كنند، ولي بهتر از اين وضع نابسامان است.
کد خبر: ۱۴۰۸۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۱۷
ماموران انتظامي که در حضور مقام قضايي و با راهنمايي وي، تحقيقات خود را ادامه مي دادند با توجه به شکل رها شدن جسد در محل دريافتند که دختر ياد شده مورد آزار و اذيت نيز قرار گرفته است که اين موضوع را پزشک قانوني هم تاييد کرد.
کد خبر: ۱۴۰۳۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۱۴
35 دقیقه طول کشید تا نالههای «محمدرضا» خاموش شد. وقتی در بازجوییهای پلیس قضایی مشخص شد این درگیری خونین اختلاف بر سر زنی به نام «کیمیا» بوده است، زن جوان بازداشت شد.
کد خبر: ۱۴۰۲۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۱۴
«حمید» و «فریبا» در شب حادثه در خانه «مریم» میهمان بودند و با توجه به اینکه «مریم» از دوستان نزدیک متهم بوده است، «مهدی» از حضور «حمید» در خانه «مریم» ناراحت شده و پس از درگیری لفظی درباره حضور مقتول در خانه مریم، متهم با چاقویی که از آشپزخانه برداشته بود، حمید را با ضربات آن به قتل میرساند.
کد خبر: ۱۴۰۰۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۱۳
«هنگاميكه پسرك به خانه بازميگشت هوا تاريك و كوچه هم خلوت بود، بنابر این از مرد جواني كه مقابل مغازه ايستاده بود و نوشيدني ميخورد خواستم پسرك را تا انتهاي كوچه بدرقه كند كه قبول كرد. اما بعد از آن از مرد جوان خبري نشد.»
کد خبر: ۱۴۰۰۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۱۳
اما «داود» با انكار اظهارات همسرش گفت: من در ماجراي قتل و سوزاندن جسد و خودرو هيچ نقشي نداشتم. مقتول داراي مشكلات اخلاقي و مهدورالدم بود. من فقط دستهايش را گرفتم و همسرم او را با چاقو كشت!
کد خبر: ۱۳۹۸۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۱۲
با چاقو ضربههايي به دختر جوان وارد كردم كه او بر اثر شدت خونــريزي جان خود را از دست داد. به التماسهاي دختر جوان توجه نميكردم و فقط به پولي كه قرار بود از پدرش تحويل بگيرم، فكر ميكردم. وي ادامه داد: دقايقي بعد از مرگ دختر جوان، پدرش گفت: دخترم، من و اعضاي خانواده را اذيت ميكرد و اكنون با مرگش همگي راحت شديم.
کد خبر: ۱۳۹۰۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۰۸
این قاتل پس از گذشت بیش از 25 سال منکر هرگونه جنایتی بوده اما زمانی که با اظهارات تنها شاهد پرونده روبهرو شد لب به اعتراف باز کرد.
کد خبر: ۱۳۸۵۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
در حالي كه او در بازجوييها منكر اطلاع از ماجرا ميشد، مأموران پي بردند مظنون شماره يك پرونده چهار سال قبل نيز پسر بزرگش را به قتل رسانده و پس از سه سال زندان، آزاد شده است.
کد خبر: ۱۳۸۲۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
درباره درس و دانشگاه صحبت میکردیم. وقتی با سوالات پیچیدهاش فهمید بیسواد هستم نقشهاي شیطانی طراحی کردم و با تهدید چاقو او را به انتهای پارک بردم و شکنجهاش دادم. داد و فریاد میکرد، میترسیدم رهایش کنم که دردسرساز شود به همین خاطر ابتدا دستانم را دور گردنش حلقه زده و او را خفه کردم و سپس این دختر را به آتش کشیدم.
کد خبر: ۱۳۶۵۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۹/۲۷
کد خبر: ۱۳۵۶۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۹/۲۱