چند سال پیش از این نیز محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران پیشنهاد کرده بود که برای کمک به حل مشکلات منطقه از جمله رفع دو «پدیده سرطانی» تروریسم و افراط گری، «مجمع گفتوگوی منطقهای» در غرب آسیا تشکیل شود. هرچند تاکنون عربستان سعودی واکنشی نسبت به این پیشنهاد ظریف نداشته است.
واکنش آمریکا و کشورهای خلیج فارس به طرحهای تنش زدایی
آمریکا و برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس مدعی هستند نقشآفرینی جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه مخرب است. پیشتر یک مقام ارشد وزارت دفاع آمریکا مدعی شد که ایران و برخی گروههای وابسته به آن را بابت خرابکاری نفتکشها در بندر فجیره امارات متحده عربی و حمله راکتی به عراق مقصر میداند. در هفتههای اخیر تنش بین ایران و آمریکا افزایش یافته است.
ایالات متحده در اواخر اردیبهشت ۹۸ با اعزام ناو هواپیمابر یو اس اس آبراهام لینکلن و بمب افکنهای ب۵۲ به منطقه خاورمیانه، آرایش نظامی خود را در پاسخ به آنچه نشانههای نگرانکننده از قصد و تدارک احتمالی جمهوری اسلامی برای حمله به مواضع و نیروهای آمریکایی یا متحدان آن عنوان شده، تقویت کرده است.
علاوه بر این، وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، یک سامانه پدافند موشکی پاتریوت و یک ناوگان رزمی نیروی دریایی که پیشتر آبهای خلیجفارس را ترک کرده بود، به منطقه بازگردانده است. وزیر خارجه آمریکا نیز اعلام کرد که دولتترامپ به دلیل به ادعای او «شرایط اضطراری بیثباتسازی منطقه توسط ایران»، قرارداد فروش سلاح به عربستان، امارات متحده عربی و اردن را اجرا میکند.
واکنش قطر به طرح عدم تجاوز
«شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» در گفتگو با شبکه خبری آر تی عربی اظهار کرد: در خصوص بیانیههای دو نشست خلیج فارس و اتحادیه عرب درباره ایران اختلاف نظر وجود دارد.
وی با بیان اینکه ذهنیت عربی مشترکی درقبال ایران وجود ندارد، افزود:
طرح عدم تجاوز که محمد جواد ظرف مطرح کرده، شایسته بررسی و واکنش مثبت است.
آل ثانی تاکید کرد: این طرح در نشست اخیر شورای همکاری خلیج (فارس) مورد بررسی قرار نگرفت.
وزیر خارجه قطر در ادامه درباره روابط قطر با روسیه نیز گفت: دستیابی قطر به اس ۴۰۰ به ارزیابی فنی بستگی دارد. پس از آنکه تمامی شرایط فنی مهیا شد، تصمیم گیری سیاسی اتخاذ خواهد شد. قطر در گذشته به برنامههای آمریکا و فرانسه متکی بود و به تنوع برنامههای تسلیحاتی خود ادامه میدهد.
آل ثانی درباره موضوع سودان نیز اظهار کرد: هیچ گونه تنشی با سودان وجود ندارد. میان دو کشور همکاری نظامی وجود دارد و روابط دو کشور روابط خوبی است.
وی در همین زمینه افزود: روابط نظامی و مدنی، سودان و قطر را به هم گره میزند. سفارت قطر در خارطوم به فعالیت خود ادامه میدهد.
رئیس دستگاه دیپلماسی قطر در پاسخ به سوالی در خصوص اخبار مربوط به فشارهای سعودی اماراتی بر سودان به منظور کنار زدن قطر گفت: تماسها با خارطوم ادامه دارد، اما به سطوح بالا نرسیده. وقتی زمان مناسب فرا برسد، تماشها به سطوح بالا هم خواهد رسید و این هم زمانی است که نتایج گفتگوی ملی سودان مشخص شود.
نظر کارشناسان
در همین زمینه سایت «لوبلاگ» در مقالهای به قلم پروفسور «شیرین هانتر»، استاد دانشگاه «جرج تاون» به بررسی این قضیه پرداخته است. در بخشی از این یادداشت، هانتر توشت:
از نظر تاریخی پیمانهای عدم تجاوز در جلوگیری از درگیری بین کشورها در زمانی که سایر شرایط و ملاحظات در راستای نادیده گرفتن تعهدات این قراردادها بوده موثر نبودهاند. جامعترین و کاملترین آنها پیمان «بریان-کلوگ» در سال ۱۹۲۸ بوده است که پس از جنگ جهانی اول بسته شد. هدف پیمانهای عدم تجاوز غیرقانونی دانستن جنگ به عنوان ابزاری برای حل مناقشات بین المللی است. یکی دیگر از پیمانهای عدم تجاوز پیمان شکست خوردهای بود که بین آلمان نازی و اتحاد جماهیر شوروی سابق در ۱۹۳۹ منعقد شد؛ این پیمان با حمله هیتلر به اتحاد جماهیر شوروی سابق در ۱۹۴۱ از بین رفت.
علت شکست چنین قراردادهایی این است که جامعه بین المللی همچنان تا حد زیادی بنا به محاسبات قدرت و جنبشهایی که در زمینه تهدید امنیتی هستند اداره میشود. در واقع هیچ سیستم بین المللی قانونی واقعی که قانون را در مورد زمینه اعمال قدرت کشورها اجرا کند وجود ندارد، به ویژه در مورد کشورهای قدرتمندتر که این پیمانها را نقض میکنند. در حقیقت و طبق آنچه مستندات تاریخی نشان میدهند در روابط بین کشورها جنگ به تدریج اهمیت خود را به عنوان یک ابزار سیاسی از دست میدهد البته نه به دلیل پیمانهای عدم تجاوز بلکه به دلیل منافع امنیتی کشورها. بهترین مثال در این زمینه، اروپا در دوران پس از جنگ جهانی دوم است؛ کشورهای اروپایی به جای امضای پیمان عدم تجاوز شبکههای اقتصادی و سیاسی و سیستمهای ارزشی را بنا کردند که جنگ را در روابط آنها بی مفهوم کرد. در نتیجه تنها بستن پیمان عدم تجاوز بین ایران و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس برای برقراری صلح در این منطقه کافی نخواهد بود.
به علاوه پیمانهای پیشنهاد دهنده عدم تجاوز ایران پیشنهاداتی برای اعتماد سازی و به وجود آوردن نهادهایی برای همکاریهای اقتصادی و سیاسی بین کشورهای حاشیه خلیج فارس، کشورهای عربی و کشورهای غیر عربی ارائه داده است. در یک بازه بلندمدت و در صورت تغییر شرایط این تدابیر ممکن بود به افزایش امنیت در خلیج فارس بیانجامد، ولی متغیر بودن روابط ایران و عربستان، سیاستهای داخلی جهان عرب و روابط اسرائیل و عربستان به نتیجه رسیدن سازماندهیهای انجام شده بین ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس را پیچیده میکند.
هرچند هر کدام از کشورهای جهان عرب ذهنیت متفاوتی نسبت به ایران دارند و همه آنها ایران را یک قدرت مهاجم نمیدانند، ولی همه آنها به علت تفاوت در جمعیت و مساحت بین خود و ایران با ایران احساس راحتی ندارند. برای از بین بردن این احساس که ریشه در ویژگیهای وجودی موجود دارد ایران امکانات زیادی در اختیار ندارد. از سال ۱۹۷۹ با ظهور انقلاب اسلامی عدم اعتماد بین تهران و کشورهای حاشیه خلیج فارس عمیقتر شد.
در شرایط حاضر برخی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس ممکن است فکر کنند کاهش تنشها در منطقه خلیج فارس ممکن است ایران را بیشتر بر منطقه شام متمرکز کند و این به نفع آنان نیست. کشورهایی مانند مصر ممکن است نگران باشند که حذف تهدید ایران حمایت مالی که از جانب کشورهای خلیج فارس از آن کشور انجام میگیرد را قطع کند. البته امروزه موضوع مهمتر اسرائیل است. اکنون بهانه قرار دادن تهدید ایران راه دوستی اسرائیل و کشورهای خلیج فارس را هموارتر کرده است و دشمنی مشترک علیه ایران عامل اصلی این دوستی بوده است. در نتیجه بهبود روابط تهران با کشورهای حاشیه خلیج فارس ممکن است از تمایل این کشورها برای داشتن رابطه نزدیک با اسرائیل بکاهد.
در نهایت ذهنیتهای متفاوت ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس درباره عاملی که امنیت آنها را تهدید میکند مطرح است. «ایران» آمریکا و اسرائیل را تهدید اصلی میداند در حالی که کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس تهران و ایدئولوژی انقلاب اسلامی را تهدیدی اصلی برای امنیتشان میدانند. در نتیجه در حالی که ایران به دنبال خارج کردن آمریکا از منطقه است این کشورها حضور آمریکا و غرب را عامل ضروری حفظ امنیت خود میدانند. به این ترتبب تا زمانی که روابط ایران و آمریکا خصمانه باشد برقراری روابط دوستانه ایران و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس به حقیقت نخواهد پیوست.