همواره گفته میشود، تاریخ معلم خوبی برای انسانهاست و با نگاهی به آن، میتوان بسیاری از پدیدههای در شرف وقوع یا حتی آینده را تحلیل کرد. این روزها بررسی تاریخ منطقه خاورمیانه و خلیج فارس، میتواند گره بسیاری از وضعیتهای موجود و فضاسازیها را در منطقه باز کند.
به گزارش «تابناک»، در روزهای اخیر، بار دیگر و در خلال سفر هیلاری کلینتون، موضوع «ترس از ایران»، به عنوان پروژه ای قدیمی، در رسانههای منطقه زنده شد. این موضوع وقتی شکل جنجالی به خود گرفت که سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان سعودی در کنفرانس خبری مشترک با همتای آمریکایی خود به گونه ای سخن گفت که میشد، تلاش وی را برای خطرناک نشان دادن ایران و برنامههای هستهای و نظامیاش به خوبی دریافت. البته مشخص نبود وقتی فیصل تأکید کرد که: «تحریمها راهکاری دراز مدت هستند، اما ما برای تهدید ناشی از بلندپروازیهای اتمی ایران به جای راهکاری تدریجی به راه حلی فوری نیاز داریم.»! این سخنان ناشی از ترس واقعی و درک نامناسب این کشور عربی از واقعیتهای منطقه بود یا تلاشی برای تشدید «ایران هراسی» در منطقه.
شاید اینجا باشد که مرور تاریخ بتواند به آقای سعود الفیصل و دیگر مدعیان خطرناک بودن اقدامات ایران در منطقه کمک کند تا به درک بهتری از شرایط موجود و واقعیتهای منطقه برسند.
تارخ نشان میدهد که در چند سده اخیر، ایران به هیچ کشوری تهاجم نکرده و در همه این سالها، جنگهایی که رخ داده است و یک سوی آن ایران بوده، برای حفظ قلمرو و یا دفع تهاجم بیگانگان به مرزهای ایران بوده است. البته یک مورد تاریخی از حمله نادر شاه افشار پادشاه ایران به هندوستان در جنگ معروف به کرنال به تاریخ پنجم اسفند ۱۱۱۷ هجری شمسی برابر با ۲۴ فوریه ۱۷۳۹ وجود دارد که هرچند به اشتباه آن را حمله نادرشاه به هندوستان برای کشورگشایی یا به دست آوردن غنایم مینامند، در واقع این جنگ آنگاه رخ میدهد که شاه محمد گورکانی، پادشاه هندوستان به سه تذکر پیاپی نادرشاه برای بازگرداندن افسران اشرف افغان که جزو غارتگران بودند (حدود هشتصد نفر) و در قتل عام مردم ایران نقش اساسی داشتند بی اعتنایی میکند.
از این مورد تاریخی که بگذریم، ایران هیچ گاه ـ دستکم در دو هزار سال اخیر ـ در هیچ جنگی پیشگام و مهاجم نبوده است. این شرایط حتی در دوره حکومت دینی صفویان که ایران از قدرت چشمگیری در منطقه نیز برخوردار بود رخ نداده است؛ اما در عوض، در همه این سالیان به شکلهای گوناگون مورد هجوم همسایگان و قدرتهای وقت منطقه ای و جهانی قرار گرفته است؛ از حمله چنگیزخان مغول گرفته تا امپراتوری عثمانی و روسیه و سپس حمله کشورهای متفق در جنگهای جهانی اول و دوم و در آخرین مورد نیز حمله عراق، مواردی است که به شهادت تاریخ نشان میدهد ایران در تمام این سالها، مورد هجوم بوده و در همه این سالها نیز هرچند با فراز و فرودهایی، اما همواره جانانه از خاک خود دفاع کرده و سرانجام به تأدیب متجاوزان پرداخته که عالیترین نمونه آن را در جریان حمله عراق به ایران میتوان دید.
این گزارش میافزاید: نقبی به تاریخ به این سبب صورت گرفت تا به امثال جناب فیصل سعودی و دیگر مدعیان خطرناک بودن ایران، در منطقه و جهان یادآور شویم که این دروغ بزرگ را این قدر تکرار کرده اید که خودتان نیز باورتان شده است.
در تحلیلی منطقی، پاسخ به این پرسش که خطر ایران برای منطقه به ویژه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس چه میتواند باشد، بسیاری از ادعاهای واهی را بی اثر خواهد کرد. در واقع، تصور حمله ایران به هریک از کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی، دستاویزی شده است برای قدرتهای فرامنطقهای تا با استفاده از ترس ناشی از جهل این کشورها در منطقه از ایران، بتوانند در راه همراه ساختن ایران با سیاستهای خود به موفقیتهایی دست یابند.
اما به راستی، ایران از حمله به کشورهای منطقه چه سودی خواهد برد و یا چه هدفی را دنبال خواهد کرد؟ پیش از پاسخ به این پرسش توجه به چند واقعیت ضروری است:
نخست این که بسیاری از کشورهای عربی منطقه مانند امارات، قطر، بحرین، کویت و عراق دارای جمعیت قابل توجهی ایرانی هستند، به گونهای که گفته میشود، حدود 10 درصد جمعیت قطر، 4 درصد جمعیت کویت، 30 درصد جمعیت امارات، بیش از 30 درصد جمعیت بحرین و در عراق نیز بخش زیادی از جمعیت آن کشور را ایرانیها یا ایرانیالاصلهایی تشکیل میدهند که اکنون در این کشور ساکنند. گذشته از این، به ویژه در مناطق جنوبی پیوستگیهای بسیاری میان مردمان کشورهای حاشیه خلیج فارس با هموطنان جنوبی مان هست.
نگاهی به مراودات تجاری ایران با کشورهای عربی منطقه، نشان از واقعیتی دیگر دارد که ایران و اعراب روابط تجاری گستردهای دارند. هماکنون حدود هشت هزار شرکت ایرانی در امارات فعالیت داشته و ایرانیان بیش از دویست میلیارد دلار در این مجموعه شیخنشین سرمایهگذاری کردهاند. همچنین بخش چشمگیری از سود سی میلیارد دلاری عربستان از محل مناسک حج و حج عمره را ایرانیان میپردازند.
جدای از این موضوعات، وجود جمعیت غالب شیعی در کشورهایی چون عراق و بحرین نیز به تقویت پیوستگی ایران با این کشورها کمک میکند.
با نگاهی به واقعیتهای بالا، میتوان دریافت که بسیار بیشتر از آنکه بتوان انگیزههای ایران برای تهاجم به کشورهای عربی را توجیه کرد، میتوان تمایل نداشتن ایران برای حمله به این کشورها را اثبات نمود؛
این که حمله به هر یک از کشورهای عربی آثار منفی بر کشور ایران خواهد داشت، ضمن آنکه به نظر میرسد دوران مستعمره کردن کشورها ـ که البته در گذشته نیز از تخصص دول اروپایی و آمریکا به شمار میرفته ـ به سر آمده است؛ بنابراین، ترس احتمالی اعراب از برنامه ایران برای مستعمره کردن آنها بی مورد است.
دیگر آن که ایران هیچگاه از ناحیه کشورهای عربی احساس ترس نداشته است. به عبارتی ایران توان و اتفاق نظر لازم را در میان کشورهای عربی منطقه و ملتهایشان نمیبیند که قصد سوئی نسبت به ایران داشته باشد و همچنین ثابت کرده است که در صورت اشتباهات تاریخی مانند جهالت صدام ـ که البته به تحریک و پشتیبانی قدرتهای فرامنطقهای ـ دست به اقدام نابخردانه تهاجم علیه ایران بزنند، ایران به خوبی خواهد توانست مهاجمین را سر جای خود بنشاند و ادب کند.
و نکته سوم این که منافع مشترک ایران و کشورهای عربی منطقه به طور منطقی، ایجاب میکند که ایران در پی تحکیم روابط با این کشورها باشد، زیرا کشورهای عربی منطقه با همه ایراداتی که به نحوه عملکردشان در برابر ایران وجود دارد، واقعیت انکار ناپذیری هستند که ایران تلاش میکند به جای تنش و اختلاف با آنها روابط مستحکم و دوستانه ای داشته باشد.
بر پایه این گزارش، هرچند القای خطر تهاجم ایران به کشورهای عربی پروژه چند دههای است که قدرتهای فرامنطقه ای دنبال میکنند، اما ما انتظار داریم همسایگان عربمان فارغ از این جو سازیها صادقانه با خود بیندیشند که ایران در این سالها و به ویژه پس از پیروزی انقلاب تا کنون، چه کاری برای بر هم زدن امنیت درونی و یا متزلزل کردن امنیت ملی این کشورها داشته است؟ و بیندیشند هرچند ایران دارای نفوذ معنوی بالایی در میان ملتهای منطقه به ویژه شیعیان است، تاکنون شده که از این ابزار علیه کشورهای عربی بهره ببرد؟ اینها همه شواهد و در واقع ادله ای است که در صورت صادق بودن اعراب در ارزیابی آن، تنها نتیجهای که از آن حاصل نمیشود، ترس بیجا از ایران و در مواقعی، برخورد مغرضانه برخی از این کشورها با ایران است.
در پایان آنچه سران کشورهای عربی باید بدانند این است که ایران همواره در پی تحکیم توان و قدرت خود در منطقه بوده و این رویکرد ایران که البته سابقه تاریخی نیز دارد، بیش و پیش از آنکه با هدف تهاجم و دستاندازی به منافع و سرزمینهای دیگران باشد، برای دفاع از خویش است و روشنترین ادله برای اثبات این ادعا، نگاهی به حجم عظیم حملههای بیگانگان به خاک ایران در تاریخ بوده است.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.