خانم معلم همکارش را با کارد سلاخی کرد!
درگیری دو خانم معلم در یکی از روستاهای زنجان با قتل پایان یافت.
به گزارش روزنامه ایران، ساعت 7:30 دقیقه شنبه 31 شهریور مأموران پلیس آگاهی در اطراف شهرستان خدابنده زنجان با یک خودروی ام وی‌ام شاسی بلند که کنار خیابان رها شده بود رو‌به‌رو شدند. پشت فرمان خودرو جسد زن جوانی قرار داشت که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود.
با بررسی شماره پلاک خودرو، هویت قربانی به‌نام شقایق 40 ساله شناسایی و در بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد شقایق معلم پیمانی دبستانی در یکی از روستاهای اطراف بوده است. با به‌دست آمدن هویت مقتول، بلافاصله تحقیقات برای شناسایی عامل این جنایت آغاز شد. در تحقیقات میدانی مشخص شد که شقایق مدت‌هاست با یکی از معلمان حق التدریس به‌نام سیما اختلاف شدید پیدا کرده است.
اختلافی که باعث شده بود چندین بار حراست منطقه و حراست اداره کل آموزش و پرورش استان زنجان میانجی‌گری کنند.همین سرنخ باعث شد تا کارآگاهان اداره آگاهی استان زنجان ساعت 9 صبح روز کشف جسد به سیما 36 ساله مشکوک شده و او را بازداشت کنند. سیما در تحقیقات اولیه منکر جنایت بود اما زمانی که با مدارک پلیسی مواجه شد به قتل همکارش اعتراف کرد و گفت: معلم حق التدریس مدرسه‌ای بودم که شقایق در آنجا تدریس می‌کرد. به خاطر مسائل کاری باهم اختلاف پیدا کردیم. این اختلاف درحدی بود که حراست منطقه و حراست اداره کل آموزش و پرورش میانجی‌گری کردند.
اما مشکل ما حل نشد تا اینکه امسال مرا به مدرسه‌ای دیگر منتقل کردند که از خانه‌ام فاصله زیادی داشت. فکر می‌کردم شقایق عامل این انتقالی است. به‌همین دلیل نقشه قتل او را کشیدم، با شقایق تماس گرفتم و او را به محل قرار کشاندم. سوار خودرواش شده و با او درگیر شدم. بعد او را به قتل رسانده و از محل متواری شدم. من هیچ رد و سرنخی از خودم به جا نگذاشته بودم و نمی‌دانم چطور دستگیر شدم.
سرهنگ جعفر رحمتی، رئیس پلیس آگاهی استان زنجان در مورد این خبر گفت: متهم پس از اعتراف به جنایت به بازسازی صحنه قتل پرداخت و با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد.
اینها می خواهند به بچه های ما درس بدهند. درس زندگی . مهارتهای زندگی. درس انسانیت؟ جای اولیای دم بودم... از حق این خانم شقایق به هیچ عنوان نمیگذشتم، این خانم سیما قتل عمد کرده است، اعدام کمترین مجازاتش میباشد. وحشتناکه خدایا چه کنیم؟!!!!!!!!!!!!! خدا به داد این نظام آموزشی برسه الله اکبر، نستعیذ بالله از درنده خویی آدمها ببین به کجا رسیدیم سر چی آخه ولقعا چه می شه گفت؟ مردیم بی اعصاب و روانی داریم که به دلیل مشکلات اقتصادی روز به روز بیشتر می شوند عجب معلمی هر شخص شاغلی مدت زمان بیشتری ازمحیط منزل را در محیط کار خود می گذراند همه شاغلان در یک اداره یا یک کارگاه جدا از طبقه بندی سازمانی ان اداره از یک حقوق انضباطی برابر برخوردارند اما برخی از شاغلین متوجه این موضوع نیستند و محیط کار را ارث پدری خود حساب کرده و با تشکیل باند و دسته محیط را برای برخی همکاران خود تبدیل به جهنم میکنند کارمند یا کارگری که مورد ازار قرار میگیرد یا ناچار به درگیری لفظی یا فیزیکی میشود که تبعات ان احتمالا توبیخ یا اخراج است و یا ناچار به ترک ان محیط کاری میشود این مورد در بسیاری از محیطهای کاری ایران وجود دارد وقتی که از عنوان معلم استفاده می کنید یک وجه آن این است که کسی که سر کلاس به بچه های شما درس می دهد و اشکالی هم ندارد ولی وجه دیگر آن این است که این معلم با گذراندن دوره های آمادگی و کسب صلاحیت های حرفه ای و تخصصی و گزینش و رصد شخصیتی و اخلاقی به این عنوان رسیده استُ متاسفانه در سالهای اخیر جریانی با حمایت رسانه ای این برداشت از معلمی را مورد هجمه قرار دادند و از اعتبار انداختند. وقتی مشکل را آموزش و پرورش حل نکرده چرا بیشترش کرده.؟