سال گذشته از سوی اداره کل تربیت بدنی استان تهران، مجوز همه مدارس فوتبال
باطل و قرار شد تا به کسانی که صلاحیت و تجربه کافی در این رده را دارند،
مجوز فعالیت داده شود و در مرداد ماه 88 با اعلام رسمی این اداره تنها به
10 مدرسه فوتبال در این استان مجوز فعالیت صادر شد.
با این حساب، در طول سال و به طور ویژه و گسترده در فصل تابستان که این همه مدرسه فوتبال که قارچگونه در اطراف و اکناف این استان
پرجمعیت و پهناور فعالیت میکنند، غیرقانونی هستند. بیشتر این مدارس
(بخوانید غیرقانونی) در فصل تابستان، مردم به ویژه والدین را سرکیسه
میکنند و با دریافت پولهای چشمگیر و به این بهانه که فرزندان آنان را به
تیمهای مطرح منتقل کنند، کلاه گشادی را بر سر همشهریان تهرانی
میگذراند؛ پرسشی که این روزها مطرح است این که چرا مدارس غیرقانونی
فوتبال بدون هیچ گونه کنترل و مؤآخذهای، همچنان به فعالیت خود ادامه
میدهند و به راحتی تمام، به سرکیسه کردن پدر و مادر خویش مشغولند؟
حتی
برخی از مدارس فوتبال که مجوز رسمی دریافت کردهاند به همین گونه رفتار
میکنند؟ سودجویان و فرصتطلبان جدا از باشگاههای لیگ برتری، لیگ یک، دو،
سه و تیمهای پایه جال در مدارس فوتبال به راحتی تمام و با خیال راحت مردم
را سرکیسه میکنند.
پیش از انتخابات ریاست جمهوری، خبرهایی مبنی بر زدوبندهای پشت پرده
پیرامون آن مطرح شد، به گونهای که شوری آش، مسئولان را مجبور کرد تا در
ازای این اتهامات به فکر بررسی و تحقیق بیفتند. به نظر میرسد در این راه،
سازمان لیگ برتر فوتبال از همه مصممتر و پیگیرانهتر این موضوع را که
آبروی فوتبال ما ارتباط مستقمی دارد، دنبال میکرد ولی متأسفانه، به
یکباره همه چیز به فراموشی سپرده شد و با جریمه کردن چند مربی و فرستادن
آنان به لیگ یک، مشکل فساد فوتبال در که به کلی حل کردن؟!
اما حقیقت چون آفتاب زیر ابر است و اگر امروز هم اجازه ندهند، چهره خود
را نشان دهد، در فرصتی دیگر چنین خواهد شد، چرا که آفتاب برای همیشه زیر
ابر نمیماند. با این تفاسیر همچنان این پرسش قدیمی باقی است که مسئولان فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ چرا با مصلحت اندیشی، چهره مخاطبان
و آنانی که عملکردشان، فوتبال را ناسالم و ناامن کرده به طور شفاف و روشن
اعلام نکردند؟
به زعم نگارنده، فوتبال بسیار کثیف شده و به جای فوتبال پاک، نام فوتبال کثیف،
بهترین نام میتواند باشد. اگر در سطح اول فوتبال کشور
درباره مسأله دلالهها، واسطهها و چهرههای سرشناس ولی مشکلدار، همان
زمان به طور جدی و با شدت و قدرت برخورد میشد، شاید هماکنون شاهد آن
نبودیم که در مدارس فوتبال و در تیمهای پایه باشگاهی مسأله دلالی و
واسطهگری، کثافتکاری را دیگر شاهد نبودیم. هماکنون سوءاستفاده از
خانوادهها در ردههای گوناگون به راحتی تمام انجام میشود.
در سالهای گذشته به ویژه آغاز فصل تابستان در روزنامههای ورزشی چیزی که
بیشتر از همه چیز نمایان است، آگهی مدارس فوتبال، تست فوتبال، معرفی به
تیمهای مطرح کشور را میبینیم. بیشتر خوانندگان روزنامههای ورزشی قشر
جوان کشورمان است، متن بیشتر آگهیهای مدارس فوتبال و تیمهای پایه برای
تستگیر تقریبا یکسان است؛ برای نمونه میتوانید به یکی از روزنامههای
پرتیراژ کشور در صفحه دو آن مراجعه کنید. من باب مثال "
آکادمی بزرگ فوتبال فلان(!)
دارای تیمهای نونهالان تا بزرگسالان دسته یکم لیگ تهران و زیرگروه جام
یوفا در خارج و برگزاری دومین اردو و مسابقات تدارکاتی شش روزه در باکو
آذربایجان و خوابگاه برای شهرستانیها." البته این مدرسه فوتبال
به نظر میرسد بسیار پیشرفتهتر و با کلاس است که در جام یوفا و حتی کشور
آذربایجان نیز میتوانند حضور فوتبالی داشته باشند و البته برای ورزشکاران شهرستانی نیز خوابگاه عالی در نظر گرفتهاند اما دریغ که اینها را تنها در متن آگهی میتوان مشاهده کرد.
به راستی مسئولان فدراسیون فوتبال که بعضاً فاقد روابط عمومی نیز هستند، چنین
آگهیها را تاکنون ندیدهاند و یا اصلا توجهی به آن ندارند؟ چرا برای
همیشه و برای یک بار مسأله مدارس فوتبال را حل نمیکنند و خانوادهها چه
گناهی کردهاند که فرزندانشان را به این گونه مدارس معرفی میکنند و
همه دار و ندار خود را به آنان میدهند تا شاید دلبندشان در تیمی به
عضویت درآید اما در نهایت آه و حسرت نصیبشان میشود؟
مسئولان فدراسیون فوتبال آیا تا کنون به یکی از هزاران
خوابگاههای مدارس فوتبال و حتی خوابگاه تیمهای پایه سرکشی کردهاند؟
خوابگاههایی که چهل، پنجاه نفر در یک اتاق کوچک از سن چهارده تا بیست سال
شب را در آن مکان غیراستاندارد سر میکنند و خدا میداند که در آن
خوابگاهها چه اتفاقات ناگواری رخ میدهد!
در تيمهاي پايه خصوصي اكثرا ديده ميشود كه از بازيكناني كه در
تستها قبول شدهاند، مبالغ زيادي دريافت ميكنند که در بين قبولشدگان براي
عضويت در تيمهاي پايه در دسته اول و دوم تهران، عمدتاً بچههاي
مظلوم و بيتجربه شهرستاني هستند. نميدانم پدران و مادران بچهها با چه
جرأتي فرزندان خود را به اينگونه مدارس فوتبال و تيمها ميفرستند؟!
واقعا تعجب ميكنم.
شاهد بودم كه در يكي از تمرينات تيمهاي پايه استقلال
در ماه مبارك رمضان در ورزشگاه مرغوبكار، نوجوان چهارده سالهاي نزد من
آمد و تقاضا كرد تا از او توسط مربي جوانان استقلال تست فوتبال انجام
دهيم. مشخص بود كه اين نوجوان بچه مازندران است. پرسيدم: پدرت كجاست، بچه
غريب، به گریه افتاد و گفت: پدرم شهرستان است. گفتم: خوب شب كجا ميماني؟
گفت: خوابگاه. پرسيدم: كدام خوابگاه؟ گفت: همين نزديكي. پرسيدم: به جز
شما چند نفر ديگر آنجا ميمانند؟ در جواب گفت: پنجاه ـ شصت نفري هستيم.
پرسيدم: غذا چه ميدهند؟ صبحانه، ناهار، شام؟ دوباره به گریه افتاد. با پاك
كردن اشكهايش با كمي مكث گفت: سه شب است كه فقط نان و آب ميخورم و پولم
تمام شده. نزديك افطار بود. دستش را گرفتم و به همراه يكي از دوستان به سوي رختكن استقلال رفتيم. افطاري حليم داشتيم. به همراه
بچههاي تيم نوجوانان و كادر فني و اين عزيز، افطاري كرديم. اين نوجوان
چند روزي بود كه چيزي نخورده بود. سفارش دادم دو سهم افطاري آوردند و اين
بچه خورد. باز پرسيدم: كساني كه با شما در خوابگاه ميمانند، چند ساله
هستند؟ گفت: از 22 ساله داريم تا 14 و حتي 12 ساله. از اينگونه خوابگاه و
باشگاهها و مدارس فوتبال در سطح استان تهران و حتي در شهرستانها بسيار
است.
مسئولان تربيت بدني و مسئولان فدراسيون فوتبال، چه در حال حاضر و چه در
سالهاي گذشته، در اين زمينه چه تدبيري انديشيدهاند؟ از نظر من هيچ كاري
انجام نشده و هرازگاهي و پيش از آغاز تابستان، جلساتي برگزار شده و ديگر
هيچ؛ نظارتي اصولي و با برنامه، درازمدت به هيچ عنوان مشاهده نشده و بر
مشكلات و نابساماني فوتبال پايه و مدارس فوتبال افزونتر شده و بازيكنان
نوجوان نزد مربيان و تيمها و مدارس فوتبالي آموزش ميبينند كه سالم
نيستند و افكار، تفكرات سودجويانه منحرفي دارند.
بازيكنان اين رده كه بر
حسب علاقه و توانايي كه دارند و به دست ميآورند، ناآگاهانه و در شرايط
خاص، مجبور شدهاند به اين تيمها و باشگاهها، مربيان باج ـ پول بدهند و
ياد گرفتهاند كه اگر پول، پارتي، باج ندهند، مانع جدي وجود دارند كه باعث
ميشود پيشرفت، رفتن به تيمهاي رده بالا و بزرگسالان امكان نداشته باشد و
بايستي براي حضور در تيمها، سر كيسه را شل كرد و به افرادي كه باعث معرفي
شدهاند، يا به مربيان، سرپرستان، حتي مديران باشگاهها رشوه داد تا
پيشرفت صورت گيرد! و بدين شكل فوتبال كثيف، از پايههاي فوتبال ما شكل
ميگيرد.
از سوی دیگر با توجه به آنکه تيمهاي فوتبال در همه ردهها به ويژه نونهالان، نوجوانان،
جوانان، اميد، ليگ سه، ليگ دو، دسته اول باشگاههاي تهران، ميتوانند 25
بازيكن به هيأت فوتبال تهران معرفي و كارت حضور در مسابقات باشگاهي و ليگ
ايران را دريافت كنند، تيمها و مربيان ناسالم، منحرف، سودجو و پولپرست،
14 ـ 15 بازيكن تقريبا خوب و متوسط را جذب و به آنان مبالغ ناچيزي طبق
قرارداد شايد پرداخت كنند و مابقي بازيكنان، پس از مراحل فرماليته
تستگيري، از آنان مبالغ بالايي ميگيرند و به عضويت تيم ـ باشگاه
درميآورند و تعداد 25 بازيكن نيز با عنوان بازيكنان كنار تيم يا تيم دوم
هستند كه همچون تيم اول، البسه، ساك، كفش و... ميگيرند و در بازيهاي
تداركاتي و دوستانه حضور دارند و از اين تعداد نيز پولهاي خوبي دريافت
ميكنند!
اين جريان همچنان با شدت و قوت بسيار ادامه دارد و هماکنون مسأله دلالي و شیادی، در تمامی ردههاي فوتبال ایران به شدت و قوت بالا وجود
دارد؛ اگر فرد يا مسئولي منكر آن شود، شايد او هم شغل پردرآمد دلالي را
بيسروصدا انجام ميدهد و منكر واسطهها و دلالهاست؟!
به عنوان يك معلم ـ مربي سالهاست كه با اين مسأله روبهرو بوده و
مبارزه ميكنم. در اين سالها براي بازيكنان بسياري در ردههاي نونهالان،
نوجوانان، جوانان، اميد، بزرگسالان تهران، ليگ سه، ليگ دو، ليگ يك و حتي
ليگ برتر، اين مشكلات متأسفانه وجود داشته و بازيكنان در اين ردهها با
ارتباطي كه با من داشته و دارند، عنوان
ميكنند كه در فلان تيم رفتهام و تست دادهام و مورد قبول مربي واقع
شدهام، ولي عنوان كردند كه اگر ميخواهي عضو تيم ما شوي، بايستي مبلغ هشت
ميليون تومان پرداخت كني! همه مسئولان فدراسيون فوتبال از اين مسأله آگاه
هستند، ولي تاكنون هيچ برخوردي با اين ناهنجاري نشده است.
واقعا مسئولان درباره اين مشكلات و فساد در فوتبال چه كردهاند؟ در
سالهاي گذشته، بارها و بارها در مصاحبههايم با نشريات و خبرگزاريها به
خانوادهها سفارش و تأكيد كردهام كه فرزندان گلشان را در مكانها، مدارس،
تيمها و باشگاههايي كه مورد تأييد فدراسيون فوتبال و اداره كل تربيت
بدني است، ببرند و پس از بررسي و تحقيقات از سالم بودن مربيان، سرپرستان و
مديران آن مجموعه اقدام به ثبت نام و يا عضويت در آن باشگاه مورد نظر
نمايند. مسئولان سازمان تربيت بدني، اداره كل تربيت بدني استان تهران و
فدراسيون فوتبال به كمك سازمانهاي نظارتي، همچون نيروي انتظامي به ويژه
سازمان بازرسي كل كشور و همكاري مربيان متخصص و سالم، شرايط بد و ناسالم و
كثيف فوتبال كشور را به شرايط سالم بازگردانند.
در سالیان گذشته، هیچ مسئول ارشد فدراسیونی به طور جدی روی
تیمهای پایه و مدارس فوتبال زمان و انرژی نگذاشتهاند و به عنوان زنگ تفریح
به این مهم نگریسته است. فدراسیون فوتبال نگاهش تنها تیم ملی
بزرگسالان و لیگ برتر است و البته پس از ناکامی فدراسیون و فوتبال از
راهیابی به جام جهانی به تیمهای نوجوانان و امید چسبیدهاند تا شاید
جبران ناکامیها را با نتیجه گرفتن این تیمها بتوان قدری کمرنگ جلوه داد.
مدير فني آكادمي استقلال و تيمهاي پايه استقلال