بازدید 8790

مرگ عجیب دانش‌آموز ١٦ ساله در شوش

کد خبر: ۷۷۳۱۵۴
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۷:۳۹ 10 February 2018
یک دانش‌آموز دختر در شهرستان شوش، به طرز عجیبی جانش را از دست داد. این دختر ١٦ ساله به نام غزل در مقطع دوم متوسطه در دبیرستان دخترانه شاهد ایثار این شهرستان تحصیل می‌کرد. او پس از خوردن موادغذایی که از جشنواره مدرسه‌شان خریده بود، دچار این سرنوشت مرگبار شد.

روزنامه شهروند در ادامه نوشت: «غزل با حال وخیم توسط پدر و مادرش به بیمارستان مراجعه کرد و پس از مداوا به خانه رفت، اما این دختر با بدتر شدن حالش دوباره به بیمارستان منتقل شد و در آن جا فوت کرد. علت مرگ مشکوک این دانش‌آموز هنوز مشخص نیست، اما به گفته مسئولان قضائی پیکر او برای کالبدشکافی و آزمایش سم‌شناسی به اهواز فرستاده شده است. با این وجود والدین غزل کادر درمانی بیمارستان نظام مافی شوش را مقصر مرگ دخترشان می‌دانند. پدر دختر ١٦ ساله تعلل، تشخیص نادرست و بی‌تفاوتی پزشکان این مرکز درمانی را دلیل فوت دخترش اعلام کرده است.

شنبه ١٤ بهمن‌ماه، غزل ١٦ ساله پس از پایان مدرسه به کلاس زبان می‌رود و بعد از آن به خانه بازمی‌گردد. آن روز در مدرسه آن‌ها جشنواره مواد غذایی برگزار شده بود و غزل قبل از خارج شدن از مدرسه مقداری غذا از آنجا می‌خرد. به گفته مسئولان آموزش و پرورش این دختر نوجوان ساعت ١٤ همان روز از مدرسه تعطیل می‌شود و به خانه می‌رود و پس از استراحت، ساعت ١٦ به کلاس زبان می‌رود و پس از بازگشت حال او بد می‌شود. موضوعی که پدر غزل هم آن را تأیید می‌کند. به گفته پدر این دختر، غزل پس از پایان کلاس زبان و حدود ساعت ٨ شب به خانه بازمی‌گردد و همان موقع به او و مادرش می‌گوید کمی دل درد دارد، اما به دلیل این که فردای آن روز امتحان داشته به اتاقش می‌رود و شروع به درس خواندن می‌کند. او حدود ساعت ١١ شب با درد شدید از خواب بیدار می‌شود و از والدینش می‌خواهد که او را به بیمارستان ببرند.

پدر این دانش‌آموز در توضیح اتفاقات آن شب می‌گوید: «غزل از درد به خودش می‌پیچید. من و مادرش به سرعت او را به بیمارستان نظام فانی شوش رساندیم. از منشی اورژانس خواهش کردیم تا دخترمان بدون نوبت معاینه شود، اما موقع تعویض شیفت پزشک اورژانس بود. دکتر به ما گفت که به احتمال زیاد مسمومیت غذایی است، برایش سرم و آمپول نوشت. ما هم غزل را به بخش تزریقات بردیم. اما حال او هر لحظه بدتر می‌شد. سرم تمام شد و من به پرستار گفتم حال دخترم بهتر نشده، اما او هم همان صحبت‌های دکتر را به ما تحویل داد و گفت که یک مسمومیت غذایی ساده است و جای هیچ نگرانی نیست، اما غزل حالش خیلی بد بود، می‌گفت: سینه‌اش می‌سوزد. من دوباره به سراغ دکتر رفتم. شیفتشان عوض شده بود، یک خانم دکتر بالای سر دخترم آمد و گفت: این سوزش به خاطر حالت تهوع زیاد و رفلکس معده است. دکتر به ما گفت که او مرخص است و تا چند ساعت آینده حالش بهتر می‌شود و ما هم به خانه بازگشتیم.».

اما ماجرا‌های تلخ آن شب ادامه پیدا کرد. پس از بازگشت غزل به خانه نه تنها حال او بهتر نشد بلکه شرایطش وخیم‌تر هم شد. حال این دختر به قدری وخیم شد که دیگر قادر به راه رفتن هم نبود. او حتی نمی‌توانست روی پاهایش بایستد. پدر و مادر او دست پاچه با اورژانس تماس گرفتند، اما آن طور که پدر او می‌گوید، نیرو‌های اورژانس هم با تأخیر زیاد بر بالین این دختر حاضر می‌شوند: «ما همه ماجرا را برای اورژانس تعریف کردیم، اما آن‌ها از پشت تلفن به ما گفتند که فقط برای بیماران قلبی ماشین اعزام می‌کنند و ما باید خودمان او را به بیمارستان برسانیم. اما دخترم انگار فلج شده بود، توان راه رفتن نداشت. من هم نمی‌توانستم او را بلند کنم، زنم چند بار با اورژانس تماس گرفت و آن قدر التماس کرد که بالاخره آن‌ها با اکره خودشان را به خانه ما رساندند و غزل را با ویلچر دوباره به بیمارستان بردیم.

حال غزل خیلی بد بود، صورتش کبود شده و نفسش به شماره افتاده بود. کادر درمانی بیمارستان هم علت را تشخیص نمی‌دادند. این دختر روی تخت بیمارستان افتاده بود، اما کسی نبود که به او کمک کند. پزشک عمومی بیمارستان دوباره به بالین او آمد، اما او هم نتوانست بیماری این دختر را تشخیص دهد. پدر و مادر غزل برای زنده ماندن دخترشان دست به دامن هر کسی در این مرکز درمانی شدند، اما همه تلاش‌ها بی‌نتیجه بود.»

پدر غزل در گفت‌وگو با رسانه‌های محلی درباره لحظات آخر زندگی دخترش می‌گوید: «دخترم نفس‌نفس می‌زد، لبانش از درد کبود شده بود و دیگر حتی نمی‌توانست صحبت کند، من به اتاق سوپروایزر رفتم. به آن‌ها التماس کردم که دخترم دارد از دست می‌رود، برای او کاری کنید، اما آن‌ها می‌گفتند، نگران نباش حالش خوب می‌شود. من می‌دیدم که دختر دارد از درد بیهوش می‌شود و آن‌ها برای او کاری انجام نمی‌دهند، بالاخره آن قدر من و همسرم خواهش و التماس کردیم که آن‌ها با پزشک متخصص تماس گرفتند، اما تلفن او دردسترس نبود. بیمارستان نظام مافی فقط یک پزشک عمومی داشت که او چند بار به ما گفت: نمی‌داند مشکل دختر من چیست. دخترم داشت روی تخت جان می‌داد و من و همسرم هم برای نجات جان او التماس می‌کردیم، اما هیچ‌کس توجهی به ما نداشت. تقریبا غزل دیگر از هوش رفته بود که او را به اتاق CPR بردند. ماساژ قلبی و چند دستگاه به او وصل کردند، اما دیگر فایده‌ای نداشت. دخترم مرده بود. من یک معلم هستم و از کادر درمانی این بیمارستان فقط یک سوال دارم و آن این که اگر جای غزل دختر خودشان یا اقوام نزدیکشان هم بود، باز هم همین‌گونه برخورد می‌کردند.»

در همین حال دادستان شوش هم از تشکیل پرونده و پیگیری قضائی در خصوص این حادثه خبر داده است. مصطفی نظری دادستان عمومی و انقلاب شوش با اعلام این که پیکر این دختر دانش‌آموز به منظور مشخص شدن علت مرگ برای کالبدشکافی و آزمایش سم‌شناسی به پزشکی قانونی خوزستان در اهواز منتقل شده است، گفت: «بر اساس بررسی به عمل آمده پرونده تشکیل شده از سوی کلانتری ١١ شهر شوش این دختر ١٦ ساله که در مقطع دوم متوسطه در دبیرستان دخترانه شاهد ایثار شوش تحصیل می‌کرده که ١٥ بهمن ماه به علت تهوع به بیمارستان نظام مافی شوش مراجعه کرده و پس از مداوا راهی منزل شده، اما بعد از ساعاتی دوباره دچار تهوع شدید شده و برای بار دوم به بیمارستان نظام مافی منتقل شده است که در بیمارستان فوت می‌کند. البته بر اساس شواهد موجود این دختر نوجوان روز حادثه مقداری موادغذایی از جشنواره که در مدرسه برگزار شده خریداری کرده است. با این وجود پس از دریافت نتیجه کالبدشکافی و آزمایش سم‌شناسی و روشن شدن علت تامه مرگ در صورتی‌که مشخص شود در درمان این دانش‌آموز قصور پزشکی صورت گرفته یا مسمومیت وی ناشی از مصرف مواد غذایی در جشنواره پخت غذا در دبیرستان محل تحصیل وی بوده با مقصر یا مقصران مرگ وی برخورد قانونی می‌شود.»
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۳
انتشار یافته: ۲۴
آپاندیس
بارها به دانشجوهام گفتم این رو که صرف اینکه یه جوان با درد معده بهشون مراجعه میکنه تشخیص های قلبی رو کنار نذارن و حتما نوار قلب گرفته بشه. ولی کاری نمیشه کرد از وقتی که بی حساب و کتاب دانشجویان پزشکی وارد دانشگاه میشن و بی حساب کتاب تر خارج میشن باید انتظار چنین اتفاقاتی رو داشت.
این داستان تمام شدنی نیست !
در ایران سال 78 به علت شکستگی شدید پا بعد از گچ در بیمارستان به توصیه دکتر بیمارستان به یک متخصص مراجعه کردم البته بعد از چند روز که نوبت به من داده شد یک متخصص.
لحظه ای که وارد اتاق شدم با کمال تعجب دیدم 3 نفر بیمار دیگه هم به غیر از من در اتاق دکتر هستند وقتی که اعتراض کردم دکتر گفت همینه و فقط 2 یا 3 دقیقه طول کشید که هم علت و هم عکس های من رو ببینه و دستورات لازم رو بده.
حدود 2 سال بعد وقتی اومدم استرالیا دیدم :
1- خود پزشک شما را صدا می کند وقتی که نوبت شما برسه و نه منشی
2- هر نوبت حدود 20 تا 30 طول دقیقه می کشه
3- دکتر ها خیلی سعی می کنن با شما صحبت کنند و به شما اطمینان بدن
4-تمام مشکل شما رو مو به مو با زبان ساده شرح میدن و سعی می کنند به شما عوارض و ... رو بگن
5- خیلی سعی می کنند از دارو اجتناب کنند خیلی شدید بهتره بگم آخرین راه دارو هست
6- شما تلفن موبایل پزشک رو دارید و خیلی راحت در صورت نیاز به مشاوره فوری میتونید مستفیم تماس بگیرید.
7- اصطلاحی دارن به اسم "سکند چانس" که اگر حرف دکتر رو قبول ندارید میتونید بخواهید که یک دکتر دیگه شما رو معاینه کنه و نظر خودش رو بگه
8- سیستم کاملاً رایگانه
همیشه سوال من اینه چرا ما اینطوری نیستیم ؟؟؟
خدا لعنت کنه پزشکا و پرستارای بی مسئولیتی رو که با سهل انگاریی هاشون جون مردم رو به بازی می گیرن
باید قوانین جدید و درستی وضع بشن که این پزشکای خاطی حسابی تنبیه و مایه عبرت بقیه شون بشن
برادر صادقی عزیز درگذشت دختر و جگر گوشه شما موجب تاثر عمیق بر جامعه فرهنگی و خانواده های شهر ما گذاشت...جز اینکه ما را در غم خود شریک بدانید ...این تقدیر الهی است....خدا به شما صبر جمیل و علو درجات برای ان مرحومه را از ایزد منان را طلب دارم...برادر کوچکتان قاسم عبدالخانی.....دبستان راه دانش شوش..
خداوند ایشالا این دختر رو بیامرزه ، به خانواده داغدارش تسلیت میگم ، و بهشون میگم زور الکی نزنن و الکی دنبال این قضیه نرین که نه تنها رسیدگی نمیشه و بدتر اینکه شما متهم میشوید پزشکان محترم انگ زدی ..........
کادر درمان و به ویژه پزشکان در ایران دارای مافیای قدرت وحشتناکی هستند چون بسیار زیاد پول به آنها تزریق می شود جان مردم برایشان مهم نمی باشد اشتباهات پزشکی آنها توسط سریال در حاشیه از سوی آقای مهران مدیری گوشزد شد ولی چون دارای قدرت ماوراء طبیعه هستند که فقط در ایران دارای این قدرت می باشند سریال نتیجه نگرفت
نمونه تزریق وحشتناک پول به پزشکان در سازمان تأمین اجتماعی می باشد که مدیرعامل آن چون پزشک است صنف گرایی فوق العاده ای دارد و حق بیمه مردم را به پزشکان بی سواد تزریق می کند.
خداوند متعال باعث و بانی فوت این دختر و سایر مظلومینی که با اشتباه پزشکی پزشکان بی سواد فوت می کنند را به حق سرجایش بنشاند.
بايد دست مسئولان قوه قضایی رو بوسید که پیگیر قصورات پزشکی میشن ولی این فقط یک مورد هستش خیلیا هستن که موقع عمل جراحی با قصور پزشک جونشونو ازدست میدن وقبل ازعمل پنجاه تا امضا میگیرن که اگه مریضت بمیره خودت رضایت دادی
خدا به فریاد ما مردم بدبخت ایران رحم کند.
الهی خدا خودش سزاتون رو بده انشاله مثل غزل بشید که همیشه شما کادر پزشکی نسبت به همه چی بی تفاوت هستید
سلام. هر چند که حیات و ممات دست ذات لایزال است اما دیگر چه فایده!! پدر و مادری فرزند عزیزشان را از دست داده اند!!! واقعا وجدان کار کجا رفته است؟؟؟؟
اینکه علت فوت این دختر چه بوده بعدا مشخص می شود ولی اینکه کادر بیمارستان چنین برخوردی داشتند مستحق آویزان شدن از پا هستند.
نمیتواند از غذای جشنواره باشد چون دیگران هم از آن خورده اند ... علت را پزشک باید می فهمید و چون توان فهم علت درد را نداشته باید متخصص را به هر شکل ممکن فراخوان می کرد و اگر نمیتوانسته باید فورا بیمار را به مرکز استان اعزام میکرد ... چقدر باید گفتم ... فراموش کردم که در کشور جهان سومی زندگی می کنم و جان افراد اینقدرها هم ارزش ندارد ...
بفرما
اين هم پرستارها كه اينقدر طرفدارشون هستين
آپاندیسیت بوده تشخیص ندادند
شوش قبل انقلاب این بیمارستان نظام مافی روبا15000 نفرجمعیت داشت الان بعدازچهل سال ازانقلاب باحومه قریب به 300000هزارجمعیت وهنوزاین بیمارستان نظام مافیرودارد،وجدان کاری پرسنل ..... هم زبان زده خاص وعام است، باید احسن گفت به این مدیریت ،این تنهاموردنبوده ونبست ،اینها فقط هنرشان اعزام بیمار باهزینه گزاف به اهوازیا دزفول است ،دراین حد......مشکلات زیادی درشهرشوش است اما نه چشم بینایی نه گوش شنوایی هست ،...... احتمالا تابناک هم مشکلات مردم روانعکاس نخواهند داد،......
بزار مقصران قبلی عامل قصور پزشکی از زندان دربیان بعد اینا رو بفرستین ... واقعا بیمارستان نظام مافی شوش افتضاح ترین هستش.
درمملکتی که این همه دکترمتخصص داریم واین همه بیمارستان وامکانات جای تاسف است که نوجوانی دربرابرپدرومادراینگونه جان دهد،تاسف تاسف......
سلام دنبال مقصر از گروه پزشکی نگیردید ... کلی ادم از بین می روند این گروه بی تقصیر ترین اند ، کم حقوق بگیرانند، مظلوم ترین اند، کتک خور از طرف بیماران هستند و خانه های آن ها از چوب و کلوخ است ... مشکل از شما است.
اگه مواد غذایی دلیل اصلی باشه بقیه دانش اموزان هم باید دچار مسمومیت بشن
امپول اشتباهی
خدا به پدر و مادرش صبر بده. خیلی سخته
این هم ازنظام سلامت!
این چیزا تو ایران عادیه
متاسفم برای وضع بهداشتی و درمانی کشور که فقط دکترها به فکر حقوق های آنچنانی هستند و موقع خدمت و تشخیص درمان هیچ کاری نمی کنند .باید در نظام سلامت ودرمان و وزارت بهداشت و دانشگاههای پزشکی تغییری جدی صورت بگیرد .
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل