بازدید 21617
بازخوانی تاریخچه رویارویی جنجالی و طرح چند پرسش؛

مردم ایران در اوج تنفر پرچم اسرائیل را آتش کشیدند

تعداد کمي طرفداران رژیم صهیونیستی بعد از مسابقه با ایجاد بلوا سعی در به آشوب کشیدن آن روز تهران داشتند. مردم تعدادي الاغ را که يک چشم آنها با چشم‌بند بسته شده بود، به يادآوري موشه‌دايان، وزير دفاع وقت اسرائيل، در خيابان‌ها مي‌گرداندند.
کد خبر: ۷۰۰۷۴
تاریخ انتشار: ۰۴ آبان ۱۳۸۸ - ۲۰:۵۲ 26 October 2009
از بازی‏های المپیک 2008 پکن تاکنون در فضای زمانی و مکانی به وقوع پیوست که دو مسئول کمیته داوران در دو فدراسیون المپیکی جودو و تکواندو و همچنین دبیرکل کمیته ملی پارالمپیک به عنوان نمایندگان ایران در میادین بین‏المللی و جهانی، نماینده رژیم اسرائیل را با عملکردشان به رسمیت شناخته‏اند که سوابق نشان می‏دهد که اینچنین رفتارهایی یک بدعت‏گذاری زشت محسوب می‏شود که حتی قبح و زشتی آن به پیش از انقلاب اسلامی ایران بازمی‏گردد.

به گزارش خبرنگار ورزشی تابناک؛ در خصوص تاریخچه رویارویی تیم‏های ملی ایران و رژیم صهیونیستی، مثلث گذری به سوابق و مندرجات موجود در روزنامه‏های آن دوران زده و مطالبی را نقل کرده که بیان این مطالب در روزنامه‏های دوران پهلوی، نمی‏تواند خلاف واقع باشد و حتی قطعاً بخشی از واکنش تند مردم در آن دوران نسبت به تندروی در خصوص سلطه اسرائیل بر ایران و در اختیار داشتن حوزه‏های کلیدی نیز به واسطه حمایت کامل محمدرضا پهلوی از این کشور نامشروع با خودسانسوری رسانه‏های ورزشی وقت روبرو شده است.

آنچه می‏توان در ابتدای این سوابقی جالب ذکر کرد سیاست دوگانه رژیم شاه پیش از انقلاب در ارتباط با رژیم صهیونیستی است که دولتمردان آن از این سیاست با‌ عنوان به‌رسمیت شناختن اسرائیل با دو فاکتور نام مي‌بردند. رژیم غاصب قدس شروع منازعه‌ای سخت میان مردم مذهبی ایران با رژیم شاه بود، چه آنکه بسیاری از هرگونه رابطه با اسرائیل به‌دلیل غاصب بودن آن ابا داشتند، اما رژیم شاه در واقع در مناسبات خود هیچ دریغی از علنی شدن رابطه با سران اسرائیل نداشت. در ورزش اما شیوه مبارزه با شاه به‌شکل دیگری بود.

پيروزي اسرائيل بر همسايگان عربش در جنگ شش روزه، خشم مسلمانان ايران را نيز برانگيخت، چه‌آنکه خود را عميقا با اعراب مخالف اسرائيل هم‌آرمان مي‌دانستند و حکومت شاه را که شايع بود ابائي از فروش نفت به اسرائيل ندارد، به‌عنوان متحد اين دشمن مي‌شناختند.

اما شکست اعراب در جنگ شش روزه سال 1967، به‌ احساسات ضد‌صهيونيستي ميان مسلمانان ايران دامن زد آنگونه که در بسياري سخنراني‌ها در مساجد، رژيم صهيونيستي آماج تهديدهاي غيرمستقيم قرار گرفت. در چنين فضايي در سال 1968 (1347) اعلام شد که تيم ملي فوتبال اسرائيل براي شرکت در بازي‌هاي جام ملت‌هاي آسيا که هر چهار سال يک بار ميان مسابقات جام‌جهاني فوتبال انجام مي‌شود و از جام ملت‌هاي اروپا هم قدمت بيشتري دارد، به ايران مي‌آيد.

به اين ترتيب، درست در زماني که تيم‌هاي ورزشي اعراب، اسرائيل را تحريم مي‌کردند، رژیم شاه ايران که خواستار پيگيري يک سياست مستقل در قبال مساله اعراب و اسرائيل بود، ميزبان يک تيم از اسرائيل شد. در هفته‌هاي پيش از مسابقات، تنش در تهران کاملا آشکار بود. اين شايعه رواج داشت که يهوديان ايران از تيم اسرائيل حمايت خواهند کرد.

برخي از سران رژيم شاه و گروهي از زماني که در اولين بازي اسرائيل عليه هنگ‌گنگ آنها به نفع اسرائيل شعار دادند، هدف پرتاب بطري از سوي ديگر تماشاگران قرار گرفتند. هنگامي که ايران و اسرائيل به فينال رسيدند، همه اين مسابقه را به‌گونه‌اي ادامه جنگ 1967 مي‌‌ديدند.


جام ملت‏های فوتبال آسیا در سال 1968 بالای دستان ملی‏پوشان وقت ایران پس از پیروزی بر اسرائیل

تنش در تهران بالا گرفته بود و در روز مسابقه (29 ارديبهشت) شايعه‌ای وسیع در شهر پیچید که حبيب‌القانيان، يک سرمايه‌دار متمول يهودي كه با رژيم شاه ارتباطات تنگاتنگي داشت و مالک ساختمان معروف پلاسکو در چهار‌راه استانبول و مورد تنفر شديد مردم مسلمان ایران بود، 1500 بليت استاديوم 30000 نفره امجدیه را براي توزيع ميان يهوديان خريده است تا به نفع تيم اسرائيل شعار دهند.

بليت در بازار سياه به قيمت بالا معامله مي‌شد و تعدادي از تماشاگران بدون بليت به‌درون استاديوم هجوم آوردند. اين خود به‌شايعه‌اي ديگر دامن زد که براساس آن ماموران درهاي ورزشگاه امجديه را به عمد باز گذاشته بودند تا مردم بدون بليت وارد شوند و شاه بتواند با ايجاد امکان حضور مسلماناني که به‌نفع تيم ايران شعار مي‌دادند، پيوند خود را با اسلام و ايرانيت به اثبات رساند.

در‌ طول مسابقه تماشاگران شعارهاي ضد‌اسرائيلي سر مي‌دادند و بالون‌هايي با نقش صليب شکسته به هوا پرتاب مي‌کردند. در پايان تيم ملی ایران با گل‏های همایون بهزادی و پرویز قلیچ‏خانی با نتيجه دو بر يک بر تيم اسرائيل به پيروزی رسید و قهرمان فوتبال آسيا شد.

شور و هيجان استاديوم را فراگرفت.
تماشاگران زمين بازي را گل باران کردند و بيش از دو ساعت در محل مسابقه به ‌سردادن شعارهاي ملي پرداختند در حالي که پليس با نگراني از سفارت آمريکا که مجاور استاديوم بود حفاظت مي‌کرد. تعداد کمي طرفداران رژیم صهیونیستی بعد از مسابقه با ایجاد بلوا سعی در به آشوب کشیدن آن روز تهران داشتند. مردم تعدادي الاغ را که يک چشم آنها با چشم‌بند بسته شده بود، به يادآوري موشه‌دايان، وزير دفاع وقت اسرائيل، در خيابان‌ها مي‌گرداندند.

طرفداران رژیم صهیونیستی با اين پيروزي به شايعاتي دامن زدند از جمله اينکه دولت شاهنشاهی ايران به داور مسابقه رشوه داده، يا اين که تيم اسرائيل عمدا باخته تا شاه بتواند ادعا کند آنچه اعراب از انجامش ناتوان بودند، يعني شکست اسرائيل، در کشور او تحقق يافته است. از ديدگاه بسياري از تماشاگران ايراني، اين يک مسابقه بين دو دولت نبود بلکه مسابقه‌اي بود که بعد از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل باعث شکست رژیم غاصب صهیونیستی در میدان بین‌المللی شده بود.

پيروزي 1347، فوتبال را به پديده ويژه‌اي در ايران مبدل کرد. بازيکنان تيم ايران بارها به شرکت در برنامه‌هاي راديويي دعوت شدند و عکس‌هاي آنها در خيابان‌ها دست به‌دست مي‌شد. همه روزه به‌جواناني که با توپ پلاستيکي فوتبال بازي مي‌کردند افزوده شد و اين خود شايعه ديگري را دامن زد که سود اين پديده، به‌جيب کارخانه پلاستيک‌سازي حبيب القانيان مي‌رود.

در سال 1974، مسابقات آسيايي در ايران برگزار شد. يک سال پس از چهار برابر شدن قيمت نفت که ثروت عظيمي را به ايران سرازير کرده بود، شاه مي‌‌خواست با ميزباني بازي‌هاي آسيايي وجهه بين‌المللي ايران را افزايش دهد. اين بازي‌ها در صورت موفقيت مي‌توانست پيش‌درآمدي باشد براي برگزاري بازي‌هاي المپيک در ايران. ميزباني بازي‌هاي المپيک مي‌توانست راهگشاي عضويت ايران در ميان کشورهاي پيشرفته باشد، کما اينکه ژاپن هم پس از بازي‌هاي المپيک 1964 توکيو بود که به ‌جرگه کشورهاي صنعتي و ثروتمند پيوست.

يک سال بعد از جنگ اکتبر اعراب و اسرائیل، ايران و اسرائيل دوباره در تهران به‌عنوان فيناليست‌هاي فوتبال درمقابل هم قرار گرفتند. بازي‌هاي آسيايي سال 1974 که به دنبال جنگ اکتبر 1973 برگزار مي‌شد، طبعا جنجال به‌دنبال داشت. در نتيجه يک پيروزي بر اسرائيل مي‌توانست به‌اندازه کافي مدال نصيب تيم ايران کند که به‌مقام دوم دست يابد. در اين بازي با يک گل اسرائيل به ‌دروازه خود، ايران يک بر صفر پيروز شد تا مخالفان رژیم‌شاه در ورزشگاه آزادی پرچم رژیم صهیونیستی را به آتش بکشند؛ خاطره‌ای ورزشی که هیچ‌گاه از ذهن اهالی فوتبال پاک نخواهد شد.

حال آنچه می‏توان به عنوان یک پرسش اساسی مطرح ساخت، این است که چگونه برخی پس از این سال‏ها رسماً به حمایت از اسرائیل در میادینی همچون المپیک می‏زنند و با طرح ادعاهای جالب خود را تبرعه می‏کنند؟ آیا اعتقادات گروهی نسبت به مردم مظلوم فلسطین سست‏تر از بیش از سی الی چهل سال پیش شده که حکومت اسلامی در این مملکت مستقر نبود یا این رفتارها ر ا باید بدون سازماندهی و حرکت‏های خودسرانه خواند؟ اگر چنین است، چرا با این افراد و نهادها که اسرائیل را به رسمیت شناخته‏اند هیچ برخوردی نمی‏شود و آنها در کمال آرامش در داخل و خارج کشور فعالیت می‏کنند؟
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
با تشکر از مقاله خوبتان باید به اطلاعتان برسانم که انگار حراست سازمان تربیت بدنی کشور خواب است.چون داور تکواندو که اخیرا در مسابقات جهانی دانمارک بازی اسرائیل را قضاوت کرده کماکان رئیس کمیته داوران فدراسیون بوده و در مسابقات لیگ کشورجمعه 8/8/1388 به عنوان سرناظربه استانها ابلاغ شده است. باید به مسولین فدراسیون تکواندو جایزه هم بدهیم.مرگ بر اسرائیل......
بله، اعتقادات گروهی بلکه اعتقادات بسیاری سست تر از 30 الی 40 سال پیش شده است که حکومت اسلامی در این مملکت مستقر نبود. شما بهتر است ریشه های این تغییر عقاید را بیابید.
چه روزگار خوشی بود. مرده شور دورانی که هیچ افتخاری در فوتبال نداریم...
بيخودي اينقدر جوش نزن گلم
آقاجان دوفاکتو درسته نه 2 فاکتور . یعنی مشروط و محدود
بابا ناسلامتي اين سايت ورزشيست . لطفا رعايت كنيد . بخدا طالب ندارد .
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی