فیلم: روایتی جدید از نجات کارگران یورت و واگویههای همسران داغدار؛
شرح درد آرایشگران و کتابدارانی که که چند ده تایشان در اعماق زمین جان باختند!
«حقوق که نمیگرفتیم، دلمان به این خوش بود که جمعی از دوستان در کنار هم مشغول به کار بودیم که حالا آن دلخوشی را هم نداریم؛ نیمی از دوستانمان را یکباره از دست دادیم.»؛ این واگویه های کارگری است که در بیمه، شغلش آرایشگر ثبت شده و صدای هیچ کسی درنیامده است!
«حقوق که نمیگرفتیم، دلمان به این خوش بود که جمعی از دوستان در کنار هم مشغول به کار بودیم که حالا آن دلخوشی را هم نداریم؛ نیمی از دوستانمان را به یکباره از دست دادیم.»به گزارش «تابناک»، این بخشی از واگویههای پرسوز کارگرانی است که سال ها در رنج و مشقت بودهاند و تنها مدت کوتاهی است، همگان گوشهای از رنج و محنتشان را دریافتهاند؛ کارگرانی داغدار که به تازگی شمار زیادی از همکارانشان را در اعماق زمین از دست دادند و انگیزه چندانی برای حضور در معدن برایشان نمانده باشد.
معدنچیانی سخت کوش که بی شک سخنان نشنیده زیادی برایمان دارند. گلایه ها و شکایاتی که برخی هایشان بارها و بارها در قالب تجمع های فراوان معدنچیان معترض بیان شده، اما نه به گوش ما و شما رسیده و نه مسئولان، که اگر رسیده بود، چه بسا پیش از انفجار مرگبار زمستان یورت به دادشان میرسیدند؛ انفجاری که جان چند ده تن از معدنچیان را گرفت، همسران و فرزندان ایشان را بی یاور و بی پدر کرد و به شکل گیری مطالبه عمومی برای رسیدگی به بازماندگان منجر شد، ولی ظاهرا آنقدر قدرت نداشت که تمام وضعیت عجیب معدن یورت را برایمان افشا کند. وضعیتی دردناک که خدا میداند چند کارگر دیگر در معادن مجاور یا در پست ها و جاهای دیگر بدان مبتلا هستند و خطر جان شیرینشان را تهدید میکند.
کافی است نگاهی به مستند تهیه شده در این خصوص بیندازیم و واگویه های موجز معدنچیان بازمانده و خانواده جان باختگان را مرور کنیم تا دریابیم حتی انفجار یورت نیز نتوانست همه حقایق تلخ خانواده هایی که زندگی شان با این معدن گره خورده را برملا کرده و مالکان این معدن و دیگر قصور کنندگان را رسوا سازد.
افرادی که سال های طولانی چشم بر مشکلات این معدن و شاغلان در آن بستند و به روی خود نیاوردند که دریافت نکردن حتی هزار تومان در پنج ماه پی در پی، یعنی تحمیل چه مصیبت ها و بلایایی به کارگران و خانواده های ایشان. همان گونه که هنوز به روی خود نمیآورند، معدن فاقد حداقل های ایمنی بود و این مهم موجب بروز آن حادثه دردناک و افزایش تلفات ناشی از آن شد.
مدیرانی که اگر کوتاهی هایشان منجر به پیگیری مدیران بالادستی شده بود، باز نمیتوانستند هم حقوق معدنچیان را ندهند، هم بیمه شان نکنند، هم به امضای قراردادهای یکی دو ماه و موقت و گاه سفید مجابشان کنند و هم به اعتراضاتشان بی محلی کنند؛ اعتراضاتی که هرچند به فرمانداری آزادشهر و استانداری گلستان هم کشیده شد، هیچ ثمری نداشت تا احتمالا مالکان معدن را به ادامه رفتارشان ترغیب کند.
اشکالی که به مرور آنقدر فراگیر شده بود که حالا میشنویم معدنچیان یورت علاوه بر محروم بودن از بیمه دائمی و مستمر، برخی با عناوین عجیب مانند آرایشگر یا کتابدار (نه معدنچی که از مشاغل سخت و دشوار به حساب میآید) بیمه میشدهاند! آرایشگران و کتابدارانی که شمار زیادی شان در اعماق زمین جان باختند و خدا میداند مرگ دلخراششان به پیگیری خاصی گره خواهد خورد یا خیر؟!
آرایشگران و کتابدارانی که چند نوبت برای دریافت حق و حقوق معوقشان راهی فرمانداری شده بودند اما به جای شنیدن سخنانشان، انگ و برچسب هایی مانند اغتشاشگری و سیاسی بودن خورده بودند و حالا بسیاری شان در قید حیات نیستند؛ واقعیت تلخی که اگر از زبان همقطاران ایشان و خانواده های داغدارشان بیان نمیشد، بعید نبود سیاهنمایی رسانه ها خوانده شود.
معدنچیانی سخت کوش که بی شک سخنان نشنیده زیادی برایمان دارند. گلایه ها و شکایاتی که برخی هایشان بارها و بارها در قالب تجمع های فراوان معدنچیان معترض بیان شده، اما نه به گوش ما و شما رسیده و نه مسئولان، که اگر رسیده بود، چه بسا پیش از انفجار مرگبار زمستان یورت به دادشان میرسیدند؛ انفجاری که جان چند ده تن از معدنچیان را گرفت، همسران و فرزندان ایشان را بی یاور و بی پدر کرد و به شکل گیری مطالبه عمومی برای رسیدگی به بازماندگان منجر شد، ولی ظاهرا آنقدر قدرت نداشت که تمام وضعیت عجیب معدن یورت را برایمان افشا کند. وضعیتی دردناک که خدا میداند چند کارگر دیگر در معادن مجاور یا در پست ها و جاهای دیگر بدان مبتلا هستند و خطر جان شیرینشان را تهدید میکند.
کافی است نگاهی به مستند تهیه شده در این خصوص بیندازیم و واگویه های موجز معدنچیان بازمانده و خانواده جان باختگان را مرور کنیم تا دریابیم حتی انفجار یورت نیز نتوانست همه حقایق تلخ خانواده هایی که زندگی شان با این معدن گره خورده را برملا کرده و مالکان این معدن و دیگر قصور کنندگان را رسوا سازد.
افرادی که سال های طولانی چشم بر مشکلات این معدن و شاغلان در آن بستند و به روی خود نیاوردند که دریافت نکردن حتی هزار تومان در پنج ماه پی در پی، یعنی تحمیل چه مصیبت ها و بلایایی به کارگران و خانواده های ایشان. همان گونه که هنوز به روی خود نمیآورند، معدن فاقد حداقل های ایمنی بود و این مهم موجب بروز آن حادثه دردناک و افزایش تلفات ناشی از آن شد.
مدیرانی که اگر کوتاهی هایشان منجر به پیگیری مدیران بالادستی شده بود، باز نمیتوانستند هم حقوق معدنچیان را ندهند، هم بیمه شان نکنند، هم به امضای قراردادهای یکی دو ماه و موقت و گاه سفید مجابشان کنند و هم به اعتراضاتشان بی محلی کنند؛ اعتراضاتی که هرچند به فرمانداری آزادشهر و استانداری گلستان هم کشیده شد، هیچ ثمری نداشت تا احتمالا مالکان معدن را به ادامه رفتارشان ترغیب کند.
اشکالی که به مرور آنقدر فراگیر شده بود که حالا میشنویم معدنچیان یورت علاوه بر محروم بودن از بیمه دائمی و مستمر، برخی با عناوین عجیب مانند آرایشگر یا کتابدار (نه معدنچی که از مشاغل سخت و دشوار به حساب میآید) بیمه میشدهاند! آرایشگران و کتابدارانی که شمار زیادی شان در اعماق زمین جان باختند و خدا میداند مرگ دلخراششان به پیگیری خاصی گره خواهد خورد یا خیر؟!
آرایشگران و کتابدارانی که چند نوبت برای دریافت حق و حقوق معوقشان راهی فرمانداری شده بودند اما به جای شنیدن سخنانشان، انگ و برچسب هایی مانند اغتشاشگری و سیاسی بودن خورده بودند و حالا بسیاری شان در قید حیات نیستند؛ واقعیت تلخی که اگر از زبان همقطاران ایشان و خانواده های داغدارشان بیان نمیشد، بعید نبود سیاهنمایی رسانه ها خوانده شود.
ببینید و قضاوت کنید:
گزارش خطا
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۷
انتشار یافته: ۱۶
ما همه کارگریم در همه جا همین وضعیت موجوده
مشتی است نمونه خروار.
قرارداد سفید دیگر چیست؟ قرارداد دو ماهه سه ماهه دیگر چیست؟
بیمه آرایشگری؟ بیمه کتابداری؟
حالا نباید هر چه از دهانم بر آید نثار کل سیستم کنم؟ چکار کرده اید برای جلوگیری از این حوادث؟ برای بیمه شان برای معیشتشان؟
اینها فقط مشتی است از خروار.
برای امثال این عزیزان چه کرده اید که هم اکنون مشغول بکارند و یا بیکار با همین مشکلات جانکاه و تکراری؟
آنوقت این عزیزان تجمع میکنند برای حقشان یک مشت ابله هم به اسم حفظ کوفت و زهر مار آزارشان میدهند
ای تف به این زندگی
شرم کنید
چرا باید این نظام را قبول داشته باشم؟ چرا؟
یا حق
که بمراتب نشر این آسیب مهمتر از اعلام متراژ مسکن این وزیر و آن وزیر و آدرس محل سکونت آنها .
مستند گويائى بود از اينكه هنوز فاجعه را پيگيرى ميكنيد سپاسگزارم
ولى قرار است چه اتفاقى در اينده بيفتد ؟ همين حالا همه در حال فراموش كردن هستند و هستيم !!!
در حالى كه شايد كار در كليه معادن مملكت عزيزمان همينگونه باشد
چگونه است كه هيچ يك از مسئولين دولتى و خصوصى و مالكين معدن صحبتى و عملى براى تغيير شرايط
نكرده اند.
در شرايطى كه سازمان تامين اجتماعى در شهرها و در صنعت انچنان كار را بر صنعتگران سخت كرده
چگونه است كه در معادن كه مشمول سختى كار و پرداخت اضافه كار هستند و ايمنى معدن اينقدر عدم توجه
دارد؟
واقعا بعنوان يكى از معتبرترين خبرگزارى چه ميخواهيد بكنيد كه شرايط كار در معادن كشور عزيزمان ايران
انهم از نوع اسلامى ، واقعا و حداقل نزديك به عدل على باشد؟
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟







