نشست سه شنبه شب کمیته برگزارکننده دومین دوره بازیهای همبستگی کشورهای اسلامی با تصویب تصمیمی به پایان رسید که در نوع خود حداقل کمنظیر بود و آن سفر اعضای ایرانی این کمیته به 17 کشور به منظور دعوت رسمی از ورزشکاران آنها برای حضور در رقابتهای ایران بود که انعکاس و عکسالعملهای متفاوتی را در نشستهای خصوصی تنی چند از مسئولان ورزش به همراه داشت و برخی از چهرههای پرسابقه نیز از غیرقابل پیشبینی بودن این اقدام خلاف عرف بینالملل خبر دادند.
به گزارش خبرنگار ورزشی تابناک؛ پس از اینکه با برگزاری نشست میان سفرای کشورهای اسلامی که عدهای از آنها غایب بوده و یا نمایندگانشان را به این نشست اعزام کرده بودند، تاثیرچندان محسوسی در افزایش کشورهای شرکتکننده مشاهده نشد، رایزنی از طریق کمیته ملی المپیک کشورمان با کشورهای کمبضاعت به این مضمون که به ایران بیایند و نگران هزینههایشان نباشند نیز حاصلی در برنداشت و تامین هزینههای این کشورها نیز موجب اعلام آمادگیشان نشد، برگزارکنندگان دومین دوره این بازیها سفر به کشورهایی که تاکنون نتوانستهاند ارتباط کاملی با آنها برقرار کنند و یا اینکه هیچ پاسخی از سوی آنها دریافت نکردهاند را به عنوان آخرین راهکار برای فراخوان حضور در این بازیها در دستور کار قرار دادهاند.
راهکاری غیرعملی که در نشست سه شنبه شب حسن میرزاآقابیک، محمود خسرویوفا، بهرام افشارزاده، کیومرث هاشمی، حسین هادیانی، حمیدرضا شایسته و محمد مهدی نجفی با محمد علی آبادی معاون رئیس جمهوری در امور ورزش بودند، تصویب شد و مقرر گردید، کشورهای امارات، بنین، بورکینوفاسو، چاد، الجزایر، عمان، گابن، گینه، ساحل عاج، قرقیزستان، قزاقستان، مصر، مراکش، موریتانی، نیجریه، نیجر و ازبکستان 17 کشوری باشند تا در قالب برنامه زمانبندی که در اختیار رئیس سازمان تربیت بدنی قرار گرفت و تائید شد، توسط اعضای کمیته برگزار کننده مسابقات به آنها سفر شود و موافقت مدیران این کشورها را برای سفر به ایران و شرکت در بازیهای تهران، مشهد و اصفهان اخذ گردد. البته بر مبنای گفتههای مسئول احتمالا بخشی از این کارها توسط سفرای ایران در کشورهای مربوطه انجام میشود.
این اقدام زمانی تعجببرانگیز و تاییدش توسط معاون رئیسجمهور باورناپذیر جلوه میکند که نام برخی از کشورها مورد توجه قرار میگیرد و با یک برانداز ساده مشخص میشود تدبیر عمیقی در دیپلماسی ورزشی ایران به چشم نمیخورد، چرا که در این صورت حداقل کشورهایی که روابط متشنجی با ایران داشته یا به واسطه درج نام بزرگ خلیجفارس در نشان، دفترچه و نقشه مسابقات بعید به نظر میرسد تحت هر شرایطی راهی ایران شوند، در این لیست سفرهای نمایندگان ایران قرار نمیگرفتند و قدری با تامل و بررسی روابطی خارجه ایران با کشورهای مختلف و مناسبات فی مابین که در ورزش نیز نقش مستقیمی میگذارد، اتخاذ مسیر میشد.
چه کسی است که نداند امارات به عنوان نخستین مقصد نمایندگان ایران در چه سطح و با چه کیفیتی روابط دیپلماتیک با ایران دارد و چه حساسیتی بر روی نام خلیج همیشه فارس دارد و اصولاً طرح نام خلیج مجعول در مسابقات به فدراسیون همبستگی کشورهای اسلامی توسط کدام کشور مطرح شد؟! اما با این حال آیا باید پذیرفت که امارات متحده عربی با سفر نمایندگان ایران رضایتش برای عبور از عرض خلیج فارس و حضور در این مسابقات را اعلام خواهد کرد؟
مصر دیگر کشوری است که روابط کلی آن با ایران و سطح این روابط مشخص است و هنوز در اذهان باقی است که روزنامه مصری الاهرام ایران را یکی از کشورهای عضو محور شرارت همچون آمریکا کرده بود اما این میزبان اهرام ثلاثه نیز در لیست اعزام نمایندگان ایران قرار دارد!
در کنار اینها میتوان به مراکش نیز نیمنگاهی داشت که قرار است بلیتهای نماینده یا نمایندگان اعزامی ایران، پس از اخذ ویزا از سفارت این کشور در ایران، رزرو شود؛ حال آنکه مراکش مدتی است حتی روابط دیپلماتیک خود را با ایران به کلی قطع کرده و پس از فراخواندن سفیرش، به سفرای ایران نیز برای خروج از کشورش مهلت داد! نکته جالب آنکه تیم ملی کاراته نیز برای سفر به مراکش به این مصیبت دچار بود، حال مسئولان چگونه میخواهند کشوری که اینچنین روابط تیره و تاری با ایران دارد را جذب حضور در این رویداد کنند، هیچکس خبردار نیست!
حال نباید این اقدامات را برای جذب کشورها به شرکت در بازیهای اسلامی، از سوی مسئولانی که سالهاست در ورزش هستند و این روزها گرد علیآبادی را گرفتهاند، باورناپذیر خواند و به میزان تخصص آنها توجه کرد؟! آیا دعوت با گردیدن گرد جهان که برای اتلاق عنوان جهانگردی به حد کافی وسیع خواهد بود، بدعتی تازه در برگزاری مسابقاتی در این سطح نیست که توسط ایران گذاشته میشود و آیا میزبانان المپیک، بازیهای آسیایی بزرگ، بازیهایی آسیایی داخل سالن، بازیهای ساحلی و امثالهم تا به حال به ایران صرفاً برای جلب نظر جهت شرکت ایران در این رویدادها سفری به کشورمان داشتهاند؟
آیا در صورتی که در تعدادی از این 17 کشور که به سه مورد آن اشاره شد، شان نماینده ایران حفظ نگردید و به شکلی بد برخورد شد، دستگاه دیپلماسی ایران برای مقابله با عملکرد کشورها با نمایندگان ایران که به شکلی نامتعارف برای دعوت کشورها اقدام کردهاند، از هماکنون راهکاری اندیشیده شده یا در صورت وقوع چنین مسئلهای صرفاً به پیشانی دیپلماسی ورزشی ایران ضربه وارد خواهد شد؟
این پرسشها که نزد منتقدین با پاسخهای متفاوتی اما در یک جریان فکری همراه میشود، چنین نتیجهای را تداعی میسازد که این جهانگردی اگر ضرری برای ورزش ایران در سطح بینالملل نداشته باشد، اثر خیر وسیعی نخواهد داشت و شاید به همین دلیل باشد که پس از اعلام علیآبادی مبنی بر اعلام آمادگی 39 کشور با ارسال فرم ثبتنام، رسانه حامی دولت هنوز موع حمایتی در قبال تصمیمات اتخاذی نگرفته و دیگر مدعی حضور بیش از 50 کشور در این دوره از بازیها نشدهاند.
قطعاً بخش بینالملل در حوزه ورزش یکی از بخشهایی است که نیازمند اصلاحات اساسی در ساختار و رویه فعالیت است تا شکافی که میان عملکرد فعلیاش و ایدهآلها وجود دارد، پر گردد. اگرچه حضور چهرههایی همچون افشارزاده که سالها در این زمینه به عنوان دبیرکل کمیته ملی المپیک فعالیت داشته و حائز ارتباطات چشمگیری است در اوقات خاص به فریاد ورزش ایران رسیده است اما این مسئله نمیتواند، نیازهای موجود لازم پیرامون تغییر فضای دیپلماسی ورزش را به کلی برطرف سازد و ضرورت اجاد یک رشته تغییرات برای واقعگرایی و تخصصگرایی در این بخش همچنان یک ضرورت خواهد بود.