سناريوي مرموز تاجر فرش در مرگ مرد سرمايه‌دار
تاجر فرشي كه متهم است در جريان خريد زمين 5ميلياردي، مرد سرمايه‌داري را به قتل رسانده و جسدش را آتش زده ادعا مي‌كند كه مقتول بعد از خوردن دارو فوت شده است.
به گزارش جوان، روز جمعه 21 آذر ماه امسال مرد جواني به اداره پليس رفت و از ناپديد شدن ناگهاني پدر 67 ساله‌اش خبر داد.
شاكي گفت: پدرم كه سلمان نام دارد و در كار خريد و فروش املاك است بعد از فوت مادرم به تنهايي در خانه‌اش، حوالي خيابان آذربايجان زندگي مي‌كرد. صبح ديروز تلفني با او حرف زدم و گفت براي فروش يك قطعه زمين با مردي به نام شهروز در سعادت‌آباد قرار دارد. پدرم گفت كه زمين را به مبلغ 5ميليارد تومان به آن مرد فروخته است. چند ساعت بعد وقتي براي دومين بار با تلفن همراه پدرم تماس گرفتم، گوشي او خاموش بود. نگرانش شدم و شروع به جست‌وجو كردم اما هيچ ردي از او پيدا نكردم، به همين خاطر به اداره پليس آمدم تا كمك كنيد پدرم را پيدا كنم.
آغاز تحقيقات كارآگاهان مبارزه با آدم‌ربايي
پس از طرح شكايت، پرونده به دستور قاضي مدير روستا، بازپرس ويژه قتل از دادسراي جنايي در اختيار تيم زبده‌اي از كارآگاهان مبارزه با آدم‌ربايي اداره يازدهم پليس آگاهي قرار گرفت. نخستين تحقيقات نشان داد شهروز خريدار زمين ميلياردي در كار خريد و فروش فرش است و روز حادثه هم با سلمان ديده شده است. بنابراين كارآگاهان شهروز را احضار و از او تحقيق كردند.
ادعاي دروغ خريدار زمين 5ميلياردي
وي در ادعايي گفت: من در كار تجارت فرش هستم. مدتي قبل از طريق دوست مشتركي با سلمان آشنا شدم. وقتي فهميدم قصد فروش قطعه زمين بزرگي را در منطقه سعادت‌آباد دارد، از او خواستم زمين را به من بفروشد. سلمان مبلغ هنگفتي را براي فروش پيشنهاد داد تا اينكه من موافقت كردم زمين را 5 ميليارد تومان در قبال 1000 تخته فرش نفيس خريداري كنم و او هم قبول كرد. روز حادثه من و همسرم از كرج به تهران آمديم و سلمان را در خيابان آذربايجان سوار خودرو كرديم تا سر زمين برويم. بعد از اينكه زمين را ديديم قولنامه را تنظيم كرديم و من چك ضمانتي را به مبلغ 5 ميليارد تومان به او دادم تا بعد از تحويل فرش‌ها، چك را به من بازگرداند. همچنين او هم وكالتنامه محضري بابت فروش زمين به من داد. همانجا حواله 80 فرش را به او دادم و قرار شد از انبار فرش‌ها را تحويل بگيرد و بقيه را هم در فرصت مناسب به او تحويل دهم.
وي ادامه داد: پس از انجام معامله سلمان از من خواست او را در خيابان گاندي پياده كنم. وقتي سلمان را پياده كردم، گفت كه براي معامله ديگري با يكي از دوستانش قرار دارد.
مأموران در تحقيقات متوجه تناقض‌گويي‌هاي شهروز شدند. از طرف ديگر هم مشخص شد روز حادثه شهروز همراه همسرش با مرد گمشده ملاقات نداشته است. همچنين معلوم شد سلمان آن روز اصلاً به خيابان گاندي نرفته است.
فاش شدن راز مرد گمشده
بنابراين كارآگاهان به شهروز مظنون شدند و وي را به اتهام آدم‌ربايي بازداشت كردند و مورد بازجويي قرار دادند. متهم وقتي فهميد مأموران متوجه اظهارات دروغ او شده‌اند، قصد داشت با تناقض‌گويي مأموران پليس را فريب دهد تا اينكه سرانجام لب به اعتراف گشود و اقرار كرد از سرنوشت سلمان با خبر است. متهم در ادعايي گفت: روز حادثه بعد از ديدن زمين با سلمان قرارداد خريد زمين را امضا كرديم و چك 5 ميلياردي و 80 حواله فرش را به او دادم.
ادعاي تازه تاجر فرش
قرار بود او را با خودرو به خانه‌اش برسانم كه سلمان شيشه شربتي را به همراه قرصي از داخل كيفش بيرون آورد و خورد. او گفت بيمار است و بعد از خوردن شربت و قرص ناگهان حالش به هم خورد و بيهوش شد. وقتي به او دست زدم بدنش سرد بود و فهميدم فوت شده است. خيلي ترسيدم و در حالي كه جسدش داخل خودروام بود به طرف كرج به راه افتادم. فكرم كار نمي‌كرد و نمي‌توانستم تصميم درستي بگيرم تا اينكه جسد را به باغي حوالي پيش‌آهنگي از توابع كمال‌شهر كرج بردم و به داخل استخري انداختم. پس از اين با بنزيني چهار ليتري كه در صندوق عقب خودروام داشتم جسد را آتش زدم و به خانه‌ام برگشتم.
قصد داشتم پليس را فريب دهم
وي در پاسخ به سؤالي كه چرا در مرحله اول گفته بودي همسرم هنگام معامله با من بوده، گفت: با طرح اين ادعا قصد داشتم شاهدي براي حرف‌هايم داشته باشم تا مأموران پليس را فريب دهم اما موفق نشدم. متهم در پاسخ به سؤال ديگري كه اين باغ متروكه را از كجا مي‌شناختي، گفت: قبلاً به اين باغ آمده بودم و اين باغ را از قبل سراغ داشتم. متهم در پايان در پاسخ به اين سؤال كه شما مدعي هستيد مرتكب قتل نشده‌ايد چرا جسد را سوزاندي؟ سكوت كرد و حرفي نزد.
كشف جسد و ارجاع پرونده به اداره دهم
پس از اين كارآگاهان در تحقيقات بعدي دريافتند چند روز بعد از حادثه جسد سوخته شده مرد گمشده از سوي مأموران پليس كرج كشف و به دستور قاضي به عنوان جسد ناشناس دفن شده است. با طرح اين ادعا متهم به دستور قاضي مديرروستا براي تحقيقات بيشتر و روشن شدن زواياي پنهان اين حادثه در اختيار كارآگاهان ويژه مبارزه با قتل اداره دهم پليس آگاهي قرار گرفت.
به گزارش جوان، روز جمعه 21 آذر ماه امسال مرد جواني به اداره پليس رفت و از ناپديد شدن ناگهاني پدر 67 ساله‌اش خبر داد.
شاكي گفت: پدرم كه سلمان نام دارد و در كار خريد و فروش املاك است بعد از فوت مادرم به تنهايي در خانه‌اش، حوالي خيابان آذربايجان زندگي مي‌كرد. صبح ديروز تلفني با او حرف زدم و گفت براي فروش يك قطعه زمين با مردي به نام شهروز در سعادت‌آباد قرار دارد. پدرم گفت كه زمين را به مبلغ 5ميليارد تومان به آن مرد فروخته است. چند ساعت بعد وقتي براي دومين بار با تلفن همراه پدرم تماس گرفتم، گوشي او خاموش بود. نگرانش شدم و شروع به جست‌وجو كردم اما هيچ ردي از او پيدا نكردم، به همين خاطر به اداره پليس آمدم تا كمك كنيد پدرم را پيدا كنم.
آغاز تحقيقات كارآگاهان مبارزه با آدم‌ربايي
پس از طرح شكايت، پرونده به دستور قاضي مدير روستا، بازپرس ويژه قتل از دادسراي جنايي در اختيار تيم زبده‌اي از كارآگاهان مبارزه با آدم‌ربايي اداره يازدهم پليس آگاهي قرار گرفت. نخستين تحقيقات نشان داد شهروز خريدار زمين ميلياردي در كار خريد و فروش فرش است و روز حادثه هم با سلمان ديده شده است. بنابراين كارآگاهان شهروز را احضار و از او تحقيق كردند.
ادعاي دروغ خريدار زمين 5ميلياردي
وي در ادعايي گفت: من در كار تجارت فرش هستم. مدتي قبل از طريق دوست مشتركي با سلمان آشنا شدم. وقتي فهميدم قصد فروش قطعه زمين بزرگي را در منطقه سعادت‌آباد دارد، از او خواستم زمين را به من بفروشد. سلمان مبلغ هنگفتي را براي فروش پيشنهاد داد تا اينكه من موافقت كردم زمين را 5 ميليارد تومان در قبال 1000 تخته فرش نفيس خريداري كنم و او هم قبول كرد. روز حادثه من و همسرم از كرج به تهران آمديم و سلمان را در خيابان آذربايجان سوار خودرو كرديم تا سر زمين برويم. بعد از اينكه زمين را ديديم قولنامه را تنظيم كرديم و من چك ضمانتي را به مبلغ 5 ميليارد تومان به او دادم تا بعد از تحويل فرش‌ها، چك را به من بازگرداند. همچنين او هم وكالتنامه محضري بابت فروش زمين به من داد. همانجا حواله 80 فرش را به او دادم و قرار شد از انبار فرش‌ها را تحويل بگيرد و بقيه را هم در فرصت مناسب به او تحويل دهم.
وي ادامه داد: پس از انجام معامله سلمان از من خواست او را در خيابان گاندي پياده كنم. وقتي سلمان را پياده كردم، گفت كه براي معامله ديگري با يكي از دوستانش قرار دارد.
مأموران در تحقيقات متوجه تناقض‌گويي‌هاي شهروز شدند. از طرف ديگر هم مشخص شد روز حادثه شهروز همراه همسرش با مرد گمشده ملاقات نداشته است. همچنين معلوم شد سلمان آن روز اصلاً به خيابان گاندي نرفته است.
فاش شدن راز مرد گمشده
بنابراين كارآگاهان به شهروز مظنون شدند و وي را به اتهام آدم‌ربايي بازداشت كردند و مورد بازجويي قرار دادند. متهم وقتي فهميد مأموران متوجه اظهارات دروغ او شده‌اند، قصد داشت با تناقض‌گويي مأموران پليس را فريب دهد تا اينكه سرانجام لب به اعتراف گشود و اقرار كرد از سرنوشت سلمان با خبر است. متهم در ادعايي گفت: روز حادثه بعد از ديدن زمين با سلمان قرارداد خريد زمين را امضا كرديم و چك 5 ميلياردي و 80 حواله فرش را به او دادم.
ادعاي تازه تاجر فرش
قرار بود او را با خودرو به خانه‌اش برسانم كه سلمان شيشه شربتي را به همراه قرصي از داخل كيفش بيرون آورد و خورد. او گفت بيمار است و بعد از خوردن شربت و قرص ناگهان حالش به هم خورد و بيهوش شد. وقتي به او دست زدم بدنش سرد بود و فهميدم فوت شده است. خيلي ترسيدم و در حالي كه جسدش داخل خودروام بود به طرف كرج به راه افتادم. فكرم كار نمي‌كرد و نمي‌توانستم تصميم درستي بگيرم تا اينكه جسد را به باغي حوالي پيش‌آهنگي از توابع كمال‌شهر كرج بردم و به داخل استخري انداختم. پس از اين با بنزيني چهار ليتري كه در صندوق عقب خودروام داشتم جسد را آتش زدم و به خانه‌ام برگشتم.
قصد داشتم پليس را فريب دهم
وي در پاسخ به سؤالي كه چرا در مرحله اول گفته بودي همسرم هنگام معامله با من بوده، گفت: با طرح اين ادعا قصد داشتم شاهدي براي حرف‌هايم داشته باشم تا مأموران پليس را فريب دهم اما موفق نشدم. متهم در پاسخ به سؤال ديگري كه اين باغ متروكه را از كجا مي‌شناختي، گفت: قبلاً به اين باغ آمده بودم و اين باغ را از قبل سراغ داشتم. متهم در پايان در پاسخ به اين سؤال كه شما مدعي هستيد مرتكب قتل نشده‌ايد چرا جسد را سوزاندي؟ سكوت كرد و حرفي نزد.
كشف جسد و ارجاع پرونده به اداره دهم
پس از اين كارآگاهان در تحقيقات بعدي دريافتند چند روز بعد از حادثه جسد سوخته شده مرد گمشده از سوي مأموران پليس كرج كشف و به دستور قاضي به عنوان جسد ناشناس دفن شده است. با طرح اين ادعا متهم به دستور قاضي مديرروستا براي تحقيقات بيشتر و روشن شدن زواياي پنهان اين حادثه در اختيار كارآگاهان ويژه مبارزه با قتل اداره دهم پليس آگاهي قرار گرفت.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
الان به راحتی طرف را به خاطر 100 هزار تومان میکشند 5 میلیارد تومان که جای شک و شبهه نیست