بازدید 17594

روز طلوع خورشید ولایت از آسمان کعبه + ویدیو

علی جان، با تو از کاوش پیاپی قلب ها و دل هایی می گوییم که در آن ها، ذره ذره گرمیِ خورشیدوار عشقت را جست وجو می کنند. از شراب و شوری که با کلام آسمانی ات به جام جانمان بخشیدی. از طلوع پاکت در عمق جانمان که از برایمان اشارت صبح سپید دل دادگی و شور است. از اشتیاقمان به تو که با بانگ آسمانی اتْ آن را شور حیات می بخشی.
کد خبر: ۴۰۰۰۹۹
تاریخ انتشار: ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۲ 13 May 2014
ساقه های نیلوفری از پایه های عرش بالا رفته و سریر ولایت را به عطر وجودی خود آراسته اند، تا او بیاید و بر تکیه گاه پوشیده از رازقی آن تکیه زند. درون کعبه چه غوغایی است امروز! ملائک، بال در بالْ گستره آسمان ها را پوشانیده اند و جبرائیل و میکائیل و اسرافیل حلقه خانه کعبه شدند تا پر به نور وجود او بسایند! طنین نام او هلهله شادی ملائک است. جام های افلاکیِ عاشقان به سوی او می آیند و گیسوان سیاه شبْ به یُمن وجود او گل خنده های نقره ای را در میان آبشار آسمانی اش تقسیم می کند؛ چرا که علی (ع) می آید.

شکوه سیزده

و جمعه چه شکوهی دارد و این جمعه شکوهی دیگر!... 13 رجب سال سی ام از عام الفیل! آسمانیان طبق طبق نور می آوردند، آن گاه که دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد قدم به درون کعبه نهاد که علیِّ اعلی خانه خویش را از برای قدوم مبارک او آماده کرده بود... . و او آمد که نام خود را از خدا گرفته بود و آمده بود تا بت های خانه را درهم بشکند و بر پشت بام آنْ ندای یگانگی و توحید ذات مقدس خدای تعالی را سر دهد و او را تقدیس کند و فریاد حق طلبی اش را از میان کفرها و نفاق ها به گوش جان های عاشقان برساند و پرواز شورآفرین کبوتران عشق را جانی تازه بخشد.

معشوق خدا

آسمانیان همه از شراب عشق علی علیه السلام نوشیده اند و لب از جام وصال او تر کرده اند و اینک زمینیان را فرصتی است تا در چشمه جوشان معرفت او تن بشویند و به نور وجودی او رخ برگشایند؛ او که معشوق خداوند است و محمد صلی الله علیه و آله ، در خانه خدا، خانه عشق و شوریدگی پا به عرصه خاکی نهاد. او علی است و خدایش اعلی. او که مهتاب سپیدی رویش را از او دارد و کوچه ها همه بی قرار اویند و پنجره ها در انتظار قدوم مبارکش. او که چشمانش همه حدیث و اعجاز است و نگاه هستی بخششْ پیاله جان ها را از شور زندگی، عشق وشیدایی لبریز می کند؛ او معشوق خداست.
طبیب دردمندان

یاس ها و نرگس ها در بی کران های گذرگاه هستی، عرشیان و زمینیان را در هاله ای از عطر و رویا می برند؛ چرا که عطر وجودشان را از وجود علی علیه السلام به ودیعت گرفته اند! آب های همه دریاها از انعکاس نام او می درخشند و می خندند و نسیم های بهاری، در وزش لابه لای شاخ و برگ های بیدهای مجنونْ نام او را زمزمه می کنند و نغمه خوش طنین نام اوست که این گونه بلبلان عاشق را به ترنّم درآورده است و بهشتْ برای خاطر او تمام زنبق هایشان را نثار زمینیان کرده است! او علی است؛ طبیبی که هر کجا که لازم باشد بر زخم ها مرهم می نهد و دل های نابینا و گوش های ناشنوا و زبان های بی کلام را درمان می کند. او علی علیه السلام است که غفلت و نادانی و حیرت و سرگردانی را معالجه و روشنی های حکمت و عرفان را تقدیم دل ها و جان های تشنه عاشقان الهی می کند.

مردی از تبار نور

مردی می آید از تبار نور، از تبار عاشقان و شوریدگان. مردی که محمد صلی الله علیه و آله از گل خنده های نگاه او نشاط می یابد و ابوطالب در نیمه شب های بیداری دل، با او راز دل می گوید و فاطمه بنت اسد باغ چشمانش را به روی او می گشاید تا گل شادمانی را آبشار لبخند او شکوفا کند. مردی که طلوع مهرانگیز نگاهشْ دیگر بار حلاوت وصال و عشق را در چشمه لایزال به جان پاکان می نوشانْد و پیاله حیات عاشقانْ از نگاهش لبریز می شد. علی، فصیح ترین شعر حیات و زیباترین آواز آفرینش بود.
بهار جاودانی

چلچله ها به تمنّای پاسخ او، آمدن بهار را نوید می دهند. او که مهربانی را نثار عالمیان می کند و لاله ها در دشت دلدادگی از عشق او شور زندگی می گیرند. او که در کوچه باغ باورمان ماندنی و جاویدان است. او که قوهای سپیدبال آرام دریایی، صبحشان را با نام او آغاز می کنند. او که آفاق پرواز همه پرندگان مهاجر است. او که تجلّیِ هستی و مظهر ایمان است. او که شهر دلمان همراه با نفس پاک او نفس می کشد و نبض هستی اش به تپش می افتد. او که دنیا از برای جلوه تمام وجودش کوچک بود و هست. او که پایان شام انتظارمان و صبح صادق شام تارمان بود. آری، علی بهار جاودانی سال های زندگیِ همه ما انسان هاست.

سفر دل

علی جان، با تو از کاوش پیاپی قلب ها و دل هایی می گوییم که در آن ها، ذره ذره گرمیِ خورشیدوار عشقت را جست وجو می کنند. از شراب و شوری که با کلام آسمانی ات به جام جانمان بخشیدی. از طلوع پاکت در عمق جانمان که از برایمان اشارت صبح سپید دل دادگی و شور است. از اشتیاقمان به تو که با بانگ آسمانی اتْ آن را شور حیات می بخشی. از گلبرگ های عشقی که در مسیر آمدنت بر خانه دلمان افشانده ایم و از احتیاجمان به طلوعِ مهر تو بر صفحه قلب هایمان تا سفر دل را با بدرقه نگاه سخن گوی تو آغاز کنیم و تو فانوس نظرگاه شب های بی پایان سفرمان شوی؛ سفری از برون به درون، و از جاده افلاکی جسم خاکی، تا روح جاودانگی!

آرامشم را با تو می یابم

علی جان، پنجره دلم را به روی صحن وجود آسمانی ات می گشایم و خویش را اسیر کمند شوق آفرین عشقت می کنم، ای هم زبانِ بهترین دقایق حیات، با تو سخن آغاز می کنم که پیاله حیاتم را، ساقی بزم شورانگیز خیال تو لبریز ساخته، و خاکستر وجودم را آتش عشق تو بر باد داده است. علی جان، درخشش طلیعه با شکوه وجود تو از پشت کوهسار چشمان همیشه مشتاق ما، شکوفایی گل های آفرینش را برایمان به ارمغان می آورد، آن گاه که نم نم باران لطیف مهر تو بر صفحه دلمان جاری می شود. نسیم مهرورزی با تو، در آسمان قلبمان وزشی آرام از سر می گیرد و عطر دل انگیز کوچه باغ های آرام اندیشه مطهّرت را به ما هدیه می کند. علی جان، در کلاس مهر تو، گل های سرخ باغ دل بستگی شکوفا می شود و عطر بنفش سادگی و خلوصت، هم دم نفس های زندگی، به روح پرتلاطم انسانی ات آرامش می بخشد.

خانه ای از عشق

علی جان، امشب در خجسته شب میلادتْ در خانه ای که تار و پودش را با عشق تو پرداخته ایم، شوق آمدنت را به شادی می نشینیم تا آستان دلمان را با بهار وجودت همراه سازی. امشب خیال آمدنت به خانه قلبمانْ همان شمیم روح بخش جان نوازی است که درون کوچه های نهج البلاغه ات می وزد. در دریای ذهنمانْ موجِ الهام کلام تو جاری است و ما چشمانی را در طلوع آمدنت نظاره می کنیم که همه حدیث و اعجاز است در بی نهایت بودن؛ چشمانی که در افق بی انتهایشْ دردهای بی شماری ترنّم گفت وگو دارند. امشب قدوم مبارکت را بر صفحه دلمان بوسه گاه خویش قرار می دهیم و گلْ دانه های اشک چشمانمان را در مسیر آمدن می افشانیم ودلمان را به یادتْ روانه تربت غریب خلوتت می کنیم. علی جان، میلاد سراسر نورت مبارک باد.
تو آمده ای تا...

علی جان، تو آمده ای تا از سرّ دلبران پرده بگشایی و در سایه وجودتْ دل دادگانت به آرامش برسند. تو آمده ای تا مَحرم جان عاشقانت باشی تا آن ها با تو راز دل بگویند و امروز این کبوتران سبک بال، این فرزندان امامْ در روزگاری که حضور تو را درک نکرده اند و در کویر ستیز دشمنان گرفتار آمده اند و از طبیب دردهایشان جدا مانده اند، پروانه وار گرد شمع وجود فردی از تبار تو می گردند؛ او که هم نام توست و از تبار اهل بیت تو. عشق در غیاب تو و فرزندت مهدی(عج)، در حضور «سید علی» رنگی دیگر یافته است و ما منتظران وصال روی دوست، دست نیایش بر آستان کوی دوست برداشته ایم تا شاهد روزی باشیم که دستان سیدمان را در زیر بیرق یوسف زهرا(عج) در دست های تو ببینیم.

تولد در خانه خدا

مکه در یکی از ماه های حرام، ماه رجب، پذیرای مقدم زیارت کنندگان خانه خدا بود. زائران با آداب و مناسک خود به گرد خانه خدا طواف می کردند، گاه پروردگارشان را می خواندند و گاه بت ها را. در میان آنان، بانوی بزرگ واری هم مشغول طواف بود، ولی نه چونان دیگران به کار پرستش بت ها. او با روحی لب ریز از خضوع و چشمانی گریانْ از خدا می خواست تا ولادت فرزندش را بر او آسان کرده و او را برهمگان مبارک گرداند. در این هنگام، ناگهان دیوار کعبه شکافته شد و این بانوی ارج مند به درون کعبه رفت و فرزندش را در آن جا، به دیدگان منتظر گیتی هدیه داد. آن روز مبارک، جمعه سیزدهم رجب سی سال بعد از عام الفیل بود.

نسب علی علیه السلام


نسب که به معنای اصل و نژاد است، از عوامل موثر در ساختار وجودی انسان و تشکیل دهنده شخصیت اوست. طبق گفته قرآن و روایات و ائمه معصومین و نیز علم روان شناسی، فردْ بسیاری از صفات و روحیات خود را از طریق وراثت به ارث می برد. حضرت علی علیه السلام به داشتن این ویژگی ممتاز بوده که اجداد طاهرش همگی از نظر فضیلت و بزرگ واری معروف و مشهور بودند. پدر و مادر حضرت علی علیه السلام هر دو از خاندان هاشم بوده اند و این خانواده، در فضایل اخلاقی و صفات والای انسانی، در میان عرب و قریش، زبان زد همگان بود و شجاعت و تیزهوشی و زیرکی، از امتیازات آن ها به شمار می رفت و همه این فضایل، در حد اعلای خود به علی بن ابی طالب به ارث رسید.

پدر علی علیه السلام

یکی از شخصیت های نقش آفرین صدر اسلام، حضرت ابوطالب پدر حضرت علی علیه السلام و عموی بزرگ وار پیامبر خدا علیه السلام است. او یکی از دَه فرزند عبدالمطلبْ و خود از بزرگان مکه و رئیس قبیله بنی هاشم، و سراسر وجودش، سرشار از بخشش، مهربانی و فداکاری در راه آیین توحیدی بود. ابوطالب بعد از وفات عبدالمطلب، سرپرستی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به عهده گرفت و بعد از این که پیامبر به مقام رسالت رسید، در راه هدف مقدس ایشان که همان گسترش آیین یکتاپرستی بود، با تمام وجود جانبازی و فداکاری کرد تا آن جا که گفت: «تا جان در بدن دارم، از محمد دفاع می کنم». او سرانجام در سال دهم بعثت در 64 سالگی دیده از جهان فروبست. حضرت علی علیه السلام مراحل آغازین کودکی را در دامان تربیت چنین پدری بزرگ وار رشد یافت.

مادر علی علیه السلام

مادر گرامی حضرت علی علیه السلام ، فاطمه دختر اسد از فرزندان هاشم است. وی از نخستین زنانی بود که به پیامبر ایمان آورد و در دوران کودکی پیامبر، مدتی سرپرستی او را به عهده داشت. از این رو، پیامبر اکرمْ ضمن تکریم وی، با تعبیر مادر از او یاد می کرد و حتی هنگام رحلت فاطمه بنت اسد، پیامبر اکرم بسیار متأثر شده و پیراهن خود را بر او پوشانده و بر او نماز خواند و فرمود: «خداوند است که زنده می کند و می میراند. ای خدا، به حق من و همه انبیای پیش از من، مادرم فاطمه بنت اسد را ببخشای و دلیل و برهانش را بر او تلقین کن و جایگاهش را وسعت بده، همانا که تو ارحم الراحمین هستی».


روز طلوع خورشید ولایت از آسمان کعبه

کنیه علی علیه السلام

در فرهنگ عرب، کنیه اسمی غیر از نام اصلی شخص است، که برای مردان با کلمه اَب و اِبنْ، و برای زنان با اُم و بنت می آید و غالبا برای تعظیم و تکریم شخص به کار می رود. حضرت علی علیه السلام هم کنیه های مختلفی داشت؛ از جمله:

ابوتراب که کنایه از هم نشینی آن حضرت با خاک و سجده های طولانی ایشان داشت. در سال دوم هجری، روزی علی علیه السلام روزی زمین خوابیده و مقداری گرد و غبار بر لباسش نشسته بود. در این هنگام، پیامبر اسلام بر بالین ایشان آمد و با خطاب «یا ابوتراب» آن حضرت را بیدار کرد. از آن زمان، آن حضرت به این کنیه مشهور شدند.

ابوریحانتین: این کنیه را هم پیامبر برای ایشان قرار داد و به معنای پدر دو ریحانه بهشت، امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام است.

القاب علی علیه السلام

در فرهنگ اعراب، لَقَب اسمی غیر از اسم اصلی شخص و نامی است که کسی به آن شهرت می یابد. لقب بر مدح یا ذَمّ شخص اشاره دارد. القاب حضرت علی علیه السلام فراوان است و همگی دلالت بر مدح حضرت علی علیه السلام می کنند؛ از جمله:

یعسوب الدین و یعسوب المؤمنین: ابن ابی الحدید که از بزرگان اهل سنت است، در این باره می گوید: این دو لقب را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در دو نوبت به علی بخشید. یک بار به او لقب یعسوب الدین را داد؛ یعنی مالک و رییس و حاکم دین، و در نوبت دیگر فرمود یعسوبُ المؤمنین؛ یعنی آقا و رئیس مؤمنان.

مرتضی لقب دیگر حضرت علی علیه السلام به این معناست که رفتار و کردار آن حضرت، مورد پسند خدا و رسول خداست.

از دیگر لقب های آن حضرت، می توان به اسداللّه (شیرخدا)، حیدر (شیر بیشه ایمان) و کاشِفُ الکَرْب (بر طرف کننده غم) اشاره کرد.

پیامبر صلی الله علیه و آله مربی علی علیه السلام

دوران کودکی هر شخص، مقدمه تحول و تکامل شخصیت اوست. حضرت علی علیه السلام این دوران را در دامان برترین وجود هستی، یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گذارند. بنابر نقل مرحوم مجلسی رحمه الله در کتاب بحارالانوار، یک سال در مکه قحطی شد و چون ابوطالب از تأمین معاش فرزندان خود ناتوان بود، به پیشنهاد رسول خدا صلی الله علیه و آله ، عباس عموی پیامبر، جعفر بن ابی طالب را و حمزه، طالب را، و پیامبر اکرم هم حضرت علی را برای سرپرستی به نزد خود بردند. الفت و علاقه بی نظیری بین پیامبر و علی بود که رشته محکم آن به هیچ وجه قابل گسیختن نبود و این همراهی، تا هشت سالگی حضرت علی علیه السلام ادامه داشت و آن گاه ایشان به منزل پدرش بازگشت و البته اینْ مانع همراهی علی با پیامبر نشد و این همراهی تا آخر عمر پیامبر ادامه یافت.

خود حضرت علی علیه السلام هم به این مطالب در نهج البلاغه اشاره می کند و می فرماید: «رسول اکرم مرا در همان اوایل زندگی ام در دامنش می پروراند و هر روز دری از درهای علم و اخلاق به روی من می گشود».

پذیرش اسلام از طرف علی علیه السلام

از امتیازات پیروان حق و حقیقتْ پذیرایی و قبول حق بعد از شناخت آن است. حضرت علی علیه السلام از این ویژگی ممتاز بهره مند بود و از این رو، پس از بعثت پیامبر اکرمْ اولین کسی که به رسالت ایشان ایمان آورد، حضرت علی علیه السلام بود. پیامبر در این باره می فرمایند: «نخستین کسی که در روز رستاخیز مرا در حوض کوثر ملاقات می کند، پیش قدم ترین شما در اسلام، علی بن ابیطالب است». حضرت علی علیه السلام هم می فرماید: «خدایا، من نخستین کسی هستم که پیام تو را شنید و دعوت پیامبر تو را پاسخ گفت و پیش از من، جز پیامبر خدا کسی نماز نگذارد» همه علمای شیعی و سنی، به این فضیلت بزرگ حضرت علی علیه السلام اعتراف دارند.

علی، تنها برادر پیامبر

پیوند برادری، از اصول اجتماعی آیین اسلام است و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به شیوه های گوناگون در ایجاد و استوار ساختن این پیوند کوشش می کرد. از این رو، آن حضرت بعد از هجرت به مدینه، واداشت تا سیصد نفر از مهاجران و انصار با یکدیگر پیمان برادری ببندند و در این میانْ تنها علی ماند، پس عرض کرد که «ای رسول خدا، بین من و کسی عقد برادری برقرار نکردید». در این هنگام پیامبر فرمود: «تو در دنیاو آخرتْ برادر من هستی» و بعد پیمان برادری بین خود وعلی خواند.

این حادثه بزرگ را تاریخ نگاران و عالمان شیعه واهل سنت نقل کرده اند. پیمان برادری میان حضرت علی علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله ، افزون بر محکم کردن پیوند محبت، نوعی یگانگی در دیدگاه و رفتار آن دو عزیز را هم می رساند.

علی از دیدگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

در تاریخ اسلام، احترام ویژه پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام بی نظیر بوده است. آن حضرت، همواره پیروی و محبت به علی علیه السلام را توصیه کرده و می فرمودند: «هر کس بخواهد به حضرت آدم در عملش، به نوح در تقوایش، به ابراهیم در بردباری اش، به موسی در هیبتش و به عیسی در عبادتش بنگرد، به علی بن ابی طالب نظر کند». ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، خود درباره والایی مقام حضرت علی علیه السلام به نقل روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرداخته و می نویسد: «هر کس دوست دارد مثل من زندگی کند و مثل من بمیرد، به ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام تمسک جوید». وی هم چنین اضافه می کند که: «علی، امیر مردم با ایمان، پیشوای متقین، رهبر کمال یافتگان پاک به بهشت پروردگار عالمیان است. کسی که او را تصدیق کند، رستگار شود و کسی که او را تکذیب نماید، رسوا و ساقط گردد».
علی علیه السلام دروازه شهر دانش

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همواره و با تعبیرات مختلف می فرمودند: «من شهر علم هستم و علی دروازه آن، هر کس خواهان علم و دانش است، باید از طریق علی اقدام کند».

علامه امینی در جلد ششم کتاب الغدیر، 143 نفر از عالمان اهل سنت را نام می برد که به شکلی این روایت را نقل کرده اند. هم چنین آن ها علاوه بر این روایت، تعبیرات دیگری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که حاکی از علم و حکمت حضرت علی علیه السلام است، آورده اند؛ مانند این روایت: «من خانه حکمت و علی دروازه آن است».

اعتراف منافقان

سلمان فارسی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کند که وقتی ایشان حدیث «من شهر علم هستم و علی دروازه آن»، را فرمودند: منافقان به علی حسد بردند و ده نفر از آنان با هم توافق کردند که یک سؤال را جداگانه از علی بپرسند و با خود گفتند اگر علی به همه یک پاسخ داد، می فهمیم او دانش چندانی ندارد. اولی آمد و پرسید: «ای علی، علم بهتر است یا ثروت؟» حضرت فرمودند: «علم بهتر است؛ چون علم میراث پیامبران است و ثروت میراث قارون». دومی همین سؤال را پرسید و باز حضرت علی علیه السلام فرمود: «علم بهتر است، چون ثروت را تو باید نگه داری، ولی علم تو را نگه می دارد». آن ها به همین ترتیب می پرسیدند و حضرت به هر کدام جواب جداگانه ای می داد. وقتی همگی از جواب ها با خبر شدند، بی اختیار زبان به اعتراف گشودند و گفتند: «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله راست گفته و شکی نیست که علی دروازه همه دانش هاست».

محبت علی علیه السلام

علی علیه السلام اسوه انسان کامل و محبت به او شرط ایمان است. در این باره فخر رازی که یکی از علمای بزرگ اهل سنت است، از زمخشری نقل می کند که وقتی آیه 109 سوره شعرا نازل شد، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسیدند: «خویشاوندانی که محبتشان بر ما واجب است، چه کسانی هستند؟» حضرت فرمود: «علی، فاطمه و پسران آنان علیهم السلام ». هم چنین سیوطی، یکی دیگر از علمای اهل سنت نقل می کند که پیامبر فرمود: «دوستی علی نشانه ایمانْ و دشمنی او، نشانه نفاق است».

مهمان نوازی علی علیه السلام

در فرهنگ شکوه مند اسلام بر احترام به مهمان وآیین شایسته مهمان نوازی، سفارش بسیار شده است. درباره حضرت علی علیه السلام گفته اند: روزی پدری همراه پسرش مهمان علی علیه السلام بودند. بعد از صرف غذا، علی علیه السلام ظرفِ آبی آورد تا دست های پدر را بشوید. علی ظرف آب را نزد پدر برد و دست های او را شست. وقتی نوبت به پسر رسید، علی ظرف آب را به فرزندش محمد حنفیه داد تا او دست های پسر را بشوید و فرمود: «اگر این دو با هم نیامده بودند، دست هر دو را می شستم، چه پسر باشد و چه پدر. ولی چون با هم آمده اند، خداوند نمی پسندد که بین پدر و پسر به طور مساوی رفتار شود».

جهاد علی

مسأله جهاد در اسلام، یکی از مسائل با اهمیت است که در هر زمانْ شرایط خاص خود را دارد و گاهی با بخشش مال و گاهی هم با بخشش جان تحقق می یابد. نمونه کامل یک رزمنده و مجاهد راه خدا، حضرت علی علیه السلام بود که همواره مرد اول کارزار و میزان نبرد بود تا آن جا که در جنگ خندق، سرنوشت جنگ را با کشتن پهلوان نامی عرب عمرو بن عَبدوَدْ عوض کرد و به شهادت همه عالمان شیعه و سنی، این مدال افتخار را از پیامبر گرفت که: «ضربه علی در روز خندق، از عبادت جن و انس برتر است».

حضرت علی علیه السلام شمشیر بُرنده اسلام بود که هیچ وقت کُند نشد و این را در همه پیکارها نشان داد، چنان که ابن عباس هم می گوید: «پرچم مهاجران همواره و در همه جنگ ها به دست علی بود و او در تمام جنگ ها پرچم دار سپاه توحید بود».
عدالت علی علیه السلام

عدالتْ در سایه سار احکام اسلام، حیاتی دوباره یافت. در بسیاری از آیات قرآن بر آن تأکید شد و با سیره امامان معصوم همراه گشت. رعایت عدالت اسلامی به ویژه در سخن و کردار حضرت علی علیه السلام موج می زد.

از نظر ایشان، آن اصلی که می تواند تعادل اجتماع را حفظ کند و همه را راضی نگه دارد و به پیکر اجتماع آرامش تزریق کند، عدالت است. عدالت خود آن حضرت به حدّی بود که زبان زد دوست و دشمن و عام و خاص گردید. جبران خلیل جبران نویسنده مسیحی می گوید: «علی در محراب عبادت و به خاطر شدت عدالتش شهید شد».
عبادت علی علیه السلام

حقیقت عبادت، تعظیم و طاعت خدا و چشم پوشی از غیر او و نتیجه آنْ نزدیکی به خداوند متعال است. بنابر نقل ابن ابی الحدید شارح بزرگ نهج البلاغه، حضرت علی علیه السلام در عبادت، عابدترین مردم شمرده می شد و نماز و روزه اش از همگان بیش تر بود و مردمان، نماز شب و انجام مستحبات را از او آموختند. امام سجاد علیه السلام با این که خودش به زینت عابدان مشهور است، ولی درباره حضرت علی علیه السلام می گوید: «چه کسی قدرت دارد مثل علی علیه السلام خدا را عبادت کند».

جوان مردی علی علیه السلام

حضرت علی علیه السلام از زمره مردان نیک روزگار و اسوه مروّت و جوان مردی است و جوان مردی، یعنی شجاعت آمیخته با ایثار و گذشت. نقل می کنند که در جنگ صفین، معاویه مانع رسیدن آب به امام و اصحابش شد. پس حضرت علی علیه السلام دستور حمله داد و آب پس گرفته شد. در این هنگام بعضی از یاران امام خواستند مانع رسیدن آب به معاویه و یارانش شوند، ولی ایشان فرمود: «من هرگز پیروزی را از این راه نمی خواهم؛ زیرا این پیروزی، نشانه مسلمانی نیست.» بعد امام دستور دادند که مانع رسیدن آب به معاویه و طرفدارانش نشوند. و با این حرکت، بر دفتر بزرگ منشی و جوان مردی خود برگ سبز دیگری افزودند.

امیر سخن

در دوران جاهلیت و هم زمان با ظهور اسلام در عربستان، افراد با فصاحتِ بی نظیر مثل «اِمرَءُالقیس» شاعر پر آوازه عرب، و دیگرانی که اشعاری سحرانگیز می سرودند، بسیار بودند. ولی فصاحت کلام علی علیه السلام همه ادیبان عرب را به تعجب واداشت و جملگی در برابر آن کلام آسمانی درمانده شده و او را «امیرسخن» نامیدند. ابن ابی الحدید دانشمند بزرگ اهل سنت دراین باره می گوید: «علی پیشوای فصاحت و استاد بلاغت است. سخن او پایین تر از کلام پروردگار و بالاتر از کلام آفریدگان است.» او هم چنین در جای دیگری درباره خطبه 222 نهج البلاغه می گوید: «اگر کسی این فصل نهج البلاغه را بررسی کند، خواهد فهمید سخن معاویه که: علی بلاغت را برای قریش بنیان گذاری کرد، صحیح است. اگر تمام فصیحان عرب در جایی جمع باشند و این خطبه بر آنان قرائت شود، شایسته است همگی به خاک افتاده، سجده کنند».

امیر بیان

حضرت علی علیه السلام امیر بیان و خطیب بی همانندی است که چشمه های شور و معنا در زلال بی کران سخنانش موج می زند. بی شک همه کلام علی علیه السلام از فصاحتی اعجازگونه بهره برده، ولی بعضی سخنان آن حضرت، از شگفتی بیش تری برخوردار است که از آن جمله می توان به دو خطبه امام علی علیه السلام اشاره کرد که حضرت در یکی از آن ها، خطبه ای در 85 سطر بیان داشتند، بدون آن که حتی یک بار از حرف «الف» استفاده کنند و در خطبه ای دیگر، از آوردن نقطه خودداری کردند که این خود، امیر بیان بودن حضرت را تأییدی دو چندان است.
علی علیه السلام و زیبایی ها

حیات سراسر نور علی علیه السلام سرشار از زیبایی هایی معنوی است:

زیباترین ولادت: تنها کسی که در داخل خانه خدا به دنیا آمد علی علیه السلام است؛

زیباترین نام: بنابر روایت متعدد، نام علی مشتق از نام خدا است؛

زیباترین ایثار: در توطئه مشرکان در قتل پیامبر صلی الله علیه و آله ، علی جای پیامبر آرمید؛

زیباترین معلم: علی تربیت شده دست پیامبر بود؛

زیباترین سخنان: به تعبیر بسیاری از بزرگان، نهج البلاغه برادر قرآن است.
نگاهی به نهج البلاغه علی علیه السلام

شیخ محمد عبده، یکی از بزرگ ترین دانشمندان عالم تسنن می گوید: «کلام امام علی بن ابی طالب، پس از کلام خدای متعال و پیغمبرش صلی الله علیه و آله شریف ترین و برترین سخن، و سرشارترین کلام از لحاظ مواد و دارای بهترین شیوه است و بیش ترین معانی و محتوا را دارد».

جُرج جرُداق، یکی از دانشمندان مسیحی می گوید: «در نهج البلاغه علی، به همان اندازه که برای عرب خیر و ارزش وجود دارد، برای همه انسان های دیگر نیز خیر و ارزش وجود دارد».

سخن اندیشمندان مسیحی درباره علی علیه السلام

جرج جرداق، یکی از نویسندگان مشهور مسیحی می نویسد: «آیا انسانِ بزرگی مانند علی را می شناسی که حقیقت انسانی را به عقول و مشاعر بشری آشنا ساخت. آن حقیقت انسانی که سرگذشتی چون ازل، و آینده پربقایی چون ابدیت و ژرفای بس عمیقی دارد».

جرج زیدان اندیشمند دیگر مسیحی می نویسد: «علی علیه السلام ، امروزه پس از ده ها قرنْ در خلال سخنان شورانگیز و دل فریبش، کاملاً مجسّم است و هم چون آفتاب نیم روز می درخشد».

شبلی شمیل ـ طبیعی دان معروف می نویسد: «امام علی علیه السلام بزرگِ بزرگان و تنها نسخه ای است که شرق و غرب، صورتی مطابق با اصل آن ندیده است».
مانند علی که دیده در اوج کمال     در عالم شرق و غرب و بگذشته و حال

کلام اهل سنت درباره علی علیه السلام

حسن بن یسار بصری، از مشهورترین فقیهان و دانشمندان قرن اول هجری می گوید: «علی بن ابی طالب، ربّانی امت اسلامی و دارای عظمت و سابقه منحصر و نزدیکی با پیامبراکرم صلی الله علیه و آله است. او هرگز از امر الهی غفلت نورزید و در راه دین هیچ ملامتی در او تأثیر نداشت».

ابن ابی الحدید، یکی از آگاه ترین عالمان اهل تسنن که شرحی در بیست جلد بر نهج البلاغه نوشته، می گوید: «من چه بگویم درباره مردی که همه فضیلت ها به او منتهی می شود و هر مکتب و هر گروهی، خود را به او منسوب می سازند. آری، او رئیس همه فضیلت هاست».

علی از نگاه مقام معظم رهبری

رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیت اللّه خامنه ای درباره والایی مقام حضرت علی علیه السلام فرموده اند: «هیچ کس با مولای متقیان قابل مقایسه نیست؛ چرا که او در اوج فلک است و ما در خاک تیره. بشر از فهم صحیح خصوصیات معنوی و ملکوتی امیرمؤمنان ناتوان است».

ایشان در جای دیگر می فرمایند: «زندگی امیرالمؤمنین علی علیه السلام به معنای زهد او در عین حکومت است و کسانی که در مدح او شعر می سرایند، باید در اشعار خود به تبیین مقام معنوی، عبادت، حکومت، عدل، ضعیف نوازی، دشمن ستیزی و جهاد او بپردازند».

«امیرالمؤمنین یک الگوی کامل برای همه است. جوانیِ پرشور و پرحماسه او، الگوی جوانان... [و] زندگی سراپا مجاهدت و سراپا مسؤولیت او، الگوی همه مؤمنان است».

در زلال کلام علی علیه السلام


هم نشینی با حکیمان، موحب زنده شدن عقل ها و شفای روح هاست.

همراهی با دوست خردمند، موجب حیات روح است.

پاکیزه ترین زندگی، زندگی همراه با قناعت است.

هرگاه بر دشمنت پیروز شدی، به شکرانه نعمت پیروزی، از او درگذر.

دوست اگر در سه مورد دوستش را حمایت نکند، دوست نیست: در گرفتاری او، در غیبت او، و پس از مرگش.

سه چیز زینت مومن است: از خدا ترسیدن، راست گویی و امانت داری.

شیرینی پیروزی، تلخی صبر را از بین می برد.

خوش خلقی باعث محبت می شود و رشته دوستی را محکم می گرداند.

هر کس تجربه اش کم باشد، فریب می خورد.

هر کس پند وعبرت را بپذیرد، مثل این است که با گذشتگان زندگی کرده است.

هر کس برای آموختن علم سر از خواب بردارد، فرشتگان سایه رحمت بر او می گسترانند و در زندگی او برکت به وجود می آید و چیزی از روزیِ او کاسته نمی شود.

هر کس نهایت سعی و کوشش خود را به کار گیرد، به آخرین مرحله اراده و خواسته خویش می رسد

دانلود ویدیو با کیفیت پایین
دانلود ویدیو با کیفیت بالا
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل