بازدید 9487
۴

مهمانی​هایی که ما را می​بلعد

در این دوره های جوانی و مهمانی های زوج های تازه ازدواج کرده آنچه هست دیدار نیست، بلکه صرفا جمع شدن برای کار سومی است. این، دوستی ها را موقتی، اعتباری و اصلا بی اهمیت می کند.
کد خبر: ۳۸۵۷۳۵
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۷:۳۳ 11 March 2014
روزنامه جام حم در گزارشی نوشت:

1- در خانه نشسته‌ای که تنهایی قلبت را به درد می‌آورد. احساس می‌کنی در و دیوار خانه چنان به هم نزدیک شده که وحشت همدم شب‌هایت می‌شود. آخر، تنهایی زیاد آدم را کمی ترسو می‌کند. با خودت حرف می‌زنی، شاید یک ساعت جلوی آینه بایستی و با خودت از خودت بگویی. آخر تنهایی افراطی، نیازهای طبیعی آدمی را بیمارگونه جلوه می‌دهد.

اما تنهایی مطلق روزی می شکند، به هر دری می زنی تا کسی را ببینی، دوستی، فامیلی شاید. آنقدر می گردی تا سرانجام محرمی را پیدا می کنی، اما دیدار میسر نمی شود. احتمالا آدمی که پیدا کردی می گوید وقت ندارد، گرفتار است، کمتر به حرف هایت اهمیت می دهد و زمانی نمی گذارد تا بفهمد در تو چه می گذرد. آدم ها فراموشت کرده اند؛ نبودنت برایشان عادی شده است. با خود می اندیشی چرا دوستان و بستگان سراغ تو را نمی گیرند، در حالتی که تو سرشار از نیازی و آنها اگر امروز که تنهای تنهایی کنارت نباشند پس کی می خواهند همراهت باشند. جوان باشی یا پیر فرق نمی کند، پس از اندکی تأمل دلت از این همه دوری می شکند. کاش کسی در برابر این دل شکسته مسئول بود و به سراغت می آمد؛ دوستی، فامیلی شاید. آدم ها از هم بی خبرند. کسی به کسی سر نمی زند و دیگر دیدن تو در برنامه زندگی کسی نیست. دیدار یعنی در برنامه زندگی کسی دیگر بودن؛ یعنی در فکر کسی دیگر زنده بودن؛ یعنی همچنان همصحبت داشتن؛ یعنی هنوز اعتماد به این که در تنهایی نمی میری و خبر مرگت بوی تعفن جسدت نیست. این است که دیدار یکدیگر توصیه شده است. دوستی و صله ارحام، کارهای نیکو و حتی واجبی است برای این که دل آدم های تنها نشکند. همین.

2- معنای لغوی رحم، زهدان به معنی جای کودک در شکم مادر است. واژه رحم در صله رحم استعاره برای قرابت و خویشاوندی است. در واقع، نزدیک بودن شدید را تداعی می کند، نزدیک بودن آنچنان که انسان به خود نزدیک است. چنین رابطه ای ناگسستنی است و گسستنش یعنی آزار شدید خود. حتما از دوری یا از بین رفتن یا حتی سنگین شدن رابطه ای نزدیک آزار دیده اید و این آزار دیدن روح شما را شکسته است. ما در روابط مان، در روابط پیچیده و پرمساله مان با نزدیکانمان پیر و آزرده می شویم اگر با سوءتفاهم و قهر و عصبیت همراه باشد. برای همین است که گسستن چنین رابطه هایی حرام است. بی خبری و بی اعتنایی به بستگان و دوستان حرام است، چون موجب آزار شدید خود و دیگران می شود.

یکی از مهم ترین گسست ها حاصل از تضاد و اختلاف فکری و اعتقادی است. یکدیگر را دور می کنیم، چون به هم باور نداریم. اعتقادات یکدیگر را هم شکل نمی دانیم، می گوییم: «من فلانی را نمی فهمم؛ او اعتقادات سست و نامعقولی دارد.» ابن حمید از امام صادق(ع) پرسید: بستگان من بر غیر دین من هستند. آیا باز برای ایشان حقی بر عهده من است؟ حضرت فرمود: بلی، حق رحم به هیچ چیز ساقط نمی شود. از دوستان و بستگان کناره می گیریم، چون آنها را هم سنت و همفکر خود نمی دانیم. تصور رابطه به عنوان نوعی تائید و همنشینی براساس همفکری یکی از عادات روحی غلط و مستبدانه ماست. می خواهیم آدم ها با ما یکی باشند تا دوستشان بداریم. حال آن که دوست داشتن و ارتباط داشتن کاری به عقاید ندارد. ما دوست داریم به خاطر آنچه نزدیکانمان هستند و آنچه با ما در طول سالیان ساخته اند. پس خراب کردن آنچه طی سال ها ساخته شده دردناک و گاه محال است. صله رحم یعنی با هم بودن، یعنی دوست داشتن یکدیگر بدون در نظر گرفتن اعتقادات.

3- هر هفته یک روز را باید به خانه یکی برویم؛ یک روز به خانه خاله، روز دیگر خانه پدربزرگ و... تازه آنها هم می آیند. باید لباس پوشید، تزئین کرد، اگر حالش را نداری شاد باشی، با همه بجوشی ـ یعنی حتی حق نداری اگر ناراحتی در خودت باشی یا اگر اصولا آدم ساکتی هستی، سکوت کنی ـ باید بگی، بشنوی و بخندی. به پرسش هایی که خودت هم دقیقا جوابش را نمی دانی جواب بدهی، تازه یکجور که قابل فهم باشد برای همه با هر سطح تحصیلی و فرهنگ و سن. باید شبیه دیگران باشی، قابل درک باشی وگرنه آدم خوبی نیستی و هزار صفت ناروا از مغرور تا منزوی به تو می چسبد و آدم ها هم که در صفت دادن به دیگران خیلی با ملاحظه نیستند! در این مهمانی قطعا پاره ای از آشنایان و بستگان نیستند. باید در مراسم صحبت کردن درباره آنها که نیستند هم شرکت کنی. بله بایدها زیاد است.

اما در این مهمانی تنهایی. همه تنها هستند. کسی به کسی نگاه نمی کند، احساس می کنی از جایی به بعد پدربزرگ محو می شود، بچه ها مزاحم اند و مهمانی بر بال ابتذال سوار است؛ پر سر و صدا و پر از سوءتفاهمات. پر از تعابیر و حرف هایی که اگرچه در لحظه ممکن است همه را شاد کند، اما در طول هفته یکی دو نفر را بشدت ناراحت کرده و به جان هم می اندازد. این ناراحتی ها می شود حاشیه ای که تا مهمانی بعد همه را درگیر خود می کند. آدم ها مگر چقدر حرف دارند؟ چقدر باید دیگران را دید؟ بله این یعنی تنهایی، عادت به یکسری رفتار کلیشه ای و تظاهر برای وجود داشتن در یک جمع همیشگی و بعد عادی شدن حضور یکدیگر، آنقدر که دیگر توجهی به هم نکنیم تنهایی بد و آزاردهنده ای است. این یعنی همان تنهایی مطلق، یعنی باز هم برگشتن به آن آینه برای گفتن از خود و فرو رفتن در عزلت همیشگی.

دیدار خوب دیداری است که از پس خواست دیدن یکدیگر و توان خود بودن و صادق بودن حاصل می شود. صله رحم دیداری است برای نزدیک شدن به دوستان و خویشاوندان. با این تعریف دیداری که منجر به دوری، تظاهر و دروغ شود، نوعی نقض غرض است. صله رحم حاصلش دانستن حال یکدیگر برای کمک و یاری به هم است و وقتی از پس دیدارهای مدام، شناختی از یکدیگر حاصل نمی کنیم دقیقا به چه چیز می خواهیم کمک کنیم؟ روزی چشم باز می کنیم که پدر بزرگ مرده است و ما با خود می اندیشیم که من او را هیچ گاه ندیدم، انگار از جایی به بعد او در میان ما نبود!

4- با همسرتان هر هفته به دیدار دیگر دوستان قدیمی خود می روید. بازی می کنید. مثلا این سال ها انواع و اقسام بازی های کامپیوتری در این مهمانی های زوج های جوان رواج پیدا کرده است. می روید به مهمانی تا بازی کنید و تفریح و این گونه به شما خوش بگذرد. ممکن است آدم هایی را که اصلا نمی شناسید، ببینید یا آدم هایی را که دوستانتان نمی شناسند به این جمع ببرید. بعد بنشینید و تا می توانید بازی کنید، خسته شوید و بعد برگردید خانه.

می توان دو مفهوم را در مهمانی به طور کلی بازشناخت؛ دیدار یکدیگر و جویا شدن حال هم که تأکید این نوشته بر اهمیت همین است و دیگری خوش گذراندن که اصلا بد نیست، اما در حاشیه مهمانی است نه در متن. در این دوره های جوانی و مهمانی های زوج های تازه ازدواج کرده آنچه هست دیدار نیست، بلکه صرفا جمع شدن برای کار سومی است. این، دوستی ها را موقتی، اعتباری و اصلا بی اهمیت می کند. برای همین مدام رویش و ریزش در این مهمانی ها وجود دارد. بعضی یک بار می آیند و دیگر می روند و برای همیشه محو می شوند و برخی صد بار می آیند و ناگهان حذف می شوند. هیچ دلیلی برای وجود داشتن فلانی جای بهمانی نیست. کنار هم هستیم درست همان طور که می توانستیم هیچ گاه کنار هم نباشیم. با هم بودن در این حالت امری ثانوی و حاشیه ای است، آنچه مهم است «ایکس باکسی» است که با آن بازی می کنیم. درست مثل باشگاه رفتن دو دوست که قصد ورزش است، حالا با هم که باشیم راحت و بهتر می گذرد.

5- مهمانی های ما در خیلی از مواقع ما را در خود غرق می کند. ما را می بلعد. آنچه ما را غرق و بلعیده می کند دو چیز است؛ پوچی و تجمل. فیلم «زیبایی بزرگ» ساخته پائولو سورنتینو که همین چند روز پیش جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را گرفت به همین تجمل و پوچی توامان در بستر مهمانی های بزرگ در شهری می پردازد که حضور در تاریخ و فرهنگش خود نوعی مهمانی بزرگ معنوی بوده است. فیلم نشان می دهد در لایه زیرین مهمانی های شبانه آدم های ثروتمند و روشنفکر رم، پوچی و تجملی دل بهم زن و آزاردهنده جریان دارد و آدم ها را به کام افسردگی، خودآزاری و مرگ می کشد. مهمانی در این فیلم نمادی است از تمام زندگی تفننی و تجملی که خلاقیت و شادی را نابود می کند و رنج های ناشناخته و خنده های جنون آمیز می آفریند. بدی تجمل این است که مثل آن دستگاه ایکس باکس یا مهمانی های خانوادگی هفتگی، خود آدم ها را به حاشیه می راند و به جای آن ابزارها، شکوه و ثروت را جایگزین می کند. مهمانی نوعی مراسم دشوار می شود که آدم ها ـ بخصوص طبقه متوسط که خدمه آنچنانی و پول مبسوط هم ندارند و خیالشان از حساب بانکی و کارگرهایی که برایشان کار کنند راحت نیست ـ باید با دشواری رسوم آن را اجرا کنند. از یک هفته قبل مقدمات را فراهم کنند و درست در زمان مهمانی آنقدر خسته اند که نه کسی را می بینند و نه از درون کسی جویا می شوند. فقط متظاهرانه و دروغین می خندند و دلخوشی شان، ارزشگذاری ها و حرف های در گوشی حین و پس از مهمانی است.

صله رحم چند آداب ساده اما مهم، چند موضوع (یا وظیفه) اساسی، اما انسانی و بدیهی و چند اثر یا نتیجه درخشان روحی و مادی دارد. آداب صله رحم سلام کردن، دست دادن و معانقه یا در آغوش کشیدن است. از موضوعاتش کمک است؛ کمک جانی، مالی، فکری، عاطفی و آزار ندادن در مهمانی های خود اگر یکدیگر را آزار می دهیم، داریم کل موضوع را از بین می بریم؛ بزم، رزم نیست. اینها آدم ها را نسبت به هم صمیمی و نزدیک می کند، آنقدر که کمک کنند و کمک بخواهند و زیر بار تنهایی وجودی شان نشکنند؛ اینها همان نتایج صله رحم است. زندگی خوب و کیفیت بالایش در بیشتر جوامعی که در میان همه ملل شادترند، حاصل از روابط اجتماعی خوب و رضایت بخش است. اغراق نیست اگر بگوییم رضایت از روابط با دیگران، یعنی رضایت از زندگی.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۳
انتشار یافته: ۴
ما هم می دانیم که میهمانی رفتن و میهمان آمدن خوبه اما همه چیز بدلاییل زیر تغییر کرده :
1- گرانی مواد غذایی و میوه
2-تغییر سبک پذیرایی بطوری که چندین نوع غذا باید تهیه دید در کنار چشم و هم چشمی ها !
3-نداشتن وقت برای همه به جهت مشغله های کاری فراوان
4-افسردگی و انزوا طلبی آدم ها بخاطر مشکلات موجود در جامعه
5- .......
فکر می کنم معاشرت با بستگان نزدیک و دوستان خیلی قدیمی به دور از تجملات و ظاهر بینی ها ، جذابیت زیادی داشته باشد . دوستانی که از دوره دبستان و دبیرستان داشته ایم و یا همسایگان قدیمی .
عالی بود!
عالي بود.

كاملا موافقم

مهماني ها پر از تظاهر و خالي از صميميت
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی