بازدید 71039
انگشت اتهام دوباره به سوی جهان پهلوان؛

تختی خودکشی کرد!

او هرگز نتوانست تصویری چنانکه باید از واقعیت وجود خویش بدهد مگر با خودکشی و هرگز نتوانست تضاد این واقعیت خارجی را حل کند مگر با خودکشی ... حتی کارمند اداره هم که همه فکر و ذکرش اضافه حقوق و رتبه است، از این مقایسه لذت می برد که حتی جهان پهلوان هم نتوانست با زندگی مبارزه کند، ولی او همچنان با غرور و افتخار پرچم مبارزه را با گرفتن اضافه کار و پاداش در انگشتان نحیفش می‏فشرد...
کد خبر: ۳۷۶۱۱
تاریخ انتشار: ۰۱ اسفند ۱۳۸۷ - ۲۲:۴۶ 19 February 2009
تطهیر رژیم دست نشانده پهلوی با جنایاتی که در طول چندین دهه انجام داده است، کاری بس دشوار است که شاید به خبرگان چنین اعمالی را برای قرن‏ها نیازمند باشد تا خاطرات تلخ استبداد را نسل به نسل در اذهان کمرنگ ساخت و مطالبی را جایگزین کرد که خالی از صحت و اصالت است. اقدامی که مقدمتاً با هدف توجیه جنایات خاندان پهلوی و در فاز بعد در رابطه با مفاسد اقتصادی رژیم به صورت زیر پوستی در حال پیگیری است.

به گزارش خبرنگار ورزشی تابناک، این جریان که توسط اقشار ضدانقلاب، به ویژه سلطنت‏طلبان سال‏های متمادی است هدایت می‏شود و در حول و حوش یک دهه اخیر شدت گرفته، تنها در رسانه‏های خارجی و عموماً ضدانقلاب تبلیغ و ترویج داده می‏شدند اما مدتی است برخی رسانه‏ها، نوشتارهایی را منتشر می‏کنند که نه تنها رگه‏هایی از این جریان را به نمایش می‏گذارد، بلکه برخی ادعاهای دروغین گروه‏های تطهیرکننده رژیم شاه را نیز به وضوح تبیین می‏کند.

فصلنامه اجتماعی، فرهنگی، هنری و ادبی "نگاه نو" که چهارچوب کاری اش مشخص است، در شماره 80 خود که بهمن ماه منتشر و بر روی گیشه روزنامه‏ فروشی‏ها رفته است، پرونده‏ای برای جهان پهلوان تختی چهره مردمی و الگوی بسیاری از ورزشکاران کشور گشوده که حاوی مطالبی از نویسندگان مختلف است. این نشریه در میان نوشتارهای مختلف که عمدتاً به شرح حال و سوابق سیاسی، اجتماعی و همچنین زندگی این چهره ورزشی پرداخته بود، به بازانتشار مطلبی با تیتر "مردی که محکوم به شکست بود" که در دی ماه 1346، ماه وفات زنده یاد تختی به انتشار در آمد، پس از چهل سال پرداخت و جنجال آفرین شد.
 
مطلبی به نگارش درآمده توسط داریوش آشوری که به صراحت ادعایی نخ‏نما را مطرح می‏سازد تا بدین نحو از متهمین قتل جهان پهلوان که در صدر آنها محمدرضا و غلامرضا پهلوی حضور دارند، رفع اتهام شود و انگشت اتهام پس از چهل سال دوباره به سوی جهان پهلوان به عنوان فردی که خودکشی کرده، بچرخد.

اگرچه تشریح جزئیات و دلایلی که بارها توسط رسانه‏های مختلف پیرامون علت مردود بودن شایعه خودکشی تختی، طرح می‏شود، سخن را به درازا می‏کشاند اما بر هیچ‏کس پوشیده نیست، این قهرمان که از ثبات شخصیتی و اعتقادات فوق‏العاده بالای مذهبی به حدی برخوردار بود که حتی حاضر به تبلیغ تیغ ریش‏تراشی در برابر مبلغی گزاف نشد و همچنین روحیه مبارزه‏طلبی و انگیزه‏های فراوانی همچون وابستگی به کانون خانواده برخوردار بود، چگونه برابر اوضاع نابسامان رژیم وقت موضع‏گیری‏های علنی انجام داده و حتی در هنگامه‏ای که او خواست محمدرضا پهلوی را مبنی بر خداحافظی با دنیای قهرمانی در برابر عموم رد کرد تا کار به جایی بکشد که همچون برخی قهرمانان وقت، به منظور تطمیع تختی، پیشنهاد مدیریت شهرداری تهران را به او بدهند و تختی بدون درنگ این پیشنهاد را رد می کندو در پاسخ بگوید:من و خانواده‏ام از زورگویی های خاندان پهلوی خاطرات تلخی داریم.

در ادامه این سناریو نیز روزنامه کیهان با درج خبری آمادگی تختی را به عنوان کاندیداتوری مجلس اعلام داشت چند روز بعد تختی ضمن تشکر از مردم، این خبر را تکذیب نمود و در واقع تختی با این کار اعلام می کند که رژیم را به رسمیت نمی شناسد و بدین شکل رفتارهای وی از این پس در نزد عوام با گرایشات سیاسی گره می‏خورد.

یک سال قبل از مرگ تختی، هنگام درگذشت دکتر مصدق، کشتی گیر اسطوره ای ایران با اخطار ماموران نظامی و امنیتی هم حاضر نشد از رفتن به احمدآباد منصرف شود و به افسران می گفت دستگیرم کنید.

از همین جا روند حذفی تختی آغاز می‏شود و در پروسه‏ای چند ساله، زمینه آسیب رساندن به تختی فراهم شد. در این چهارچوب، ابتداً تلاش شد، منابع مالی و حقوق تختی تا حد ممکن محدود شود و با راهکارهایی که با توجه به سکوت همسر پهلوان در سال‏های اخیر کیفیتش نامشخص مانده، اختلافاتی را میان وی و همسرش بوجود آورده و به ان دامن بزنند.

دست آخر نیز تختی که برای دوری از خانواده و عدم آوردن دلمشغولی‏هایی که رژیم برایش بوجود آورده بود، به نحوی مشکوک به هتل آتلانتیک که در کنار آن دفتر ساواک بود، رفت و احتمالاً مسموم شد تا به دستور مستقیم دربار با جلوه بخشیدن خودکشی به این قتل، علاوه بر آنکه ننگ این قتل از دامن شاه مخلوع پاک شود و هم جایگاه مقدسی که برای این پهلوان با حرکت‏هایی همچون جمع‏آوری کمک در جریان زلزله بوئین‏زهرا نزد مردم علی‏الخصوص مذهبیون شکل گرفته بود، فرو بریزد اما این دروغ بزرگ نتوانست جمله معروف گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر که "دروغ هر چه بزرگ تر، تأثیرش بیشتر" را تحقق بخشد چرا که عموم مردم نپذیرفتند چنین اتفاقی قابل تحقق باشد.

بر این اساس مقرر شد، اختلافات خانوادگی و مسائلی همچون سرخوردگی علل خودکشی یا همان قتل جلوه داده شود، فاکتورهای چند هزار تومانی (به اعتبار آن دوران) کنار جسد قرارداد شود و او بابت وسایلی که یا زمان خرید آنها به طور کامل پرداخت کرده و حتی بعضاً اصلاً خرید نکرده و در آن زمان برایش خریده شده (!) مقروض جلوه داده شود و دست آخر نیز وصیت‏نامه‏ای که هنوز مشخص نیست آیا شخص غلامرضا تختی آن را به رشته تحریر درآورده و یا در اجبار و تحت فشار ان را با دست خود نوشته است تا به عنوان سند خودکشی مورد بهره‏برداری ساواک قرار گیرد اما به راستی چرا باید او به هتل آتلانتیک و کنار ماموران ساواک می آمد و دست به خودکشی می زد؟!

این تهمت در آن زمان ابتداً توسط ساواک و به صورت شایعه میان عوام مردم در هنگامه قتل این پهلوان معترض به سیاست‏های نظام منتشر شد که پس از آن اطلاعات و کیهان روزنامه‏های کاملاً وابسته به رژیم، لفظ "خودکشی" را کنار نام "قهرمان" قرار دادند تا ضربه نهایی را به او بزنند و یک شهید تحویل مردم ندهند.

در کنار این شایعات که در آن زمان تبدیل به خبر شد، مقالاتی نیز در جهت توجیه خودکشی تختی و طبیعی جلوه دادن چنین اقدام خامی توسط قهرمانی پخته، منتشر شد که یکی از آنها همین مقاله بازنشریافته توسط داریوش آشوری است که با صغرا و کبری کردن و بدون ارائه سندی قابل اتکاء، به صراحت تختی را متهم به خودکشی کرده است. "مردی که محکوم به شکست بود" عنوانی شد برای مطلبی که محتوای آن مضحک به نظر می رسید.

در بخش‏هایی از این مطلب آمده بود: "او هرگز نتوانست تصویری چنانکه باید از واقعیت وجود خویش بدهد مگر با خودکشی و هرگز نتوانست تضاد این واقعیت خارجی را حل کند مگر با خودکشی ... حتی کارمند اداره هم که همه فکر و ذکرش اضافه حقوق و رتبه است، از این مقایسه لذت می برد که حتی جهان پهلوان هم نتوانست با زندگی مبارزه کند، ولی او همچنان با غرور و افتخار پرچم مبارزه را با گرفتن اضافه کار و پاداش در انگشتان نحیفش می‏فشرد... تختی آخرین نماینده یک کردار اخلاقی، یک سنت و جدولی از ارزش‏ها بود که ریشه‏هایی عمیق و عتیق داشت و با وضع موجود (وضع سال 1342) در تضاد شدید بود!... او می‏بایست این تضاد را از نزدیک‏تر تجربه می کرد و زیر بار آن خرد می شد. {...} او و ارزش‏هایش در دنیایی که همه چیزش به رغم او حرکت می کرد، جایی نداشتند!"

البته پیش از این نیز برخی روزنامه‏های ورزشی و سیاسی به صورت خفیف با اشاره به وصیت‏نامه‏ای که عوامل رژیم برجای گذاشته بودند، تلاش کرده بودند، این جریان را مرتبط با خودکشی بخوانند و حتی در برخی مطالب دیگر این فصلنامه نیز به بحث خودکشی پرداخته شد اما در هیچ‏کدام بوی نگارش فرمایشی مشهود نبود و بدین سبب مشخص نیست چگونه‎ای عده‏ای به خود اجازه می‏دهند بدون در اختیار داشتن مستنداتی محکمه پسند مبنی بر اثبات قطعی خودکشی تختی، این گونه الفاظی را کنار هم بچینند و به روح این پهلوان بزرگ اهانت کنند؛ اهانتی که می‏بایست گران تمام شود و بدین شکل نباشد که درج چنین مطالبی به حساب آزادی بیان گذاشته شود و جایگاه پهلوانی همچون تختی بدین شکل با ادبیاتی که امروزه در رسانه‏های بیگانه، سلطنت طلبان با آن سخن می‏گویند، لگدمال شود.

ذکر این نکته نیز در حسن ختام ضروری است که کیهان به عنوان روزنامه حکومتی آن دوران، پس از این سال‏ها، بیوگرافی نویسنده مطلب مورد اشاره را اسفندماه سال گذشته، اینچنین تشریح کرد که با توجه به تفاسیر فوق، خود بسیاری از مسائل را مشخص می کند: "داريوش آشوري كه پس از بازگشت از اسراييل، شروع به نگارش مطالبي در دفاع از رژيم صهيونيستي كرده بود، از كتاب «سفر به ولايت عزراييل» آل احمد (كه در افشاي رژيم اشغالگر قدس به رشته تحرير درآمد) و بعد «غربزدگي» او، چنان برآشفت كه سلسله مطالبي در مخالفت با آن نوشت و آل احمد را «عربزده» خواند.

پس از جنگ شش روزه ژوئن 1967 هم كه اسراييل بخش هاي ديگري را از خاك فلسطين را ضميمه خود كرد، مجموعه مقالاتي با عنوان «هشياري تاريخي» نوشت و به نكوهش فلسطينيان در جنگ با اسراييل پرداخت.

براساس اسناد منتشره ساواك در كتاب «جلال آل احمد به روايت اسناد ساواك»، پدر داريوش آشوري به نام جعفر آشوري، رييس دفترخانه ساواك بود و بعدا به دستور شاه به دفتر مخصوص شاهنشاهي متصل گرديد.

يكي از خواهرانش به نام هما آشوري در اداره سوخنوت اسراييل ترك تابعيت ايران كرد و با نام «هماغان داداش» تابعيت اسراييل را پذيرفت. متاسفانه داريوش آشوري پس از انقلاب فرهنگي و عليرغم تصفيه دانشگاهها در سال 1361 به عنوان عضو هيئت علمي دانشگاه تهران به تدريس پرداخت ولي با اين حال اندكي بعد به خارج از كشور رفت و به عنوان معاون احسان يارشاطر بهايي و فراماسون، در عرصه تدوين دايره المعارف ايرانيكا (كه براي تحريف فرهنگ و تاريخ ايران توسط محافل صهيونيستي نوشته مي شود) فعال گرديد."

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۵
انتشار یافته: ۰
تختی انسان خوب و از جنس خود مردم بود. چرا در ایران سعی می کنیم یکی را فوق مقدس یا فوق ضعیف جلوه دهیم. او یک انسان بود با همه محدودیت های آن. بر ماست که با تکیه کردن بر نقاط قوت پرشمار او به نسلی که او را ندیده است آیین جوانمردی را آموزش دهیم ولی در این راه نباید با قدیس سازی مصنوعی او را دست نیافتنی کنیم.
با تختی هم بله. خیلی ملت باحالی هستیم. به هیچی رحم نمیکنیم. حتی قهرمانهامون رو به لجن میکشیم. فقط یک سوال دارم که چند تا از ما با زن وبچه اش اختلاف داره؟ چند تا به خاطر این اختلاف از اول انقلاب تا حالا رفته تو یک هتل خودش رو کشته؟ این سناریو از اول هم مسخره و ساختگی بود. مثل قتل ... . جرات دارید همش رو منتشر کنید
من این کتاب رو خریدم. من نمی دونم چرا اینها با احساسات مردم بازی می کنند. حتی اگر به فرض محال تختی خودکشی کرده باشه، چرا اینها به خودشون اجازه میدند، بدون سند یک کتاب برای خودکشی تختی چاپ کنند و ملتی که از اون یک اسطوره ساخته، به دوگانگی بکشند.
این سلطنت طلبان خیلی ... هستند. متاسفانه در داخل هم خودشون و افکارشون بدجوری رشد کردند.
البته که تختی اگر خودکشی هم نگرده بود به سرنوشت دیگر همفکران سیاسی خود در جبهه ملی دچار میشد
خیلی دیگه هاهم کشته شدند که اندازه تختی بودند و لی اسمی ازشون نیست. قبول ندارید، یک کم تاریخ رو دقیق تر بخویند.
با عرض سلام. چنانچه سندی دال بر دست داشتن حکومت کثیف پهلوی در قتل جهان پهلوان تختی دارید ارائه دهید.
جامع ورزش و كشتي كشور بايد از اين نشريه شكايت كرده و نويسنده را به پاي ميز محكمه بكشانند اينچنين به خود اجازه توهين به شخصيت هاي جهاني و ملي ندهند
مگه شما سند قطعی تری در اختیار دارین؟ شما یک فرضیه مطرح کردید مثل بقیه. چرا با خود خانواده آقای تختی مصاحبه نمی کنید؟ تا واقعیت روشن شود.
ملتی هستیم که دوست داریم قهرمانهایمان را مطابق میل خودمان بسازیم
البته در همان دوران مجله توفیق تیتر طنز و پر معنای "تختی را مردند" یا قریب به این مضمون را زد. که نشان از مشکوک بودن فوت تختی در همان زمان دارد.
اینجور که سلطنت طلبا تو این شبکه هاشون میگند، مخالفان شاه همه خودکشی کردند یا قاتل و جانی بودند، راهی جز کشتنشون نبوده و شاه به ناچار کشتشون. تختی هم میگند مثل بعضی های دیگه خودکشی کرده است! خیلی باحالند ملت رو... تصور کردند. حرف شما رو تایید می کنند می خواهند اون مرتیکه رو مبری کنند از این جنایات. همه می دونستند هرکی به شاه بگه نه، سرش رو بدنش زیادی میکنه.
شماها عادت کردید مرده پرستی کنید به خاوران هم سری بزنید شاید یکی از انها هم تختی بوده
من نمی دونم واقعا توی اون هتل چه اتفاقی افتاده، ولی به نظرم اگه تختی اونقدر آدم ضعیفی بود که به خاطر پول بخواد خودشو بکشه، خوب پیشنهاد مدیریت شهرداری و نمایندگی را قبول می کرد؛ به نظر عاقلانه تر از خودکشی می آید. منطقی نیست کسی که این پشنهادها را رد می کند اینقدر ضعیف باشد. به هر حال تختی در دوران زندگی خود جوانمردی بوده که رفتارهای اجتماعی او در خاطر مردمان آن زمان به یادگار مانده.
در مملکت ما توهین و افتراه به همه باب شده، بیایید حداقل حرمت درگذشتگان را حفظ کنیم.
(خواهشا این بار سانسور نکنید)
خداوكيلي بي خيال جهان پهلوان بشين.تختي در ذهن ما يك پهلوان.قهرمان واسوه مردانگي ست
مرگ بر جاسوس صهیونیست و سلطنت طلب زسو و مزدور.
با سلام به تمام خوانندگان این متن من خود یک کشتی گیر هستم که درخیلی از اصول جهان پهلوان بعنوان الگو و مراد من بوده وبا اینگونه فرافکنی ها نمی توان ذهنیت مردم را نسبت به جهان پهلوان تخریب کرد ... اما گفتن یک نکته خالی از لطف نیست که چرا هر وقت ما بخواهیم از تختی استفاده سیاسی یا جناحی بکنیم اما نخواهیم فکری به حال مزار و ارامگاه او بکنیم ای واقعا ان مکان ویا بهتر بگویم ان بیغوله در شان جهان پهلوان ما میباشد ؟!! روحش شاد و نامش تا ابد زنده باد
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی