یک اعدامی در بجنورد یک روز پس از اعدام به زندگی بازگشته و این پرسش را به میان کشیده که آیا باید دوباره اعدام شود یا خیر! افزون بر آن، پروندههای متعدد فسادی که علیه دولت قبل مطرح میشود، ماجرای هاشمی رفسنجانی و مداحان و مذاکرات هستهای دیگر مطالب مهم روزنامههای امروز هستند.
معمای پیچیده احتمال اعدام دوباره یک اعدامی
اعتماد در بررسی مفصل خود پیرامون رویداد عجیب بجنورد نوشته است: هیچ کس نمیداند مرد ۳۷ سالهای که به دلیل حمل یک کیلوگرم روانگردان شیشه در بجنورد به دار کشیده شد، در فاصله یک روزی که از اعلام مرگش تا بخار گرفتن کاور پلاستیکی جسدش بیجان بوده چه تجربهای کرده است. به جز این معما که «علیرضا» ۳۸ ساله چه تجربهای از اعدام خود داشته است معماهای دیگری در جامعه پیش روی مردم و متخصصان قرار گرفته است. معمای اول این است که در چنین شرایطی با محکوم چه باید کرد؟ قانون سکوت کرده و همین بر پیچیدگی این ماجرا افزوده است. معمای دوم پیش روی ناظران بیرونی است: مردم میگویند عمده اعتیاد کشور متوجه روانگردان شیشه است و کسی که یک کیلوگرم شیشه حمل میکرده زندگی چند نفر را میتوانست به مخاطره اندازد؟
این در حالی است که مجازات حمل مواد مخدر از جمله احکام ثانویه محسوب میشود که در منابع اسلامی به آن اشاره نشده است و حق الله و حق الناس نیست و موضوع به نظم و امنیت عمومی مربوط میشود. عدهای دیگر هم هستند که معمایی پیش رو ندارند. آنها صرفا میخواهند این مجازات سنگین دوباره تکرار نشود و حتی سازمانهای بین المللی را وادار کردهاند تا در این موضوع از دولت ایران بخواهند تا مجازات دوباره به اجرا درنیاید. اما به راستی این معما را چگونه باید حل کرد؟ در میان متخصصان نیز دو راه حل برای حل این معما مطرح شده است.
عدهای میگویند باید حکم دوباره به اجرا درآید و عدهای دیگر میگویند هدف مجازاتها در همه مکاتب کیفری و جرمشناسی به ویژه اسلام اصلاح مجرم است بنابراین شاید این مرتکب با تحمل آنچه در اجرای حکمش تجربه کرده به شدت متنبه شده باشد؟ برخی از مردمی که از این ماجرا با خبر شدهاند نیز یک فرض دیگر را طرح میکنند: اگر یک قاتل سریالی را در نظر بگیریم او جان عده بسیاری را ممکن است گرفته باشد اما یک قاچاقچی مواد مخدر خانوادههای بسیاری را تحت تاثیر قرار میدهد. کسانی که این فرض را مطرح میکنند به گفتههای «فرید براتی سده» مدیرکل درمان و پیشگیری از اعتیاد سازمان بهزیستی کشوراستناد میکنند که تابستان گذشته به فارس اعلام کرد «مصرف شیشه در کشور در حال افزایش است و رواج این نوع روانگردان بین افراد ۱۵ تا ۴۵ ساله بیشتر است».
اعتماد علاوه بر این توضیح، مجموعه مفصلی از دیدگاههای کارشناسی را نیز در این باره، مورد توجه قرار داده است. «اگر کارشناس پزشکی قانونی تأیید کند که پس از اجرای حکم فرد اعدامی از او سلب حیات شده و او پس از مرگ کامل به دلایل دیگری دوباره زنده شده است دیگر
اجرای مجدد حکم منتفی است»؛ این را «محمدعلی اسفنانی»، سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس که سالها در دادگستری استان اصفهان به فعالیت مشغول بوده میگوید.
عمادالدین باقی هم در بخشی از مطلبی با تیتر
«حق زنده ماندن و منع شرعی اعدام مجدد» نوشته: حتی با فرض دفاع از مجازات اعدام و در چارچوب همین قوانین و فتاوای موجود هم اعدام مجدد فردی که پس از اجرای حکم زنده مانده، خلاف شرع است. در مساله مورد بحث که اساسا مجازات اعدام در جرایم مواد مخدر برساخته نهاد حکومت است نه شرع و حق خصوصیای هم در کار نیست و به طور کلی میتوان آن را تعطیل کرد ولی وجود قاعده عام حق فرار از مجازات، حتی درباره مجازاتهای دیگر هم قابل تعمیم است. شگفت اینجاست که کسانی از اعدام مجدد علیرضا. م سخن میگویند که انتظار میرود دانش حقوقی اولیه و ضروری را داشته باشند.
این در حالی است که محمد عرفان قاضی دیوان عدالت اداری معتقد است که
زنده شدن اعدامی از موارد سقوط مجازات نیست. وی ادامه داده که به نظر بنده، کسانی که در زمینه اجرای مجدد حکم اعدام محکوم علیهای که به جرم قاچاق شیشه به اعدام محکوم شده بود اظهارنظر میکنند و معتقدند که نباید این حکم مجددا اجرا شود اطلاع چندانی از قوانین حاکم بر کشور ندارند. ما اصل قانونی بودن جرایم و مجازات را داریم. علاوه بر این تا زمانی که فردی محکوم به اعمال مجازات است به شرطی که قاضی، حکم وی را به شرط سقوط مجازات صادر نکرده باشد اجرای مجدد این حکم بلامانع است. زنده شدن فرد اعدامی پس از اجرای حکم جزو موارد سقوط مجازات نیست. در واقع وقتی فردی محکوم به مجازات سلب حیات است باید حکم او کامل اجرا شود مورد اخیر از این فرد سلب حیات نشده بنابراین حکم او کامل اجرا نشده است پس این حرف درستی نیست که بعضی عنوان میکنند نباید حکم این فرد دوباره اجرا شود. ضمن اینکه به نظر میرسد قاضی اجرای احکام و پزشکی قانونی در این زمینه قصور کردهاند و وظیفه خود را به درستی انجام ندادهاند.
بهمن کشاورز نیز بر این باور است،
«کسی که مرگ را تجربه کرده است باید زندگی کند». وی نوشته: با توجه به این که برای این محکوم به اعدام مجازات سالب حیات تعیین شده بود، در نظر اول چنین به نظر میرسد که تا مجازات اجرا نشده باشد در واقع حکم بلااجرا مانده، بنابراین اگر گفته شود محکوم علیه مجدد باید اعدام شود عین قانون بیان شده است.
اما در این میان فروض مختلفی مطرح است. اولا در اعدام با دار به لحاظ فشار ناگهانی و شدید در حنجره، معمولادر صورتی که اجرای حکم به نحوی متوقف شود فرد مورد بحث قادر به تکلم نخواهد بود و ممکن است این تخریب حنجره او را مادام العمر از گفتار محروم کند. ثانیا با توجه به اینکه نرسیدن خون به مغز در مدتی (حتی) کمتر از پنج دقیقه باعث ضایعات و اختلالات بسیار وسیع ذهنی و مغزی میشود. چنین فردی به اعدام ۱۲ دقیقه در فضا معلق بوده است و طناب دار بر گردنش فشار میآورده و قوه جاذبه نیز تمام وزن او را به پایین میکشیده علی القاعده باید از نظر مغزی و فکری دچار ضایعات برگشت ناپذیر شده باشد.
ثالثا، مواجه شدن با مرگ آن هم به این نحو و به عنوان مجرم محکوم به اعدام و لمس پدیده مرگ از نزدیک قاعدتا مشکلات و مسائل روانی غیرعضوی در شخص ایجاد میکند و این فرد از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین به نظر میرسد فردی که اینک حسب ادعا بعد از اعدام زنده مانده است چه از نظر عضوی و چه از نظر روانی و شخصیتی، وضعیتی که پیش از اجرای حکم داشته، فاقد است. بنابراین به نظر میرسد باید این فرد تحت معاینات دقیق قرار بگیرد تا روشن شود فعلادر چه وضعیتی از نظر جسمی و روانی قرار دارد چه بسا اوضاع روحی و دماغی او چنان باشد که به لحاظ فقدان شعور و مجنون بودن اجرای حکم ممکن نباشد.
جنبه دیگر قضیه که باید به آن نگریست این است که – صرف نظر از اینکه با مجازات اعدام موافق یا مخالف باشیم ـ رنج و تعب روانی و عصبی و نیز درد و رنجی که در نتیجه دار زدن بر فرد تحمیل میشود چیزی است جدا از خود مرگ و قابل چشم پوشی هم نیست، به عبارت دیگر مرد محکوم به اعدام مجموعهای از ترس و وحشت، فشار عصبی و درد را که مقدمه اجرای حکم است تحمل میکند و بالاخره از او سلب حیات میشود.
نخستین محرّم دولت روحانی چگونه خواهد گذشت؟ بازگشت سیاسی مداحان روزنامهها را به واکنش واداشته است. ابتکار در مطلبی در این باره نوشته: برخی از مداحان معروف کشور یک بار دیگر حضور خود در عرصه سیاسی کشور را با سخنانی تند و گاه رکیک اعلام کردند.
شانزده سال و چند ماه پیش در مراسم روز عاشورا، یک مداح معروف به ناگهان در میانه مرثیه سرایی خود گریزی به عرصه سیاست زد. سیاستی که آن روز گرفتار دوقطبی ناطق ـ خاتمی بود. این مداح معروف به ناگهان از کارناوالی گفت که در عصر عاشورا در خیابانهای تهران به نفع سید محمدخاتمی به شادی وپایکوبی پرداخته بودند. او آن روز مهم در تاریخ شیعه را به فرصتی برای کوبیدن رقیب نامزد مورد علاقه خود تبدیل کرد. اگرچه بعد معلوم شد که آن اتفاق ربطی به هواداران خاتمی نداشت، اما سبب شد تا این قشر که تا پیش از این مداحان هیاتهای مذهبی خوانده میشدند به مرجعی سیاسی برای خط و ربط دادن به جوانان و هیاتیها تبدیل شوند. حضور مداحان به صورت گسترده اما با بروز و ظهور محمود احمدینژاد در عرصه سیاسی کشور خود را بیشتر نشان داد. این چهره گمنام که با حمایت گسترده نیروهای اصولگرا توانست اولین گام مهم خود را بر پلههای ساختمان شهرداری تهران بگذارد، در همان ابتدا نشان داد که روی هیاتهای مذهبی شهر تهران حساب ویژهای باز کرده است. کمکهای شهرداری تهران به این هیاتها از جمله توجهانی بود که شهردار تهران از خود نشان داد.
اما با حضور محمود احمدینژاد در ساختمان ریاست جمهوری در ماه اول تابستان ۸۴ گویی مژده بهاری بود که به این مداحان داده شده بود. از آن پس بود که رابطه محمود احمدینژاد و برخی از مداحان سرشنان به رابطهای دو طرفه و سرشار از صمیمیت تبدیل شد. حضور حاج منصور ارضی یکی از این مداحان سرشناس در سفرهای استانی هیأت دولت به همراهی محمود احمدینژاد آغاز این اتحاد بود. از آن پس بود احمدینژاد نیز لازم میدید تا در هیاتهایی که با نام این مداحان همراه است حضور یابد و این رابطه را تکمیل کند. چهار سال اول ریاست جمهوری محمود احمدینژاد ماه عسل این مداحان بود. حاج منصور ارضی از حامیان سرسخت احمدینژاد و دولت وی بود و به هرکس که انتقادی از روش و منش و مدیریت احمدینژاد داشت چنان حمله میکرد که گویی از حرم اهل بیت (س) دفاع میکند. در این مسیر هم خاتمی و هاشمی هدف تندترین انتقادات بودند و هم قالیباف و رضایی. در دور دوم سفرهای استانی احمدینژاد مثل همیشه مثالی از دوره امام حسین (ع) زده و گفت: «به عمربنسعد گفتند که با قتل امام حسین (ع) به ملک ری نمیرسی، که با تمسخر پاسخ داده بود: اگر به گندمش نرسم، به جوی طویلهاش که خواهم رسید! بعضی ابنسعدهای دوران ما هم اینگونهاند و اگر به گندم ریاست جمهوری نرسیدند، به جوی شهرداری که رسیدهاند و این برایشان کافی است!»
دوران دوم ریاست جمهور محمود احمدینژاد، اما جنجالی آغاز شد که با حضور جنجالی برخی از مداحان سرشناس نیز همراه شد. جشن پیروزی محمود احمدینژاد در میان اعتراض هواداران نامزدهای رقیب در حالی در میدان ولیعصر (عج) برگزار شد که حاج سعید حدادیان در کنار وی به مداحی پرداخت و برای هواداران او دست تکان میداد. در حوادث پس از انتخابات هنوز هم محمود احمدینژاد محبوب این مداحان بود. در آن روزها که رئیس جمهور از سوی اصلاح طلبان هدف تندترین انتقادات بود حاج منصور ارضی با وجود مخالفت با برخی از رفتارهای وی صلاح میدید که همچنان از او حمایت کند. پس از مقاومت احمدینژاد در برابر حکم حکومتی رهبر انقلاب مبنی برعزل اسفندیار رحیم مشایی از معاون اولی او مورد انتقاد برخی از دوستان اصولگرای خود قرار گرفت. اما حاج منصور به گونهای ملایمتر برخورد کرد. او که در جلسه هفتگی زیارت عاشورا در حسینیه صنف لباس فروشها سخن میگفت، با اشاره به انتقادات علیه احمدینژاد به دلیل تأخیر در برکناری مشایی گفت: احمدینژاد نهایتا مرتکب مکروه شده اما برخی حرام انجام میدهند. این مداح مشهور گفت: بنده خود نیز به احمدینژاد در خصوص انتخاب مشایی انتقاد کردم، اما این حق رئیس جمهور است که همکاران خود را انتخاب کند. وی انتقادات به رئیس جمهور به خاطر استناد به قانون اساسی در نامهاش به رهبر معظم انقلاب را وارد ندانست و گفت: تاکید ایشان بر قانون اساسی در این نامه، با توجه به انتقاداتی که در زمینه عدم توجه به قانون مطرح میشود، به جا بوده است.
اما چندی بعد روند تحولات مربوط به دولت و شخص احمدینژاد به گونهای بود که منجر به رویارویی این متحدان چند ماه پیش گردید، به گونهای که در چهارسال دوم ریاست جمهوری محمود احمدینژاد انتقادات این مداحان به گونهای بود که از منتقدان اصلاح طلب او جلوتر زد و حتیگاه به سخنانی «ناسزا» گونه نیز منجر میشد.
از سوی دیگر نیز رئیس دولت و رئیس دفتر وی نیز گویی راهی به جز طرح شکایت به محاکم قضایی نمیدیدند. از آن به بعد تقریبا هیچ محرم و فاطمیهای نبود که مداحان معروف، لب به شکایت از رئیس جمهور و رئیس دفتر وی نگشایند و با کنایه از انتقادات تند و تیزشان از احمدینژاد نگویند. اینها نمونه معروفترین موضع گیریهای مداحان معروف در مقابل احمدینژاد و مشایی است: «آقای احمدینژاد با ارائه دیدگاههای خود درباره حجاب گزکی نابخشودنی به موافقان بدحجابی داد. (حاج منصور ـ ۲۵ خرداد ۸۹. صنف لباس فروشها» «من قبلا هم گفتهام تا این آقای مشایی هست من با آقای احمدینژاد نشست و برخاست نمیکنم؛ خوب این را بردار یک نفر دیگر را منصوب کن. یک وقتی یک نفر سرتاپایش سیاه است، آن وقت خال سیاهش به چشم نمیآید؛ یک وقت خال سیاه آدم را زیبا میکند اما اگر این خال تبدیل به لکه شد زشتی محسوب میشود؛ بنده اعلام میکنم آقای (...) برای دولت لکه ننگ و منحرف است». (سعید حدادیان. ۲۸ مرداد ۸۹) «از آقای احمدینژاد میخواهم همان طوری که میتوانند یک وزیر را در آن طرف دنیا بهراحتی عزل کنند، مانند حکم تحریم تنباکو، اقدامی انقلابی کرده و یک یادداشت بنویسند و بگویند: آقای مشائی خداحافظ». (۲۶آذر ۱۳۸۹. سعید حدادیان. مهدیه امام حسن) «فکر نکن با تو عقد اخوت بستهایم... فتنه دینی به سراغ احمدینژاد آمده و نگران دین او هستم. نمیدانم چرا احمدینژاد دیگر به هیات نمیآید؟ نمیگذارند بیاید هیات! و این یک بیماری است». (حاج منصور ارضی. ۲۹ فروردین ۹۰) «از دفتر رئیس جمهور سخنانی شنیده میشود که اصلا در شأن رئیس جمهور نیست. این موجود در دولت عین... است و باید فکری به حالش کرد. اگر پیرامون این شخص عمل مناسبی صورت نگیرد من خودم درستش میکنم!» (حاج منصور ارضی. مراسم احیا مسجد ارک) «از احمدینژاد توقع نداشتم که زحمتهای زیادی کشیده و بسیار پرکار بوده ولی از مشایی حمایت کند... چرا احمدینژاد به انتقاد علما و مراجع و شخصیتهای اصولگرا در خصوص مشایی توجهی نمیکند... خدایا اگر مشایی استعفاء نمیدهد و یا احمدینژاد او را برکنار نمیکند، سریعتر او را به بهشت ببر، البته با توجه به مهم بودن حق الناس جای او ته جهنم است... آقای احمدینژاد تا از بهشت حزب الله اخراج نشدی سریعتر دور مشایی را خط بکش... چرا حرفها و تفکرات نهضت آزادی و سازمان مجاهدین خلق از اطرافیان رئیس جمهور شنیده میشود». (حدادیان فاطمیه اول. سال ۹۰) «فعلا قایمش کردن، پیداش کنن بچهها میکشنش. فعلا تو هزاران حصار قرار گرفته این یهودی امت. گفتمم هر کی بکشتش پولشو من میدم... اینها {تیم احمدینژاد} دارند برای دوسال دیگر برای ریاست جمهوری کار میکنند، تا رای اراذل و اوباش را جمع کنند و این آرزو را به گور میبرند». (حاج منصور ارضی. شهریور سال ۹۰)
پس از انتخابات خرداد۹۲ گویی زمانی طول کشید تا نسبت افراد و گروههای پیروز آن با اردوگاه اصولگرایی مشخص شود. زمان زیادی نمیگذرد که اصولگرایان دست از ادعای مالکیت بر دولت تدبیر و امید برداشتهاند و به نظر میرسد که مداحان ـ که بدون تردید نزدیکی بیشتری به اصولگرایان دارند ـ نیز رویکرد خود را برگزیدهاند. آنان در چند روز گذشته که آیینهای مربوط به عید قربان و دعای عرفه برگزار شد، فرصت را غنیمت شمردند تا بازگشتی دوباره به عرصه سیاسی داشته باشند. اما این بار آن چنان که دربرخورد با دولت احمدینژاد مواضع متضادی از خود نشان دادهاند، به نظر میرسد که در برابر دولت روحانی و برخی دیگر از چهرههای مشهور، تردیدی از خود نشان نمیدهند. در روزهای گذشته دو مداح معروف کشور یک بار دیگر خبرساز شدند. ابتدا حاج منصور ارضی در سخنانی توهین آمیز نسبت به برخی از مواضع اخیر آیت الله هاشمی رفسنجانی واکنش نشان داد. به گزارش «انتخاب» منصور ارضی در این مراسم که در حسینیه صنف لباس فروشها برگزار شد، با اشاره به خاطره آیت الله هاشمی در مورد شعار «مرگ بر آمریکا»، گفت: انشاءالله خداوند مرگ او را برساند!
ارضی تصریح کرد: این فرد اظهارات نادرستی درباره حذف شعار مرگ بر آمریکا میکنند و عدهای از اطرافیان پول پرست و بیغیرتش از او حمایت میکنند. پس از وی حاج سعید حدادیان نیز در روز عید قربان نسبت به دولت و مجلس هشدارهایی مطرح کرد. به گزارش «انتخاب»، سعید حدادیان در میانهٔ دعای عرفه و راز و نیاز با پروردگار، مواضع سیاسی اتخاذ کرد و با اشاره به امکان معرفی دکتر توفیقی به مجلس به عنوان وزیر علوم گفت: به آقای روحانی تذکر میدهم که اگر افراد فتنه گر را معرفی نمایید دودش به چشم خودتان میرود. بنا بر این گزارش، حدادیان همچنین مجلس را تهدید کرده و گفته که «نمایندگان اگر این فرد را تأیید کنند نان در شراب زدهاند و خوردهاند. با توجه به فرارسیدن ماه محرم به نظر میرسد که باید در انتظار کنشها واکنشهای سیاسی این مداحان در هیاتهای عزاداری امام حسین (ع) بود. اولین محرم دولت روحانی میتواند بیانگر برخورد این قشر در ۴سال و یا ۸ سال آینده باشد.
روز حمله هماهنگ به دولت متهم به فسادچندین روزنامه امروز هماهنگ به موضوع فساد در دولت پیشین پرداختهاند. در حالی که روزنامه
آرمان مطالب مفصلی در مورد رانتخواری دارد،
قانون نیز در گفتوگو با داود احمدینژاد و در مطلبی با تیتر «افشاگری میلیاردی داود علیه محمود» مدعی شده که هزاران دزدی از بیتالمال در زمان احمدینژاد رخ داد که هنوز رو نشده است.
شرق هم از زبان مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم مدعی شده که چهار گونی چک وصولنشده کشف شد. این روزنامه نوشته که «شهریار مشیری» بیست روزی بیشتر نیست که به عنوان مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم انتخاب شده است. با این حال پی بردن به حقایق تلخ در این منطقه که او از آن با عنوان «سوءجریانها» یاد میکند، بهقدری مدیر تازهوارد را پشیمان کرده که در اولین نشست خود در شورای اداری این شهرستان به صراحت میگوید: «اگر میدانستم که اوضاع سازمان منطقه آزاد قشم چنین است، هرگز این مسئولیت را نمیپذیرفتم». کشف چهار گونی چک وصولنشده و دریافت وامهای کلان با ترفند از شبکه بانکی در این منطقه بعد از ۲۰روز کار شبانهروزی تنها گوشهای از مفاسد اقتصادی است که حالا برملا میشود اما نکته مهمتر این است که گویا سالها کسی پا به این شورا نگذاشته بود تا به این حقایق دست پیدا کند. آنگونه که «ایرنا» نوشته، مسوولان برای اولینبار شاهد حضور مدیریت منطقه آزاد قشم در شورای اداری در مقایسه با سنوات قبل بودهاند و همین عامل در کنار کار شبانهروزی تیم جدید منجر به کشف سوءاستفادههایی شده که به گفته مشیری این مسایل به مقامات قضایی ارجاع داده میشود تا کار بررسی و عدالت در مورد آنها اجرا شود.
اعتماد همین موضوع را با تیتر «غارت در قشم» مورد توجه قرار داده ولی گونیهای چک را شش عدد اعلام کرده است. مدیر عامل جدیدمنطقه آزاد قشم در گفتوگو با «اعتماد» از فسادهای بزرگ اقتصادی خبر داد: بخشی از این فسادها شامل سرقت ۶ فروند کشتی و کشف ۶گونی چک وصول نشده است
تیم مدیریتی جدید مستقر در سازمان منطقه آزاد قشم که خود را مصمم به بررسی کارشناسی شرایط این منطقه میدانست، در ارزیابیهای خود از کشف مستنداتی دال بر اعمال تخلفات اقتصادی گسترده در این منطقه خبر داد. بخش عمده این تخلفات در قالب واگذاری زمینهای منطقه به افرادی مشخص بوده که از بعد مالی حجمی وسیع را شامل میشود. مدیرعامل جدید سازمان منطقه آزاد قشم که از زمان تصدی وی بر این سازمان بیش از سه هفته نمیگذرد از کشف فساد و تخلفات گسترده اقتصادی در دل این جزیره خبر داد: تخلفاتی که توسط جریانهای مشخص در طول دوره مدیریتهای قبلی در سازمان این منطقه آزاد صورت گرفته است. شهریار مشیری که به گفته خود از زمان حضورش در این منطقه با همراهی یک تیم کارشناسی از تهران و بندرعباس، به مستنداتی مبنی بر فساد اقتصادی در این منطقه دست یافته است، در توضیح تخلفات کشف شده به «اعتماد» میگوید: در واقع طی سالهای اخیر در این منطقه یک مافیای سردرگم اقتصادی شکل گرفته که به صورت گسترده به غارت اموال منطقه پرداخته است.
طبق برآوردهای صورت گرفته اوج این تخلفات مربوط به دوره ماقبل از مدیریت پیشین منطقه قشم بوده است. وی توضیح میدهد: غالب تخلفات در حوزه خرید و فروش زمینهای منطقه بوده است. براین اساس بخش وسیعی از اراضی این جزیره با زد و بند و بستن قراردادهای ترکمنچای به صورت تقسیطی به افرادی فروخته شده اما در ازای آن پولی به حساب سازمان منطقه آزاد واریز نشده است. مشیری با تاکید بر اینکه متن این قراردادها بسیار هوشمندانه منعقد شده است، افزود: افرادی را که زمین به نام آنها واگذار شده، شناسایی کردیم اما برآوردها بر آن است که مالکان واقعی این افراد نبوده و اشخاص دیگری هستند که به دنبال شناسایی آنها هستیم. ما پرونده این تخلفات را پس از پیگیری گسترده به دبیرخانه شورایعالی مناطق آزاد ارسال میکنیم تا آنها از طریق قوه قضاییه آن را پیگیری کنند.