بازدید 4900

ارشاد، پدري است كه فرزندانش هميشه گلايه دارند

معاون هنري وزارت فرهنگ و ارشاد
کد خبر: ۲۷۷۷۷۱
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۹ 10 October 2012
حميد شاه‌آبادي معاون هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي هميشه خنداني كه يك تسبيح فيروزه‌اي رنگ در دست دارد و با مهرباني از من استقبال مي‌كند، ابدا هم به رويم نمي‌آورد كه دير رسيده‌ام.

وقتي عكاس از او مي‌خواهد هنگام صحبت كمي دست‌هايش را بيشتر تكان دهد تا بتواند عكس‌هاي بهتري بگيرد، مي‌خندد و مي‌گويد: آقا ما رييس تئاتر كشور هستيم اما بازيگر خوبي نيستيم.

از همان ابتدا مي‌گويم كه آمده‌ام درباره كنسرت‌هاييكه لغو مي‌شود حرف بزنم، درباره تئاترهايي كه مجوز اجرا مي‌گيرند و بعد جلوي اجرايشان گرفته مي‌شود و ... همه گلايه‌ها، انتقادات و اعتراضات را طرح مي‌كنم اما در پايان حرف‌هايم اين را هم مي‌گويم كه مي‌دانم مهمان كم‌حاشيه‌ترين معاونت وزارت ارشاد شده‌ام، چون معاونت هنري در مقايسه با معاونت فرهنگي و سازمان سينمايي از آرامش نسبي برخوردار است. شاه‌آبادي هم با لبخند مي‌گويد: خب لغو برخي برنامه‌ها را هم پس بگذاريد به‌عنوان نمك كار اين معاونت!

در اين گفت‌وگو همچنين درباره عملكرد شاه‌آبادي در تئاتر استان‌ها مفصل حرف زديم. او از اين گفت كه عده‌اي سال‌ها توان و بودجه تئاتر را مي‌بلعيده‌اند و بقيه گروه‌ها بي‌نصيب مي‌مانده‌اند.

خلاصه اين‌كه شاه‌آبادي به گفته خودش در حال انجام كارهاي زيربنايي است و نتيجه آنها را گذر زمان مشخص مي‌كند.

حال مي‌ماند اين‌كه آيندگان تئاتر، موسيقي و هنرهاي تجسمي درباره عملكرد او چه نظري داشته باشند و چگونه قضاوتش كنند.

بگذاريد مصاحبه را با طرح موضوعي شروع كنيم كه فكر مي‌كنم بسياري از مردم و هنرمندان را آزرده خاطر كرده است. چند ماه پيش كنسرت شهرداد روحاني در استان كرمان لغو شد. همه بررسي‌ها به اينجا رسيد كه گويا اجراي او براي شرايط فرهنگي استان مناسب نيست. كمي بعدتر كنسرت گروه موسيقي شهنازي به سرپرستي مرتضي نوربخش وداريوش پيرنياكان هم در اين استان لغو شد. آن هم به دليل اين‌كه سالن را براي اجراي برنامه ديگري نياز داشته‌اند! چندي پيش هم برگزاري كنسرت محمدرضا لطفي در دو شهر شمالي كشورمان با مشكل روبه‌رو شد و در نهايت برگزار نشد. دليل اين اتفاقات پي در پي چيست؟

فكر مي‌كنم تا حد زيادي مساله برمي‌گردد به اطلاع‌رساني نامناسب. در ميان گروه‌هايي كه شما مثال زديد مواردي هم وجود داشته كه به علت ناهماهنگي‌هاي بين اعضاي گروه برنامه لغو شده است كه كنسرت آقاي روحاني يكي از همين برنامه‌ها بود و لغو كنسرت از سوي ما نبود. اگر ما با ايشان مشكل داشتيم نمي‌گذاشتيم در برنامه‌هايي كه در سطح ملي برگزار مي‌شود حضور پيدا كند اما همان طور كه مي‌بينيد از وجود ايشان به‌عنوان يكي از بزرگان موسيقي در برنامه‌هاي مختلف بهره برده‌ايم و هيچ محدوديتي براي ايشان از جانب ما اعمال نشده است. همين‌طور براي اجراي آقاي لطفي هم ما محدوديتي ايجاد نكرده‌ايم. ايشان چهره شناخته‌شده‌اي هستند و سبك موسيقي ايشان دقيقا همان سبكي است كه ما هميشه به دنبال حمايت از آن بوده‌ايم.

پس دليل لغوهاي پياپي كه مي‌شنويم، چيست؟

در موارد زيادي، گروه‌ها هنوز مجوز رسمي اجرا نگرفته‌اند موضوع برگزاري كنسرتشان را خبري مي‌كنند. همين كه با اعضاي گروهشان هماهنگ شوند كار را تمام شده مي‌بينند و فكر مي‌كنند بايد موضوع را به رسانه‌ها اعلام كنند. خب اين امكان وجود دارد كه با برگزاري كنسرتشان موافقت نشود و ماجرا طوري به نظر برسد كه معاونت هنري برخورد نادرستي داشته است، در حالي كه گروه مورد نظر مراحل قانوني كار را طي نكرده و چنين جوي را ايجاد كرده است.

اما با اين حال اگر منظورتان لغو كنسرت در شهرستان‌هاست باز هم تاكيد مي‌كنم ضرورت ندارد هر كاري كه در تهران مجوز اجرا مي‌گيرد در ديگر استان‌ها هم مجوز داشته باشد. يعني ما بخشنامه نمي‌كنيم كه حتما يك كاري مي‌تواند اجرا شود يا نه. استان معيارهاي خاص خودش را دارد كه البته كاملا هم قانوني است. ما چيزي به عنوان شوراي فرهنگ عمومي استان‌ها داريم كه مي‌تواند با توجه به فضاي عمومي استان تصميم بگيرد.

يك مدير كل اداره ارشاد در استان كه قطعا دلش مي‌خواهد به درخواست‌ها پاسخ مثبت بدهد و موجب شادي و هيجان سالم در دايره مديريت خود شود، بلافاصله شروع مي‌كند استعلام‌هاي تهران و درون استاني‌اش را مي‌گيرد. در مورد برنامه‌هاي لغو شده هم اين را بگويم كه موارد را مصداقي دنبال مي‌كنم، ضمن اين‌كه به مديران خودمان هم تذكر‌هايي داده‌ايم.

مثلا آيا شما برگزاري كنسرت موسيقي پاپ در شهرستان‌ها را تهديدي عليه موسيقي بومي مي‌دانيد؟

هر استاني كشش فرهنگي خودش را دارد. ما هم توصيه نمي‌كنيم يك خواننده پاپ به يك شهر كوچك برود و برنامه اجرا كند و بليت با قيمت كلان بفروشد و ما كه مسئول صيانت از حفظ موسيقي اصيلمان هستيم پول مردم مستضعف شهرستان را به جيب فلان خواننده بريزيم. البته اين موارد سياست ما نيست اما اگر يك استان بخواهد كنسرت موسيقي پاپ برگزار كند ما مخالفتي نمي‌كنيم. اين را هم بگويم در موارد زيادي مشكلات درون‌گروهي از برگزاري يك كنسرت جلوگيري مي‌كند، اما گويي اين مسائل خيلي راحت به ارشاد مي‌چسبد و براحتي فضا را به اين سمت سوق مي‌دهند كه ارشاد نگذاشته برنامه اجرا شود.

ببينيد در مواردي حرف شما را مي‌پذيرم. به عنوان نمونه لغو كنسرت نويد دهقان در همدان اتفاقي بود كه از سوي رسانه‌ها با عنوان همكاري نكردن ارشاد اعلام شد، اما من با اين خواننده تماس گرفتم و ايشان گفت مشكل با برگزاركننده بوده و ارشاد استان بيش از حد تصورش با او همكاري داشته است. اما طبعا همه موارد اينطور نيست.

فكر مي‌كنم اين فضاها نيازمند رعايت اخلاق است، چون در اين صورت فضا براي فرافكني‌هاي برخي بسته مي‌شود. نمي‌گويم كاركنان وزارت ارشاد معصوم هستند، ممكن است اشتباه و تخلفي هم انجام شود ولي از جانب هنرمندان هم ناهماهنگي‌هايي پيش مي‌آيد كه موجب مي‌شود كارهاي خودشان با تعويق يا شرايط نامناسبي روبه‌رو شود.

موضعگيري‌هاي شما در برابر عملكرد استان‌ها براي اجراي كنسرت‌هاي موسيقي چگونه است؟

استان فضاي بومي خود را در نظر مي‌گيرد و بعد در صورت موافقت با اجراي يك برنامه درخواست خود را براي ما مي‌فرستد. ما هميشه به مراكز استاني تاكيد كرده‌ايم اجراي اين برنامه‌ها نبايد موجب شود كه از موسيقي بومي خود غافل شوند، چون در صورت بروز اين اتفاق ذائقه مردم و سبد شنيداري استان تغيير مي‌كند و مردم ارتباطشان را با موسيقي بومي خود از دست مي‌دهند. نبايد بگذاريم يك نوع موسيقي پاپ زبان موسيقايي مردم شود. بايد موسيقي سنتي و بومي را هم حفظ كنيم.

پس شما موافقت و مخالفت خاصي با اجرا يا عدم اجراي برنامه‌اي نداريد؟

ما معمولا با هر چه استان‌ها موافقت كنند موافقت مي‌كنيم، اما بالاخره استان‌ها محدوديت سليقه‌اي دارند و اين طبيعي است. اگر قرار بود همه جا مثل هم برخورد شود ربات‌ها را به عنوان مدير استاني انتخاب مي‌كرديم! چون انسان‌ها تفاوت نظر و همچنين تفكر دارند و بالاخره با مواردي موافقت و مخالفت مي‌كنند.

بگذاريد سوالم را به شكل ديگري مطرح كنم. مردم شهرستان هم حق دارند در يك كنسرت شركت كنند، برخي هم براي حضور در كنسرت‌ها اين همه راه را به تهران مي‌آيند. مثلا اجراي احسان خواجه اميري را حق دارند ببينند و خودشان تصميم بگيرند. صداي او از راديو و تلويزيون مرتب پخش مي‌شود. آلبوم‌هاي موسيقي‌اش فروش مي‌رود. آن وقت همين خواننده نمي‌تواند بدون مشكل كنسرتي را در استان‌ها برگزار كند. خيلي‌ها مي‌گويند مراكز استاني وزارت ارشاد ملوك الطوايفي شده‌اند. هر تصميمي كه بخواهند مي‌گيرند. خب اين اتفاق خوبي نيست و به نوعي بي‌احترامي به مردم و هنرمندان است.

ببينيد يك شابلون وجود ندارد كه ما بتوانيم همه استان‌ها را درون آن بگذاريم و يكسان عمل كنيم. اين حرف اشتباه است. اگر اينطور بود كه ما اداره‌هاي ارشاد در استان‌ها را جمع مي‌كرديم و خودمان از تهران همه چيز را اداره مي‌كرديم. ما در كشوري زندگي مي‌كنيم كه تفاوت فرهنگي فراواني دارد و مديريت خاص خود را مي‌طلبد.

ببينيد من تفاوت‌هاي فرهنگي را مي‌پذيرم، اين حرف شما كاملا منطقي است مشكل اينجاست كه اداره‌هاي ارشاد دارند مردم را از تجربه موسيقي‌هاي مختلف محروم مي‌كنند.

مديركل ارشاد استاني كارش خيلي سخت است چون به همان اندازه كه تابع تصميمات ماست، تابع تصميمات مديران استاني هم هست. نمونه‌اش شوراي فرهنگ عمومي كه مسئول آن امام جمعه استان است و قانونا اختياراتي دارد و مي‌تواند فضاي قانوني منطقه را ترسيم كند. بنابراين مديركل ارشاد استان بايد فاكتورهاي ارشاد و همچنين شوراي فرهنگ عمومي را در نظر بگيرد و سپس با توجه به شرايط عمومي استان تصميم‌گيري درست را انجام دهد.

برگرديم به مساله فرهنگي استان‌ها. يعني به هيچ روي نمي‌توانيم برنامه‌ريزي داشته باشيم تا كنسرت‌هاي موسيقي كه طبعا مجاز هستند و تائيد وزارت ارشاد را دارند يا گروه‌هاي تئاتري بتوانند براحتي و بدون بروز مشكل اجراهايي در استان‌ها داشته باشند؟

ببينيد در استان‌ها نسبت به تهران با اختلاف سليقه مواجه هستيم. ما مجبوريم همه را در نظر بگيريم و حتي اگر عده زيادي اهل كنسرت و تئاتر هم نباشند عقايد را در نظر گرفته و حساسيت هايشان را رعايت كنيم.

به تنوع اقوام ايراني نگاه كنيد. از پوشش و گويش و خوراكشان با هم متفاوت است تا ساير موارد. با تاكيد مي‌گويم هر نگاهي كه بخواهد يك شابلون بگذارد و يكسان‌سازي فرهنگي كند، فرهنگ ايران را نمي‌شناسد. هر كسي كه بخواهد براي همه مردم يك نسخه را بپيچد به‌نظرم دچار ماجراي كلاه پهلوي شده است كه مي‌گفتند ترك و كرد و لر و بلوچ، همه بايد آن را بگذارند سرشان!

بگذاريد تا سر موضوع لغوها هستيم درباره تئاتر خشكسالي و دروغ هم حرف بزنيم. اين اتفاق خيلي بدي است كه مديران ارشاد يك استان اعلام كنند بازيگران نيامده‌اند. بازيگران هم بروند جلوي در سالن و عكس بگيرند و روي شبكه‌هاي اجتماعي بگذارند. فارغ از هر نگاهي اين موضوع مي‌تواند مردم را نسبت به مديران استاني بدبين كند.

اين نمايش زماني كه در تهران هم برگزار مي‌شد با مشكلاتي مواجه بود. نمي‌خواهم خيلي به اين مساله بپردازم، چون بايد ابتدا مساله بطور كامل با مديران اين استان مطرح شود و سپس حرفي درباره اين موضوع زده شود. اما مطمئن باشيد مركز هنرهاي نمايشي اين موضوع را بررسي مي‌كند و نتيجه را به من اعلام مي‌كند. نسبت به اين نمايش حرف كلي وجود دارد، حتي آنچه اجرا شد مطابقت با مجوز صادر شده نداشت، مجوز را گشاده‌دستانه داده بوديم، اما باز هم رعايت نشد و بخش‌هايي از اين تئاتر با شاخص‌هاي فرهنگي ما همخواني ندارد، تا حدي كه مي‌توانم بگويم از تائيد فرهنگ اخلاقي جامعه به دور است، هيچ ابايي ندارم و اين را به صراحت مي‌گويم.

ما در فضاي تئاتر با دو مساله روبه‌رو هستيم؛ يكي زنده بودن فضاي تئاتر و ديگري حركت برخي هنرمندان روي مرزهاي خاص؛ آن هم به شيوه هوشمندانه‌اي كه هر مخاطبي مي‌تواند برداشت خود را از آن داشته باشد. هر دو اين اتفاق‌ها مي‌تواند بحران‌زا باشد و مسائل زيادي را پيش بياورد. ما در تئاتر خشكسالي و دروغ با اين مسائل هم مواجه بوديم.

آيا برنامه خاصي نداريد براي اين‌كه مسائل مربوط به اجراي تئاتر و كنسرت‌هاي موسيقي شفاف‌تر شوند؟ يا استان‌ها كمي بازتر عمل كنند؟

ببينيد ما اصراري نداريم استان‌ها بازتر يا حتي بسته‌تر برخورد كنند، در ارزيابي و نظارت ما سند بالادستي به‌عنوان شوراي عالي انقلاب فرهنگي داريم كه محدوده‌ها را مشخص كرده و سال‌هاست تغييري هم نكرده است. اما ما به‌دنبال ايجاد آيين‌نامه براي لغو كمتر و شفاف شدن كار در استان‌ها بوديم كه با توجه به تغييرات مديران به بار ننشسته بود. هم اكنون در حال كار روي اين موضوع هستيم تا اجزاي بحث را روشن كرده و آن را براي اجرايي شدن در استان‌ها آماده كنيم. اين شيوه‌نامه از شيوه‌نامه‌هاي زيرشاخه‌اي براي مصوبات شوراي فرهنگ عمومي خواهد بود و گمان مي‌كنم تا پايان سال بتوانيم آن را آماده كنيم؛ اما باز هم تاكيد مي‌كنم هر اثري در هر استاني شرايط يكسان ندارد و سند بالادستي خود را تغيير نمي‌دهد و اين شيوه‌نامه هم قرار است يك همدلي ايجاد كند تا كمتر شاهد لغو برنامه‌هاي فرهنگي در استان‌ها باشيم. با جابه‌جايي مديران كل، اختلاف ميزان سليقه‌ها هم تغيير مي‌كند و مشكلاتي پيش مي‌آيد كه با اين شيوه‌نامه مي‌تواند كمتر شود؛ چون بالاخره ارشاد بايد نقش پدري داشته باشد و در پي كم كردن اختلاف ديدگاه‌ها باشد و هرقدر هم سعي كنيم باز هم همه اعتراضات سمت ما مي‌آيد و هميشه همه اين فرزندان به پدر خود گلايه دارند. تحت هر شرايطي....

بله. اما با اين حال فكر مي‌كنم در شرايط فعلي بتوانم بگويم مهمان امن‌ترين معاونت وزارت ارشاد هستم.

(با خنده) بالاخره اينجا هم اگر لغو چند برنامه و گلايه‌هاي تئاتري‌ها نباشد كه ديگر خيلي بي‌نمك مي‌شود. اما باور كنيد كار ما هم خيلي سخت است. وزارت ارشاد پدر فرهنگي جامعه است و بايد نهادهاي هنري و فرهنگي را هدايت كند و هنرمندان را هم راضي نگه دارد. از طرف ديگر بايد به همه آنچه در قانون تصريح شده توجه كند و خود را مكلف به اجراي قوانين نظام بداند.

يكي از اتفاقاتي كه در عرصه تئاتر حرف و حديث‌هاي فراواني با خود داشته و دارد، موضوع عملكرد شوراي حمايت در تئاتر است. قطعا خودتان هم اين حرف‌ها را شنيده‌ايد. تا چه حد به هنرمندان تئاتر حق مي‌دهيد و اعتراضاتشان را قبول داريد؟

همه انتظار دارند تئاترشان حمايت شود و كارشان را در تئاترشهر روي صحنه ببرند، آن مقداري هم كه دلشان مي‌خواهد بودجه دريافت كنند، طبيعتا چنين چيزي امكان‌پذير نيست. قبل از اين‌كه من به معاونت هنري بيايم، هيچ شاخصي براي اعطاي حمايت به يك تئاتر وجود نداشت و مديركل به تنهايي تصميم مي‌گرفت كه يك اثر كي و كجا روي صحنه برود. وقتي مديركل موافقتش را اعلام مي‌كرد يك شوراي ساخت بود كه ادامه مراحل را براي اجراي كار انجام مي‌داد. مثلا كار يك هنرمند پيشكسوت به شوراي ساخت مي‌رفت و بودجه‌اش را براي اجرا مي‌گرفت، اين شورا هم يك خط آيين‌نامه نداشته است. در آخرين روزهاي دولت نهم هم كه آقاي صفار هرندي حضور نداشتند و آقاي ايماني خوشخو بيمار بوده‌اند يك تعرفه‌اي هم اعمال شده كه ما هم آن را پذيرفتيم و گفتيم حق تئاتر و تئاتري‌ها بيش از اينهاست. اين كارها شش ماه اول دوره دولت دهم انجام مي‌شده و مدير كل شخصا تصميم مي‌گرفته است. از طرفي هيچ رابطه‌اي بين ميزان اقبال مردم و فروش اثر نبوده است. من اين رويه را قبول نداشتم و تصميم گرفتم كار را از تصميم‌گيري فردي خارج كنم و شوراي حمايت را شكل دادم.

هر اعتراضي كه هست به خاطر اين است كه ما صد هزار تئاتري داريم كه سطح‌بندي قانوني تعريف‌شده‌اي ندارند و توقعات بالايي دارند، به محض اين‌كه يك كار در تئاترشهر اجرا شود، همه مي‌گويند كار من كه بهتر از كار او بود. اگر همين حالا جدول سال 90 را بگذاريد جلوي پيشكسوت‌ها كه اغلب اجرا‌هايي هم در تئاترشهر داشته‌اند با ديدن ليست اعتراض‌هايي خواهند داشت.

ما سال گذشته تئاتر يك پيشكسوت را داشته‌ايم كه سالن اصلي تئاترشهر در اختيارش قرار گرفته و صد ميليون هم بودجه دريافت كرده است اما تعداد كساني كه كارش را ديده‌اند كمتر بوده از كساني كه در لابي تئاترشهر بوده‌اند و براي ديدن كاري آمده بودند كه هيچ حمايتي هم نداشته و حتي ما 20 درصد از مبلغ بليت را هم از آنها دريافت كرده بوديم.

نياز اصلي تئاتر ايران در شرايط فعلي از نگاه شما چيست؟

ما بايد به جايگاهي برسيم كه گروه به معناي واقعي در ايران شكل بگيرد و تعريف علمي داشته باشد تا بتواند مطالبات خود را بيان كند. ترديد ندارم مسيري كه مي‌رويم درست است و تا وقتي كه گروه نداشته باشيم همه چيز شوخي است. اين كار را از شهرستان‌ها شروع كرده‌ايم، گروه هم تهران و شهرستان نمي‌شناسد. حرفه‌اي و غيرحرفه‌اي نمي‌شناسد. بايد ابتدا شكل بگيرد تا به بقيه موارد برسيم.

ساماندهي گروه‌ها هم اكنون در چه مرحله‌اي است؟

دنبال اين بوديم كه سال 90 گروه‌هاي شهرستاني را ساماندهي كنيم و سال 91 هم تهران را. اما كار آنقدر عظيم است و منابع مالي ما آنقدر محدود كه هنوز نتوانستيم شهرستان‌ها را هم ساماندهي كنيم چه رسد به تهران.

نمي شود تئاتر حالا را مقايسه كرد با زمان قبل از انقلاب كه مثلا 16 گروه تئاتر در تهران فعال بودند وهمه هم حقوق بگير و كارمند وزارت ارشاد بودند. در حال حاضر دست‌كم سالي 700 تا 1000 فارغ‌التحصيل رشته تئاتر داريم و هر چه مي‌گوييم بازار كار براي اين افراد وجود ندارد، صدايمان به جايي نمي‌رسد.

فكر مي‌كنيد با ساماندهي گروه‌ها اعتراضات هنرمندان كمتر شود؟

ببينيد ما حدود 50 گروه حرفه‌اي تئاتر داريم كه به اعتقاد من امكانات تئاتر را در اين سال‌ها بلعيده‌اند. البته حق داشتند و نمي‌گويم چيز زيادي گرفته‌اند، اما به هر صورت امكانات تئاتر محدود بوده و اين گروه‌ها آن را بلعيده‌اند. همه ديگران هم طفيلي اين فضا بوده‌اند. هر زماني كه بخواهيم اين موضع را اصلاح كنيم با واكنش روبه‌رو خواهيم بود. براي شروع اين كار اگر آدم خوبي باشيد، عدالت به خرج مي‌دهيد، اگر هم مثل من آدم بدي باشيد، مي‌گوييد خيلي خب آن 50 گروه و بودجه شان كارشان را ادامه دهند، بودجه‌هايي كه اضافه مي‌شود را به ديگر گروه‌ها اختصاص دهيم. براي انجام همين كار تاكنون به 700 گروه تئاتري كمك كرده‌ايم. اين فعاليت در طول دوره تئاتر كشور بي‌سابقه بوده است. ما در سال 4000 عنوان نمايش با 60 هزار اجرا را روي صحنه مي‌بريم كه از اين تعداد 50 نمايش در تئاترشهر روي صحنه مي‌روند و 3950 تئاتردر ديگر نقاط كشور. آن وقت بودجه اين 3950 تئاتر با همان 50 تئاتر برابري مي‌كند. همه اين كارها را انجام مي‌دهيم كه عدالت تئاتري با يك معيار بين همه تقسيم شود.

درباره اعتراضات هم بگذاريد با صراحت بگويم من فكر مي‌كنم رسانه‌ها صداي همه گروه‌هاي تئاتري كشور را نمي‌شنوند و تنها صداي همان افراد محدود را مي‌شنوند، ما هم مرعوب همين گروه‌ها هستيم و مدام داريم ملاحظه مي‌كنيم. باور كنيد همين گروه‌ها اگر بهترين سالن را بگيرند، بي‌فايده است و معترضند، فقط مي‌خواهند بروند تئاترشهر اجرا داشته باشند. افراد منصف همين گروه‌ها هم قبول دارند اعتراضاتي كه شنيده مي‌شود متعلق به جمعيت انبوه تئاتر نيست.

تغييرات بودجه تئاتر در زمان حضور شما در معاونت هنري چقدر بوده است؟

ما منبع محدودي به اسم دولت داريم و مدام هم به آن فشار آورده‌ايم و با اين‌كه بودجه تئاتر بيش از دو برابر افزايش داشته و حدود 18 ميليارد است، نتوانسته‌ايم كار چنداني انجام دهيم. البته با توجه به مشكلاتي كه وجود دارد شايد امسال همه بودجه در اختيار ما قرار نگيرد، اما با اين حال به نظرم بايد گروه‌هاي تئاتري، فضا را تغيير دهند و در اين هنر مسيري را ايجاد كنند كه مردم به سمت اين هنر بيايند و موجب رونق آن شوند. در حال حاضر تئاتر تنها به بيان انديشه خاص و ثابتي مي‌پردازد و باعث مي‌شود مردم چندان با آن ارتباط نگيرند. اگر ارتباط ميان تئاتر و مردم برقرار شود، همان اتفاقي كه در سينما مي‌افتد در عرصه تئاتر هم رخ مي‌دهد، يعني اگر دولت يك ريال بدهد، مردم ده ريال مي‌دهند. البته ما نگاه صرفا اقتصادي نداريم چون داريم رفته‌رفته به اين سمت حركت مي‌كنيم.

سفير آلمان به من مي‌گفت ايران بهترين تئاتر دنيا را دارد. از او تشكر كردم و گفتم خوشبيني شما مرا اميدوار مي‌كند. او ناراحت شد و گفت كه جدي گفتم و تئاتر ايران واقعا جايگاه خوبي دارد. در اين سال‌ها فعاليت‌هاي زيادي در عرصه تئاتر داشته‌ايم. طي 30 سال گذشته آنقدر كارهاي بزرگ انجام شده است كه تئاتر توانسته در كشورمان حركتي رو به جلو داشته باشد.

نمي‌گويم فقط من تلاش كرده‌ام، هركس كه به معاونت هنري آمده به‌نوبه خودش كارهايي انجام داده كه نبايد آنها را فراموش كنيم. در اين سال‌ها هم كه من حضور داشته‌ام كارهاي زيادي انجام داده‌ام و سعي كرده‌ام تمركززدايي كنم. پيش از اين همه تمركز روي استان تهران بوده و استان‌هاي ديگر ديده نشده است.

با توجه به حرف‌هايي كه درباره علاقه هنرمندان براي اجراي آثارشان در تئاترشهر زديد، به دنبال ساخت سالن‌هاي تازه هستيد يا نه؟

ساخت سالن در شهرستان‌ها اولويت جدي‌ ماست و تا پايان دولت دهم، هشت سالن تخصصي در ديگر استان‌ها ساخته مي‌شود. البته هميشه سركوفت‌هايي به ما زده مي‌شود مبني بر اين‌كه زمان شاه تئاترشهر و تالار وحدت ساخته شد، اما بعد از آنها ديگر هيچ بنايي به اين شكل و ابعاد ساخته نشده است. از ساخته نشدن يك تالار وحدت دفاع نمي‌كنم، اما لازم مي‌دانم بگويم اين كار وظيفه معاونت هنري نيست. بخش كمي از آن برعهده بخش اداري وزارت ارشاد است و در نگاه كلان‌تر جزو پروژه‌هاي ملي محسوب مي‌شود و ساخت آن به عهده شهرداري‌هاست.

قبل از پيروزي انقلاب اسلامي 5 درصد از بودجه شهرداري براي ساخت مدارس، سينما و سالن‌ها بود اما اين كار پس از پيروزي انقلاب ادامه پيدا نكرد. در هر صورت شهرداري هم‌اكنون در اين عرصه فعال شده است و هفت سالن براي اجراي تئاتر در دست ساخت دارد. ما هم در حال برنامه‌ريزي محتوايي براي اين سالن‌ها هستيم. اميدوارم پيشكسوتان عرصه تئاتر هم به سمت اجراي آثارشان در اين سالن‌ها بيايند و موجب رونق آنها شوند.

منبع: جام جم
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها
آخرین اخبار