بازدید 3883

ايران در سوگ آذربايجان

مريم نظری
کد خبر: ۲۶۵۲۷۴
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۳:۵۴ 13 August 2012
شنبه شب سياه‌ترين شب زندگي «ورزقاني ها» بود. مردمي كه زلزله خانه‌هايشان را ويران كرده بود، زخمي و سرما زده و داغ ديده، يا به كفن و دفن كشته‌شدگان حادثه مشغول بودند و يا تا صبح همنواي فريادهاي كمكي بودند كه عزيزان‌شان از زير آوار سر مي‌دادند. به گفته الله‌وردي دهقاني، نماينده مردم ورزقان در مجلس كه در محل فرمانداري ورزقان حاضر بود: «مسئولان دولتي از جمله وزير بهداشت و وزير كشور كه براي بررسي اوضاع از تهران به ورزقان آمده بودند سوار بر هلي كوپترها شهر را تماشا مي‌كنند، اين در حالي است كه مديريت ضعيف ستاد بحران در اين شهر مورد انتقاد است.»

روز شنبه زلزله‌اي به مقياس 2/6 دهم در مقياس ريشتر به مركزيت اهر و ورزقان، آذربايجان شرقي را لرزاند و مردم را در سراسر استان خيابان خواب كرد. گفته مي‌شود كه از 164 روستاي ورزقان حدود 20 روستا به طور كامل ويران شده يا آسيب جدي ديده‌اند. اين درحالي است كه دهقاني ميزان خسارت وارده به شهر ورزقان را 60 درصد اعلام مي‌كند.

در فرمانداري ورزقان نه اثري از فرماندار «پروازي» اين شهر ديده مي‌شود و نه ساير مسئولان دولتي. مردمي كه خانه‌هايشان بر اثر زلزله به طور كامل تخريب شده جلوي فرمانداري تجمع كرده و از نحوه امداد رساني گله مند هستند. آنها درخواست چادر، آب و غذا دارند. چند كيلومتر آن طرف‌تر اما خانه‌هاي ويران شده و‌ چشمان گريان مردان و ضجه‌هاي زنان بيداد مي‌كند.

امدادگران مي‌گويند، شانس با مردم آذربايجان يار بوده، چرا كه اين فصل، زمان كشاورزي است و بيشتر مردم در ساعتي كه زلزله رخ داد در خانه نبوده‌اند، شايد اگر اين زلزله در نيمه شب يا در فصلي ديگر رخ مي‌داد، فاجعه دو چندان مي‌شد. اما گله‌هايي نيز وجود دارد. الله‌وردي دهقاني، نماينده مردم ورزقان در مجلس مي‌گويد: «از آنجا كه بسياري از مسئولان ما پروازي هستند و بومي محسوب نمي‌شوند، نتوانستند خود را به‌موقع به مناطق زلزله زده برسانند. در نخستين شب پس از زلزله، مردم خود، يكديگر را از زير آوار بيرون كشيدند و بسياري از بستگان آنها برايشان آب و غذا تهيه كردند. متاسفانه به علت بسته شدن راه‌هاي ارتباطي، زماني نيروهاي امداد از ساير شهرها به مناطق زلزله زده رسيده و ساماندهي و بسيج شدند كه بسياري از كارها انجام شده بود.» به همين دليل آمارهاي متفاوتي از ميزان كشته شدگان و زخمي‌ها ارائه شد حتي تا ساعت‌ها پس از وقوع زلزله آماري از تلفات و خسارات ارائه نشد و همين امر به مردم آسيب زد.

ساخت و سازهاي بدون نظارت

«شيخملو» از آن روستاهايي است كه كاملا تخريب شده است. پا كه به روستا بگذاري آوار است و ديوارهاي كاهگلي فروريخته. پيرمردي كه دست و پاهايش زخم برداشته، تا غريبه‌ها را مي‌بيند انگار داغ دلش تازه مي‌شود. خانه‌اش را با انگشت نشان‌مان مي‌دهد كه جز سنگ و خاك از آن چيزي نمانده است. آن طرف‌تر كنار گورستان روستا عزاداري مردان و زنان توجه هر تازه واردي را به خود جلب مي‌كند.

مردي كه روي سنگي نشسته و اشك مي‌ريزد، مي‌گويد: «زخمي‌ها را خودمان از زير آوار بيرون كشيديم. امدادگرها آمدند اما خيلي دير آمدند.» مرد اشك‌هايش را پاك مي‌كند و ادامه مي‌دهد: «مسئولان مقصر صد در صد اين رخداد هستند. خيلي از اهالي اينجا تا به حال به شهر نرفته‌اند. حتي بلد نيستند براي يارانه‌هايشان ثبت‌نام كنند. در تمام اين سالها هيچ وقت مسئولي حتي در سطح فرماندار هم به اينجا نيامد تا از مردم بپرسد چه مشكلاتي داريد. آنها روزي دو ساعت بيشتر آب ندارند. خانه‌هاي اين روستاييان هيچ كدام پروانه ساخت ندارد و عملا هيچ نظارتي بر اين ساخت و سازها انجام نمي‌شود. خب ، وقت آمدن چنين زلزله‌اي چه توقعي مي‌توانيد از اين سازه‌ها داشته باشيد؟»

كاش شنبه نمي‌رسيد

در «جيغه» روستايي در اطراف «هريس» اما صداي عزاداران به گوش نمي‌رسد. به جاي آن صداي گاوهاست كه همه روستا را پر كرده،‌ روستاييان مي‌گويند گاوها، گوساله‌هايشان را گم كرده‌اند و گرسنه‌اند و پيش از رسيدن زمان پس لرزه‌ها به همه هشدار مي‌دهند. زني 27 ساله هنوز زير آوار مانده است. همسايه‌هاي زن مي‌گويند تا صبح صداي فريادهاي التماس آميزش به گوش مي‌رسيده اما امدادگرها با تاريك شدن هوا ديگر نمي‌توانستند به فعاليت خودشان ادامه دهند. آنها ما را هم از فعاليت منع كردند چون ممكن بود آوار بريزد و ما هم در زير آن دفن شويم. تپه‌هاي خاكي را كه تا همين چند روز پيش خانه بوده‌اند را تنها مي‌توان از رختخوابهاي رنگي ميان آن،‌ قاب سبز يا آبي پنجره‌ها، يخچال يا تلويزيوني كه در ميان آوار واژگون شده‌اند، شناخت.

هنوز روي دري كه روزي بر پاشنه مي‌چرخيده و حالا كنار كوچه افتاده نوشته است: «راي ما فلاح»؛ نماينده مجلسي كه به گفته روستاييان تا زمان نوشتن گزارش هنوز به آنها سر نزده است. خانواده‌اي به كمك يكديگر يك دار قالي را از ميان آوار بيرون مي‌كشند، نگاه فاطمه 21 ساله عروس اين خانواده چنان چله دار را دنبال مي‌كند كه انگار عزيزي را از زير آوار بيرون مي‌آورند. او مي‌گويد: «‌سه ماه هر روز از 7 صبح تا 5 بعد از ظهر به همراه خواهر شوهرم، اكرم پاي اين دار نشسته‌ايم تا بتوانيم با فروش اين قالي درآمدي داشته باشيم اما نتيجه همه زحماتمان هدر رفت.» مردي كه كنار جاده ايستاده يك دستش را به كمرش گرفته و دست ديگرش را جلوي صورتش و براي مرگ پسر 6 ساله‌اش گريه مي‌كند و همسرش كه با حال وخيم در بيمارستان بستري شده است. او در زمان زلزله به تبريز رفته بود. مرد هر لحظه دلش مي‌خواهد زمان به عقب برگردد و از همسر و پسرش جدا نشود. «جيغه» يك دنيا درد است و يك دنيا اندوه. چشمان جواناني كه در ميان خرابه‌هاي خانه‌هايشان به دنبال لنگه كفشي براي خواهر كوچك‌تر خود مي‌گردند پر از حسرت است. اين روستاي 350 خانواري 6 كشته داده است و 6 زخمي كه وضعيت وخيمي دارند. اما در روستاهاي ديگر نيز وضعيت مشابه برقرار است.

مهمان نوازي زلزله زدگان

روستاي «ميرزا علي كندي» از توابع ورزقان است. اينجا ديگر روستا نيست، خرابه‌اي است در كنار گورستاني بزرگ. اينجا تا چشم كار مي‌كند مردان و زنان سياه پوشند و دختراني كه صورتهايشان را مي‌خراشند. يكي در ضجه‌ها مادر را صدا مي‌زند و ديگري پدرش را. با اين همه وقت ديدن غريبه‌هاي مسافر به آنها خوشامد مي‌گويند و با آبي كه تانكر برايشان آورده از آنها پذيرايي مي‌كنند. مردم اين روستا تمام طول نخستين شب پس از زلزله را به كفن و دفن كشته شدگان مشغول بودند. خورشيد وسط آسمان رسيده است. چند نفر از مسئولان محلي در فرمانداري ورزقان جمع شده‌اند تا تشكيل جلسه بدهند. يك كاميون چادر جلوي در فرمانداري مي‌رسد مردمي كه شب گذشته طعم خوابيدن در سرما را چشيده‌اند به سوي كاميون مي‌دوند و هر يك چادري بر مي‌دارند.

از نيروهاي امداد هم براي برقراري نظم كاري ساخته نيست. روي جعبه چادرها نوشته شده است: «حفظ خونسردي نخستين اقدام در زمان حوادث و سوانح است»‌و جمله‌هاي الله‌وردي دهقاني، نماينده مردم ورزقان در مجلس در ذهنم تكرار مي‌شود: «مردمي كه به دليل ضعف مديريت آب و غذا ندارند،براي به دست آوردن آب و غذا غرورشان را زير پا مي‌گذارند.» بيمارستان صحرايي ورزقان مملو از مجروحاني است كه براي مداواي اوليه به اين محل آورده شده‌اند. دكتر مقيم بيمارستان صحرايي كه از شب گذشته به اين محل اعزام شده اگر چه از كافي بودن تجهيزات بيمارستان صحبت مي‌كند اما از كمبود دارو گلايه مند است و از مسئولا مي‌خواهد تا داروهاي مورد نياز بيمارستان صحرايي را در اولين فرصت به دستشان برسانند.

منبع: تهران امروز
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی