
شاید چند سال پیش، کسی باور نمیکرد که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، بنا بر کارکردی که دارد، هرگز قدرت خبرساز شدن را داشته باشد؛ اما اکنون اوضاع به اندازهای تغییر کرده که چند سالی است، حاشیهها دست از سر این سازمان برنمیدارد؛ حاشیههایی که البته ناشی از تصمیمات عجیب و غریب مدیران این مجموعه هستند و البته ادامه دارند ... .
به گزارش «تابناک»، پس از تغییرات متعدد مدیریتی در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در سالهای اخیر و تحولاتی که هر بار به بدنه این سازمان سرایت میکرد، این بار کارگاهها و بخشهای هنری و خدماتی شاغل در مجموعه سعدآباد بودند که به سیلی این تغییرات نواخته شدند؛ شرکتهای وابسته به بخش خصوصی که مستاجرین این مجموعه گردشگری به شمار میرفتند و اکنون با بیملایمتی کسانی روبهرو شدهاند که متولی حمایت از ایشان هستند، نه صاحبخانه!
مجموعه سعدآباد کجاست؟
این مجموعه فرهنگی، تاریخی، در مساحتی نزدیک سیصد هکتار در شمال تهران واقع شده و دارای حدود ۱۸۰ هکتار جنگل طبیعی، چشمه سارها، قناتها، باغستانها، گلخانهها و خیابانهای پوشیده از درخت و گل است و رودخانه جعفرآباد از وسط محوطه کاخ میگذرد. این مجموعه، از شمال با کوههای البرز، از مشرق با گلابدره، از مغرب با ولنجک و از جنوب با تجریش همسایگی دارد.
در دوران پهلوی اول، سراسر باغ سعدآباد از رودخانهٔ دربند، که توسط رضا شاه خریداری شده بود (!)، مشروب میشد، ولی در دوران پهلوی دوم، به دلیل بخشیدن دوازده ساعت از آب رودخانه به رعایا (!)، و کافی نبودن این میزان آب رودخانه، برای آبیاری سراسر مجموعه، از دوازده رشته قنات قدیمی و جدیدالاحداث استفاده شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این مجموعه به شکل موزه درآمد، ولیکن کاخ کنونی ریاست جمهوری در جوار این مجموعه است و از یکی از کاخهای متعدد مجموعه که در اختیار دفتر ریاست جمهوری قرار گرفته است، برای پذیرایی از مهمانان خارجی استفاده میشود.یکی از شاغلین بخش خصوصی در این مجموعه به خبرنگار ما میگوید: «چند سال است که با هر تغییر در مجموعه میراث فرهنگی و گردشگری، اثراتش پس از مدتی به ما میرسد و هر بار به یک شکل جدید ما را دچار مشکل میکند تا جایی که این بار، دو هفته است که مدیریت مجموعه، همه کارگاههای سفالگری، شیشه بری، گلخانهها، نگارخانهها، رستورانها و دیگر بخشهای خدماتی خصوصی در سعد آباد را تعطیل کرده است و شمار بسیاری بیکار شدهاند».
وقتی دلیل این کار مدیران مجموعه را از وی میپرسیم، میگوید: «مدت قرارداد همه این بخشها در آغاز اسفند ماه به پایان میرسید و همه منتظر بودیم که به روال سالهای گذشته، یا مزایده برگزار و یا با درصدی افزایش قراردادها تمدید شود، اما بناگاه دستور تعطیلی همه این مراکز صادر شد و با توجه به نزدیک بودن عید نوروز و تدارکی که همه برای این ایام پر رونق دیده بودیم، ضرر بزرگی به ما وارد شد. البته تا پیش از سرآمدن موعد، پاسخی به درخواستهای ما نمیدادند و ما هم با توجه به تجربه سال گذشته ـ که مزایده با دیرکرد صورت گرفت و با یک متمم سه ماهه (از آغاز آذر تا آغاز اسفند)، قراردادهایمان تمدید شد ـ انتظار چنین برخوردی را نداشتیم».
این رویداد در حالی رخ میدهد که به گواه افراد شاغل در مجموعه، رونق بخشهای تجاری مجموعه سعدآباد، مرهون هزینههای همین بخش خصوصی است. به این صورت که کارگاهها و بخشهای گوناگون فعال در مجموعه، از سه رستوران گرفته تا چند گلخانه و نگارخانههای گوناگون صنایع دستی، توسط بخش خصوصی تجهیز شدهاند و اکنون که در آستانه ایام تعطیلات و رونق گرفتن بازارشان بودهاند، با این تصمیم، ضرر دوچندانی را متحمل شدهاند.
نقشه مجموعه فرهنگی ـ تاریخی سعدآباد که در شمالیترین، مرتفعترین و خوش آب و هواترین محله پایتخت واقع شده و طبیعتا از رونق بالایی برخوردار است!این در حالی است که در این میان، هنرمندان بسیاری هم از کار بیکار شدهاند که با توجه به تولید و عرضه آثار گوناگون هنری، از شاغلین صنایع دستی به شمار میرفتهاند و چه بسا میبایست از حمایت دوچندان سازمانی بهرهمند میشدند که داعیه حمایت از این اقشار را دارد؛ حال آنکه با شرایط پدید آمده و با این بهانه که قرار است، تدارک مزایدهای جدید دیده شود، از ادامه کار ایشان جلوگیری شده و به نوعی، چوب لای چرخ صنعت بومی ایشان نهادهاند.
وقتی به غرفههای گوناگون شاغل در اماکن گردشگری، به قصد خرید سر میزنیم، نخستین نکتهای که توجهمان را جلب میکند، بهای بالای خدمات و محصولاتشان است. البته در این شکی نداریم که نرخهای غیر منصفانه ناشی از زیاده خواهیهای امثال ماست، ولی در این گونه موارد، کسی پیدا نمیشود که با گرانفروشی مقابله کند؛ شاید به این دلیل که مسئولان دولتی، این مکانها را به نرخ گزافی اجاره میدهند و چون مقابله با گرانفروشی هم از وظایف دولت است، پیگیری ماجرا در نطفه خفه میشود!
یکی از هنرمندان شاغل در این مجموعه (که البته فعلا بیکار شده است!) میگوید: «تا چند روز پیش، ما در این مجموعه مشغول به کار بودیم و اکنون مدیران مجموعه، یک شبه تصمیم گرفتهاند یک بار دیگر مزایده برگزار کنند و چه بسا با مبلغ بیشتری، کارگاههایی را واگذار کنند که با هزینه شخصی ما به این شکل امروزی درآمده است.
هماکنون یکی، دو هفته است که نیروی انتظامی، اجازه ورود ما را به مجموعه نمیدهد، در حالی که ما برای بازار عید کلی تدارک دیده بودیم. مگر نه اینکه سال گذشته، ۳۰ درصد افزایش اجاره بها را به ما تحمیل کردند، چرا امسال که به این افزایشها راضی نبودند و میخواستند این بلا را سر ما بیاورند، دستکم چند ماه زودتر خبر ندادند که ما هم آمادگی داشته باشیم و ضرر نکنیم»؟
اینجاست که گویا، با یک تدبیر همچون سال گذشته، تمدید کوتاهمدت اجاره غرفهها و بخشهای شاغل در این مجموعه تا تعیین شرایط مزایده جدید، نه تنها کار دشواری نبود، چه بسا جز حقوق کسانی به شمار میرفت که در رونق این تجارتخانههای کوچک شکل گرفته، سهم بسزایی داشتهاند و چه بسا اگر به نام مجموعه متولی این مجموعه دقت کنیم، این کار به ظاهر قانونی، ۱۸۰ درجه در تضاد با فعالیتهای تعریف شده برای این سازمان خبرساز باشد؛ کاری یک طرفه که نه تنها خبر از دورنمای خوبی در گردشگری و حمایت از بخش خصوصی شاغل در این زمینه در کشورمان به همراه ندارد، بلکه چون در یک مجموعه فرهنگی وابسته به این سازمان رخ میدهد، بیشتر نشان از توجیه نشدن مدیران تازه وارد در عرصه مسئولیتهای تأثیرگذار دارد و بر خلاف وعده اشتغال رئیسجمهور هم هست.
براستی وقتی در پایتخت چنین باشد، آیا انتظار حمایت از بخش خصوصی در دیگر شهرهای کشور و مراکز دور افتاده میتوان داشت؟
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.