بازدید 17013
17013 بازدید
نقش سياستهاي خزنده انگلستان در انحراف انقلابهاي اسلامي ـ عربي
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردين ۱۳۹۰ - ۱۸:۰۸ 16 April 2011
کد خبر: ۱۵۸۹۳۷
| ۲۷ فروردين ۱۳۹۰ - ۱۸:۰۸ 16 April 2011
| 17013 بازدید
17013 بازدید
انگلستان، کشوری است با قدمتی دیرینه در استعمارگری و تاريخ نگاران؛ شاه بیت سیاستهای استعماگری انگلستان در حافظه تاریخ را، سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» ميدانند؛ سیاستی که در تاریخ، بارها به اجرا درآمد تا منافع این قدرت اروپایی را تأمین کند. نمونههاي بسيار از اجراي اين سياست در تاریخ سیاسي انگلیس به ثبت رسيده است؛ برای نمونه، یکی از جوامعی که این سیاست را تجربه کرده و محلی برای آزمون و خطای آن بوده، جامعه مسلمانان خاورمیانه است. ایجاد فرقههای بابیت و بهاییت، تلاش برای راه اندازی رژیم صهیونیستی اسرايیل و مرزهایی که در تاریخ منطقه سرمنشأ اختلافات بسیار بودهاند، تنها نمونههايي از عملیاتی کردن این سیاست است؛ سیاستی که پیامدهای آن در منطقه جز آشوب و بلوا نبوده و نیست. هر چند به مرور و با ورود به دوران پسا استعماری، استعمار شکل نوینی به خود گرفت و انگلیس به تدریج از ورطه سیاستهای سنتی خود عقب کشید، ولی سیاستهای استعماری آن با حالتی زیرپوستی تداوم یافت.
در رخدادهای اخیر کشورهای عربی، هرچند آمریکا به عنوان اصليترين عامل مؤثر، شناخته میشود، نقش سياستهاي خزنده انگلستان نيز محل مداقه است. کیفیت نقش استعمار پير در وضعیت کنونی و اثرگذاری «سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن» در جغرافیای اعتراضهاي اخیر كشورهاي مسلمان، محور اصلی این نوشتار است.
سابقه سیاست تفرقه استعماگر پیر
بررسی سبقه استعماری انگلیس، خود مجالی گسترده میطلبد، اما آنچه در این جا محل بحث است، بررسی نمونههايي است که در تاریخ از اجرای خواستههاي انگلیس در راستای تفرقه افكني میان مسلمانان ثبت و ضبط شده است.
نمونهای از این امر، پیوندی است که میان این کشور و بهاییت و بابیت موجود است. پيوند بهاييت با دولت انگليس در سده اخير، از مسايلي است كه ميتوان گفت بين مورخان و مطلعان رشته تاريخ و سياست، بر آن نوعي «اجماع» وجود دارد و در اين زمينه، نمونهوار، ميتوان به اظهارنظرهاي «مهدي بامداد، اسماعيل رائين، احمد كسروي، فريدون آدميت، خان ملك ساسانی، محمود محمود، دكتر جواد شيخ الاسلامي، دكتر عبدالهادي حائري، محمدرضا فشاهي، احسان طبري، دكتر يوسف فضايي، دكتر سيد سعيد زاهد زاهداني، عبدالله شهبازي، بهرام افراسيابي و ...» استناد كرد كه بر نكته مورد نظر انگشت تأكيد ميگذارند.
دكتر «شيخالاسلامي»، مترجم كتاب خاطرات سياسي «سر آرتور هاردينگ» ـ آنجا كه هاردينگ در بخشي از خاطرات خود با لحني جانبدارانه از بابيان و بهاييان ياد ميكند ـ مينويسد: «در صد سال اخير، بابيان و بهاييان ايران هميشه از خط مشي سياسي انگلستان در شرق پيروي كردهاند و ستايش وزير مختار انگليس از آنها امري است كاملاً طبيعي.» (1)
در واقع استعمار پير انگليس از دير زمان براي تفرقه و ايجاد مسلکهاي ساختگي در خاورميانه به ويژه هندوستان و سپس ايران تلاش مي کرد و در اين راستا کمک شاياني به شکل گيري و ادامه حيات سياسي و اجتماعي بهاييان کرده است. از بين بردن صفوف متحد و يکپارچه امت اسلامي، روشن کردن شعله هاي آتش تفرقه و نفاق در ميان مسلمانان، کمک به حرکتهاي مخرب عليه تعاليم اسلامي ـ که از جمله اهداف انگلیس بود که ـ با ایجاد فرقههای جدید به کسب و تأمین آنها دست مییافت.
ایجاد فرقههای جدید، موجب هدر رفتن انرژی انباشته جامعه مسلمین و سبب شد تا دشمن از جایگاه خارج از مذهب به جایگاه درون مذهب راه یابد و از نیروهای داخل دین به عنوان صفبندی علیه جبهه اسلامی یارگیری کند. بدین ترتیب دشمن با نمایی نوین هویدا شد.
اما از نگاه استعمار، این شکاف داخلی کافی به نظر نرسید و نیاز به یک شکاف درون منطقهای بود که میان منافع امت اسلامی آتش انداز شود. در واقع به موازات شکاف درون مذهب، شکاف از راه ایجاد یک سرزمین جعلی به عنوان شکاف استراتژیک در میان کشورهای اسلامی دنبال شد. این شکاف استراتژیک نمونه دیگری از سیاستهای تنشزای این کشور بود که در مساعدت و حمایت در تأسیس رژیم جعلي اسرايیل در سال (1954م) اشکار شد.
در (1219ش/1840م)، روزنامه تايمز لندن اعتراف کرد که پيشنهاد استقرار يهوديان در سرزمين فلسطين مورد حمايت پنج قدرت بزرگ جهاني است. سپس «هرتزل» (بنيانگذار سازمان جهاني صهيونيسم و پدر صهيونيسم) فاش کرد: «بازگشت به سرزمين پدرانمان ... از بزرگترين مسايل سياسي مورد علاقه قدرتهايي است که در آسيا چيزي ميجويند.» (2)
اما انگليس گوي سبقت را از قدرتهاي ديگر اروپايي ربود و با ابداع انديشه صهيونيسم زمينه تأسيس رژيم غاصب اسراييل را فراهم آورد. به بيان ديگر، پس از يک درگيري طولاني ميان صهيونيستها، سرانجام صهيونيستهاي انگلوفيل، جناح وابسته با وايزمن به تثبيت فلسطين ـ مکان مورد نظر انگليس ـ به عنوان جايگاه نهايي يهوديان موفق شدند، چرا که در آغاز قرن بيستم ميلادي، در حالي كه هدف سياست استعمار انگليس تثبيت وجود خود در هند، مصر و بخشهاي بزرگي از آفريقا و نيز حمايت از راههاي مهم منته به اين مستعمرهها بود، اوضاع جديدي در صحنه سياست جهاني پديدار شد. (3)
استعمار انگليس، اهميت فراوان و ارزش سوق الجيشي فلسطين و نقش بزرگي را كه ميتوانست به ياري موقعيت خويش در آينده استعماري آن ايفا كند، درك كرد. «اعلامیه بالفور» و در پایان، حمایت و تأسیس رژیم صهیونیستی اسرايیل از سوی انگلیس از یک سو باعث شد تا امنیت و ثبات منطقه به چالش کشیده شود و از سویی نیز، مسلمانان را درگیر تفرقهای سازد که به دلیل نوع رویکرد آنها با این رژیم ایجاد شده بود.
به جز نمونههاي بيان شده، نمونه دیگر سیاستهای تفرقهافکنانه انگلیس، چگونگی تشکیل مرزهای جغرافیایی کشورهایی همچون افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، پاکستان، بحرین، آذربایجان، ارمنستان، عراق، ترکیه، کویت، قطر و امارات متحده عربی است که به روشنی نشان میدهد، قسمبندیهای این کشورها بر پایه هیچ معیار حقیقی نیست و در بسیاری موارد، چندین کشور بخشی از یک ملت هستند که تکه تکه شدهاند تا سرانجام، موجبات تنش فراهم کنند.
با نگاهی گذرا به تشکیل این کشورها، پراکندگی و قومیتهای گوناگون این مناطق مشخص میشود، اساس آنها بر پایه استعمار سیاسی، چپاول نفت و گاز، چپاول آثار باستانی و تسلط بر مناطق استراتژیک بنا نهاده شده است. امروزه درگیریها، جنگهای داخلی، قومی و مذهبی در این مناطق، از اثرات همین مرزبندیهای غیرواقعی است که اتحاد مسلمانان را به چالش کشیده است؛ برای نمونه به موارد زير دقت كنيد:
1 ـ اختلافات ارضی و درخواست تجزیه کردها از ترکهای ترکیه (این تنشها در پایان، منجر به جنگهای مسلحانه حزب کارگران کردستان ترکیه از سال (1984) تاکنون و کشته شدن بیش از 40000 تن شده است.)
2ـ درگيري دهها ساله عربستان و يمن درباره استانهاي نفت خيز مرزي، جزان نجران و آثيه.
3ـ اختلاف ارضي عربستان و قطر بر سر يك باريكه 25 كيلومتري در نزديكي مرز بينالمللي خود با امارات متحده عربي. (4)
این تنها شواهدی اندک از نمونههاي بسيار اختلافات مرزی است که ریشه در سیاست انگلیس دارد، هرچند با قدرت یافتن آمریکا، انگلیس اندكي به حاشیه رفت اما حمله آمریکا به افغانستان و عراق نشان داد، ردپای این پیر سیاست به موازات آمریکا قابل ارزیابی است. وقایع و تحولات پیش آمده در کشورهای عربی نیز به گونهای دیگر عرصه را برای سنجش سیاست این کشور فراهم ميسازد.
انگلستان و بهار اعراب
با پايان تنشها و اعتراضها در کشورهايى مثل مصر و تونس و محقق شدن خواسته بيشتر مخالفان که سرنگونى نظامهاى تماميت خواه و ديکتاتورهاى در رأس آنها بود، هنوز کار تشکيل دولت و ساختارسازى سياسى آغاز نشده كه دولتهاى قدرتمند منطقه و جهان تلاش مىکنند يا آرزومندند که ساختارهايى متمايل به خود را در اين کشورها روى کار بياورند. اين در حالي است كه مصادره اعتراضهاي اخیر از سوی کشورهای غربی، محور اصلی اظهارنظرهاي مقامها و کارشناسان غربی قرار دارد، به ویژه سعی در جداسازی این اعتراضها از آنچه صدور انقلاب اسلامی ایران ناميده ميشود، خود بخشی از سیاستهای تفرقه افکنانه غرب و به ويژه انگلیس است. این امر در تلاش وافر شبکه «بی.بی.سی» فارسی در برجسته کردن سخنان «راشد الغنوشی» نمایان شد که بر تمایز سلوك سياسي وي از امام خمینی(ره) تأکید داشت و اينان راه نفاق را به وسيله تمایز اسلام ترکیه از ایران، دنبال کردند.
«بي.بي.سي» در تحليلها و مواضع دو ماه اخير خود، سياست تفرقه جامعه اسلامي را با القاي سناريو دنبال كرده كه کشورهاى شمال آفريقا در مسير حرکت به جانب دمکراسی راه يافتهاند و دشوارى و ناهموارى اين مسير نظير همان روندى است که بیست سال پيش کشورهای اروپای شرقی پشت سر گذاشتند.
شبيه خواندن تحولات خاورميانه و شمال آفريقا با فرو ريختن ديوار برلين و برداشته شدن مرز شرق و غرب، از ميل به تکميل پروژه دمکراسى سازى و يکپارچه کردن نظامهاى سياسى و اقتصادى و به نوعى زايش خاورميانه جديد خبر مىدهد.
در همین راستا، میتوان به سفر «ويليام هيگ» وزير خارجه انگليس به تونس اشاره کرد که در راستای حمایت از جریان دمکراسی خواه رخ داد.
هیگ، در جريان سفر به تونس، افزون بر وعده کمک پنج ميليون پوندى به تونس، خواستار برقرارى آزادىهاى سياسى بيشتر در اين کشور شد؛ وي نخستين مقام بلند پايه اروپايى بود که پس از ناآرامىهاى تونس به اين کشور سفر کرد تا درباره اعطاى آزادىهاى سياسى و توسعه اقتصادى خاورميانه، صحبت کند. دولت بريتانيا مكرر با طرح شعارهايي كه روح انقلاب زدايي در آن موج ميزند. آزادى، قانونمندى، آزادى بيان و انتخابات آزاد را در صدر فهرست مطالبات كشورهاي عربي درگير بحران بيان ميكند. همچنين درخواست آزادسازى اقتصاد و نقش آفرينى خاورميانه در تجارت جهانى، ديگر خطوط رواني اين كشور را شامل شده و اينها يعنى همه آنچه زيربناى جوامع آزاد و حکومتهاى مردمى به سبک ليبرال دموکراسى به شمار مىرود.
سناريوي جديد استحاله انقلابهاي عربي با ابزارهايي همچون القا و تطميع با عامل قرار گرفتن مستقيم انگلستان به جريان افتاده است. تاريخ سراسر رذالت استعمار پير «مصادره انقلابها» و چيدن ثمره خيزشهاي مردمي را به عنوان اصليترين اركان سياست ورزي انگليسي برجسته مينمايد. نمونه اين تكرار تاريخي را اكنون و در سياست دوگانه انگليس در قبال كشورهاي عربي در حال تحول ميتوان، يافت؛ یعنی در حالي كه منابع گوناگون خبري از فروش چند ميليون پوندي گاز اشك آور به حاكمان ديكتاتور منطقه براي مقابله با مردم معترض خبر ميدهند. سياست ورزان بريتانياي پير از در صلح و گفتوگو با مردم معترض وارد ميشوند.
شايد مرور اين خبر كه چندي پیش، خبرگزاريها نقل كردند، جالب باشد. وزير خارجه انگليس خطاب به مقامهاى تونسى گفت: «انگليس آماده حمايت از کسانى در منطقه است که الهام بخش توسعه اقتصادى بيشتر و نظامهاى سياسى آزادتر هستند. يک انتقال قدرت قابل ملاحظه در تونس در راه است و دولت رشد دلگرم کنندهاى در پاسخ به خواستههاى مردم داشته است. اکنون تنها بايد مطمئن شد که اين تغيير، سريع، جامع و بازگشت ناپذیر است. به اين ترتيب، انگليس خود را همراه و دوست تونسىهايي دانسته که ساختن آيندهاى روشنتر را دنبال مىکنند.»
حمايت پنج ميليون پوندى بريتانيا نيز براى اطمينان از تغيير ساختار و حرکت در مسير مورد نظر غرب به بهانه حمايت از پيشبرد اصلاحات دمکراتيک در خاورميانه، انجام شده است. همچنین یکی از سخنگوهای وزارت امور خارجه انگلیس، دوران کنونی را «فرصت طلایی در منطقه» توصیف و اظهار کرد، مذاکرات هیگ بر آزادی سیاسی گستردهتر و توسعه اقتصادی در خاورمیانه متمرکز خواهد شد.
ویلیام هیگ همچنین با عناصر اصلی دولت موقت از جمله «محمد الغنوشی» نخست وزیر تونس و «محمد نوری»، وزیر همکاری بینالمللی تونس دیدار کرد. هیگ در این باره در صفحه تويیتر خود نوشت: «سفر به تونس با هدف نشست با دولت موقت و اعلام حمایت از مردم تونس برای برقراری دمکراسی در آنجاست.» (5)
خبرهاى تحولات مصر پس از سقوط ديکتاتورى مبارک اين ارزيابى را شفافتر ميسازد. روند انتقال قدرت در اين کشور، به گونهاى بوده که در هجده روز اعتراض مردم مصر، ارتش خود را داخل دعواى حکومت و مردم نکرد و آمريکا و متحدانش نيز با تمجيد از حرکتهاى مردمى به نقد عملکرد مبارک و اصلاحات نيم بند او مىپرداختند.
پس از استعفاى مبارک نيز قدرت در راستاى انتقال و ايجاد زيرساختهاى لازم براى دگرگونىهاى عميق به شوراى نظامى واگذار شد و بیشتر منابع خبرى، از دستهاى «عمر سليمان» و آمريکايىها در هدايت امور، خبر مىدهند.
نگرانى از ورود امواج اسلامى به عرصه انتخابات آزاد و قبضه کامل حکومت توسط اسلامگراها و سپس احتمال پياده کردن تئورىهاى حکومت اسلامى که منجر به حذف قواعد دمکراتيک خواهد شد، غرب را متحد کرد تا از همه توانش براى محافظت از آنچه دمکراسى مىنامد، بهره ببرد.
نقش آفرينى و نفوذ آمريکا و قدرتهاى اروپايى همچون انگلیس، در کشورهايى که بستر اعتراضها و انقلابها واقع مىشوند، در راستاى تداوم هدفى صورت مىگيرد که به فرو ريزى ديوار برلين و فروپاشى شوروى سابق انجاميد و پس از آن با سرعت اروپاى شرقى و آسياى شرقى را درنورديد. (6) و گویا در همین راستا، «دیوید کامرون» نخست وزیر انگلیس در سفری پيشبيني نشده وارد قاهره، پایتخت مصر شد. اهمیت این سفر هنگامی روشن میشود که بدانیم کامرون نخستین مقام خارجی بود که پس از سقوط حسنی مبارک دیکتاتور مصر، به آن کشور سفر کرد.
خبرگزاری رویترز نیز از لندن گزارش داد، کامرون پیش از عزیمت به قاهره گفته است: «این سفر فرصت خوبی برای گفتوگو با اداره کنندگان مصر و اطمینان از واقعی بودن روند انتقال حکومت نظامیان به غیرنظامیان است.» (7)
در واقع، انگلستان در خدادهای اخیر به عنوان متحد آمریکا در جهت تمایز و ایجاد تفرقه میان مسلمانان مصر و تونس با ایران تلاش میکند. سیاستهای انگلیس هنوز هم در عرصه شفاف بازی رخ نمینمایاند، بلکه قاعده بازی و سیاست او پنهان است. سیاست این کشور در راستای مصادره وقایع این کشورها در راستای آرمان لیبرال دمکراسی است. سیاست پسا استعماری انگلیس این بار «تفرقه بینداز و حکومت کن» را در عرصه کشورهای اسلامی با تقابل تعریف اين کشورها از اسلام و پیوند دین و سیاست نمايان كرده است.
بررسی وقایع اخیر نشان میدهد، استعمارگر پیر هنوز هم کهنه سیاست دیرین خود را در جهت تضعیف مسلمین با شعار مد روز «دمکراسی» دنبال میکند؛ دمکراسیِ سوار بر سیاست تفرقهافكن انگلیسی!
---------------------------
پینوشتها:
1]. سر آرتورهاردینگ، خاطرات سیاسی سر آرتور هاردینگ وزیر مختار بریتانیا در ایران در عهد سلطنت مظفرالدین شاه قاجار، ترجمه دکتر جواد شیخ الاسلامی، تهران: کیهان، 1370، ج1، ص102
[2] noorportal.net/90/150/151/30914.aspx
[3] www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?...4849&id
[4] https://ariarman.org/Khorasan-bozorg.htm
[5] https://www.fararu.ir/vdcgnn93.ak97w4prra.html
[6] www.irdiplomacy.ir/?Lang=fa&Page=24&Action...1
[7] www.hamshahrionline.ir/news-128829.aspx
منبع: برهان
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.