
یکی از ابتکارات بزرگ آنکارا، تلاش برای بازطراحی منطقه بهگونهای است که این کشور بتواند خود را در مرکز تمامی مسیرهای تجاری نوظهور قرار دهد.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، مجله «مناره» فورم خاورمیانه و شمال آفریقا کمبریج در مقالهای به بررسی گسترش نفوذ ترکیه در خاورمیانه متعاقب تحولات اخیر منطقه پرداخته که در ادامه آمده است.
لازم به ذکر است انتشار مقالات خارجی به معنای تایید محتوای آن از سوی تابناک نیست.
از زمان سقوط خاندان اسد در سوریه در دسامبر ۲۰۲۴، نفوذ منطقهای ترکیه بهطور قابلتوجهی در سراسر مدیترانه شرقی افزایش یافته است.
از لیبی تا سوریه، از شمال عراق تا قفقاز جنوبی، رویکرد آنکارا آشکارتر شده است. این تحول با تغییرات عمده منطقهای، همچون تضعیف ایران پس از رویارویی مستقیم آن با اسرائیل و ایالات متحده در سال ۲۰۲۵، تقویت شده است.
تحول مهم دیگری که به تقویت نفوذ ترکیه کمک کرده، افزایش نگرانی کشورهای منطقه از قدرت فزاینده و سلطهجویانه اسرائیل است.
حمله اسرائیل علیه رهبران گروه فلسطینی حماس در دوحه در سپتامبر، یادآور این واقعیت بود که دولتهای عرب باید برای دور شدن از اتکای انحصاری به ایالات متحده، به تنوعبخشی در شراکتهای خود روی آورند.
بنابراین، تصادفی نبود که عربستان سعودی تقریباً یک هفته پس از حملات در قطر، یک پیمان دفاع مشترک با پاکستان امضا کرد. این تغییرات به ترکیه اجازه میدهد تا خود را بهعنوان بازیگری ضروری برای تثبیت توازن قدرت متزلزلشده منطقه معرفی کند.
این شتاب ژئوپلیتیکی، ترکیه را به سوی ایفای نقش اقتصادی و امنیتی گستردهتر در خاورمیانه سوق میدهد. یکی از ابتکارات بزرگ آنکارا، تلاش برای بازطراحی منطقه بهگونهای است که این کشور بتواند خود را در مرکز تمامی مسیرهای تجاری نوظهور قرار دهد. به عنوان مثال، اکنون تلاشهای گستردهای برای احیای راهآهن تاریخی حجاز انجام میشود.
این راهآهن که در سالهای پایانی امپراتوری عثمانی طراحی شد، امکان اتصال استانبول به دورترین سرزمینهایش را فراهم میکرد تا انسجام سیاسی و اداری حفظ شود. اما پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری، فعالیت آن متوقف شد.
تنها چند بخش از آن در اردن و برخی قسمتهای سوریه دستنخورده باقی ماند. سرمایهگذاری عمده و مهمتر از آن، اراده سیاسی مشترک برای حفظ و سپس بازسازی آن وجود نداشت. جنگ سوریه نیز حاشیه همکاری برای این پروژه توسعه زیرساختی را بیش از پیش محدود کرد.
این وضعیت پس از سقوط بشار اسد و گرایش سوریه به سوی آنکارا تحت رهبری جدید این کشور تغییر کرد. در ماه سپتامبر، مقاماتی از ترکیه، سوریه و اردن در اَمان گرد هم آمدند تا قصد خود را برای احیای مسیر راهآهن اعلام کنند.
یک توافق اولیه درباره پیشنویس یادداشت تفاهم (MoU) امضا شد. این سند کار مشترک برای توسعه زیرساختهای حملونقل را پیشبینی میکند و آنکارا تعهد داد که ۳۰ کیلومتر از بخش راهآهن در خاک سوریه را احداث کند.
در مقابل، اَمان نیز متعهد شد در نگهداری بخش سوری راهآهن سرمایهگذاری کند. اکنون انتظار میرود اردن و ترکیه برای پیشبرد پروژه، به توافقات مشخصتری دست یابند.
این موضوع همچنین فرصتی مهم برای نمایش قدرت دولت ترکیه به شمار میآید و به آنکارا امکان میدهد به بندر عقبه اردن که در دریای سرخ واقع شده است دسترسی پیدا کند.
این جاهطلبی با گسترش روابط تجاری میان ترکیه و اردن تقویت میشود؛ حجم تجارت دو کشور در سال ۲۰۲۴ به ۱.۱ میلیارد دلار رسید و انتظار میرود تا پایان سال جاری از ۱.۵ میلیارد دلار فراتر رود. بهطور مشابه، تجارت ترکیه و سوریه نیز روندی صعودی داشته و در نیمه نخست سال ۲۰۲۵ به ۱.۹ میلیارد دلار رسیده است.
اما پروژه راهآهن حجاز تنها محدود به اتصال به دریای سرخ نیست. ترکیه همچنین از یک مسیر تجاری بدون وقفه به خلیج فارس و پادشاهیهای ثروتمند عرب آن بهرهمند خواهد شد.
برای مثال، وزیر تجارت ترکیه در ماه اکتبر اعلام کرد که یک مسیر جادهای از ترکیه به خلیج فارس که از سوریه عبور میکند در سال ۲۰۲۶ به بهرهبرداری خواهد رسید.
این موضوع جدیدی نیست؛ ترکیه در تلاش است مسیر تجاریای را که پیش از جنگ سوریه بسیار موفق بود، احیا کند؛ جنگی که پیوندهای شمال-جنوب و فعالیتهای تجاری میان ترکیه و منطقه خلیج فارس را مختل کرد. در گذشته هزاران کامیون از آسیای صغیر تا خلیج فارس در رفتوآمد بودند.
این ابتکارها بخشی از تلاشهای گستردهتر ترکیه برای بازطراحی شبکه اتصال خاورمیانه به نفع خود هستند و ادامهای بر طرحهای پیشین از جمله «جاده توسعه» محسوب میشوند؛ پروژهای عظیم که قلب اقتصادی ترکیه را از طریق عراق به خلیج فارس متصل میکند.
ترکیه در تلاش است با رقبا مقابله کند. در واقع، جاده توسعه بهعنوان جایگزینی برای «کریدور اقتصادی هند–خاورمیانه–اروپا» (IMEC) معرفی میشود؛ کریدوری که با حمایت آمریکا، اتحادیه اروپا، هند و دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس ایجاد شده است.
ایده جاده توسعه دهههاست مطرح بوده، اما به دلیل بیثباتی در عراق و همچنین مشغولیت ترکیه به سایر حوزههای ژئوپلیتیکی متوقف مانده بود. در صورت اجرا، این طرح مسیر دیگری برای دسترسی ترکیه به خلیج فارس فراهم خواهد کرد؛ مسیری که در دوران باستان و قرون وسطی نیز وجود داشت و آسیای صغیر را به اقیانوس هند متصل میکرد.
این طرحهای عظیم توسعه زیرساختی بهخوبی با اهمیت روزافزون منطقه خلیج فارس در سیاست خارجی ترکیه همخوانی دارد؛ روندی که سفر رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، به خلیج فارس در ماه اکتبر نمونه بارز آن است.
سفر به کویت، قطر و عمان به امضای ۲۴ توافق منجر شد. انتخاب این سه کشور به هیچوجه اتفاقی نبود. نگاه آنکارا به اخوانالمسلمین و مسئله فلسطین تا حد زیادی با رویکرد کویت، قطر و عمان در این دو موضوع همسو است.
این امر آنها را از امارات متحده عربی، عربستان سعودی و بحرین که در این زمینه سیاست خارجی سختگیرانهتری دارند، متمایز میکند. تفاوت دیگر نیز در روابط این کشورها با ایران است.
کویت، قطر و عمان نسبت به بقیه اعضای شورای همکاری خلیج فارس همکاری بیشتری با جمهوری اسلامی داشتهاند و این رویکرد نرمتر با تمایل ترکیه به تعامل با ایران همسو است؛ رویکردی که در تجارت، سرمایهگذاری و مسائل امنیتی بهوضوح قابل مشاهده است.
سفر رئیسجمهور ترکیه بخشی از چرخش آنکارا به سمت خلیج فارس و نتیجه روند نزدیکی حسابشدهای است که از سال ۲۰۲۰ آغاز شده و بهویژه پس از آغاز جنگ غزه شدت گرفته است.
در سال ۲۰۲۴، ترکیه یک توافقنامه شراکت راهبردی با قطر امضا کرد و الگوهای همکاری عمیقی با رقبای پیشین خود، یعنی عربستان سعودی و امارات متحده عربی، توسعه داد.
بههمین ترتیب، روابط نزدیکی با دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس نیز شکل گرفته است. کشورهای عضو شورا به دنبال تنوعبخشی به اقتصاد خود فراتر از اتکای سنتی به نفت و گاز هستند، در حالی که ترکیه بزرگترین اقتصاد غیرنفتی خاورمیانه به شمار میآید.
ترکیه خواهان جذب سرمایهگذاری از سوی اعضای شورا است و در مقابل، دولتهای ثروتمند عرب نیز به دنبال بهرهبرداری از ظرفیتهای تجاری ترکیه و همچنین مجموعه گسترده صنایع نظامی این کشور هستند.
بهعنوان نمونه، ترکیه و عربستان سعودی در حال مذاکره برای یک توافق دفاعی ۶ میلیارد دلاری هستند. علاوه بر این، گفتوگوها با عربستان برای توسعه مشترک جنگندههای KAAN نیز همچنان ادامه دارد.
بدین ترتیب، ترکیه در میانه تضعیف دیگر بازیگران اصلی و نیاز بازیگران کوچکتر به ایجاد موازنه در برابر قدرت اسرائیل، به یک بازیگر کلیدی در خاورمیانه تبدیل شده است.
روابط رو به رشد ترکیه و شورای همکاری خلیج فارس عنصری مهم در این پویش به شمار میرود و این روند با توسعه مسیرهای تجاری جدید توسط آنکارا در سراسر خاورمیانه تقویت میشود.