
مرضیه دارابی - قهرمان امیدهای جهان، قهرمان جوانان جهان؛ حالا مانده طلای جهانی بزرگسالان و المپیک؛ محمدمبین عظیمی آزادکار سقزی که معتقد است کار او فقط جنگیدن و دست از تلاش برنداشتن است، برد و باخت از آن خداست و گاهی چیزی که ما آن را باخت میدانیم، همان برد است.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، محمدمبین عظیمی پیش از آنکه مدال جهانی بگیرد، نامش از این حیث در کشتی ایران مطرح شد که خودش را از خطهای به اردوهای تیم ملی رسانده بود که همه سابقهاش در کشتی فرنگی بود؛ استان کردستان، شهر سقز. جایی که «فرنگی» انتخاب اول و آخر همه آنهاییست که میخواهند کشتی بگیرند، اما انتخاب محمدمبین کشتی آزاد بود و شاید فقط خودش و پدرش بر این باور بودند که میشود با نگاه دیگری پیش رفت و پیش رفت و قهرمان جهان شد.
یک چیزی درون اوست که او را از خیلیها در کشتی متمایز میکند، باوری که نسبت به زندگی دارد. او نه در گذشته میماند و نه به آینده میرود، همه چیز برای محمدمبین عظیمی «حال» است.
کشتیگیر محبوب کشتیدوستان یاکوتیا!؛ روس ببرِ قهار تورنمنتهای پر از روس، در فینال زیر ۲۳ سال جهان هم خانییف روس را از پیشرو برداشت، درحالیکه برای المپیک میخواست شانس خود را در ۸۶ کیلوگرم امتحان کند و از همین رو، سال ۲۰۲۴ هم المپیک را از دست داد و هم شانس حضور در جهانی اوزان غیر المپیکی را. امسال میتواند دیگر سال او باشد، سال محمدمبین عظیمی؛ پسر ۲۲ سالهای که باور دارد برد و باخت هیچ کجای این ماجرا نیست؛ همه چیز در آن تلاشی خلاصه میشود که تو برای رسیدن به هدف انجامش میدهی.
گفتوگوی خبرنگار ورزشی تابناک با محمدمبین عظیمی دارنده دو طلای وزن ۹۲ کیلوگرم جوانان و امیدهای جهان را در زیر میخوانید:
تابناک: قبلاً هم که طلای جوانان جهان را گرفتی، اولین آزادکار استانت بودی که طلای جهانی میگرفتی، حالا هم اولین دو طلایی جهان در کشتی آزاد هستی.
حقیقتاً من دوست نداشتم اولین نفر باشم، اما متاسفانه در چند مورد، اولینم. قطعا حالا باید توقعم را از خودم بالاتر ببرم. اینکه اولین نفرم، کار تمام نشده و تازه شروع شده، درست است که استان ما در کشتی آزاد نسبت به بقیه استانها ضعیفتر است، ولی دلیل نمیشود که سقف آرزوهای من کوتاه باشد.
تابناک: چه استقبالی کردند از تو، مردم سقز.
خیلی لطف داشتند. ۳-۴ هزار نفر آمده بودند.
تابناک: مراسم کجا بود؟
پارک مرکزی. لحظات خیلی خوبی برایم بود، غرورآفرین. البته من هدفم طلای امیدهای جهان نبود و دوست داشتم با مدال ارزشمندتر دیگری خوشحالشان کنم، ولی خب این هم خوب بود و امید دارم بتوانم برایشان مدالهای بیشتر و بهتری بگیرم.
تابناک: اینکه با لباس کوردی در مراسم شرکت کردی هم خیلی قشنگ بود. معمولاً لباس کوردی میپوشی؟
اگر مراسمی باشد، بله. مثلاً عید باشد.
تابناک: این کار برایت چه معنا و مفهومی دارد؟
قطعاً اصالت من را نشان میدهد، اینکه کجا به دنیا آمدم، کجا اخلاق را یاد گرفتم، همه چیزم را نشان میدهد.
تابناک: حس و حالی که در بین مردم شهرت داشتی را بگو.
واقعاً به این فکر کردم این مردم لایق طلای المپیکند نه طلای امیدهای جهان؛ و من باید خیلی بیشتر تمرین کنم، زحمت بکشم و با برنامهریزی، به آن نقطه برسم.
تابناک: کار تو، جدای از اینکه کردستان مرکز کشتی فرنگی است و تو آزادکار شدی، از یک حیث هم خیلی سخت بود. در مازندران بچهها با دغدغهای به اسم حریف تمرینی مواجه نیستند، ولی تو یقیناً از این نظر خیلی مشکل داشتی و این روی فنی بودن تو هم تأثیر میگذاشت. تو چطور این خلاء را پر کردی؟
تهران تمرین کردم، به خاطر لیگ مازندران بودم و بعد هم اردوهای تیم ملی. اینها باعث شد شرایط برایم بهتر شود، اما هنوز هم این خلاء را حس میکنم و خیلی راه دارم تا همین خلاء پر شود. فقط نسبت به قبل بهترم.
تابناک: درست در جایی که تو زیاد زیر نمیگیری، از نظر من موضوع مربوط به خاستگاه توست.
اختلاف تمرین و مسابقه من، خیلی زیاد است. باید بتوانم آن چیزی که در تمرین انجامش میدهم را روی تشک پیاده کنم. آن چیزی که شما در مسابقهی من میبینید حتی نصف آن چیزی که در تمرین هستم، نیست و اگر این اختلاف را کم کنم وضعیت خیلی بهتر میشود. البته که استرس مسابقه شرایط را متفاوت میکند، شاید هم دلیلش اطمینانی است که من روی دست کار کردن خودم دارم. یعنی اگر یکی مثل خودم روی دستها خوب کار کند، گزینه دومم میشود همان زیرگیری.
تابناک: شاید اگر گزینه اولت زیرگیری باشد، کار خیلی زودتر جمع شود و اصلاً نیاز نباشد ۶ دقیقه کشتی بگیری.
واقعاً همینطور است. با زیرگیری خیلی خوب کشتی در میآید. مثلاً به جایی اینکه ۲۰۰ کالری بسوزانی، با سوزاندن ۵۰ کالری نتیجهات را میگیری. شاید این اعتمادی که من به بدنم دارم، هم باعث شده که کمتر زیر بگیرم. چون میدانم بدنم خوب میکشد و میتوانم ۶ دقیقه مبارزه کنم.
تابناک: این شاید الان خوب جواب بدهد، اما چند سال بعد امکان دارد بدنت اینقدر خوب نکشد و آن وقت هم دیگر اضافه کردن زیرگیری به این شکل به کارت، سخت است.
قبول دارم.
تابناک: من همیشه به آن روزهایی فکر میکنم که در پی مصدومیت کامران قاسمپور پیشنهاد حضور در مسابقات جهانی ۲۰۲۳ بلگراد به تو داده شد و تو حضور در جوانان جهان را انتخاب کردی. این برایت بزرگترین حسرت زندگی ورزشیات نیست؟
نه، حسرت که نیست. شاید وقتم نرسیده بود. در خودم نمیدیدم که در بزرگسالان جهان روی سکو بروم ولی الان این را در خودم میبینم.
تابناک: اما رضابک آیتموخان در خودش دید، با وجودی که فینال جوانان جهان را به تو باخته بود. از نظر من او خیلی کشتیگیر خوبی هم نیست، زمان این را نشان داد، اما جسارت و جاهطلبیاش زیاد است.
قطعاً اشتباه کردم. شاید اگر سال ۲۰۲۳ به بزرگسالان جهانی میرفتم، قضیه خیلی فرق میکرد و تا امروز مدالهای بیشتری گرفته بودم ولی خب تمام شد و رفت. الان به گذشته فکر نمیکنم، من حتی به آینده هم فکر نمیکنم، فقط در حالم، به حال فکر میکنم.

تابناک: در این سالها بیشتر از چه کسی یاد گرفتی؟
من از همه یاد میگیرم، گاهی از حریفانم یاد گرفتم، هر کسی که حتی یک قدم من را به هدفم نزدیکتر کند، از ۵۷ تا ۱۲۵ کیلو، اگر چیزی به دردم بخورد، حتما سؤال میپرسم و سعی میکنم یاد بگیرم.
تابناک: تو یک چیزهایی در شخصیتت داری که با خیلی از کشتیگیران فرق میکند، یک سری حساسیتها در تو نیست، روحیه مقاومتری داری.
شاید به خاطر کرد بودنم باشد. کلاً کردها اینطورند. من اینطور فکر میکنم که برد و باخت دست آدم نیست ولی جنگیدن دست ماست. من موظم وسط تشک بجنگم، هیچ وقت نشده هزارِ خودم را نگذاشته باشم، وقتی کار تمام شد، دیگر نمیگویم «کاش». من هزار خودم را میگذارم، میجنگم و نتیجه هر چه شد، خیر است. برد و باخت را دیگر خدا تعیین میکند، همه چیز دست اوست. من فقط همه وجودم را برای یک کار میگذارم، خدا هم این را میبیند، و این برد است. اگر هم ببازم، آن برد است. اتفاقاً تو از باخت بیشتر یاد میگیری، من تلاش میکنم، به خدا هم اعتماد دارم که خودش کمک میکند، گاهی میبازی ولی بعد میفهمی که آن زمان بردهای.
تابناک: امیرحسین فیروزپور مدال برنز جهانی زاگرب را گرفت و تو هم طلای امیدهای جهان. حالا دوباره رقابت بین شماست.
تا کشتی باشد، همین است. البته که کشتیگیران دیگر هم میآیند. رقابت در ایران همیشه سخت است، باید روی کار خودت تمرکز داشته باشی. یک حواسپرتی تو را عقب میاندازد و ممکن است از کورس کلا خارج شوی.
تابناک: آن زمان که تصمیم گرفتی برای المپیک در ۸۶ کیلو کشتی بگیری، حسن یزدانی و کامران قاسمپور هم رقبایت بودند، فکر میکنم حالا دیگر آنها جزو رقبایت در ۹۲ کیلوگرم نباشند.
نمیدانم، اما آن چیزی که به نظر میرسد این است که کامران قاسمپور در ۸۶ کیلو بماند و حسن یزدانی هم احتمالاً با ۹۷ کیلوگرم به کشتی برگردد. شاید هم بخواهد ۹۲ کیلو کشتی بگیرد.
تابناک: چون همسن اخمد تاجالدینوف هستی، این را از تو میپرسم. او خیلی خوب استارت زد و طلای جهانی و المپیک را گرفت، اما در زاگرب اصلاً خوب نبود. خودش بعد از مسابقات در مصاحبهاش گفت نمیداند چرا این اتفاق افتاده، اما منصور برزگر حرف قشنگی زد که اتفاقاً خودش از همه بهتر میداند! او دلیلش را رسیدن به رفاه زیاد دانست که تمرکز تاجالدینوف را گرفته. این رفاه چقدر بازدارنده است؟
به نظر من، آدم باید آن عطش را در خود حفظ کند، چون کشتی ورزش فوقالعاده سنگینیست و تمرینات خیلی سختی دارد. زیاد مسابقه داریم، همه چیزش سخت است، باید انگیزهای قوی در تو باشد که بمانی و اینها را تحمل کنی. خود من خیلی عطش دارم و این تشنگی من تا وقتی که به آن چیزهایی که میخواهم نرسم، تمامی ندارد.
تابناک: برای من این بُعد زندگی حسن یزدانی واقعاً ارزشمند است که میتوانست چند مدالش را گرفت و رکوردها را شکست، برود و زندگیاش را بکند. به آن رفاه هم رسیده بود، اما ماند. هنوز هم بعد از دو جراحی کتف، باز میگوید برمیگردد.
واقعاً اگر سقف آرزوهایش بلند نبود، میتوانست همان جهانی که تیلور را برد، برود، بعضی از قهرمانان میآیند که در تاریخ ثبت شوند و میشوند حسن یزدانی که همچنان برای به دست آوردن، عطش دارد. این هم برمیگردد به روح آدمی. بعضی برای آنکه به دست آورند، خیلی زحمت میکشند و وقتی به دست میآورند، چون خیلی سختی کشیدند، نمیخواهند از دستش بدهند. میخواهند تعدادش را بیشتر کنند.
تابناک: خیلیها هم داریم که یک نقره جهانی میگیرند، دیگر برایشان تمام است و قانع میشوند.
اسم نمیبرم، اما داشتیم قهرمانانی که اگر اشباع نمیشدند، توانایی و پتانسیل گرفتن مدالهای بیشتر را داشتند. تیلور در ۳۳-۳۴ سالگی همچنان میخواست ببرد و مدال بگیرد. این همان اشباع نشدن است.
تابناک: تو چقدر میخواهی بمانی؟
من اگر دیگر خدا راه را ببندد، میروم. به خودم باشد میمانم تا اینکه بفهمم بدنم نمیگذارد. گاهی روحت میکشد، اما بدنت دیگر اجازه نمیدهد. میگویند برای همه چیز درمان هست، جز پیری. بهترین حریفت زمان است، مگر اینکه زمان من را شکست دهد و بدنم دیگر نکشد؛ گاهی زیادهرویاش هم گناه است. آدم اگر زندگی سالم داشته باشد، تلاش کند و پله پله بالا برود، میرسد. حالا شاید یکی زودتر برسد و یکی دیرتر، ولی برای ماندن، پشتکار مهم است. از نظر من داشتن پشتکار و تداوم، بالاتر از استعداد است. خیلیها را داشتیم که استعداد داشتند، اما کارشان تداوم نداشت.

تابناک: تو هم روزهای سختی را گذراندی که به اینجا رسیدی و این حتما انگیزههای زیادی را بعد از این برای تو میسازد.
من در شهرم، حریف برای مرور فن هم نداشتم، چه برسد به حریف تمرینی. قطعاً حالا هدفم این است که کشتی آزاد را در استانم رونق بدهم. یعنی اگر بچه نونهال و نوجوان بیاید، نصف سختیای که من کشیدم را نکشد. رقابت باشد که پیشرفت کند. امکانات خوب فراهم باشد. نیاز نباشد از خانواده دور شود و تنهایی بکشد. این شهر و آن شهر برود که بتواند تمرین کند.
تابناک: تو برای این مدل زندگی کردن و تنها بودن خیلی جوان بودی.
اینکه دور از خانواده در اردوی تیم ملی باشی، لااقل فقط دوری خانواده را داری، آنجا فقط تمرین میکنی و استراحت و بقیه چیزها مهیاست. اما وقتی برای تمرین به شهر غریب میروی، خودتی و فکر همه چیز که به تنهایی اضافه میشود. همه کارهای شخصیات را باید خودت انجام دهی، غذا با خودت هست، کسی هم واقعاً بخواهد کمکت کند، خیلی نمیرسد. این سختیها هست.
تابناک: در کشتی حساس بانک شهر و استقلال جویبار تو نبودی، بودنت قطعاً نتیجه را به سود بانک شهر تغییر میداد، چون آنها ۵-۵ شکست خوردند و برد تو در ۹۲ کیلو، ورق را برمیگرداند.
حقیقتاً از بانک شهر ممنونم که به من اجازه دادند به مراسم استقبالم در سقز برسم. شرایط را درک کردند، باوجودی که مسابقه خیلی حساس بود. من امیدهای جهان بودم و آنها با پدرم صحبت کردند. پدرم توضیح داد که اینجا برایم مراسم گرفتهاند و آنها هم حرفی نزدند. امیدوارم در ادامه بتوانم برایشان جبران کنم.
تابناک: امسال بانک شهر چقدر شانس قهرمانی دارد؟
با این همدلی که میبینم، خیلی زیاد.