به گزارش تابناک ،تصور کنید یک روز بیدار شوید و ببینید سال ۲۰۲۵ نیست، بلکه در واقع در سال ۱۷۲۸ میلادی هستیم! چه چیزهایی برای شما تغییر می کند؟ هریبرت ایلیگ، نویسنده آلمانی، در سال ۱۹۹۱ با انتشار کتاب "قرون وسطی جعلیشده" ادعا کرد که ۳۰۰ سال از تاریخ (۶۱۴ تا ۹۱۱ میلادی) هرگز وجود نداشته است.
،تصور کنید یک روز بیدار شوید و ببینید سال ۲۰۲۵ نیست، بلکه در واقع در سال ۱۷۲۸ میلادی هستیم! چه چیزهایی برای شما تغییر می کند؟ هریبرت ایلیگ، نویسنده آلمانی، در سال ۱۹۹۱ با انتشار کتاب "قرون وسطی جعلیشده" ادعا کرد که ۳۰۰ سال از تاریخ (۶۱۴ تا ۹۱۱ میلادی) هرگز وجود نداشته است.
او میگوید امپراتور اتوی سوم و پاپ سیلوستر دوم با همکاری امپراتور بیزانس، تقویم را دستکاری کردند تا سلطنت اتو با سال ۱۰۰۰ میلادی، که برای مسیحیان مهم بود، هماهنگ شود. حتی شارلمانی، پادشاه بزرگ فرانکها، را هم خیالی میداند! این ایده مثل یک داستان هیجانانگیز است، اما آیا حقیقت دارد؟
سال ۱۰۰۰ میلادی چه اهمیتی داشت؟
سال ۱۰۰۰ میلادی دورهای پر از اتفاقات واقعی بود. اتوی سوم در تلاش بود امپراتوری روم را احیا کند. در روسیه، ولادیمیر بزرگ مسیحیت را پذیرفت و کلیسای جامع سنت سوفیا را ساخت. در ایسلند، پارلمان آلتینگ، یکی از اولین نهادهای دموکراتیک جهان، شکل گرفت. این رویدادها با اسناد تاریخی تأیید شدهاند و نمیتوانند جعلی باشند.
چطور این توطئه شکل گرفت؟
ایلیگ معتقد است تقویم ژولیان، که در روم باستان استفاده میشد، خطایی داشت که در تقویم گرگوری (قرن ۱۶) اصلاح شد. او میگوید این اصلاح باید ۱۳ روز میبود، نه ۱۰ روز، و این تفاوت را به ۳۰۰ سال جعلی ربط میدهد. او همچنین به کمبود اسناد اروپایی و معماری پیشرفته رومسبک اشاره میکند که به نظرش مشکوک است.
فرضیات مشابه فانتوم چیست؟
فرضیه کرونولوژی جدید فومنکو: تاریخ تا قرن ۱۶ جعلی است
شاید جسورانهترین رقیب زمان فانتوم، "کرونولوژی جدید" (New Chronology) باشد که توسط آناتولی فومنکو، ریاضیدان روسی، در دهه ۱۹۷۰ توسعه یافت. فومنکو ادعا میکند که بیش از ۱۰۰۰ سال از تاریخ جهان (از دوران باستان تا قرون وسطی) تکراری و جعلی است. طبق نظریهاش، رویدادهای باستانی مثل امپراتوری روم، یونان و مصر، بازتابهای تحریفشدهای از وقایع قرون وسطی هستند – مثلاً ژولیوس سزار در واقع امپراتور بیزانسی باشد! او با تحلیل آماری متون تاریخی (مثل تکرار الگوهای نجومی و سلطنتی) استدلال میکند که واتیکان، امپراتوری مقدس روم و خاندان رومانوف روسیه، تاریخ را برای اهداف سیاسی جعل کردهاند.
این فرضیه، که در دوران پس از فروپاشی شوروی محبوب شد، نه تنها اروپا بلکه کل جهان را در بر میگیرد. فومنکو میگوید تاریخ واقعی از قرن ۱۱ شروع میشود و بقیهاش "فانتوم" است. منتقدان آن را "یوروسنتریک معکوس" (روسیمحور) میدانند و میگویند روشهای آماریاش گزینشی و نادیدهگیرنده شواهد باستانشناسی است. با این حال، کتابهای فومنکو پرفروش شده و الهامبخش نظریههای آنلاین مثل "تارتاریا" (یک تمدن گمشده پیشرفته) بوده است.
نظریه ژان هاردوین: کل تاریخ کلاسیک جعل کلیسا است
قبل از ایلیگ و فومنکو، ژان هاردوین، راهب یسوعی فرانسوی در قرن ۱۷، نظریهای مشابه مطرح کرد که به "جعلهای هاردوین" معروف است. هاردوین ادعا میکرد که اسناد کلاسیک (از هومر و ویرژیل تا پلینی) در قرن ۱۳ توسط راهبان بندیکتین جعل شدهاند تا مشروعیت کلیسای کاتولیک را تقویت کنند. او میگفت تاریخ واقعی از قرن ۱۴ شروع میشود و دوران باستان، یک توطئه برای پنهان کردن "عصر طلایی" مسیحیت است.
این نظریه، که بر پایه تحلیل زبانی و ناهماهنگیهای متنی بنا شده، پیشگام فرضیههای مدرن است. هاردوین حتی ویرایشهای جدیدی از آثار کلاسیک منتشر کرد و ادعا کرد نسخههای اصلی را "کشف" کرده. مورخان آن را رد کردهاند، چون شواهد نجومی و باستانشناسی (مثل کتیبههای مصری) با timeline استاندارد همخوانی دارد، اما ایده جعل اسناد توسط کلیسا، هنوز در نظریههای توطئهای مثل "تاریخ جعلیشده توسط واتیکان" زنده است.
بسیاری از فرضیههای مشابه، ریشه در ناسیونالیسم دارند. مثلاً "نظریه زبان خورشید" (Sun Language Theory) در ترکیه دهه ۱۹۳۰، ادعا میکرد همه زبانهای جهان از ترکی مشتق شده و تاریخ باستانی (مثل سومریان) ترکی است – با دستکاری timeline برای کش دادن تاریخ ترکیه به هزاران سال پیش. مشابه آن، در چین، برخی ناسیونالیستها سلسلههای باستانی مثل شیا را "جعلیشده" توسط سلسلههای بعدی میدانند تا مشروعیت ایجاد کنند.
این نظریهها، مثل زمان فانتوم، بر کمبود اسناد در دورههای "تاریک" تکیه دارند و ادعا میکنند سالها "اضافه" یا "کم" شده تا هویت ملی تقویت شود. اما شواهد جهانی (از چین تا اسلام) نشان میدهد چنین جعلهایی غیرممکن است، چون تمدنهای جداگانه نمیتوانستند هماهنگ دروغ بگویند.
چرا این نظریه ها درست نیست؟
علم، این توطئه را رد میکند:
- ستارگان دروغ نمیگویند : کسوفهای خورشیدی ثبتشده با محاسبات نجومی مدرن هماهنگ هستند. اگر ۳۰۰ سال جعلی بود، این کسوفها جابهجا میشدند.
- جهان هماهنگ است : در چین، امپراتوری اسلامی و حتی تمدن مایا، تاریخها و رویدادها با تقویم جهانی مطابقت دارند. جعل جهانی تقویم غیرممکن است. باستانشناسان با کربن پژوهی و حلقههای درختی نشان دادهاند که آثار قرن نهم واقعی هستند. کمبود اسناد به دلیل هرجومرج پس از سقوط روم است، نه توطئه.
چرا این داستان جذاب است؟
نظریه زمان فانتوم مثل یک فیلم هیجانانگیز است چون تاریخ را به چالش میکشد. در یوتیوب و شبکههای اجتماعی، این ایده طرفدارانی پیدا کرده، اما علم نشان میدهد که تاریخ واقعی است. اگر ۳۰۰ سال گم شده بود، تکنولوژی و پیشرفت امروز خیلی عقبتر میبود.