بابیان زیادی مدعی بودند اما بهاءالله ادعای رجعت حسینی کرد!/قرة‌العین و عدم تساوی حقوق زن و مرد

اسمیت وقایع بغدادی را به‌ طور سطحی بیان می‌کند. او دسترسی آسان به منابع گوناگون داشت؛ منابعی که نشان می‌دهند بابیان مختلفی داعیه رهبری جامعه بابی داشتند. تنها یکی از این مدعیان، بهاءالله بود که ابتدا ادعای «رجعت حسینی» کرد. اما اسمیت با سکوتی معنادار، این حقیقت را نادیده گرفته و چنان جلوه داده که گویی تنها رقابت واقعی میان بهاءالله و برادرش صبح ازل بود، آن هم با تصویری تحقیرآمیز از صبح ازل به‌عنوان فردی ضعیف و بی‌کفایت!
کد خبر: ۱۳۳۳۷۰۳
| |
1258 بازدید

بابیان زیادی مدعی بودند اما بهاءالله ادعای رجعت حسینی کرد!/قرة‌العین و عدم تساوی حقوق زن و مرد

به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، مطالعه تطبیقی بابیت و بهائیت در جهان آکادمیک، به‌ویژه در پژوهش‌های سه‌نویسنده مارگیت واربرگ، پیتر اسمیت و موژان مومن، نشان می‌دهد این‌جریان همواره میان دو قطب متعارض در نوسان بوده است: از یک‌سو گرایش به ارائه چهره‌ای جهانی، منسجم و سازمان‌یافته از خود، واز سوی دیگر وجود تناقض‌های درونی، انشعابات پنهان، بحران‌های رهبری و سانسور شدیدِ اندیشه‌های منتقد.

هرچند آثار این سه نویسنده بخشی از واقعیت را روشن می‌سازد، اما همگی به درجات مختلف درگیر محدودیت‌ها، خودسانسوری، یا ملاحظات نهادی بهائیت شده‌اند. ازاین‌رو، هیچ‌یک به‌طور کامل تصویر انتقادی و تحلیلی لازم را از تاریخ و ساختار این آیین عرضه نمی‌کنند.

در ادامه این‌نوشتار به بررسی و ارزیابی ۵ کتاب می‌پردازیم که یکی از انها توسط فردی غیربهائی نوشته شده، سه مورد به وسیله یک بهائی آکادمیک، و یکی دیگر، توسط فردی بهائی، ولی غیر آکادمیک، نوشته شده‌اند.

 کتاب نوشته شده‌ فرد غیربهائی، کتابچه‌ای است به قلم مارگیت واربرگ، جامعه شناس دانمارکی حوزه دین. یک متن توضیحی که با توجه به مطالعه و تجربه طولانی ایشان درباره بهائیت، در دانمارک و سایر کشورها، تهیه شده است. سه کتاب نوشته شده توسط پیتر اسمیت، جامعه شناس بهائی، مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. این سه کتاب مکمل یکدیگرند. و سرانجام کتابی بسیار متفاوت، به قلم موژان مومن، که ابعاد اخلاقی بهائیت را به تصویر می‌کشد. این کتاب آخر، خواننده را با تیپ کتاب‌های تبلیغی تهیه شده برای بهائیان و تازه بهائیان آشنا می‌سازد.

کتاب های مورد بررسی این‌نوشتار به این‌ترتیب‌اند:

- Momen, Moojan. 2008. The Bahá’í Faith. Oxford: One world. 
- Smith, Peter. 1996. The Bahá’í Faith: A Short History. Oxford: One world.   
- Smith, Peter. 2008a [2000]. A Concise Encyclopedia of the Bahá’í Faith. Oxford: One world. 
- Smith, Peter. 2008b, an Introduction to the Baha’i Faith, Cambridge University Press.  
- Warburg, Margit. 2001. Baha’i Studies in Contemporary Religion, Signature Books. 91 pp.

جایگاه بهائیت در مطالعات آکادمیک

تا نیمه دوم قرن بیستم، بهائیت در میان پژوهشگران غربی جایگاه چندانی نداشت. با آن‌که ادوارد براون در قرن نوزدهم نقش کلیدی در معرفی بابیت به غرب ایفا کرد، اما پس از او بهائیت در حاشیه ماند. دلیل اصلی این امر، سخت‌گیری و سانسور درون جامعه بهائی،وهمچنین نگاه منفی برخی دولت‌ها و جوامع اسلامی به بهائیت بود. تنها از دهه ۱۹۷۰ به بعد، بهائیت به‌عنوان «آیین های نوظهور» یا «گروه‌ آیینی جدید» وارد جریان اصلی مطالعات جامعه‌شناختی شد.با این حال، از همان آغاز، پژوهشگران با مانعی اساسی روبه‌رو شدند: کنترل و نظارت بیت‌العدل جهانی بر تولیدات علمی بهائیان. هر محقق بهائی برای انتشار آثارش باید از فیلترهای رسمی عبور کند. این امر باعث شد بسیاری از تحقیقات یا اصلاً منتشر نشوند، یا در قالبی تبلیغی و سانسورشده عرضه گردند.

نویسندگان و رویکردشان

مارگیت واربرگ

واربرگ جامعه‌شناسی دانمارکی است که طی سه دهه پژوهش‌های گسترده‌ای درباره بهائیت انجام داده است. اثر مهم او «شهروندان جهانی» (۲۰۰۷) از نخستین پژوهش‌های جدی جامعه‌شناختی بهائیت به‌شمار می‌رود. واربرگ به‌دلیل نگاه بیرونی و آکادمیک خود، کمتر درگیر ملاحظات تبلیغی است و توانسته زوایای تازه‌ای مانند انشعابات داخلی، شکاف‌های تشکیلاتی و عملکرد تبلیغی با نتایج ناچیز و ضعیف بهائیان در اروپا را نشان دهد. او هم‌چنین بر تمایل بهائیت برای ساختن چهره‌ای «جهانی و منسجم» تأکید می‌کند، اما درعین حال روشن می‌سازد که این تصویر، واقعی نیست و جامعه بهائی همواره با اختلافات و ناکامی‌ها روبه‌رو بوده است.

پیتر اسمیت

اسمیت جامعه‌شناس بهائیِ انگلیسی است که زندگی آکادمیک خود را در دانشگاه مهیدول تایلند گذرانده و آثار متعددی درباره بهائیت نوشته است. او برخلاف واربرگ، بهائیت را در چارچوب آیین های نوظهور بررسی نمی‌کند و بیشتر بر معرفی تاریخ و عقاید رسمی تمرکز دارد. آثارش از نظر اطلاعات کتاب شناختی غنی‌اند، اما انتقادات جدی به او وارد است:

او از ورود به مباحث حساس مانند بحران ولایت امر یا نقش سانسور پرهیز می‌کند.
نگاه او صرفاً توصیفی است و کمتر تحلیل انتقادی ارائه می‌دهد.
درعین حال، گاهی از منابع منتقد نیز استفاده می‌کند که نشان می‌دهد تا حدی استقلال فکری دارد.

موژان مومن

مومن، داروساز ایرانی-انگلیسی و از بهائیان متعصب است که در داخل جامعه بهائی به‌عنوان «چهره آکادمیک» شناخته می‌شود. نوشته‌های او عمدتاً در خدمت اهداف تشکیلاتی بیت‌العدل قراردارند. مومن در آثارش از مرزهای تعیین‌شده فراتر نمی‌رود و بیشتر مطالبی را می‌نویسد که برای جامعه بهائی مفید و مشروع تلقی می‌شود.

ویژگی‌های آثار او به این‌ترتیب‌اند:

نقل گسترده متون بهائی، حتی تا چند صفحه متوالی، که برای خواننده غیرمتخصص ملال‌آور است.
اجتناب کامل از پرداختن به تناقضات یا بحران‌های تاریخی.
رویکرد تبلیغی پنهان در قالب ظاهراً علمی.

بازنمایی جامعه بهائی

واربرگ: شفافیت نسبی

واربرگ با استفاده از عکس، نقشه، جدول و آمار، تصویری واقعی‌تر از پراکندگی و وضعیت جامعه بهائی ترسیم می‌کند. او نشان می‌دهد:

- سهم بهائیان اروپا و غرب،از مجموع کمتراز یک میلیون بهائی در سراسر جهان، بسیار ناچیز(۳٪) است، در حالی که بخش اعظم جامعه بهائی در آسیا حضور دارد.
- برنامه‌های تبلیغی مانند فایرساید دراروپا موفقیت چندانی نداشته واغلب شرکت‌کنندگان جذب نشده‌اند.
پروژه‌های توسعه اجتماعی-اقتصادی بهائی عملاً بخشی از برنامه تبلیغی هستند و استقلال واقعی ندارند.

از سوی دیگر، واربرگ به‌طور بی‌سابقه‌ای به موضوع انشعابات درونی پرداخته و نشان داده است که برخلاف تصویر رسمی، بهائیت همواره دچار شکاف‌ها و مخالفت‌های داخلی بوده است.

تحریف تاریخ بابیان در نوشته های پیتر اسمیت

پیتر اسمیت، جامعه‌شناس بهائی انگلیسی و نویسنده «مقدمه‌ای بر آیین بهائی» (1996)، تلاش دارد کتابی فراهم کند که برای خوانندگان غربی و دانشگاهی، در عین سادگی، تصویری جامع از بهائیت ارائه دهد. اما نگاه دقیق‌تر نشان می‌دهد او در بسیاری از موارد حساس تاریخی، ازجمله دوران اقامت بابیان در بغداد (1853 تا 1863)، روایتی ناقص و تحریف‌شده عرضه می‌کند.

اسمیت در فصل دوم کتاب خود، وقایع بغدادی را به‌ طور سطحی بیان می‌کند. او دسترسی آسان به منابع گوناگون داشت؛ منابعی که نشان می‌دهند در این دوره، بابیان مختلفی داعیه رهبری جامعه بابی داشتند. تنها یکی از این مدعیان، بهاءالله بود که ابتدا ادعای «رجعت حسینی» کرد. اما اسمیت با سکوتی معنادار، این حقیقت را نادیده گرفته و چنان جلوه داده که گویی تنها رقابت واقعی میان بهاءالله و برادرش صبح ازل بود، آن هم با تصویری تحقیرآمیز از صبح ازل به‌عنوان فردی ضعیف و بی‌کفایت!

این نوع روایت‌پردازی نه تنها تاریخ واقعی بابیان را تحریف می‌کند، بلکه تصویری یک‌سویه از مسیر قدرت‌ طلبی و کسب ریاست بهاءالله به‌دست می‌دهد. اگر خواننده بی‌خبراز تاریخ اصلی باشد، چنین می‌ پندارد که بهاءالله تنها رهبر طبیعی و شایسته بابیان بود، درحالی که واقعیت پیچیده‌تر و چندلایه‌تر ازاین است.

اسمیت همچنین در ارزیابی آیات نوشتهِ باب، از چارچوب آکادمیک فاصله می‌گیرد و با لحنی تبلیغی آنها را به‌عنوان «معجزه قدرت الهی» توصیف می‌کند! 

او در بخش دیگری از کتابش می‌نویسد که کتاب اقدس و متون تکمیلی آن برجایگاه آسمانی بهاءالله، به‌ عنوان پایه‌گذار شریعت، همچون موسی و محمد(ص)، تأکید داشت.این نوع عبارات، بیشتر از آنکه تحلیل علمی باشند، بازتاب باورهای تبلیغی بهائی‌اند.

درباره قرة‌العین و عدم تساوی حقوق زن و مرد

البته باید اذعان کرد اسمیت در برخی موارد از افراط تبلیغی پرهیز می‌کند. مثلاً درباره قره‌العین، می‌گوید برخلاف افسانه‌پردازی‌های بهائیان، او یک فمینیست یا مدافع حقوق زنان به معنای امروزی نبود، بلکه بیشتر با انگیزه‌های بابی وایجاد حکومت بابی مبارزه می‌کرد.این موضع تا حدودی نشان‌دهنده تلاش او برای رعایت انصاف علمی است. اما همین انصاف به سرعت کنار گذاشته می‌شود، آنجا که او درباره تبعیض جنسیتی در ساختار اداری بهائیان، به‌ویژه محرومیت زنان از عضویت در بیت‌العدل جهانی، ارث،...سکوت می‌کند.

نقطه قوت کار اسمیت در این است که ساختاری منظم و اطلاعات نسبتاً گسترده‌ای ارائه می‌دهد. اما نقطه ضعف بزرگ او، بی‌اعتنایی به نقد جدی و ریشه‌ای نسبت به آیین بهائی است. همین امر باعث می‌شود کتاب او، در عین مفید بودن برای آشنایی اولیه، بیشتر یک متن تبلیغی معتدل باشد تا پژوهشی آکادمیک.

اسمیت در آثار خود از تصاویر زیادی بهره می‌گیرد و کوشیده است تاریخ بهائیت را به شکل تصویری مستند سازد. اما او نیز از پرداختن به عکس‌های حساس، مانند تصاویر بهاءالله، خودداری کرده و عملاً به قواعد سانسور بهائی پایبند مانده است.

مومن: غرق در متون بهائی

مومن بخش عمده‌ای از کتاب خود را به نقل قول مستقیم از متون بهائی اختصاص می‌دهد. این نقل‌قول‌ها، تقریباً همگی از ترجمه‌های شوقی افندی هستند؛ ترجمه‌هایی که از نظر ادبی زیبا ولی از لحاظ محتوایی تحت تأثیر فرهنگ و سبک انجیلی‌اند. به همین دلیل، متن کتاب لحنی مصنوعی و غیرطبیعی پیدا می‌کند که برای برخی خوانندگان ناخوشایند است.

ویژگی مهم کتاب مومن آن است که بیش از آنکه برای افراد ناآشنا به بهائیت مفید باشد، برای کسانی نوشته شده که قبلاً بهائی شده‌اند. به عبارت دیگر، کتاب او نوعی «برنامه تعمیق»بهائی است، نه یک پژوهش آکادمیک بی‌طرف.

با وجود این، ارزش کار مومن در این است که ذهنیت و روحیه بهائیان را نشان می‌دهد. خواننده هنگام مطالعه کتاب، احساس می‌کند درحال مشارکت درجلسات بهائی است. برای نمونه،او درباره بحران‌های جهانی می‌نویسد: "تنها باور بهائی قدرت تغییر و اصلاح بشر را دارد؛ و می‌تواند بیماری‌های روحی اجتماع را درمان کند!"

اما ضعف بزرگ مومن، همانند اسمیت، فقدان نگاه انتقادی است. در بحث تساوی زن و مرد، او می‌پذیرد که زنان از عضویت در بیت‌العدل محروم‌اند، اما به جای نقد، با جمله‌ای کلیشه‌ای می‌نویسد: خدا دلیل این امر را بهتر می‌داند! چنین پاسخ‌هایی نه تنها غیرعلمی‌اند، بلکه خواننده نقاد را دلسرد می‌کنند.

در موارد دیگر نیز، مومن از کنار مسائل چالش‌برانگیز به‌سادگی می‌گذرد. مثلاً در بحث «دین واقعی»، می‌نویسد که بهائی شدن به معنای ترک دین پیشین نیست، چون همه پیامبران گذشته مظاهر الهی‌اند.اما واقعیت آن است که شوقی افندی و دیگر رهبران بهائی بارها تأکید کرده‌اند که تازه‌بهائیان باید ارتباط خود را با مناسک وآیین دین‌ قبلی قطع کنند. بنابراین، گفته مومن نوعی فریبکاری است.

نکته دیگری که در کتاب مومن آشکار می‌شود، برخورد سطحی او با مسائل اجتماعی مدرن است. او تنها در چند سطر کوتاه به محرّمات بهائی می‌پردازد و هیچ تحلیلی از چالش‌های معاصر ارائه نمی‌دهد. 

در مجموع، کتاب مومن را باید بیش از آنکه منبعی آکادمیک بدانیم، متنی تبلیغی و درونی برای جامعه بهائی تلقی کنیم. ارزش آن بیشتر در نشان دادن شیوه تفکر و تاکتیک‌های تبلیغی بهائیان است تا در ارائه یک تحلیل نقادانه. 

آثار و نوشته‌های بابی-بهائی

- یکی از مباحث کلیدی در مقاله، بررسی نصوص باب و بهاءالله است.

- نوشته‌های باب غالباً مبهم، مغشوش و غیرقابل فهم‌اند و بسیاری از احکام او افراطی و نامتناسب با شرایط زمانه خود او بود. بهاءالله ناچار شد اغلب آن‌ها را نسخ کند.با این حال، آثار باب همچنان قدسی شمرده می‌شود، اما دسترسی به آنها برای بهائیان امروز بسیار محدود شده است!

-این وضعیت نوعی گسست میان بابیت و بهائیت ایجاد کرده است: در حالی که باب و شهدای بابی نقش مهمی در حافظه تاریخی بهائیان دارند، متون او عملاً در زندگی دینی بهائیان جایی ندارند!

- تنها اسمیت در برخی آثارش کوشیده است بخشی از این گسست را توضیح دهد. واربرگ تقریباً سکوت کرده و مومن صرفاً نقل‌قول‌هایی پراکنده آورده است.

بحران فقدان ولایت امرالله (۱۹۵۷)

یکی از مهم‌ترین نقاط ضعف آثار بررسی‌شده، بی‌توجهی به بحران ناشی از مرگ شوقی افندی است.

طبق وصایای عبدالبهاء، قرار بود سلسله «ولی امرالله» نسل‌اندرنسل دراولاد ذکور ارشد شوقی ادامه یابد و به ۲۴ نفر برسد. اما شوقی افندی در ۱۹۵۷ بدون فرزند درگذشت!

او پیشتر همه بستگانش را از جامعه بهائی طرد کرده بود. بنابراین امکان ادامه سلسله رهبری از میان رفت.

جامعه بهائی دچارخلأ رهبری شد. برای شش سال «ایادیان امرالله» موقتاً اداره امور را برعهده گرفتند، تا این‌که در ۱۹۶۳ اولین انتخابات بیت‌العدل جهانی برگزار شد.

این بحران، نقطه عطفی در تاریخ بهائیت بود. در عمل، نقش وجایگاه ولی امر حذف شد و بیت‌العدل جایگزین آن گردید. اما هیچ‌یک از نویسندگان (جز اشاره مختصر واربرگ) به‌طور جدی به این بحران نپرداخته‌اند.این سکوت، نوعی خیانت به حقیقت تاریخی است. زیرا انتقال قدرت و مدیریت بحران، مهم‌ترین موضوع جامعه‌شناسی آیین های نوظهور است.

عقاید بهائی و اقتباس و تأثیرپذیری بیرونی

بررسی دقیق‌تر نشان می‌دهد که بهائیت برخلاف ادعای «اصالت واستقلال»، از منابع مختلف تأثیر پذیرفته است:

باب تحت‌تأثیر شیخیه وعرفان غالی قرارداشت و نوشته‌هایش سرشارازاستعاره‌ و مفاهیم علوم غریبه بود. بهاءالله مدتی به‌عنوان صوفی زندگی کرد و ازتعالیم نقشبندیان و نعمت‌اللهیان تأثیرگرفت.

او همچنین تحت‌تأثیر فلسفه و اندیشه‌های یونانی قرارداشت. بسیاری از ایده‌های موجود در آثار بهائی، در واقع انعکاس مستقیم این نفوذهاست.تنها پیتر اسمیت در دانشنامه خود به بخشی از این تأثیرات اشاره کرده است. واربرگ و مومن عملاً آن را نادیده گرفته‌اند.

سانسور و محدودیت آکادمیک

یکی از مهم‌ترین موانع شناخت بهائیت، سانسور رسمی وتشکیلاتی است. بهائیان برای انتشارهر کتاب یا مقاله‌ای نیازمند تأیید مقامات هستند. حتی برخی ناشران مانند «کلمات پِرِس» در آمریکا تحریم شده‌اند، صرفاً به این دلیل که خارج از کنترل بیت‌العدل فعالیت کرده‌اند. نتیجه چنین نظارتی از این‌قرار است:

نویسندگان بهائی ناچارند از ورود به مباحث حساس پرهیز کنند!

حتی پژوهشگران غیربهائی نیز گاهی به دلیل کمبود منابع آزاد، تصویری ناقص ارائه می‌دهند.

این سانسور مانع شکل‌گیری یک «دانش بهائی» آزاد و مستقل شده است.

جمع‌بندی

بررسی تطبیقی آثار سه‌نویسنده مورد اشاره، نشان می‌دهد بهائیت در دو سطح متفاوت با بحران مواجه است:

بحران درونی و تاریخی: انشعابات، بحران ولایت امر، ناکامی تبلیغی و گسست میان بابیت و بهائیت.

بحران بیرونی و آکادمیک: سانسور شدید، محدودیت پژوهش و فقدان آزادی فکری برای نویسندگان بهائی.

آینده مطالعات بهائی به توانایی پژوهشگران غیربهائی و مستقل وابسته است؛ کسانی که بتوانند بدون ملاحظات تشکیلاتی بهائی، واقعیت تاریخی و جامعه‌شناختی این آیین نوظهور را بازنمایی کنند.

Source:
Denis MacEoin, Making the invisible visible: Introductory books on the Baha'i Faith), Religion magazine, January 2012.

اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
برچسب منتخب
# آتش بس غزه # خروج از ان پی تی # جنگ ایران و اسرائیل # عملیات وعده صادق 3 # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران # حمله اسرائیل به ایران # مکانیسم ماشه # اسنپ بک
نظرسنجی
مهم‌ترین اولویت دولت چه باید باشد؟
الی گشت