با شناخت راههای شناسایی و مقابله با اعضای سمی خانواده، افراد میتوانند از سلامت روان و مرزهای عاطفی خود به بهترین شکل محافظت کنند.
به گزارش تابناک به نقل از فرارو، همه روابط خانوادگی با اختلاف نظر یا تنش همراهاند، اما در روابط سمی، این تعارضها بهجای حل شدن، به چرخهای تکرارشونده از رنج و بیاعتمادی تبدیل میشوند. دکتر رابین استرن، نویسنده کتاب اثر گسلایت و از بنیانگذاران مرکز هوش هیجانی دانشگاه ییل، دراینباره میگوید: «اولین نشانه وجود فرد سمی در خانواده این است که در حضور او احساس خوبی ندارید؛ ممکن است دچار اضطراب، اندوه، احساس حقارت یا ناامنی روانی شوید. مسئله بر سر مقصر بودن نیست، بلکه مهم این است که احساستان در کنار او چگونه است. به احساسات خود گوش کنید.»
از سوی دیگر، دکتر والنتینا استویچوا، روانشناس بالینی و مدیر مرکز خدمات روانشناختی STEPS در نیویورک، توضیح میدهد که «در روابط سمی، جنبههای منفی تعاملات بسیار بیشتر از جنبههای مثبت آن است. اگر بعد از هر دیدار احساس خستگی، شرم یا بیارزشی میکنید، احتمالاً درگیر رابطهای ناسالم هستید.»
برخی نشانههای رایج رفتار سمی در میان اعضای خانواده عبارتاند از:
برداشت آنها از شما با تصویری که از خود دارید کاملاً متفاوت است.
شما را به کارهایی متهم میکنند که هرگز انجام ندادهاید.
باعث میشوند احساس کنید هیچگاه کافی نیستید یا همیشه مقصر هستید.
از پذیرش مسئولیت رفتارهای زیانبار خود طفره میروند.
احساس گناه را در شما برمیانگیزند تا کنترلتان کنند.
با تمسخر، تحقیر یا مقایسه شما با دیگران، عزتنفستان را تضعیف میکنند.
برای آسیب رساندن، درباره شما دروغ میگویند یا بدگویی میکنند.
با توهین، انتقاد مکرر یا تکرار شایعات، شما را آزار میدهند.
با بیرحمی و تحقیر رفتار میکنند و نشانی از همدلی ندارند.
رفتارشان شامل «گسلایتینگ» است؛ یعنی طوری عمل میکنند که شما به احساسات و خاطرات خود شک کنید یا مسئول خطاهای آنها جلوه داده شوید.
مشکلات شخصی آنها ـ مانند اعتیاد یا بیماری روانی ـ انرژی و آرامش رابطه را از بین میبرد.
استویچوا تأکید میکند: «رفتار اینگونه افراد بهتدریج رابطه را از درون میفرساید و باعث میشود هر گفتوگو یا تماس، به تجربهای دردناک بدل شود.»
پیامدهای روانی و عاطفی رفتار سمی
زندگی یا حتی دیدار مکرر با فردی سمی میتواند تأثیر چشمگیری بر خلقوخو، اعتمادبهنفس و وضوح فکری بگذارد. به گفته دکتر استویچوا، وقتی احساس میکنید صدایتان شنیده نمیشود یا نظرتان بیارزش است، بهتدریج دچار اضطراب پیشبینی میشوید؛ یعنی قبل از هر دیدار، ترس و دلنگرانی سراپایتان را میگیرد.
چنین روابطی همچنین میتواند احساس سوگ درونی ایجاد کند. شما در واقع برای رابطهای که آرزو داشتید، اما هرگز وجود نداشت، عزاداری میکنید. این فقدان عاطفی، در درازمدت باعث میشود نسبت به خانواده احساس دوری و بیاعتمادی پیدا کنید.
پنج راهکار برای کنار آمدن با رفتار سمی
نخستین اصل، مراقبت از خود است. دکتر استرن میگوید: «با افرادی وقت بگذرانید که حضورشان باعث احساس آرامش و انرژی مثبت در شما میشود. ارتباط با آدمهای حمایتگر میتواند اثرات منفی عضو سمی را تا حدی خنثی کند.»
قدم بعدی، بازنگری در شکل رابطه است. باید از خود بپرسید: آیا تماس کمتر راهحل بهتری است؟ شاید لازم باشد گفتوگوها را محدود کنید یا ارتباط دیجیتال را کاهش دهید. استرن پیشنهاد میکند که «تصور کنید این رابطه در قالبی جدید چگونه خواهد بود و اگر بهبودی در آینده حاصل شد، چه نوع ارتباطی برایتان قابلقبول است.»
وقتی تصویر روشنی از حد و مرزها پیدا کردید، باید آن را بهوضوح بیان کنید. برای مثال، بگویید که میخواهید تماسها به شکل خاصی ادامه یابد یا برخی موضوعات از دایره گفتوگو خارج بمانند. تمرین این گفتوگو از پیش، باعث میشود هنگام بروز تنش غافلگیر نشوید. برای محافظت از خود در برابر رفتارهای سمی، کارشناسان توصیه میکنند:
الگوها و محرکهای رفتاری آن فرد را شناسایی کنید تا بتوانید از موقعیتهای آسیبزا دوری کنید.
برای موضوعات قابل گفتوگو مرز مشخص تعیین کرده و به آن پایبند بمانید.
از درگیری لفظی بپرهیزید و بهیاد داشته باشید که گاهی «نه» گفتن کاملترین پاسخ است.
تماسهای حضوری یا تلفنی را کاهش دهید و در دیدارها از درگیر شدن عاطفی پرهیز کنید.
اگر فرد شروع به توهین یا بیاحترامی کرد، محترمانه گفتوگو را پایان دهید؛ مثلاً بگویید: «نمیخواهم این بحث را ادامه دهم» و اتاق را ترک کنید.
استرن میگوید: «باید ایمان داشته باشید که نیازی نیست با فردی بیمهر و آزارگر وارد تعامل شوید. حفظ این باور، ستون اصلی سلامت روان شماست.» در مواردی که فرد مرزها را نادیده میگیرد یا به رفتار آسیبزا ادامه میدهد، لازم است قاطع باشید. ممکن است بارها مجبور شوید گفتوگو را قطع کنید یا یادآوری کنید که لحن محترمانه شرط تداوم رابطه است.
یکی از نمونههای واقعی، زنی به نام جین است که دریافته پدرش در جمع کمتر دچار رفتار پرخاشگرانه میشود. بنابراین، بهجای دعوت او به خانه، برنامههایی مانند تماشای فیلم یا صرف غذا در رستوران را ترجیح میدهد تا زمان دیدار محدود باشد. او همچنین همسر و فرزندانش را در این دیدارها همراه میکند تا فضای حمایتگرتری ایجاد شود. میان این ملاقاتها، تنها هفتهای یکبار تماس تلفنی کوتاهی برای اطمینان از حال پدرش برقرار میکند. جین میگوید: «یاد گرفتن اینکه فاصله عاطفی سالمی با او حفظ کنم، برای آرامش روانم حیاتی بوده است.»
گفتوگو درباره رفتار سمی
اگر تصمیم گرفتید مستقیماً درباره رفتار فرد صحبت کنید، کارشناسان توصیه میکنند لحن شما قاطع، اما محترمانه باشد. استرن پیشنهاد میکند موضوع را با جملهای مانند این آغاز کنید: «میخواهم در مورد موضوع مهمی با تو صحبت کنم. شاید خودت متوجه نباشی، اما طرز حرف زدنت با من بیاحترامیآمیز است و دیگر نمیتوانم این نوع برخورد را بپذیرم.»
سپس ادامه دهید: «چون قرار است همچنان یکدیگر را ببینیم، از تو میخواهم در این زمینه فکر کنی و روش دیگری برای ارتباط با من پیدا کنیم. میتوانیم روی این موضوع با هم کار کنیم؟»
استرن تأکید میکند که در برخی موارد، فرد سمی ممکن است ناآگاه باشد و پس از گفتوگویی صادقانه، تمایل به تغییر نشان دهد. اما اگر واکنشی نشان ندهد یا مسئولیت رفتار خود را نپذیرد، شما با تصمیم دشواری روبهرو خواهید شد.
قطع ارتباط؛ آخرین راه
وقتی رفتار فرد سمی آسیب جدی به سلامت روان شما وارد میکند، ممکن است بهترین تصمیم، قطع موقت یا دائمی ارتباط باشد. دکتر استویچوا توضیح میدهد: «لازم نیست این جدایی برای همیشه باشد، اما گاهی فاصله گرفتن برای بازیابی وضوح ذهنی ضروری است.»
میتوانید صادقانه بگویید: «میدانم که ما خانوادهایم، اما مدتی نمیخواهم با تو در تماس باشم، چون از نوع حرف زدنت احساس بدی دارم» یا «به کمی فاصله برای بازنگری در رابطهمان نیاز دارم.» در مواردی که احتمال خشونت یا واکنش تند وجود دارد، بهتر است بدون درگیری و بدون اعلام مستقیم، بهتدریج فاصله بگیرید.
آیا ممکن است کل خانواده سمی باشد؟
استرن میگوید: «خانوادههای سمی از افراد سمی تشکیل شدهاند. اگر احساس میکنید در خانوادهتان جایی ندارید و پیوسته هدف رفتارهای تحقیرآمیز هستید، ممکن است کل ساختار خانواده برای شما ناسالم باشد.» استویچوا نیز اضافه میکند: «در برخی خانوادهها مرزهای روانی بهقدری درهمریخته است که تمام اعضا در الگوهای آسیبزا و واکنشهای تحریکی گرفتارند. در چنین خانوادهای، ارتباط میان افراد بر پایه کنترل و ترس شکل گرفته است.»
بااینحال، در اغلب موارد تنها یکی از اعضا نقش اصلی در این چرخه سمی دارد. آنچه اهمیت دارد، پرورش همدلی نسبت به خود و آگاهی از احساسات درونی است تا بتوانید تصمیمی سنجیده درباره چگونگی ادامه یا قطع رابطه بگیرید. استرن یادآور میشود: «تغییر رابطهای که سالها بر پایه الگوهای ناسالم شکل گرفته، آسان نیست. اما با صبر، خودمراقبتی و تعیین مرزهای روشن میتوان قدمبهقدم فضای سالمتری برای زندگی ایجاد کرد.»
شناخت رفتارهای سمی در خانواده بهمعنای انکار محبت یا پیوند خونی نیست، بلکه تلاشی است برای حفظ سلامت روان و کرامت فردی. ایجاد مرزهای سالم، گفتوگوی شفاف و در صورت لزوم، فاصلهگذاری عاطفی، راهکارهایی هستند که به فرد کمک میکنند دوباره احساس امنیت و آرامش را در زندگی شخصی خود بازیابد.