تابناک بررسی می کند؛

نگاهی به پدیده "کلثوم اکبری"؛ چرا زنان قاتل نامرئی‌اند؟

با صدور رای دادگاه کلثوم اکبری که او را به ده سال حبس و ده بار قصاص محکوم می کند، پرونده یکی از قانلان زنجیره ای هم بسته می شود، اما پدیده کلثوم اکبری را چگونه باید دید؟ چه دلایلی باعث شد این زن میانسال به قاتلی حرفه ای و دقیق تبدیل شود؟ 
کد خبر: ۱۳۳۰۲۸۷
| |
2725 بازدید
|
۶

نگاهی به پدیده

به گزارش تابناک،  جایی که تنهایی سالخوردگان با وعده‌های عشق موقت رنگ امید به خود می گرفت، کلثوم اکبری – ملقب به "بیوه سیاه ایران" – با لبخندی گرم و چشمانی پر از وعده، وارد زندگی مردانی ثروتمند، اما تنها می شد، ورودی که پایانش مرگ خاموش سالمندان ثروتمند بود!

 کلثوم اکبری نه با چاقو یا تفنگ، بلکه با قرص‌های فشار خون حل‌شده در چای و بالش‌های نرم خفه‌کننده، ۱۱ شوهری را در ۲۲ سال به کام مرگ کشاند.  انگیزه اصلی اش؟ مهریه‌های هنگفت، املاک و ارثیه‌ای که به نام دخترش سند می‌خورد. این داستان واقعی، که در سال  1402 با دستگیری او در مازندران فاش شد، نه تنها ایران را شوکه کرد، بلکه یادآور الگویی جهانی از قاتلان زنجیره‌ای زن است: زنانی که به جای شکار غریبه‌ها، "جمع‌آوری" قربانیان آشنا را انتخاب می‌کنند – اغلب مردان – برای سود مالی، انتقام یا قدرت پنهان.

 

  کلثوم اکبری: بیوه‌ای که مرگ را مهریه می‌خرید
کلثوم، متولد ۱۳۴۶ در روستایی نزدیک ساری، از ۱۱ سالگی با ازدواج اجباری زندگی‌اش را با فقر و از دست دادن‌ها پر کرد: پسرش به دلیل بیماری قلبی مرد و شوهر اولش هم به طور طبیعی درگذشت. اما این تراژدی‌ها، به گفته خودش در اعترافات دادگاه، جرقه‌ای برای چرخه‌ای مرگبار شد. او در مجالس زنانه، خود را زنی تنها و مهربان معرفی می‌کرد که به دنبال ازدواج موقت با مردان سالخورده است – مردانی ۷۵ تا ۸۰ ساله، ثروتمند و تنها، که خانواده‌هایشان به دنبال همدم برایشان می‌گشتند.

کلثوم اکبری پس از اطمینان از دارایی قربانی، مهریه‌ای سنگین (تا ۵۰۰ میلیون تومان یا ملک) می‌گرفت و در کمتر از سه ماه، با مخلوط کردن دارو‌های دیابت، فشار خون و محرک‌های جنسی در نوشیدنی‌ها، یا خفه کردن با حوله خیس، کار را تمام می‌کرد.

کلثوم اکبری پس از اطمینان از دارایی قربانی، مهریه‌ای سنگین (تا ۵۰۰ میلیون تومان یا ملک) می‌گرفت و در کمتر از سه ماه، با مخلوط کردن دارو‌های دیابت، فشار خون و محرک‌های جنسی در نوشیدنی‌ها، یا خفه کردن با حوله خیس، کار را تمام می‌کرد. قربانیانش در شهر‌هایی پراکنده مانند ساری، نکا و بابل افتادند تا ردی باقی نماند. یکی از قربانیان، م.ت از سم شربت جان سالم به در برد و او را از خانه بیرون انداخت، اما گزارش نداد – تا اینکه پسر غلامرضا بابایی، آخرین قربانی ۸۲ ساله، با شنیدن داستان مشابه، پلیس را خبر کرد.

از منظر روانشناختی، کلثوم نمونه‌ای کلاسیک از "انگیزه هدنونیک" (لذت‌جویانه) است: نه خشونت جنسی، بلکه سود مالی به عنوان "لذت"  گزارش های پلیس او را زنی با "ضریب هوشی خاص" توصیف می‌کنند – نه دیوانه، بلکه برنامه‌ریزی‌شده، که جنون را بهانه می‌کند تا از قصاص بگریزد. او حتی ادعا کرد پسرش را هم کشته، شاید برای جلب همدردی. قاضی پرونده، شهریاری، در مصاحبه با رسانه ها تأکید کرد: "او ساده به نظر می‌رسید، اما مانند دیگر قاتلان زنجیره‌ای، از هوشی برای پنهان‌کاری برخوردار بود. "

  مقایسه با موارد ایرانی: مهین قدیری، نخستین سایه
در ایران، کلثوم دومین قاتل زنجیره‌ای زن پس از مهین قدیری است – الگویی که تفاوت‌های فرهنگی را برجسته می‌کند. مهین، در بهمن ۱۳۸۷ با کشف جسد زنی میانسال در قزوین لو رفت و به قتل پنج زن و یک مرد اعتراف کرد. انگیزه‌ا مهین قدیری متفاوت داشت: سرقت و حسادت به زندگی قربانیان، که اغلب زنان مسن و تنها بودند. برخلاف کلثوم که مردان را هدف قرار داد، مهین قربانیان را با خفه کردن یا سم می‌کشت و اجساد را دفن می‌کرد.

  کتاب  جنایتکاران مخوف ایران  (انتشارات ققنوس، ۱۳۹۹) نشان می‌دهند مهین از اختلال شخصیت ضداجتماعی رنج می‌برد – فقدان همدردی و لذت از کنترل –، اما زمینه اقتصادی‌اش فقر مطلق بود، نه طمع سیستماتیک مانند کلثوم. هر دو، قربانیان آسیب‌پذیر (سالمندان) را انتخاب کردند، اما کلثوم با بهره‌برداری از شرایط خاص محل اقامت خود، طولانی‌تر (۲۲ سال) پنهان ماند. مهین در ۱۳۸۹ اعدام شد، سرنوشتی که در انتظار کلثوم اکبری نیز هست.

  آمار نشان می‌دهند ۱۶% قاتلان زنجیره‌ای زن هستند و اغلب برای "قدرت و کنترل" می‌کشند، نه شهوت جنسی (برخلاف مردان).

 
در سطح بین‌المللی، الگوی کلثوم اکبری – "بیوه سیاه" – با موارد خارجی همخوانی دارد، اما تفاوت‌های فرهنگی و روانشناختی آشکار است.  آمار نشان می‌دهند ۱۶% قاتلان زنجیره‌ای زن هستند و اغلب برای "قدرت و کنترل" می‌کشند، نه شهوت جنسی (برخلاف مردان). نزدیک‌ترین مورد به کلثوم، مری آن کوتون (انگلستان، قرن ۱۹) است: او ۲۱ نفر (عمدتاً همسران و فرزندان) را با آرسنیک مسموم کرد تا بیمه و ارثیه بگیرد – دقیقاً مانند مهریه‌های کلثوم. کوتون، در دوران صنعتی‌شدن، از فقر زنان بیوه بهره برد، که  آن را "نهادینه‌سازی جنسیت" می‌نامد: زنان به عنوان مراقب، مشکوک نمی‌مانند.

در آمریکا، جودی بوئنوانو ("بیوه سیاه فلوریدا") شش مرد (شوهر، پسر، دوست‌پسر) را با آرسنیک و بمب ماشین کشت تا ۱۰۰ هزار دلار بیمه بگیرد – شبیه به طمع مالی کلثوم، اما خشن‌تر (شلیک و انفجار به جای سم). بوئنوانو، با سابقه سوءاستفاده کودکی، از اختلال شخصیت مرزی رنج می‌برد .

 فرهنگ آمریکایی، با بیمه‌های هنگفت، انگیزه اقتصادی را تقویت می‌کند، در حالی که در ایران، ازدواج موقت  دسترسی به مردان ثروتمند را آسان‌تر می‌سازد. زنان ایرانی برخلاف قاتلان زن خارجی کمتر خشونت جنسی دارند، : ۵۰% زنان برای "سود" می‌کشند و  اغلب با سم  !

  زمینه‌های چندلایه: چرا زنان به این مسیر می‌افتند؟
  فقر و تنهایی سالمندان، بستری برای این قاتلان فراهم می‌کند. در ایران، تورم و پیری جمعیت   مردان ثروتمند را هدف آسان می‌سازد ، آمار  نشان می‌دهد ۷۵% زنان قاتل از طبقات پایین هستند. از سوی دیگر  هنجار‌های جنسیتی، زنان را "نامرئی" می‌کند. در ایران،  کلثوم از ازدواج موقت سوءاستفاده کرد و توانست خود را وارد خانواده ها کند، در غرب، نقش "مادر/همسر مراقب" (مانند پرستاران قاتل، ۳۹% موارد، Harrison, ۲۰۱۵) پنهان‌کاری را آسان می‌کند.  

زنان قانل زنجیره ای الذت را در قدرت می‌جویند، نه خشونت.  به تعبیر بهتر  زنان قاتل  "جمع‌آوری" می‌کنند (آشنایان)، مردان قاتل "شکار" (غریبه‌ها) ،

 در بررسی ریشه های جنابت باید گفت چالش و سختی های دوران کودکی یکی از ریشه های اصلی ظهور چنین جنایتکارانی است، آمار تکان دهنده است :  ۹۰% موارد!  این زمینه باعث ضداجتماعی  بودن می شود  که منجر به "فقدان همدردی" می شود، تمایل به نارسیسیسم که به کنترلگری منجر می شود و انگیزه قوی برای "انتقام" این معجون را می سازد، زنان قانل زنجیره ای "آن‌ها لذت را در قدرت می‌جویند، نه خشونت.  به تعبیر بهتر  زنان قاتل  "جمع‌آوری" می‌کنند (آشنایان)، مردان قاتل "شکار" (غریبه‌ها) ، 

پذیرفتن سالمندان در خانواده ها( به مثابه الکوی رفتاری نسل های قبلی) ایجاد پروقابل محلی برای سالمندان در مناطق شهری و روستایی، سوق دادن بخشی از فعالیت های داوطلبانه جوانان برای خدمت رسانی به سالمندان می تواند از ظهور پدیده کلثوم اکبری ها تا حد زیادی جلوگیری کند ، ضمن اینکه الزام به ثبت ازدواج موقت در دفاتر رسمی نیز می تواند گامی در جهت غربالگری ازدواج‌های مشکوک باشد.

نظر شما چیست؟ پدیده کلثوم اکبری را چطور باید فهمید و تحلیل کرد؟

اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۶
ناشناس
|
Germany
|
۱۷:۲۱ - ۱۴۰۴/۰۷/۰۱
فقط برای مهریه هست والسلام
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۰:۲۶ - ۱۴۰۴/۰۷/۰۱
علت رو باید ریشه یابی کرد
ازدواج در سنین کودکی
فقر
و غیره
abbas
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۲۴ - ۱۴۰۴/۰۷/۰۱
باور کنید اگر به سن پیری برسم حاضرم با همچین کسی ازدواج کنم
محسن
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۲۶ - ۱۴۰۴/۰۷/۰۱
من فقط می دانم که اگر یک مرد یک زن را به قتل برساند فرباد و ناله همه رسانه ها به اسمان می رود و همه ازرخشونت مردان علیه زنان می نالند واز لزوم تغییر قوانین حانواده می گویند و ...
اما اگر یک زن این همه مرد را بکشد رسانه ها جوری رفتار می کنند که انگار آب از آب تکان نخورده است.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۵۲ - ۱۴۰۴/۰۷/۰۱
یاد اون جوانهای 1401 افتادم. طرف رفت اعدام شد تا یک عده زن با شلوارک بیان خیابان و اخرش بهمرد ایرانی بگن نر ایرانی.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۰:۲۷ - ۱۴۰۴/۰۷/۰۱
آخرش هم ایران از نظر اقتصادی بسیار صدمه دید
و مسئولین سومدیریت فراوان از خودشون برون کردند
جمع کنید این حرف ها رو
نون شب نداریم بخوریم تو بفکر شلوارکی
برچسب منتخب
# دیدار پزشکیان و ترامپ # خروج از ان پی تی # مکانیسم ماشه # جنگ ایران و اسرائیل # عملیات وعده صادق 3 # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران
نظرسنجی
آیا موافق ملاقات ترامپ و پزشکیان هستید؟
الی گشت