فارن پالسی: کاخ سفید ترامپ بزرگترین تهدید علیه آمریکاست

تحلیلگر آمریکایی حوزه امنیت ملی بر این باور است که با منصوب شدن طرفداران جنبش «ماگا» به عنوان روسای اطلاعاتی و امنیتی توسط دونالد ترامپ، نهادهای اطلاعاتی و امنیت ملی آمریکا از درون در حال فرسایش شده‌اند و پیشکسوتان باتجربه سازمان اطلاعات مرکزی ‌آمریکا (سیا) در این باره زنگ خطر را به صدا درآورده‌اند.
کد خبر: ۱۳۱۶۸۷۵
|
۲۲ تير ۱۴۰۴ - ۱۵:۴۶ 13 July 2025
|
981 بازدید

به گزارش تابناک به نقل از ایسنا؛ «تیم وینر»، روزنامه‌نگار آمریکایی برنده جایزه پولیتزر برای گزارش‌هایش در حوزه امنیت ملی آمریکا و برنده جایزه کتاب ملی ایالات متحده به خاطر کتابش تحت عنوان «میراث خاکسترها: تاریخچه سازمان سیا» در تحلیلی با ضمن ارائه پنجره‌ای به سوابق عملیاتی سال‌های اخیر سازمان سیا علیه روسیه حالا معتقد است که سکانداران کنونی دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ایالات متحده و حتی شخص «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور فعلی باید به عنوان یک تهدید نفوذی و امنیتی از سوی این دستگاه‌ها در نظر گرفته شوند.

وینر در ابتدای این تحلیل می‌نویسد: «اگر جاسوسان کشور ما پیاده‌نظام ایدئولوژی ما طبق اظهار نظر جان لوکاره محسوب می‌شوند، تام سیلوستر سربازی ناشناخته است که بعدا یک ژنرال چهار ستاره شد. ۲ سال قبل او معاون مدیر عملیات‌های سازمان سیا و رئیس هزاران ماموری شد که مشغول به عملیات‌های جاسوسی و مخفی و شبه‌نظامی بودند. او به این دلیل به این سمت رسید چون توانسته بود برنامه‌های جنگی روسیه برای اوکراین را مورد سرقت قرار دهد، به دنیا درباره تهاجم قریب‌الوقوع به اوکراین هشدار دهد و پشتیبانی پایدار از دستگاه‌های نظامی و اطلاعاتی کی‌یف را فراهم کند. این ماموریت‌ها موضوع گفتگویی بود که ما تابستان گذشته با هم داشتیم.»

این روزنامه‌نگار می‌نویسد، وقتی آنها در اتاق بدون پنجره‌ای در مقر سیا در لانگلی ایالت ویرجینیا روبروی هم نشستند، او سابقه ۳۳ فعالیت تحت پوشش مخفیانه را داشت. این در حالیست که تا قبل از این نشست، هیچ مدیر مشغول به خدمتی در این سازمان مخفی‌کار دست به یک مصاحبه ضبط شده نزده بود. او می‌گوید بعد از آن درخواست دیدار با این مقام سیا را مطرح کرد که نام او به شکل "تام اس." در یک پادکست درون‌سازمانی جدیدالتاسیس سیا ذکر شد. حرف‌های او درباره قدرت مستبدان در زمینه شکل‌دهی به سرنوشت ملت‌ها این روزنامه‌نگار را تحت تاثیر قرار داد. این مقام سیا گفته بود: «در طول دهه‌های گذشته، من از جایگاه ویژه‌ای شاهد اتفاقات تاریخ جهان بوده‌ام؛ و آنچه همچنان مرا به وحشت می‌اندازد و شوکه می‌کند، این واقعیت است که چطور یک فرد در راس قدرت توانایی ایجاد درد و رنج را پیدا می‌کند.»

سیلوستر زمانی که ترامپ در ۲۰ ژانویه سوگند ریاست جمهوری یاد کرد موقتا مدیر سازمان سیا شد تا زمانی که جان راتکلیف، گزینه ترامپ برای این سازمان و طرفدار جنبش ماگا در راس آن،‌ سه روز بعد سوگند یاد کرده و در راس آن قرار گرفت. او تا اواخر ماه مه که استعفاد داد، نایب‌رئیس‌ عملیات‌های سیا بود.

این روزنامه‌نگار آمریکایی می‌گوید: «با نگاه به عقب و گفتگویم با او، به این فکر می‌کنم که چطور سیلوستر با فروپاشیدن ائتلاف‌های کشور ما کنار آمده و چه نظری درباره تازه‌کارها و چاپلوس‌هایی که حالا مسئول امنیت ملی آمریکا هستند دارد و اینکه آیا نگران احتمال بروز یک شکست اطلاعاتی فاجعه‌بار همچون ابتدای قرن بیست و یکم است. سازمان سیا مجری سیاست خارجی آمریکاست؛ جاسوس‌هایش حساسیتی ویژه نسبت به دستورات صادر شده از بالا داشته و عملیات‌های مخفی را تنها تحت فرمان روسای جمهور آمریکا اجرا می‌کنند. اما آنها باید چه کار کنند وقتی که خود مردی که کاخ سفید را کنترل می‌کند بالاترین تهدید علیه امنیت ملی آمریکا باشد؟»

این روزنامه نگار آمریکایی در تحلیل خود در فارین پالسی شرح داد که پدر و پدربزرگ و پدر پدربزرگ سیلوستر سوابق فعالیت‌های سیاست خارجی، نظامی و اطلاعاتی را در طول قرن‌های نوزده و بیست برای ایالات متحده در حوزه‌های چین و ویتنام و اقیانوس آرام داشته‌اند و خود او نیز بعد از فارغ‌التحصیلی از آکادمی نیروی دریایی آمریکا در ۱۹۸۵، ۶ سال به عنوان سرباز نیروی ویژه خدمت کرده و بعدا کار خود در سیا را به عنوان مامور در قاهره شروع کرد.

به نوشته او، سیلوستر بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و پیش از شروع جنگ عراق ماموریت نفوذ به دستگاه نظامی و اطلاعاتی صدام، دیکتاتور سابق عراق را با موفقیت اجرا کرده و بعدا رئیس ایستگاه سازمان سیا در دمشق در سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ شد و یک دهه بعدی را مشغول به اجرای عملیات‌های مخفی در سراسر خاورمیانه شد.

وینر شرح می‌دهد که در تابستان ۲۰۱۷ سیلوستر تحت  فرمان توماس راکوسان، رئیس جدید بخش مخفی خود در سیا قرار گرفت و هویت راکوسان تا زمانی که بازنشسته شد مخفی باقی ماند.

او نوشته است: «راکوسان از پیش از پایان جنگ سرد علیه روسیه جاسوسی می‌کرد و در سراسر اروپای مرکزی و شرقی عملیات انجام داد. او شدیدا از روس‌ها نفرت داشت. والدینش اهل جمهوری چک بودند و وقتی سربازان شوروی در ۱۹۶۸ قیام بهار پراگ را در هم شکستند او ۹ ساله بود. راکوسان معتقد بود ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در حمایت از ترامپ انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را برانداخت و این را یک فاجعه اطلاعاتی معادل فاجعه ۱۱ سپتامبر می‌دانست و می‌خواست به تلافی این کار به کرملین نفوذ کند و این چیزی بود که یکی از عالی‌ترین آرمان‌ها سیا از زمان تاسیس آن تعیین شده و هدفی بود که هرگز محقق نشده بود.»

در این راستا راکوسان وعده دگرگونی و نوسازی اساسی در بخش روسیه در سیا مشهور به خانه روسیه را که در اوایل جنگ سرد به منظور گردآوری اطلاعات علیه اتحاد شوروی و اجرای عملیات مخفی برای تضعیف نفوذ شوروی در جهان تاسیس شد را داد. او این کار را با در اختیار گرفتن ده‌ها مامور مبارزه با تروریسم از جمله خود سیلوستر که یکی از افسران مورد علاقه‌اش بود شروع کرد و به آنها گفته بود: «روس‌ها انتخابات لعنتی ما را دستکاری کردند چطور اطمینان حاصل کنیم که این اتفاق دوباره تکرار نشود؟»

او اهمیتی به این که مامورانش بتوانند روسی حرف بزنند یا سابقه پا گذاشتن به مسکو را داشته باشند یا خیر نمی‌داد. او فقط به آنها دستور داد با دانش و علم خود «تروریست‌ها» را به خدمت بگیرند و از آنها علیه الیگارش‌ها، دیپلمات‌ها و جاسوس‌های روسیه استفاده کنند. هدف این بود که اطلاعات درباره نیات رهبر روسیه و حلقه نزدیک به او از طریق جاسوسی جمع‌آوری شود. راکوسان ماموران استراق سمع الکترونیک در آژانس امنیت ملی آمریکا (ان.اس.ای) و نیروهای ضد تروریسم اف.بی.آی را به خدمت گرفت. او از رهبران کمیته‌های نیروهای مسلح و اطلاعات کنگره آمریکا خواست به او کمک کنند و این رهبران هم از او پرسیدند که چقدر پول نیاز داری؟ آنها ده‌ها میلیون دلار  به او دادند و راکوسان در عرض کمتر از ۲ سال اندازه خانه روسیه در سیا را ۲ برابر کرد.

این خبرنگار آمریکایی در ادامه شرح می‌دهد که چطور «خانه روسیه» در سازمان سیا، اداره‌ای که به عنوان منزوی‌ترین بخش سیا در نظر گرفته می‌شد، تحت نظر راکوسان پارادایمی که از زمان جنگ سرد به آن چسبیده بود را تغییر داد.

او می‌نویسد، در این اداره یک اتاق پشتی وجود داشت که یک‌سوم ماموران و تحلیلگران «خانه روسیه» در آنجا تحت شدیدترین وضعیت محرمانگی کار می‌کردند و از اطلاعاتی که در نتیجه سال‌ها عملیات پرزحمت حاصل شده بودند محافظت می‌کردند و هرگز تمایلی به اینکه اسرارشان را در اختیار بیگانه‌ها بگذارند نداشتند و از نظر آنها همه بیگانه در نظر گرفته می‌شدند و آنها متکبرانه به خودشان افتخار می‌کردند اما در نهایت شرمساری «آنها نتوانستند پشتیبانی مخفیانه کرملین از انتخاب شدن ترامپ در آمریکا را تا زمانی که دیگر خیلی دیر شده بود، ببینند.»

در ادامه این تحلیل آمده است: «راکوسان به نگهبانان قدیمی در اتاق پشتی دستور داد فایل‌های محرمانه خود را از مهر و موم درآورند و آنها را به منظور محافظت از منابع و متدها تصفیه کرده و بعدا در اختیار دیگر بخش‌های سازمان مخفی‌کار و مهمتر از همه در اختیار متحدان خارجی ما قرار دهند. این در حالی است که سابق بر آن چنین اسراری بیش از حد حساس در نظر گرفته می‌شدند اما روال سابق کاملا تغییر کرد و نتیجه آن انقلابی بود. این آماده‌باش جدید به منزله بازگشت جاسوسی به جایگاه برجسته سنتی خود در سازمان سیا بعد از آنکه به مدت ۱۶ سال، مبارزه با تروریسم و شبه‌نظامیان و وحشت‌های مرتبط با آنها بر این امر سایه انداخته بود، شد. (مایک مورل، معاون مدیر سابق سیا زمانی گفته بود: وقتی ما روی این بخش‌ها متمرکز بودیم چین و روسیه روی ما متمرکز بودند) در زمان جنگ سرد سیا در استنتاج مقاصد نظامی روس‌ها شکست خورده بود. حالا جاسوسانش بار دیگر کرملین را زیر نظر گرفته و به دنبال اسراری رفتند که تنها از راه جاسوسی می‌شد آنها را افشا کرد. ماموران سیا در تابستان ۲۰۲۰ در هماهنگی نزدیک با همتایانی انگلیسی، هلندی، اوکراینی، لهستانی، جمهوری چک، استونیایی و بسیاری از دیگر سرویس‌های اطلاعاتی متحد علیه روس‌ها کار کردند.

سیلوستر گفت: «تصمیم استراتژیکی درباره اینکه چطور اطلاعات را به اشتراک بگذاریم در کار بود.»

او اضافه کرد: «ما از این رویه فی‌النفسه به عنوان یک مکانیزم تاثیرگذاری استفاده کردیم تا دولت‌ها را به همکاری با خودمان وادار کنیم. اعتمادی که به سختی به دست آمد اجازه به گشایش جریان‌هایی از همکاری و اطلاعاتی که تا قبل از آن با ما به اشتراک گذاشته نشد را داد.» به این ترتیب سازمان سیا و متحدان خارجی آن اطلاعات را باور ساختند، عملیات‌ها را برنامه‌ریزی و هماهنگ کردند و مهمتر از همه منابع روسی را به خدمت گرفتند.

ویلیام برنز، مدیر اسبق سیا سال گذشته میلادی در گفت‌وگو با این روزنامه‌نگار گفت سیا از این طریق توانست عمدتا با همکاری با مرتبطان متحد خارجی با سرویس‌های روسیه «مقابله» کرده و فعالیت‌های اطلاعاتی روسیه را «برملا و مختل» سازد. او اظهار کرد: «و بعد ما با شروع از بهار ۲۰۲۱ روی بُعد استخدام جاسوس این جریان کار کردیم. درست زمانی که طبل‌ها برای جنگ اوکراین نواخته می‌شدند واقعا به طرزی ویژه فرصتی که یک بار در یک نسل بروز پیدا می‌کند به دلیل نارضایتی بخش‌هایی از نخبگان و جامعه روسیه علیه حکومت ولادیمیر پوتین بروز یافت.»

سیلوستر مسئولیت برنامه بسیج علیه کرملین را به عنوان مدیر عملیاتی جدید سیا برای حوزه اروپا و اوراسیا در بهار ۲۰۲۱ به عهده گرفت. اکتبر همان سال، پنج هفته بعد از سقوط کابل و افتادن آن به دست طالبان، او پیش‌بینی کرد که روسیه در تدارک برای حمله به اوکراین است. اما این یک پیش‌بینی یک دفعه‌ای و ناگهانی و تنها مبتنی بر یک منبع نبود. جریان‌های فراوانی از اطلاعات از مجاری گوناگون یک رودخانه قدرتمند را ساختند. سیا سوار بر جریان این رودخانه نتیجه گرفت پوتین تصمیم به راه انداختن جنگ گرفته است.

در ادامه این مطلب پیرامون تحلیل‌های اطلاعاتی آمریکا درباره برنامه‌های روسیه نوشته شده است: «سرویس‌های جاسوسی اوکراین توسط سیا بعد از آنکه پوتین در ۲۰۱۴ کریمه و بخش‌هایی از شرق اوکراین را به دست آورد بازسازی شده بودند. این گروه‌ها بعدا تبدیل به یکی از بهترین منابع واشنگتن برای جمع‌آوری اطلاعات درباره روس‌ها شدند؛ سیا تبدیل به بهترین سد دفاعی اوکراینی‌ها در برابر آنها شد. سیلوستر گفت "آنها احتمالا یکی از بهترین سرمایه‌گذاری‌هایی که سیا و دولت آمریکا تا حالا انجام داده هستند. آنها اعتماد و اطمینان و قابلیتی را در زمان نیازمندی ایجاد کرده و این احساس را به وجود آوردند که ما کنار هم در سنگرها هستیم." سیا در پاییز ۲۰۲۱ برای اوکراینی‌ها دوره آموزش عملیات‌های جاسوسی و شبه‌نظامی برقرار کرده تا آنها بتوانند از جریان مداوم اطلاعات آمریکا استفاده کرده و آن را درک کنند.»

سیلوستر در این خصوص گفت: «اگر از من درباره بزرگترین عوامل افزایش توانمندی اوکراین برای مقابله با روسیه بپرسید یکی را تصمیمات اخذ شده در ۲۰۱۴ برای سرمایه‌گذاری بر آنها و استفاده از پول و افراد و آموزش مداوم برای آنها تا زمان شروع جنگ می‌دانم و دومی نیز تصمیمات مداوم مرتبط با به اشتراک‌گذاری اطلاعات و سفرهای مکرر مدیر ما به سراسر اروپا پیش از شروع حمله است.»

ویلیام برنز گفت سیا مجبور به علنی کردن اطلاعاتش درباره اینکه روسیه برای حمله تدارک می‌بیند شد و بایدن این را تایید کرد. اما بسیاری از رهبران سیاسی اروپا به آن تردید نشان دادند چون همچنان خاطر گزارش‌های دروغ سیا درباره زرادخانه موهوم صدام در ذهن آنها بود. به گفته سیلوستر اما زمانی که پیش‌بینی سیا دقیق از آب درآمده و ثابت شد، تاثیر آن طنین‌انداز شد. او گفت: «آنها به ما گفتند این حقیقت که ما اطلاعات دقیق را با بسیاری از متحدانمان به اشتراک گذاشتیم و دقیقا واقعی بودن برنامه روسیه برای ورود به جنگ را پیش‌بینی کردیم قدرتمندترین کاری بود که سیا در ۱۸ سال گذشته برای آنها و با همکاری آنها انجام داده است.»

سیلوستر معتقد است زنده ماندن اوکراین در نتیجه غلبه اطلاعاتی انسانی، قلب و روح جاسوسی، است. عبارت اطلاعات انسانی در دهه ۱۹۵۰ به منظور متمایز کردن کار جاسوس‌های انسانی از سیگنال‌های اطلاعاتی جمع‌آوری شده توسط سازمان تازه تاسیس آژانس امنیت ملی و تصاویر حاصل از هواپیماهای و ماهواره‌های تجسسی ابداع شد. ریچارد هلمز، مدیر اسبق سیا در سال ۱۹۸۳ هشدار داده بود: «این تکنولوژی‌ها تهدید تغییر ماهیت کار ما را در بر دارند. ابزارهای فنی جمع‌آوری اطلاعات شروع به کم ارزش کردن کار عوامل انسانی جمع‌آوری اطلاعات کرده‌اند. مسئولان این ابزارهای فنی فریاد بر می‌آورند که پول را به ما بدهید و کار را به ما بسپارید و چرا اصلا جاسوسان را به خطر بیندازید وقتی این ابزارها به شما چیزی که می‌خواهید بدانید را می‌گویند؟ اما یک سفسطه وجود دارد. چون ابزار فنی نمی‌تواند نیات یک انسان را پیش‌بینی کند.»

هلمز نتیجه‌گیری کرد: «اگر فقط یک ضعف در دستگاه اطلاعاتی ما وجود داشته باشد آن مربوط به قابلیت ما در ارزیابی اینکه رهبران یک قدرت خارجی در یک وضعیت خاص چه کاری انجام می‌دهند است.»

سیلوستر گفت: «کل این تحلیل درست است. اگر سیا فقط ۱۰ تحلیلگر را برای مطالعه متن یک گفتگوی رهگیری شده به خدمت بگیرد آنها می‌توانند ۱۰ ارزیابی تحلیلی متفاوت را درباره آنچه که اتفاق افتاده ارائه دهند. اما اگر فقط بتوانید با یک نفر که در آن زمان در اتفاق حضور داشته حرف بزنید ساده‌تر از همه می‌توانید حقیقت را یا نزدیکترین ارزیابی به حقیقت را بفهمید. منظور از اطلاعات انسانی واقعا جمع‌آوری هر چیزی است که ما را به نحوه تفکر، عمل و پس زمینه تصمیم‌گیری‌های دشمنانمان مطلع کند. افرادی که سیا برای نفوذ به کرملین به خدمت گرفت فقط یک سری عدد و رقم پرونده‌ای نیستند. آنها موجودیت‌های انسانی هستند که تصمیم به کاری فوق‌العاده جسورانه و شجاعانه گرفته‌اند تا برای تغییر جهان اطراف خود تلاش کنند.»

او ادامه می‌دهد: «این که واشنگتن توانست نسبت به حمله روسیه هشدار قبلی بدهد و از شدت ضربه آن بکاهد مبتنی بر جاسوسی و اطلاعات انسانی و جمع‌آوری مشاهدات از منابع انسانی به منظور تاثیرگذاری بر سیاست‌ها بود. پشتیبانی محرمانه یک دهه‌ای سیا از اوکراین نیز همین قدر تاثیر داشته است. هدف آن ماموریت رسیدن به قابلیت ایجاد روابط انسانی با ماموران اطلاعاتی و نظامی آن بود. آیا این کار جاسوسی به حساب می‌آید؟ قطعا. ماهیت اطلاعات انسانی همین است. و من فکر می‌کنم که این بسیار روشنگر بود. استفاده از منابع انسانی برای جاسوسی کاری ذاتا غیراخلاقی است. هیو کانینگهام، مدیر اردوگاه آموزشی سیا در طول جنگ سرد، به دو نسل از کارآموزان جوان گفت: "ما هم باید بالاترین حد بی‌اخلاقی را داشته باشیم، هم بالاترین حد اخلاقی بودن را. متحد شدن یک افسر سیا با یک طرف استخدام‌شده خارجی، ترکیبی از اعتماد و خیانت، بنا شده بر اساس باور این طرف به ایالات متحده و انتخاب او برای ارتکاب خیانت است."»

به باور تحلیلگر فارن پالسی، اما افشاگری‌های ۲۰ سال پیش درباره بازداشتگاه‌ها و شکنجه‌گاه‌های مخفی سازمان سیا جای هیچگونه ادعای اخلاقی بودن برای این سازمان باقی نمی‌گذارد.

او معتقد است که ترامپ اعتماد میان آمریکا و متحدانش را از بین برده و حالا قابلیت سیا برای همکاری با متحدان خارجی خود و به خدمت گرفتن ماموران خارجی که بتوانند درباره خطرات نامشهود هشدار بدهند، در خطر قرار گرفته است و شدت تهدیدات در دوره کنونی به همان اندازه سطح تهدیدات جنگ سرد بالا رفته است.

نگارنده این تحلیل می‌نویسد: «در چند ماه گذشته، ترامپ ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، را دیکتاتور خوانده، او را مقصر شروع جنگ اوکراین خوانده و سعی کرده آتش‌بسی با شرایط روسیه را به زور به او تحمیل کند. ترامپ در ۵ مارس جریان پشتیبانی اطلاعاتی ایالات متحده از کی‌یف را موقتا قطع کرد و به مدت یک هفته شیر آب را بسته نگه داشت، در حالی که نیروهای اوکراینی در حال عقب‌نشینی بودند. حمایت او از اهداف جنگی روسیه خیانتی تلخ را آن هم نه فقط به اوکراین رقم زده است. افسران سیا از زمان تأسیس این سازمان در سال ۱۹۴۷ با کرملین در نبرد بوده‌اند. آنها به شدت به ارتباطات مخفی با ده‌ها سرویس اطلاعاتی خارجی وابسته هستند؛ آنها بدون این کمک نمی‌توانند جهانی فکر کنند. اکنون ترامپ متحدان ایالات متحده را نسبت به اشتراک‌گذاری اسرار با واشنگتن محتاط کرده است. این برای افسران و تحلیلگرانی که سعی می‌کنند در افق نگاه کنند تا ببینند چه اتفاقی در حال رخ دادن است، نشانه بدی است. ترامپ از زمان ارزیابی غیرقابل انکار سیا مبنی بر اینکه روسیه برای انتخاب شدن او در سال ۲۰۱۶ تلاش کرده است، به شدت با این سازمان خصومت داشته است. او این سازمان را پایتخت "دولت پنهان"، اشاره‌ به وجود شبکه مخفی خیالی جاسوسان و سربازانی که مخفیانه برای تضعیف ریاست جمهوری او کار می‌کنند، می‌داند. در هفته‌های قبل از شورش ۶ ژانویه ۲۰۲۱ در ساختمان کنگره، او به این باور رسیده بود که جینا هاسپل، مدیر وقت سیا، بخشی از توطئه‌ای برای دستکاری در انتخابات ریاست جمهوری علیه او بوده است. ترامپ سعی کرد هاسپل را مجازات کند، اما او در مقابل ترامپ ایستاد و از سازمانش در برابر خشم او محافظت کرد.»

جان راتکلیف، مدیر کنونی سیا برخلاف او در همه نوبت‌ها در انجام چنین کاری شکست خورده است. او افراد تازه‌ وارد به سیا را اخراج کرده، افسران ارشد را به بازنشستگی زودهنگام فرستاده، اطلاعات را برای جلب رضایت رئیس‌جمهور آمریکا تحریف کرده و بر یک پاکسازی ایدئولوژیک نظارت داشته است. در ماه مارس، سیلوستر و همکارانش رالف گاف، یک افسر به تازگی بازنشسته شده را برای جانشینی او نامزد کردند. کسی که شش بار به عنوان رئیس ایستگاه‌های سیا خدمت کرده و عمیقا درگیر عملیات‌های مرتبط با روسیه و اوکراین بوده است. رالف گاف در مقام یک غیرنظامی نیز شدیدترین حمایت را از کی‌یف ابراز کرده بود. همان روز، لورا لومر، یک خرابکار با عقاید راست افراطی که محبوب ترامپ است به دفتر بیضی شکل کاخ سفید رفت و فهرستی طولانی از مقامات اطلاعاتی و امنیت ملی را که آنها را ساکنان دولت پنهان می‌دانست، به او تحویل داد. کاخ سفید ظرف چند ساعت نامزدی رالف گاف را رد کرد.

با حضور راتکلیف در مصدر ریاست سیا، ریاست کش پاتل مقید به جنبش ماگا بر اف.‌بی.‌آی، حضور تولسی گبرد، نظریه‌پرداز توطئه، بر ریاست اداره اطلاعات ملی و ریاست پیت هگست ملی‌گرای مسیحی بر پنتاگون، ترامپ مقدمات یک کابوس امنیت ملی را چیده است. هانا آرنت دهه‌ها پیش اظهار داشت: «تمامیت‌خواهی در قدرت، همواره تمام استعدادهای درجه یک را، صرف‌نظر از تعلق خاطرهایشان، با خل‌وچل‌ها و احمق‌هایی جایگزین می‌کند که فقدان هوش و خلاقیت‌شان بهترین تضمین وفاداری آنهاست.»

اشتراک گذاری
برچسب ها
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# عملیات وعده صادق 3 # جنگ ایران و اسرائیل # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران
نظرسنجی
با اخراج بازرسان آژانس انرژی اتمی موافق هستید؟
الی گشت