روسیه کنار گذاشته نشده است، بهویژه در میان نشانههای اولیهای که جنگ اوکراین ممکن است با شرایط بسیار مطلوبتری برای مسکو نسبت به آنچه قبلاً پیشبینی میشد، به پایان برسد.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، مجله مناره وابسته به فوروم خاورمیانه و شمال آفریقای کمبریج در مقالهای به بررسی تغییر موضع روسیه در خاورمیانه متعاقب تحولات اخیر منطقه پرداخته که در ادامه آمده است.
سقوط خاندان اسد، جایگاه روسیه در خاورمیانه را تضعیف کرده است. با این حال، مسکو هنوز ابزارهای کافی برای بازتعریف موفقیتآمیز موقعیت خود دارد، همانطور که در تجارت، سرمایهگذاریها و تماسهای سیاسی با کشورهای منطقه مشاهده میشود.
موضع روسیه در خاورمیانه در حال تغییر است. همه چیز با جنگ در اوکراین آغاز شد، زمانی که مسکو توسط غرب تحریم شد و تلاش کرد تا تجارت و سرمایهگذاری خود را به سمت آسیا و خاورمیانه هدایت کند که منافع قابل توجهی به همراه داشت.
روابط مسکو با ایران به سطحی نزدیک به همسویی استراتژیک رسیده و کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) به عنوان یک مسیر تجاری قدرتمند ظهور کرده که شهرهای بزرگ روسیه را به خلیج فارس و هند متصل میکند.
با این حال، با ادامه جنگ اوکراین در چهارمین سال خود، فشار بر صنایع نظامی روسیه افزایش یافته و توجه مسکو بیشتر به منطقه گستردهتر دریای سیاه معطوف شده است. شاید این یکی از دلایلی بود که سقوط خاندان اسد برای مسکو بسیار غیرمنتظره بود.
هنگامی که حمله برقآسای شورشیان سوری در اوایل دسامبر ۲۰۲۴ شتاب گرفت، رسانههای روسیه مخالفان را تروریست معرفی کردند، اما تنها در عرض یک هفته مجبور به تعدیل این دیدگاه شدند، زمانی که بشار اسد، رئیسجمهور سابق سوریه، از کشور رفت و شورشیان را به عنوان حاکمان دی فاکتو باقی گذاشت.
از آن زمان، موضوع پایگاههای نظامی و دریایی روسیه در سواحل مدیترانهای سوریه حلنشده باقی مانده است. به نظر میرسد مذاکرات در جریان است، اما با نتایج اندک، علیرغم سفر هیئتهای روسی به دمشق و حتی تماس تلفنی بین ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، و رهبری جدید سوریه.
حتی اگر روسیه موفق به حفظ حضور نظامی خود در سوریه شود، دامنه عملیاتی پایگاه آن بعید است به سطح فعالیتهای دوران اسد برسد.
از دست دادن سوریه نه تنها یکی از متحدان کلیدی مسکو در خاورمیانه را از بین برد، بلکه ارتباط روسیه با قاره آفریقا را نیز قطع کرد، جایی که مزدوران روسی بهطور فعال در حوزههای اقتصادی و امنیتی حضور داشتند.
روسیه برای عملیاتهای خود در لیبی، سودان، جمهوری آفریقای مرکزی و مالی، اغلب به دسترسی به پایگاههای خود در طرطوس و حمیمیم متکی بود.
نفوذ روسیه در سوریه همچنین برای مقابله با ترکیه، رقیب مسکو در منطقه، و مهار بلندپروازیهای ایران حیاتی بود. این امر همچنین به روسیه اجازه داد تا خود را به عنوان یک بازیگر مهم در نظر کشورهای عربی تاثیرگذار خلیج فارس مطرح کند که با ترس از بلندپروازیهای ایران، میتوانستند به مسکو به عنوان موازنهگر ژئوپلیتیکی خود تکیه کنند.
همزمان با سقوط اسد، حملات اسرائیل به دیگر اعضای «محور مقاومت» ایران و خود جمهوری اسلامی نیز آغاز شد. روسیه بهطور فعال با اعضای مختلف این محور، از حزبالله لبنان تا حوثیهای یمن، تعامل داشته است.
گزارشهای مختلف رسانهها حاکی از تماسهای گسترده نظامی، بهویژه با حوثیها بوده است. با این حال، موضع ایران، مهمترین تحول برای موقعیت روسیه در خاورمیانه محسوب میشود.
در واقع، از زمان آغاز جنگ در اوکراین، وابستگی مسکو به تهران افزایش یافته و در همکاری نظامی فزاینده و همسویی سیاسی کلی تجلی یافته است.
امضای توافقنامه جامع همکاری استراتژیک در ژانویه، بیشتر بر همپوشانی استراتژیک بین دو کشور تأکید کرد. علاوه بر این، برنامه هستهای در حال رشد ایران به روسیه یک بالشتک ژئوپلیتیکی خاص داد - کرملین از نقش خود در سازمان ملل متحد علاوه بر روابط دوجانبه با تهران به عنوان ابزاری برای فشار بر غرب استفاده کرد.
راه پیش رو برای روسیه در خاورمیانه
موضع روسیه در خاورمیانه دگرگون شده است - شرکا و متحدان اصلی آن تضعیف شدهاند. اکنون روسیه در مرحله گذار قرار دارد و در حال تطبیق با چالشها و فرصتهای جدید در زمین است.
با این حال، علیرغم عقبنشینیهای آشکار، موقعیت روسیه در خاورمیانه به هیچوجه در حال افول نیست. همکاری مسکو با جهان عرب همچنان قوی است و در واقع در سالهای اخیر افزایش یافته است.
تعامل با عمان پس از دیدار بین رئیسجمهور پوتین و سلطان عمان، هیثم بن طارق آل سعید، مشهود است. دو طرف همچنین یک یادداشت تفاهم در بخش حملونقل امضا کردند. مسکو همچنین روابط خود با سودان را گسترش داده و امکان ایجاد یک پایگاه دریایی در این منطقه را نشان داده است.
روسیه روابط ویژهای با حاکمان قطر و امارات متحده عربی دارد. اولی منافع اقتصادی حیاتی در روسیه دارد، در حالی که دومی نقش محوری در تسهیل تبادل زندانیان جنگی بین روسیه و اوکراین در چارچوب جنگ جاری آنها ایفا کرده است.
علاوه بر این، با تأکید بر تعمیق روابط، روسیه میزبان اولین اجلاس روسیه-عرب در اکتبر خواهد بود. روسیه همچنین همچنان منبع جذابی برای تسلیحات در سراسر خاورمیانه است، حتی اگر توانایی صادرات آن به دلیل نیازهای جنگ در اوکراین به شدت محدود شده باشد.
روسیه در حال بازتعریف موقعیت خود در سایر بخشهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نیز هست. به عنوان بخشی از تلاش خود برای حفظ نفوذ در مدیترانه، مسکو در مغرب فعال بوده است.
الجزایر، لیبی، مراکش و تونس برای روسیه مهم هستند، زیرا میتوانند به عنوان سکوی پرتاب بالقوه برای اعمال قدرت در منطقه ساحل و بقیه آفریقا عمل کنند. روسیه پتانسیل اقتصادی این منطقه را درک میکند و آن را به عنوان ابزاری برای کاهش تغییر تجارت و سرمایهگذاری خود از اتحادیه اروپا به سمت کشورهای جهانی جنوب میبیند.
اهمیت مغرب برای روسیه پس از سقوط خاندان اسد افزایش یافته است. عدم اطمینان در مورد تداوم حضور نظامی روسیه در سوریه، مسکو را به جستجوی مکانهای دیگر واداشت.
لیبی به عنوان یکی از کاندیداهایی در نظر گرفته شد که میتوانست میزبان انتقال نیروی دریایی و نظامیان روسیه باشد. سایر کشورهای مغرب نسبت به حضور نظامی روسیه محتاط هستند و توانایی بسیار بیشتری برای محدود کردن اعمال قدرت روسیه دارند.
آنها ترجیح میدهند با پرورش روابط با چین، آمریکا، اتحادیه اروپا و دیگران، چندجانبهگرایی را دنبال کنند. به عنوان مثال، مراکش متحد سرسخت غرب بوده است.
الجزایر و لیبی برای بلندپروازیهای مدیترانهای روسیه محوریتر بودهاند. روابط روسیه با الجزایر عمدتاً معاملهای است. روابط سیاسی گسترده است و این کشور بهطور فعال تسلیحات روسی خریداری میکند و به غلات روسیه وابسته است.
با این حال، هنگامی که صحبت از همکاری نظامی بالقوه عمیقتر میشود، الجزایر همواره از اعطای حقوق به روسیه برای افتتاح یک پایگاه دریایی در وهران خودداری کرده است.
لیبی در داخل در موقعیت ضعیفتری قرار دارد و بنابراین مسکو در اینجا فضای مانور بیشتری دارد. جنگ داخلی لیبی روسیه را به درون کشاند و آن را در موقعیت بسیار مطلوبتری قرار داد.
همکاری اقتصادی و نظامی با دولت لیبی مستقر در شرق و رهبر آن، خلیفه حفتر، منافعی به همراه داشت. به عنوان مثال، نیروهای روسیه همچنان به دسترسی به تأسیسات کلیدی نفتی و حتی برخی پایگاههای نظامی در نقاط مختلف این کشور که تحت کنترل حفتر است، ادامه میدهند.
اما این بدان معنا نیست که روسیه تنها با دولت مستقر در شرق لیبی همکاری میکند. در واقع، در طول سال گذشته مسکو با دولت مستقر در طرابلس نیز تماس گرفته است.
روسیه حضور دیپلماتیک در طرابلس دارد و به دنبال ایجاد روابط تجاری فعال در غرب این کشور بوده است. حتی اگر حکومت حفتر به زودی به پایان برسد (به دلیل کهولت سن رهبر)، انتظار میرود روسیه روابط خوبی با جانشین احتمالی او، صدام، پسر حفتر، حفظ کند.
در آینده، پس از سقوط خاندان اسد، مسکو در حال کار بر روی بازسازی موقعیت خود در خاورمیانه است. این کشور عمدتاً موفق بوده است، با توجه به تلاش کشورهای محلی برای چندجانبهگرایی که فضای کافی برای نفوذ روسیه به منطقه فراهم میکند.
در واقع، کشورهای خاورمیانه به دنبال جایگزینهایی برای آمریکا هستند و دیگران را برای برقراری تعادل ظریف در روابط خارجی به کار میگیرند.
بنابراین، روسیه کنار گذاشته نشده است، بهویژه در میان نشانههای اولیهای که جنگ اوکراین ممکن است با شرایط بسیار مطلوبتری برای مسکو نسبت به آنچه قبلاً پیشبینی میشد، به پایان برسد.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.