به گزاش تابناک به نقل از ایرنا؛ رویکرد اروپا به مذاکرات هستهای ایران و آمریکا، پرونده هستهای جمهوری اسلامی، جنگ اوکراین و رابطه با آمریکا متاثر از انزواییی است که اروپا آن را خود خواسته رقم زده است. قاره سبز و به ویژه سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه برای شکستن این انزوا نه دیپلماسی و گفتوگو که تخریب آن را انتخاب کردهاند. به منظور بررسی تبعات، نتایج و چرایی انزوا و نحوه عبور اروپا از آن با «مرتضی مکی» تحلیلگر مسائل اروپا به گفتوگو پرداختیم.
به نظر می رسد اروپا از کنار گذاشته شدن در مذاکرات هستهای با ایران، بسیار نگران است و راه خروج از این انزوا را تخریب و تهدید ایران با مکانیسم ماشه انتخاب کرده است، این انتخاب میتواند تامین کننده منافع اروپا باشد؟
نارضایتی اروپا در خصوص حضور یا عدم حضور در مذاکرات هستهای دوجانبه میان ایران و آمریکا، واقعیت دارد، روابط ایران و اروپا در بیست سال گذشته با میانجیگریهای مختلفی همراه بوده و در نهایت به گروه ۵+۱ ختم شده و اروپا تلاش کرده نقش واسطهای و مؤثری را در رسیدن به توافق جامعه هستهای با ایران ایفا کند. اما تنها دلیل نارضایتی یا نگرانی اروپا، کنار گذاشته شدن از مذاکرات هستهای با ایران نیست و برای بررسی ریشهای این نارضایتی باید به سه سال گذشته برگردیم، جایی که روسیه به اوکراین حمله و اروپا با ادعاهای ارسال سلاح، ایران را در کنار روسیه و علیه اوکراین و خود قرار داد. از دید اروپا، هر کشوری که به هر شکل با روسیه در حمله به اوکراین همراهی کرده باشد، بهعنوان تهدیدی امنیتی تلقی میشود.
از سوی دیگر مجموع رویدادهای تابستان و پاییزز ۱۴۰۱ هم بر تنش میان ایران و اروپا افزود و شاید این دو تحول از بزرگترین مسائل در روابط پرتنش ایران و اروپا در چهار دهه گذشته باشند. در تمام ادوار مذاکراتی پیشین میان ایران و اروپا، چه در زمان مذاکراتی هستهای و چه زمانی که گفتوگوهای انتقادی و ادعاهای حقوق بشری و تروریسم وجود داشت؛ هیچگاه این مسائل به سطح چالشهای امنیتی نرسیده بودند. تحول کنونی این است که ایران اکنون یک مسئله امنیتی برای اروپاست. به همین دلیل، اروپاییها طی چهار تا پنج ماه گذشته حاضر نشدند مذاکرات را به سطحی جدی برسانند یا گفتوگویی منظم و با دستور کار مشخص برای کاهش تنشها شکل دهند.
از این رو، اروپا سعی دارد از ابزارهایی که در اختیار دارد، برای مقابله با ایران استفاده کند. یکی از این ابزارها، مکانیزم ماشه است که اروپاییها تصور میکنند با استفاده از آن میتوانند فشار سیاسی مضاعفی بر ایران تحمیل و نقش موثرتری را در مقابله با ایران با همراهی یا حتی عدم همراهی آمریکا داشته باشند. تهدید به فعالسازی مکانیزم ماشه از نظر اروپا ایران را وادار به عقبنشینی از برنامههای هستهای و دیگر موضوعات خواهد کرد بدون آنکه امتیاز خاصی داشته باشد.
زاویه دید نسبت به روابط ایران و اروپا بسیار عمیقتر از صرف حضور یا عدم حضور در مذاکرات هستهای است. به همین دلیل، آقای عراقچی، معاون پیشین وزارت امور خارجه، در آخرین مصاحبه خود با تلویزیون ایران تصریح کرد که اروپا در اولویت سیاست خارجی ایران قرار ندارد. ممکن است در چند دور گفتوگو با اروپا، مشخص شده باشد که اروپا قصد دارد خواستههای خود را از موضع برتر تحمیل کند. البته ایران آمادگی خود برای گفتوگو با اروپا حفظ کرده، ولی روند مذاکرات اخیر نشان داده که اروپاییها گرهی از مشکلات سیاست خارجی ایران و رفع تحریمها نخواهند گشود.
با وجود این، اگر مذاکرات ایران و آمریکا به توافقی منتهی شود، به نظر نمیرسد اروپا بهراحتی حاضر به فعالسازی مکانیزم ماشه باشد، چرا که تحریمهای اصلی که علیه ایران اعمال میشوند، عمدتا آمریکایی هستند و اگر ترامپ پس از تفاهم اقدام به رفع آنها کند، اروپا اهرمی برای تحت فشار گذاشتن ایران نخواهد داشت. با این حال، نباید فراموش کرد که مکانیسم ماشه همچنان به عنوان یک سایه بر روند گفتوگوهای ایران و آمریکا انداخته است اما به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران به یک نقطه تعیین کننده برای تصمیمگیری درباره روابط خود با اروپا رسیده است.
اگر اروپاییها بخواهند تهدیدات خود از طریق مکانیزم ماشه را ادامه دهند، باید از اوایل ماه آینده، گزارش عدم همکاری ایران در چارچوب توافق برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ درباره فعالیتهای هستهای ایران را آماده کرده و آن را به تأیید آژانس برسانند و در کمسیون مشترک به بررسی بگذارند. این فرآیند حدود دو ماه زمان خواهد برد تا به اکتبر ۲۰۲۵ برسد، زمانی که قطعنامه ۲۲۳۱ منقضی میشود. این یک ماه پرچالش در روابط ایران و اروپا خواهد بود و باید منتظر ماند که روند مذاکرات ایران و آمریکا به کدام سمت هدایت میشود.
در هفتههای آینده مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی هستهای باید گزارشی جامعه از فعالیتهای هستهای ایران ارائه دهد. فشار اروپا بر این نهاد چه تاثیری در این گزارش میتواند داشته باشد؟
آقای گروسی طبق درخواست شورای حکام آژانس در دوره قبل باید از برنامههای هستهای ایران و اختلافات ایران و آژانس به اعضای شورای حکام ارائه دهد. این گزارش بسیار تعیین کننده است. آقای گروسی قطعاً روند مذاکرات ایران با آمریکا را پیگیری میکند و اگر این مذاکرات به نتیجه مطلوبی دست یابد، تاثیر خود را در گزارش وی هم خواهد گذاشت و اگر این مذاکرات نتیجهای در پی نداشته باشد و طرفین میز مذاکرات را ترک و اعلام کنند که عملاً نتوانستند به توافقی دست پیدا کنند؛ به احتمال زیاد گروسی هم گزارشی را متاثر از آن تدوین خواهد کردو در این صورت آمریکا و اروپا به هم نزدیک خواهند شد تا مکانیز ماشه را علیه ایران فعال کنند.
وضعیت کنونی بسیار حساس و نگرانکننده است و اروپاییها ممکن است تلاش کنند روند گفتوگوهای آمریکا را با چالش روبرو کنند؛ وجود دارد. با این حال، باید در نظر داشت که خود اروپا نیز در این موضوع مکانیسم ماشه آسیبپذیر است. اروپا اگر روند را به سمت و سوی فعالسازی مکانیزم ماشه حرکت دهند، اقدام ایران در مقابله با آن غیرقابل پیشبینی خواهد بود. اگرچه این اقدام برای ایران نیز هزینهبر خواهد بود اما آثار آن فقط به داخل مرزهای ایران محدود نمیماند و با توجه به نگرانیهای کشورهای عربی در خصوص هرگونه افزایش تنش میان ایران و غرب، اروپا باید تبعات این اقدام خود را به عنوان یک متغیر مهم در تصمیمگیری خود مورد محاسبه قرار دهد.
میان تروییکای اروپا، به نظر میرسد فرانسه بیش از دو کشور دیگر علیه ایران و به مناسبتهای مختلف ادعاهایی را مطرح میکند. آیا پاریس به نقش پلیس بدی که در دوران برجام ایفا میکرد، بازگشته است؟
رابطه ایران و فرانسه در ۴ دهه پس از انقلاب همواره پرچالش بوده است. گرچه فرانسه در آستانه انقلاب اسلامی، سه ماه میزبان رهبران انقلابی بود اما پس از آن این کشور به یکی از پناهگاههای گروههای معاند جمهوری اسلامی بدل شد و دولت فرانسه امکانات سیاسی و غیرسیاسی را برای ضربه زدن به ایران در اختیار آنها قرار داد. این موارد، در بررسی روابط دوجانبه قابل چشمپوشی نیستند.
در روند مذاکرات منجر به برجام «فابیوس» وزیر خارجه وقت فرانسه تلاش کرد تا در روند گفتوگوهای ایران با غرب تحت نفوذ لابی صهیونیستی اختلال ایجاد کند. لابیهای قوی یهودی که در سیاست و اقتصاد فرانسه نفوذ دارند از جمله عوامل مؤثر در سیاستهای ضد ایرانی فرانسه به شمار میروند. این کشور در دوره اخیر مذاکرات نیز روش خود را ادامه میدهد که نمونه اخیر آن اهدای جایزه به کارگرادان ایرانی و اظهارات و ادعاهای وزیر خارجه این کشور علیه ایران یا طرح شکایت به دادگاه بینالمللی درباره پروندههای مرتبط با جاسوسان فرانسوی زندانی در ایران بوده است که نشان می دهد فرانسه برنامه جدی برای مقابله با ایران دارد و نمیتوان احتمال نقشآفرینی این کشور در نقش پلیس بد علیه ایران را نادیده گرفت.
با وجود نقش پررنگ فرانسه، نباید فراموش کرد که اروپا تنها فرانسه نیست. آلمان با نگاهی محتاطانهتر به روابط با ایران مینگرند و انگلیس نیز همواره با سکوت و پنهانکاری اهداف خود را دنبال میکنند که آخرین نمونه از اقدامات آن ها قرار دادن سپاه پاسداران بهعنوان گروه تروریستی است.
ما در مقطع پرتنشی با اروپا به سر میبریم و در نهایت باید از تمام ابزارهای دیپلماتیک برای کاهش تنشها بهره برد. هرچند اقدامات اخیر اروپا و موضع گیریهای وزیر خارجه ایران نشان میدهد که ایران حداقل در چهار ماه آینده، نمیتواند روی تغییر موضع اتحادیه اروپا سرمایهگذاری جدی انجام دهد اما دیپلماسی عمومی میتواند روند تنشزدایی را تسهیل کند.
اروپا در حال حاضر در پرونده هستهای ایران به نوعی کنار گذاشته شده و این انزوا را در پروندههای دیگری چون جنگ اوکراین هم وجود دارد. از سوی دیگر این قاره در خاورمیانه هم جایگاه سابق خود را ندارد. چه شد که اروپا به این نقطه رسید و چگونه میتواند از آن عبور کند؟
اروپا همواره تلاش کرده است که با قدرت هنجاری خود، در روند تحولات جهان و منطقه نقش ایفا کرده و از این قدرت در جهت پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادی خود استفاده کند. اما حمله روسیه به اوکراین آسیب جدی به جایگاه و موقعیت اروپا وارد کرد و عملاً قدرت هنجاری و موضع دفاع از حقوق بشر و دموکراسی که اروپاییها همواره در اولویتهای خارجی و امنیت خود قرار داده بودند را تضعیف کرد. اروپاییها در روسیه در مقابل آمریکا که معتقد بود روسیه را باید در بیرون از مرزها مهار کرد؛ دیدگاه متفاوتی داشتند و معتقد بودند که روسیه را باید در درون مرزهای خود محدود و مهار کرد و بر روند تحولات سیاسی این کشور اثر گذاشت. موضوع عضویت اوکراین و گرجستان در ناتو و گسترش چتر ناتو در همسایگی روسیه هم که آمریکا به آن اعتقاد داشت از اختلافات اصلی این کشور با اروپا بود.
اروپا به دلیل دیدگاه خود به روسیه رابطه اقتصادی و تجاری بسیار قوی با روسیه داشت. تا پیش از حمله روسیه به اوکراین، حجم روابط تجاری اروپا با روسیه ۳۷۰ میلیارد یورو بود، در حالیکه حجم روابط آمریکا با روسیه تنها ۲۶ میلیارد دلار بود اما حمله روسیه به اوکراین، پارادایم امنیتی اروپا را دچار تحول و ضربه جدی به آن وارد کرد. اروپا تا پیش از این حمله تحت چتر امنیتی ناتو و آمریکا اهداف خود را پیش میبرد اما پس از این حمله نقطه اتکا خود را از دست داد و در حال حاضر تلاش میکند یا بدون آمریکا یا در کنار این کشور نقش خود را در تامین امنیت ایفا کند.
اروپا و به ویژه فرانسه در سالهای گذشته تلاش میکرد تا نقش فعال و اهداف خود را در منطقه خاورمیانه ایفا کند اما حملات ویرانگر اسرائیل به غزه و موضع منفعل اروپا در برابر این حملات، به اعتبار آن در منطقه لطمه جدی زد. فرانسه پیش از این در لبنان و سوریه و فلسطین مدعی ایفای نقش با استفاده از نفوذ خود در روند تحولات بود که این بار اتفاق نیافتاد.
در کنار این تحولات، کشورهای عربی با وجود همگرایی با غرب (به عنوان راهبرد اصلی) پس از حملات به صنایع نفتی عربستان (آرامکو) در ۲۰۱۹، به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند تنها بر غرب و اروپا تکیه کنند و باید بهدنبال ایجاد روابط متوازن با قدرتهای دیگر از جمله چین و روسیه برآمدند. این تغییر رویکرد نیز جایگاه اروپا در منطقه را تضعیف کرده است. از سوی دیگر کشورهای عربی همانند گذشته از سیاستهای اروپایی علیه تهران حمایت نمیکنند و این نیز عامل دیگری است که تأثیرگذاری اروپا در منطقه را کاهش داده است.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.