به گزارش سرویس علم و فناوری، زمانی نه چندان دور، گوشی همراه تنها یک ابزار بود: وسیلهای برای تماس گرفتن، فرستادن پیامک یا در بهترین حالت، گوش دادن به موسیقی. حالا اما، تبدیل به یک مرکز فرماندهی شده؛ با ما بیدار میشود، با ما میخوابد، ما را در جریان دنیا میگذارد، و گاهی حتی به جای خودمان تصمیم میگیرد.
گوشی هوشمند دیگر فقط ابزار نیست، بلکه تبدیل به امتداد ذهن و بدن ما شده. کافی است چند دقیقه از آن جدا شویم تا احساس بیقراری، اضطراب یا حس جا ماندن از دنیا به سراغمان بیاید. این همان چیزی است که روانشناسان آن را «اعتیاد دیجیتال» مینامند؛ اما واقعاً چرا این پدیده تا این اندازه بیسر و صدا، اما ریشهدار در زندگی ما نفوذ کرده است؟
صفحهای که ما را میبلعد
هر بار که نوتیفیکیشن میآید، ذهن ما به سمت گوشی کشیده میشود. این طراحی تصادفی نیست. الگوریتمهایی که در قلب اپلیکیشنهای شبکههای اجتماعی کار میکنند، بر پایه مهندسی اعتیاد ساخته شدهاند. اپها جوری طراحی شدهاند که حضورشان دائمی باشد و نبودشان قابل تحمل نباشد.
روانشناسی رفتاری، اقتصاد توجه، و طراحی رابط کاربری در هم آمیختهاند تا ما زمان بیشتری را جلوی صفحه صرف کنیم هرچند گاهی حتی ندانیم چرا.
همین حالا که این یادداشت را میخوانید، به احتمال زیاد بین دو اسکرول اینستاگرام یا سوییچ بین پیامرسانها اینجا آمدهاید؛ و اگر یک دقیقه از گوشی فاصله بگیرید، آن کشش پنهان ذهنی دوباره شروع میشود. آیا تا به حال توجه کردهاید که چند بار در روز بدون دلیل خاصی گوشی را برمیدارید و قفلش را باز میکنید؟ آن هم فقط برای اینکه مطمئن شوید «چیزی از دستتان در نرفته».
وقتی واقعیت عقب میماند
این اعتیاد به قیمت بزرگی تمام میشود. کیفیت خواب پایین میآید، تمرکز کاهش پیدا میکند، و روابط انسانی عمق خود را از دست میدهند. دیگر حرف زدن حضوری سخت شده، حوصله برای شنیدن یک گفتوگوی بدون ایموجی کم شده. حتی خیلیها اعتراف میکنند که در حضور دیگران هم بیشتر با گوشیاند تا با انسانها.
جالب اینجاست که ما اغلب، خودمان را قربانی نمیدانیم. فکر میکنیم این بخشی از دنیای مدرن است، بخشی از زندگی دیجیتال. اما واقعیت این است که ما داریم کنترل زمان، توجه و حتی احساساتمان را واگذار میکنیم. بهای این "رایگان بودن" پلتفرمها را ما با وقت و تمرکز و روانمان میپردازیم.
بچههایی با حافظه ۱۵ ثانیهای
یکی از نگرانیهای مهم، تأثیر این اعتیاد بر نسل جدید است. کودکانی که پیش از حرف زدن، لمس صفحهنمایش را یاد میگیرند. نوجوانانی که قدرت تمرکز آنها کمتر از زمان یک ویدئوی تیکتاک است. نسلی که به سرعت محتوا مصرف میکند، اما به سختی درگیر گفتوگو، تعمق یا صبر میشود. ما در حال ساختن جامعهای هستیم با حافظههای کوتاهمدت، حوصلههای ناپایدار و توقعهای فوری.
وقتی خاموش کردن گوشی، نوعی مقاومت است
راهحل ساده است، ولی اجرا کردنش سخت. باید بخشی از قدرت را پس بگیریم. این یعنی:
خاموش کردن نوتیفیکیشنها
تخصیص زمانهای مشخص برای چک کردن شبکههای اجتماعی
گذاشتن گوشی در اتاق دیگر موقع خواب
یا حتی داشتن یک روز "دیجیتال دیتاکس" در هفته
باید دوباره یاد بگیریم بدون گوشی هم میشود زندگی کرد، حتی اگر برای مدتی کوتاه. باید یاد بگیریم که توجهمان، مهمترین سرمایهمان استو نباید به ارزانترین شکل ممکن آن را در اختیار پلتفرمهایی بگذاریم که هدفشان تنها یک چیز است: نگه داشتن ما در حلقهی بیپایان مصرف محتوا.
و، اما یک سؤال...
بیایید کمی صادق باشیم. آخرین باری که بدون گوشی به پیادهروی رفتیم، کی بود؟ آخرین بار که کتابی را از ابتدا تا انتها خواندیم، بدون اینکه وسطش چند بار گوشی را چک کنیم، کی بود؟ شاید وقتش رسیده گوشی را نه کنار بگذاریم، بلکه جایگاهش را دوباره تعریف کنیم.
نه به عنوان فرمانده زندگی، بلکه فقط در حد همان ابزاری که قرار بود به ما کمک کند، نه اینکه ما را کنترل کند.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.