بازدید 7469
۱
حرف‌های محمد صادقی بعداز ۵۰سال سکوت

بازیکنی که جای پاری‌سن‌ژرمن به پرسپولیس رفت

کد خبر: ۱۱۴۵۹۸۰
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۷ 19 October 2022

محمد صادقی ستاره تیم ملی ایران در جام جهانی ۱۹۷۸ است که در دوره خود گران‌قیمت‌ترین فوتبالیست ایران لقب گرفت.

او که ۵۰ سال است در سکوت به سر می‌برد، در گفت‌وگویی تازه به مرور خاطرات فوتبالی‌اش پرداخت؛ فوتبالیستی که در جام جهانی و المپیک به میدان رفته و در جام ملت‌ها و بازی‌های آسیایی به قهرمانی رسیده است.

بازیکنی که جای پاری‌سن‌ژرمن به پرسپولیس رفت

صادقی کسی است که با هت‌تریک مقابل بایرن مونیخ و گلزنی به آرژانتین در سانتیاگو برنابئو در مادرید و عملکرد کم نظیر در جام جهانی ۱۹۷۸ تبدیل به گرانقیمت‌ترین فوتبالیست ایران شد و در انتقالی جنجالی به پرسپولیس رفت.

محمد صادقی از جنس خوزستانی‌هایی است که فوتبال در رگ‌های آن‌ها جریان دارد؛ بازیکنی که جا پای بزرگان دوره خود گذاشت و خیلی زود پیراهن تیم ملی را از آن خود کرد و از نفرات اصلی خط هافبک ایران در جام جهانی و قبل از آن در جام ملت‌ها و المپیک بود. وقوع انقلاب و بروز برخی اتفاقات از جمله ممنوعیت بازی ۲۷ ساله‌ها در تیم ملی وضع می‌شود، یکی از بازیکنان پرطرفدار دهه ۵۰ را به زیر سایه می‌برد و در چند دهه آتی هیچ خبری از محمد صادقی نبوده است.

بازیکنی که جای پاری‌سن‌ژرمن به پرسپولیس رفت

بخشی از حرف‌های او با ایسنا را بخوانید.

۱۸ اسفند ۱۳۳۰ در خیابان سیروس (باغ شیخ) اهواز به دنیا آمدم و سال ۱۳۴۲ مدرک ششم را گرفتم. از آنجا به مدرسه دهخدا در خیابان دکتر حسابی رفتم. آنجا زمین فوتبال خوبی داشتند. آن موقع همه پا برهنه بازی می‌کردند و من هم در مسابقات بین دبیرستان‌های اهواز بازی کردم. از آنجا برای بازی در تیم گمرک اهواز انتخاب شدم. به غیر از ورزش کار دیگری نداشتیم. تلویزیون هم نداشتیم. از ساعت ۹ باید می‌خوابیدیم. تازه تیر چراغ برق نصب کرده بودند و شب‌ها زیر نور چراغ برق «گل کوچک» بازی می‌کردیم.

 

پاس متعلق به شهربانی بود و بیشتر بازیکنانش با برگزاری کنکور و از میان افراد قد بلند و خوش تیپ انتخاب می‌شدند. این نفرات گارد شاه و نخست وزیر می‌شدند. من آمده‌ بودم تهران درس بخوانم. جواد الله‌وردی، بازیکن تاج در دانشسرای عالی بود. خسروانی گفته بود اگر صادقی به تاج بیاید، من او را بدون امتحان به دانشسرای عالی می‌برم. سرهنگ صادقی، مدیر پاس برای اینکه این کار نشود، من را در کنکور دانشکده پلیس نوشته بود. در حالی که من در المپیک مونیخ بودم و امتحانی ندادم، نفر اول کنکور شدم!

 

دو، سه روز قبل از بازی با استرالیا ما را نیوزیلند بردند. بین تهران و ملبورن ۲۴ ساعت اختلاف ساعت بود. ما شب تا صبح بیدار بودیم. من و حسین کازرانی بیلیارد بازی می‌کردیم که پولی بود و جلوی سوراخ‌های میز را کاغذ می‌گذاشتیم که توپ پایین نرود. بعد صبح می‌خوابیدیم. بعد از بازی با نیوزیلند، باید از مسیر دریایی و با هواپیما به استرالیا می‌رفتیم. این سفر هم با ترس و لرز بود. مرحوم جعفر کاشانی مریض شده بود و مرتب می‌گفت «صلوات بفرستید ما داریم سقوط می‌کنیم». بقیه مسافران می‌گفتند چرا آن‌ها مثل ما نیستند و آرام نمی‌شینند؟ وقتی به خاک استرالیا رسیدیم، همه خسته بودیم. بعضی‌ها مریض شده بودند. رفتیم داخل زمین و سه گل خوردیم.

 

اوفارل با دستیارش اسکینر به تیم ملی آمدند. اسکینر از پیرمردهای درجه یک بود و واقعا فوتبالیست‌های واقعی را از راه رفتن او می‌شناخت. از منچستر یونایتد امده بودند. خدا آن ها را بیامرزد. دو نفر فوتبال ایران را تغییر دادند. قبلش هم رایکوف در تاج تحول ایجاد کرد. گاهی وقت‌ها ممکن بود دو سه بازیکن سن بالا هم در جام گندم طلایی که برای رده جوانان بود انتخاب کنیم اما با آمدن اسکینر فقط جوان‌ها بازی می‌کردند. همینطور استعدادهای خوب انتخاب می‌شدند. حسن روشن، حسن نظری، ایرج دانایی‌فر، آندرانیک اسکندریان، حسین فرکی، بهتاش فریبا، حسین فداکار و امثال این بازیکنان مثل بمب بیرون آمدند. ۱۲ بازیکن خوب در یک سال معرفی شدند. 

 

اوفارل با دستیارش اسکینر به تیم ملی آمدند. اسکینر از پیرمردهای درجه یک بود و واقعا فوتبالیست‌های واقعی را از راه رفتن او می‌شناخت. از منچستر یونایتد امده بودند. خدا آن ها را بیامرزد. دو نفر فوتبال ایران را تغییر دادند. قبلش هم رایکوف در تاج تحول ایجاد کرد. گاهی وقت‌ها ممکن بود دو سه بازیکن سن بالا هم در جام گندم طلایی که برای رده جوانان بود انتخاب کنیم اما با آمدن اسکینر فقط جوان‌ها بازی می‌کردند. همینطور استعدادهای خوب انتخاب می‌شدند. حسن روشن، حسن نظری، ایرج دانایی‌فر، آندرانیک اسکندریان، حسین فرکی، بهتاش فریبا، حسین فداکار و امثال این بازیکنان مثل بمب بیرون آمدند. ۱۲ بازیکن خوب در یک سال معرفی شدند. 

 

ما سر مهاجم‌هایمان بدشانسی آوردیم و در جام جهانی بدون مهاجم بودیم. به حدی قوی بودیم که در یک بازی عربستان را در خاک خودش با سه گل شکست دادیم و می‌گفتند «تسلیم، تسلیم». عربستان چمن طبیعی نداشت و چمن مصنوعی کار گذاشته بودند. دیده‌بان دستور داد کفش ۲۷ استوکه از آلمان برایمان بیاورند. عربستانی‌ها فکر می‌کردند اینطوری ما به مشکل می‌خوریم. ما فقط چند ساعت قبل از بازی این کفش‌ها را پوشیده بودیم. کشورهای آسیایی در حدی نبودند ما را ببرند. یک مدت کره‌شمالی خوب بود که علتش بسته بودن فضای این کشور بود. از هر تیمی خبر داشتیم، آن را می‌بردیم. کویت یکی از بهترین‌های تاریخ یعنی «زاگالو» را به عنوان سرمربی آورده بود اما حشمت گفت تیم امیدمان را بازی می‌دهیم و باز هم با دو گل این تیم را شکست دادیم. می‌خواهم بگویم به حدی بازیکن داشتیم اینطور نبود که بگویند این بازیکن باید باشد. مصدومیت روشن، مظلومی و عادلخانی در جام‌جهانی ما را اذیت کرد.

 

بعد از تورنمنت رئال مادرید و گلزنی من به آرژانتین در ورزشگاه سانتیاگوبرنابئو ، به فرانسه دعوت شدیم. پاری سن ژرمن، سنت اتین، اف‌سی بروژ و تیم ملی فراسنه بودند. بازی ما با فرانسه در تولوز بود که پلاتینی و تیگانا را داشتند. وسط زمین تولوز نوشته بودند مرگ بر شاه. زمین را سوزانده بودند. برای اینکه از فدراسیون گفتند ما در این زمین بازی نمی‌کنیم، یک مقدار کاه روی زمین ریختند و بازی با دو، سه ساعت تاخیر برگزار شد.

یک پنالتی الکی به پاری سن ژرمن دادند. ما خیلی خوب بازی کردیم. همان جا پاری سن ژرمن گفت یک میلیون دلار برای یک سال می‌دهیم. حشمت مهاجرانی گفت من بعد از جام جهانی به پرسپولیس می‌روم و تو را هم می‌آورم. به رئال مادرید و پاری سن ژرمن نرو. وقتی بعد از جام جهانی به ایران آمدیم، حال و هوای انقلاب بود. من به پرسپولیس رفتم اما خیلی بازی نکردیم. از آنجا مانده و از اینجا رانده شدیم.

بازیکنی که جای پاری‌سن‌ژرمن به پرسپولیس رفت

پاداشی که از آرژانتین پرداخت شده بود، به دست ما نرسید. ناصر حجازی پاداش خود را در حین بازگشت به ایران گرفته بود و ما هم گفتیم وقتی برگردیم می‌گیریم. قبل از رفتن به جام جهانی به ما ساعت رولکس دادند. چیزهایی که باید را دادند. آتابای که رئیس فدراسیون بود، رئیس دربار هم بود و همه چیز دست خودشان بود. شاه را هم تحویل نمی‌گرفت. هر وقت آتابای سر اردو می‌آمد به همه سکه طلای پنج پهلوی می‌داد. وقتی ما از آرژانتین به ایران برگشتیم، در آستانه انقلاب ۵۷ بود. فوتبال شل شده بود. خارجی‌ها رفته بودند. آلن راجرز رفت. حشمت هم مربی پرسپولیس نشد. بعد از انقلاب شاه‌حسینی، رئیس سازمان تربیت بدنی شد. قدش بلند بود و می‌گفتند قبلا کشتی گرفته اما نمی‌دانست ورزش چیست. در بچگی در زورخانه میل می‌زد. پیش او رفتیم و گفتیم پاداش آرژانتین به اسم بازیکنان است و پاداش ما را بدهید. گفت این حق کشاورزها است.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۴
انتشار یافته: ۱
همه چیز نابود شد!
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # توماج صالحی # خیزش دانشجویان ضد صهیونیست # روز معلم