می‌آید از آن دشت بلا، فریاد شه کرببلاهل من ناصر ینصرنی سر تا به قدم تاب و تبم، لبیک تو آید به لبممن با توام ای تشنه شهید، به کوری چشمان یزیدمن با توام ای شاه غریب، مثل وهب و حر و حبیبمی‌آید از آن دشت بلا، فریاد شه کرببلاهل من ناصر ینصرنی گر همه جهان دشمن شود، عشق تو از این سر نرودسر برود اما ز سرم، آرزوی دلبر نرودنفرین به امان نامه شمر، عاشق سوی دیگر نرودمی‌آید از آن دشت بلا، فریاد شه کرببلاهل من ناصر ینصرنی ما با توایم ای شاه وفا، گر رود به نی سرهای ماما با نفس پیر خمین، گشتیم از شهیدان حسینآماده قربانی تو، لشکر سلیمانی تومی‌آید از آن دشت بلا، فریاد شه کرببلاهل من ناصر ینصرنی