بازدید 14651

هراس افکنی از کوسه‌ها در فیلم «آرواره‌ها»

ساخته استیون اسپیلبرگ، روایتی اغراق آمیز از حمله کوسه‌ها به شناگران در نوار ساحلی است؛ روایتی تکان دهنده که مورد اقبال تماشاگران قرار گرفت و در عین حال، اسباب هراس بیشتر از کوسه‌ها نزد عموم را فراهم ساخت و البته سکوی پرش اسپیلبرگ در نظام استودیویی شد.
کد خبر: ۱۰۶۲۵۸۴
تاریخ انتشار: ۱۶ تير ۱۴۰۰ - ۲۳:۲۳ 07 July 2021

هراس افکتی از کوسه‌ها در فیلم «آرواره‌ها»

فیلم سینمایی «آرواره‌ها / Jaws» ساخته استیون اسپیلبرگ روایتی اغراق آمیز از حمله کوسه‌ها به شناگران در نوار ساحلی است؛ روایتی تکان دهنده که مورد اقبال تماشاگران قرار گرفت و در عین حال اسباب هراس بیشتر از کوسه‌ها نزد عموم را فراهم ساخت و البته سکوی پرش اسپیلبرگ در نظام استودیویی شد.

به گزارش «تابناک»؛ جدا از ترساندن و بهت‌زده کردن خیل عظیمی از سینماروها و صدمه زدن به میزان درآمد تمامی سواحل تفریحی آمریکای شمالی برای مدت‌های طولانی، دو نکته‌ بسیار مهم درباره‌ی «آرواره‌ها / Jaws» جلب توجه می‌کند. با فروش بیش از ۲۵۰ میلیون دلاری این اثر در سینمای آمریکا، «آرواره‌ها» طرحی را برای فیلم‌های بلاک‌باستر تابستانی خلق کرد که از آن زمان تاکنون با دقت دنبال شده است. «آرواره‌ها» اولین فیلم بسیار بزرگ فصل تابستان شد، ولی چون هالیوود به خوبی از داستان‌های موفقیت درس می‌گیرد، این اثر آخرینِ آن‌ها نبوده است.

هراس افکتی از کوسه‌ها در فیلم «آرواره‌ها»

این فیلم همچنان یک کارگردان کمتر شناخته به نام «استیون اسپیلبرگ» را از سایه‌ها به بیرون و فهرست کارگردان‌های درجه‌ یک کشاند. «اسپیلبرگ» به سرعت و پس از موفقیت « آرواره‌ها» به سراغ ساخت آثاری مثل «برخورد نزدیک از نوع سوم / Close Encounters of the Third Kind»، « مهاجمین مقبره / Raiders of the Lost Ark» و «ای. تی: موجود فرازمینی / E.T the Extra Terrestrial» رفت. تنها شکست سینمایی او در آن سال فیلمی درباره‌ جنگ جهانی دوم با عنوان ۱۹۴۱ بود.

وقتی که اسپیلبرگ ساخت «آرواره‌ها» را قبول کرد، احتمالا هیچ تصوری درباره‌ چالش‌هایی که با آن‌ها در مسیر تبدیل رمان پرفروش «پیتر بنچلی» به یک فیلم سینمایی عظیم مواجه بود، نداشت. او تصور می‌کرد، این اثر یک بازسازی از اثر تلویزیونی‌اش یعنی «دوئل / Duel» خواهد بود؛ با این تفاوت که در آب اتفاق می‌افتد. همان‌طور که او در مصاحبه‌های اخیرش به آن اشاره کرده: «جوان و بی‌پروا بودم، یا شاید هم احمق!»

هراس افکتی از کوسه‌ها در فیلم «آرواره‌ها»

در حالی که نتیجه‌ تلاش‌های «اسپیلبرگ» اثری بسیار تماشایی و هیجانی شد، تعداد آزمایش و خطاهایی که در نهایت به آنجا رسید، فراتر از حد تصور بود. امروزه با وجود تکنولوژی جلوه‌های ویژه‌ی بصری که تا این اندازه پیشرفت داشته، ساختن و تکمیل  فیلمی مثل «آرواره‌ها» تلاش چندان زیادی نخواهد طلبید؛ اما ساخت این فیلم در سال ۱۹۷۴ آغاز شد؛ زمانی که جلوه‌های ویژه‌ی بصری در حد انیمیشن‌ها، مدل‌سازی صفحه‌ آبی و چیزهایی از این قبیل بودند. ساخت یک کوسه‌ ۱۰ متری، بسیار دشوار و سخت بود.

مثلی وجود دارد که «احتیاج مادر اختراع است» و این مساله هیچ‌ گاه به اندازه‌ موردی که برای «آرواره‌ها» پیش آمد درست نبوده است. در یک ساعت ابتدایی اثر، ما در صحنه‌هایی، کوسه‌هایی را می‌بینیم که در حال حرکت سریع و جدا از یکدیگرند. حتی پس از اینکه هیولای اصلی، اولین بار هیبت ترسناکش را نشان می دهد، دوربین به خوبی روی او ساکن نمی شود. در ۱۵ دقیقه‌ پایانی است که وقتی او به یک قایق حمله کرده و آن را خرد می‌کند و با شخصیت‌های مثبت اصلی اثر درگیر می‌شود، می‌توانیم نگاه دقیقی به او بیندازیم. در همان سکانس‌های پایانی است که کاملا مشخص می‌شود، چرا آرواره‌های این کوسه‌ها آنقدر کم در تصویر می‌آیند؛ ظاهر آن‌ها تصنعی است. اگر فیلم «اسپیلبرگ» تا اینجا ما را تا این اندازه درگیر تعلیق خود نکرده بود، قطعا از خنده به این کوسه‌ها و تصنعی‌ بودنشان دل‌درد می‌گرفتیم.

هراس افکتی از کوسه‌ها در فیلم «آرواره‌ها»

«اسپیلبرگ» اعتراف کرده بود، در صورتی که تکنولوژی فیلم‌سازی در آن زمان بهتر می‌بود و کوسه‌ مکانیکی عملکرد بهتری می‌داشت، او خیلی زودتر آن را به ما نشان می‌داد. به طرز طعنه‌آمیزی همین نقص باعث شکل‌گیری یکی از نقاط قوت فیلم شده است؛ با مخفی نگه‌ داشتن کوسه از بینندگان، فیلم می‌تواند تعلیق را در سطح بسیار بالایی خلق بکند. تعداد خیلی زیادی از کارگردانانِ بعد از «اسپیلبرگ» از این رویکرد «کم، بیشتر است» در ساخت فیلم‌های هیولایی خود بهره برده‌اند اما تعداد آن‌هایی که از این تکنیک تا این اندازه عالی استفاده کرده اند کم است.

در یک نگاه کلی‌تر، «آرواره‌ها» رمانی را دنبال می‌کند که بر اساس آن ساخته شده اما مشخصا «اسپیلبرگ» تصمیم گرفته تا یک سری جنبه‌های مشخص داستان را به خاطر تاکید بیشتر بر تعلیق و اکشن کم‌رنگ تر بکند. «پیتر بنچلی»، نویسنده‌ کتاب، خود نویسنده‌ فیلم‌نامه‌ اصلی هم بود که باعث شد به افتخار نویسندگی مشترک نائل بیاید؛ فیلمنامه‌ای که بعدها توسط «کارل گاتلیب» و چندین نویسنده‌ی دیگر تکمیل شد.

آرواره‌ها ما را با «مارتین برودی» (روی شیدر)، رئیس پلیس جزیره‌ی مسکونی کوچکی به نام Amity آشنا می‌کند. «مارتین» به این جزیره آمده است تا از شلوغی‌های نیویورک دور بشود اما عادت‌ کردن به این سبک زندگی برایش کار سختی است. تمامی این مسائل، حدود یک هفته قبل از چهارم جولای دچار تغییر می‌شود؛ وقتی که بدن تکه تکه شده‌ یک شناگر جوان در ساحل یافت می‌شود. دلیل مرگ «کورونر» حمله‌ کوسه‌ها اعلام می‌شود. وقتی که شهردار (موری همیلتون) و اعضای شورای شهر به «مارتین» اجازه‌ بستن ساحل را نمی‌دهند، او درخواست یک متخصص کوسه‌ها را به ایالت می‌دهد. «مت هوپر» (ریچارد درایفس) سراغش می‌آید؛ کسی که به نظر هر چیز ممکن و غیرممکنی درباره‌ کوسه‌ها را می‌داند.

هراس افکتی از کوسه‌ها در فیلم «آرواره‌ها»

در پی اضافه شدن به تعداد مرگ‌های این حوادث، شهردار مجبور می‌شود تا اعتراف کند تصمیم قاطعی درباره‌ی این وضعیت باید گرفته شود. «مارتین» یک ماهی‌گیر و همچنین یک شکارچی کوسه‌ها به نام «کوئینت» (رابرت شا) را استخدام می‌کند؛ کسی که ادعا می‌کند در ازای ده هزار دلار، کابوس این جزیره را از بین خواهد برد. او به همراه «مارتین» و «مت» راهی کشاکش زندگی و مرگ با موجودی که تا به حال نظیرش را ندیده است می‌شود. این قضیه فرصت مناسبی برای «مت» است تا بتواند یک کوسه را از نزدیک خوب مطالعه کند و برای «مارتین» هم این تجربه نیازمند این است که بر ترسش از آب غلبه بکند.

هراس افکتی از کوسه‌ها در فیلم «آرواره‌ها»

به خاطر اینکه ستاره‌ فیلم « آرواره‌ها» کوسه‌ی داستان است، اسپیلبرگ متحمل هیچ‌گونه فشاری برای استخدام یک بازیگر بزرگ برای نقش اصلی نشد. در عوض این آزادی عمل به او داده شد که به سراغ بازیگر کمتر شناخته شده‌ای برای این نقش برود. «روی شریدر» که اوج دوران کاری خودش را در دهه‌ هفتاد دید، توانسته تا حس انسانیت را به این شخصیت بیاورد؛ هم‌ذات‌پنداری با مارتین اصلا کار سختی نیست، چون او واقعی به نظر می‌رسد. «ریچارد درایفس» که در زمان ساخت این فیلم بازیگر شناخته‌شده‌ای نبود، توانسته تا مت را بسیار جذاب و با انرژی و درایت بسازد. «رابرت شا» اولین انتخاب «اسپیلبرگ» برای نقش «کوئینت» نبود (لی مارتین را برای این نقش برگزیده بود) اما در هر صورت، او توانسته تا کیفیت غیر قابل باوری به این نقش ببخشد.

به‌یادماندنی‌ترین صحنه‌ فیلم جایی است که «مارتین» برای اولین بار به این هیولا نگاهی می‌اندازد. پس از انداختن چند ماهی در دریا، او نگاهش را لحظه‌ای برمی‌گرداند. وقتی که برمی‌گردد، نگاهش به درون حلق آن کوسه است. او شروع به فرار می‌کند و مشهورترین جمله‌ این فیلم را به زبان می‌آورد: «به قایق بزرگ‌تری نیاز داریم.» موفقیت عظیم «آرواره‌ها» منجر به ساخت سه دنباله‌ ضعیف شد؛ دنباله‌هایی که هر یک از نسخه‌‌ی قبلی خود بدتر بودند. در هر صورت اولین نسخه همچنان بهترین ماند. وقتی که صحبت از این‌گونه تعلیق می‌شود، هیچ فیلمی هنوز هم نمی‌تواند روی دست «آرواره‌ها» بلند بشود؛ هرچند بسیاری چنین تلاشی کرده‌اند.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار