بازدید 9886
۵

ازدواج کودکان، مصداق بارز کودک آزاری

یادداشت وارده
کد خبر: ۱۰۵۰۰۵۵
تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۸ 05 May 2021
زمانی که بحث ازدواج کودکان مطرح می‌شود، بسیاری تصور می‌کنند که کودک همسری صرفا در چند کشور فقیر دنیا اتفاق می‌افتد. در حالیکه چنین نیست و همه کشور‌ها در این معضل سهمی دارند. جالب است بدانید در بهترین حالت در هر دقیقه، زندگی حداقل ۳۰ کودک در دنیا به واسطه کودک همسری نابود می‌شود. اگر طرف مقابل کودک همسری را نیز یک کودک در بگیریم، این رقم به تعداد ۶۰ کودک می‌رسد.

طبق کنوانسیون حقوق کودک، به افراد زیر ۱۸ سال، کودک گفته می‌شود و کودک همسری طبق تعریف یونیسف، به معنای ازدواج رسمی یا رابطه غیررسمی بین یک کودک زیر ۱۸ سال با یک بزرگسال یا یک کودک دیگر است.

از مسئله ازدواج کودکان، تحت عنوان تجاوز خاموش یاد می‌شود، زیرا کودک هنوز با مسائل جنسی آشنا نیست و مجبور است به رابطه جنسی بدون آگاهی و رضایت تن دهد.

سازمان ملل متحد، ازدواج کودکان را نقض حقوق بشر و از مصادیق خشونت علیه کودکان و معادل کودک آزاری می‌داند. طبق معاهدات بین المللی، ازدواج اجباری یکی از مصادیق برده داری است و از این حیث کودک همسری نیز نوعی برده داری مدرن محسوب می‌شود.

در کودک همسری، اراده و اختیار کودک مخدوش است و به لحاظ حقوقی، نبود قصد و رضایت، اعمال حقوقی را به بطلان می‌کشاند؛ لذا اجازه دادن کشور‌ها به ثبت ازدواج کودکان ولو با استثناء قائل شدن، جای تعجب دارد، زیرا که این عقود، بواسطه نبود قصد و رضا، اصولا باید باطل و بدون اثر حقوقی اعلام شوند. اما در عالم واقع، این اتفاق نمیوفتد و این قضیه با اصول حقوقی بین المللی نیز مباینت دارد.

نظام حقوقی ۱۱۷ کشور در دنیا به کودک همسری اجازه داده است که انگلستان و اکثر ایالت‌های آمریکا را نیز شامل می‌شود. طبق آمار رسمی، حدود یک پنجم از جمعیت زنان در دنیا زیر ۱۵ سالگی ازدواج کرده اند و پیش بینی می‌شود تا ده سال آینده، حدود ۲۳۰ میلیون دختر دیگر نیز قربانی کودک همسری شوند مگر اینکه کاری در جهت نجات آن‌ها انجام شود.

کودک همسری در جهان امروز، پدیده‌ای نکوهش شده است که تلاش‌های بسیاری در سطح جهانی برای جلوگیری از آن انجام می‌گیرد. به همین علت، ۹۶ درصد از کشورها، قوانینی برای محدود کردن سن ازدواج در نظر گرفته اند ولیکن اکثر دولت‌ها با احراز شرایط خاصی، اجازه به وقوع کودک همسری می‌دهند. قابل ذکر است که اجازه دادن به ازدواج کودکان حتی با تعیین شرایط خاص، به معنای پذیرش کودک همسری و قبول خشونت علیه آن‌ها در سایه قانون است. این اجازه ممکن است به واسطه بارداری و یا تولد فرزند توسط کودک، رای دادگاه و یا با اجازه پدر و مادر کودک داده شود. در برخی کشور‌ها هیچ مانع و نظارتی بر ازدواج کودکان وجود ندارد و امری عادی و پسندیده تلقی می‌شود.

ازدواج کودکان، آثار زیانبار جبران ناپذیری بر پسران و دختران دارد. به این علت که دخترانی که قربانی کودک همسری می‌شوند، مجبور به ازدواج با مردان بسیار مسن‌تر از خود هستند، بیشتر از پسران مورد توجه مخالفان کودک همسری قرار می‌گیرند. همچنین آمار پسرانی که مجبور به ازدواج اجباری در سن کم می‌شوند، یک پنجم تعداد دختران قربانی است.

پسران در اثر کودک همسری، به اجبار از فضای کودکی محروم می‌شوند و مسئولیت تامین مالی یک خانواده بر دوش آن‌ها می‌افتد و مجبور به انجام کار‌های سختی که آمادگی آن را ندارند، می‌شوند. به علاوه ازدواج اجباری برای اکثر آن‌ها به منزله پایان تحصیلاتشان است.

یکی از وجوهی که آسیب پسران را خفیف‌تر از دختران می‌کند، داشتن حق و حقوق بیشتر نسبت به دختران، مثل حق طلاق است که باعث می‌شود آن‌ها راحت‌تر بتوانند زنجیر ازدواج اجباری را از پایشان باز کنند.
وسعت آسیب‌هایی که دختران در نتیجه ازدواج اجباری متحمل می‌شوند، به مراتب بیشتر از آن چیزی است که پسران پشت سر می‌گذارند. این آسیب‌ها در سه بعد جسمی و روانی و اجتماعی قابل بحث می‌باشد.

این آسیب‌ها در بعد جسمی، شامل مواردی مانند آسیب‌های جدی و حتی مهلک در اثر برقراری رابطه جنسی در سن کم، بارداری ناخواسته، مرگ در هنگام زایمان، افزایش سقط جنین، فشار زیاد برای بارداری، آسیب پذیری بالا در ابتلا به بیماری‌های مقاربتی و ... است. همچنین کودک همسران از قربانیان عمده خشونت خانگی هستند.

ازدواج از جمله آن مسئولیت‌هایی است که بعضا بزرگسالان هم به راحتی زیر بار آن نمی‌روند. این امر که به یکباره و بدون رضایت، مسئولیت یک زندگی بر شانه‌های ضعیف کودکان گذاشته می‌شود، مقدمه آسیب‌های روانی کودک همسری است.

با ازدواج، کودکان از محیط خانواده و دوستان جدا می‌شوند، آن هم در دوره‌ای که بیشترین نیاز را به آن محیط برای رسیدن به بلوغ روانی دارند. این جدایی ناگهانی، باعث ایجاد افسردگی و اختلالات اظطرابی و وسواس در آن‌ها می‌شود. همچنین این کودکان به علت دوری و انزوا از جامعه و خانواده، از استقلال شخصی و بلوغ فکری برخوردار نمی‌شوند و در ارتباط با دیگران شکست می‌خورند و این خود باعث زیر بار خشونت جنسی و فیزیکی رفتن می‌شود، زیرا یکی از علل ازدواج افراد مستعد خشونت با کودکان، سلطه پذیر بودن آن‌ها می‌باشد چرا که تسلیم و مطیع بودن، خصوصیت شناخته شده کودک همسران است.

از دید اجتماعی، کودک همسری سبب بالا رفتن آمار طلاق می‌شود، زیرا این نوع ازدواج‌ها نه بر اساس عقل سلیم، بلکه در نتیجه اکراه و اجبار کودکان اتفاق می‌افتد و در بزرگسالی که کودک همسر امکان خلاصی از این اسارت را می‌بیند، تصمیم به جدایی می‌گیرد. به علاوه این اکراه باعث بالا بردن آمار روابط خارج از ازدواج نیز می‌شود.

قابل ذکر است که در اکثر موارد، شوهر کودکان سن بالایی دارد، لذا در اثر فوت وی، تعداد کودک بیوگان در جامعه زیاد می‌شود و مشکلات معیشتی بعد از مرگ همسر، گریبان گیر آن‌ها می‌شود.

عمده‌ترین علت وقوع کودک همسری در بعد اقتصادی، فقر است. خانواده این کودکان در عوض این ازدواج، مهریه، شیرب‌ها یا مالی مطالبه می‌کنند. همچنین با ازدواج کودک، دیگر خانواده‌ها مجبور به پرداخت هزینه برای تحصیل، پوشاک و خوراک فرزندشان نیستند.

در بعد اجتماعی، پایین بودن سطح تحصیلات افراد، سبب تمایل آن‌ها به ازدواج‌های اجباری مثل ازدواج کودکان می‌شود. به علاوه رسم و رسوم و سنت نقش مهمی در وقوع کودک همسری ایفا می‌کند. در جوامع سنتی با توجه به دیدن زنان به عنوان ناموس و آبرو، جامعه به ازدواج زودهنگام دختران میل دارد تا از لکه دار شدن این ناموس به زعم خودشان جلوگیری کنند. به همین دلیل است که قسمتی از کودک همسران به جهت حفظ ابرو، با متجاوز خود مجبور به ازدواج شده اند.

همچنین زنان به عنوان شایع‌ترین کالای مبادله‌ای برای بده بستان‌های قبایلی و فامیلی دیده می‌شوند. ریشه این مسئله در تاریخ است که همواره برای ایجاد صلح و مودت، دختر پادشاهان و قبایل پیشکش می‌شدند. یکی از بهترین مثال‌های این قضیه، خون بس است که سابقه‌ای بسیار طولانی دارد. خون بس، رسمی است که برای تمام کردن انتقام و خون خواهی میان دو خانواده یا قبیله انجام می‌شود و معمولا دختر قاتل یا دختری از خانواده وی را به عقد پسر مقتول یا مردی از خانواده وی در می‌آورند. در این رسم، نظر دختر و پسر کوچک‌ترین اهمیتی ندارد و دختری که به عنوان خون بس شوهر داده می‌شود، همیشه مورد آزار خانواده همسرش بخاطر قتل انجام شده قرار خواهد گرفت. در واقع دختری که با هدف خون بس مبادله می‌شود، نقش دیه را دارد.

در حقوق ایران، حداقل سن ازدواج برای دختران ۱۳ سال و برای پسران ۱۵ سال است و درمورد ازدواج کودکان زیر این سن، اجازه دادگاه لازم است. شاید اینطور به نظر برسد که قانون از طریق لزوم اجازه دادگاه، راه کودک همسری را بسته است، اما اینگونه نیست. این قانون فقط از ثبت رسمی ازدواج‌های زیر سن مذکور جلوگیری می‌کند نه از وقوع این ازدواج ها! به عبارت دیگر کودک همسری در قانون ما هیچگونه مجازاتی ندارد و قانون صرفا از رسمی شدن آن جلوگیری کرده است. البته این ممنوعیت مطلق نیست و در صورت اجازه دادگاه و احراز صلاح کودک، کودک همسری به صورت قانونی اتفاق می‌افتاد. قابل ذکر است که صرف اجازه دادگاه به هیچ عنوان تضمین کننده امنیت و خوشبختی کودکان در چنین ازدواج‌هایی نیست و ماهیت کودک همسری تغییر نمیکند. در موارد زیادی نیز با توجه به معلوم بودن سوالات دادگاه، جواب‌های از قبل آماده شده را به کودکان تلقین می‌کنند و کودک نیز به اکراه یا اجبار و از سر ترس، همان جواب‌ها را به قاضی می‌گوید و حکم ازدواج صادر می‌شود.

بدترین وضع در ازدواج کودکان در نیجریه است که از هر چهار دختر، سه مورد آن‌ها قربانی کودک همسری شده اند. گرچه این کشور عضو کنوانسیون بین المللی مبنی بر تعیین حداقل سن ازدواج در ۱۸ سالگی است ولیکن قوانین ملی در جهت جلوگیری از ازدواج کودکان را تصویب نکرده است و عضویت این کشور در این کنوانسیون صرفا به صورت ظاهری است.

آمریکا هم که معترض جدی و سرسخت کودک همسری در سایر کشور‌ها است، علنا هیچ قانونی برای جلوگیری از ازدواج کودکان در داخل مرز‌های خودش وضع نمی‌کند. فقط دو ایالت از آمریکا، ازدواج افراد زیر ۱۸ سال را تحت هیچ شرایطی نمی‌پذیرند. قوانین برخی ایالت‌ها در آمریکا درمورد حداقل سن ازدواج، از قوانین نیجریه و عربستان هم ضعیف‌تر است. گزارش شده است که کودکان متاهل در برخی ایالات، بدون وجود والدینشان نمیتوانند حتی فرم طلاق را پر کنند. این در حالی است که در ایران حداقل سنی برای ازدواج در قانون پیش بینی شده است و جز در مواردی استثنایی، اجازه ثبت ازدواج کودکان زیر سن مقرر داده نمی‌شود.

کودکی که بواسطه کودک همسری دوران کودکی نداشته باشد، نمی‌تواند یک بزرگسال متعادل و مفید در جامعه شود و متاسفانه فرزندان وی نیز از او تاثیر می‌پذیرند. اگرچه با مطرح شدن معضل کودک همسری، افکار عمومی به شدت واکنش نشان می‌دهند و در جهت کاهش وقوع این معضل تلاش می‌کنند، اما چیزی که برای ریشه کن کردن این موضوع لازم است، اصلاح قوانین کشور‌ها در جهت جلوگیری از وقوع ازدواج کودکان و جرم انگاری این پدیده است. در واقع تعیین مجازات و نظارت سختگیرانه است که سبب اتمام کودک همسری می‌شود.

به نظر میرسد کنترل ازدواج کودکان، دیگر صرفا با توضیح اثرات و آسیب‌های آن میسر نیست و وقت آن است که با تکیه بر جنبه رعب انگیز مجازات، کودکان اسیر در چنگال جهل را نجات دهیم.

همانطور که برای اعمالی مانند رانندگی و تملیک اموال و اعمال دیگر که تاثیر محدودی دارند، نیاز به حداقل ۱۸ سال سن است، لازم است برای ازدواج که گستره تاثیر آن بر کل عمر انسان است، حداقل ۱۸ سال سن لازم باشد و تحت هیچ شرایطی امکان عدول از این قانون نباشد و ضمانت اجرایی قوی برای آن در نظر گرفته شود.

از آنجا که کودکان به واسطه کم بودن سن و نداشتن قدرت، صدایی برای اعتراض و تریبونی برای صحبت ندارند، این وظیفه انسانی هر از یک ماست که صدای آن‌ها شویم، زیرا نجات یک کودک، به منزله ایجاد امنیت و کمک به آینده کودکان خودمان خواهد بود.

سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۵
هجده سن زیادی برای کودک بودن نیست؟ تو دوره دبیرستان همکلاسیای من به طرز وحشتناکی آرزو داشتن هرچه زودتر شوهر کنن. گرچه بعضیا هنوز که هنوزه تو سن بالای ۳۵ امکان ازدواج براشون فراهم نشده.
حالا بچه های الان رده سنی نوجوان الی ماشالا چندتا چندتا دوست دختر دوست پسر دارن. همه غلطی هم میکنن....
بنده هم به عنوان یک حقوق دان و وکیل گفتم نظرم رو بدم امیدوارم حتما منتشر بشه.این بحث کودک همسری بعد از اجرای مخفیانه سند ۲۰۳۰ راه افتاده به عنوان حقوق کودک درحالیکه از نظر فیزیولوژیکی به فرد زیر ۱۲ سال کودک میگن واز ۱۲ سالگی دوران نوجوانی شروع میشه تا حدود ۱۹ سالگی ادامه داره.واینکه چیزی مثل گواهینامه چه ربطی به ازدواج داره که با نیازهای غریزی وروحی انسان درگیره؟؟درضمن خود گواهینامه ۳پایه مختلف داره که برای هر کدوم یه حداقل سنی داریم برای گواهینامه پایه ۳حداقل۱۸ سال،پایه۲حداقل۲۳ سال وپایه یک حداقل ۲۵ سال سن لازمه که در این بهش اشاره ای نشده وظاهرا این دانشجو مطلع نبوده که کلا ۱۸ سال رو ملاک قرارداده.یا مثال رای دادن رو میزنن خب یه فرد ۱۸ ساله که میتونه رای بده برای انتخاب نماینده مجلس چطوره تا ۳۰ سالگی خودش نمیتونه کاندید بشه؟؟چطوره برای انتخاب کردن صلاحیت سیاسی داره اما برای انتخاب شدن باید ۱۲ سال بعدش صبر کنه؟حتی اگه ۲۹ سال و۱۱ ماه و۲۹ روز سن داشته باشه ومعتبر ترین مدرک علمی رو داشته باشه!!!!چطور ۱۸ ساله صلاحیت سیاسی برای رای دادن داره اما صلاحیت سیاسی برای نمایندگی مجلس یا ریاست جمهوری رو نداره؟پس سن قانونی همین گواهینامه یا صلاحیت سیاسی مربوط به رای هم متفاوته ویکی نیست.بد نیست این دانشجوی حقوقی که این متن رو نوشتن ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی رو هم بخونن که افراد بعد از سن بلوغ لزوما غیر رشید ومحجور محسوب نمیشن.همین طور افراد مخصوصا دختران با دریافت گواهی رشد هم میتونن حساب بانکی داشته باشن مستقلا وخودشون مستقلا برداشت کنن هم مستقلا وام ازدواج شون رو خودون بگیرن یا معامله کنن با گواهی رشد.تازه تو خود کشورهای اروپایی وبه اصطلاح جهان اول هم مطلق ازدواج زیر ۱۸ ممنوع نیست واگه هم مطلق ممنوع بشه از اون طرف سن قانونی رابطه در خارج از چارچوب ازدواج زیر ۱۸ هست.حتی فرانسه اخیرا سن عمومی رابطه رو ۱۵ سال تعیین کرد رابطه زیر ۱۵ ساله ها رو هم مشروط پذیرفته واگه حداکثر فاصله سنی ۵ سال باشه رابطه جرم نیست مثلا دختر ۱۲ ساله با پسر ۱۷ ساله.یا کشور ایتالیا از ۱۳ سالگی رابطه بین دختر وپسر میتونه قانونی باشه.معمولا ۱۴ سال یا ۱۵ سال سن عمومی رابطه در اروپا هست.کلی دختر زیر ۱۸ همونجا باردار میشن ویا سقط میکنن واز قرص های ضدبارداری استفاده میکنن واسم میشه ازادی اما اینجا اگه دختر ۱۵ ساله نامزدی کنه میشه جهان سومی وفاجعه.تازه اونجا به دلیل آب وهوای سردتری که دارن بلوغ جنسی شون دیرتر هست.در آخر بگم ازدواج زیر ۱۸ لزوما به معنای بارداری زیر ۱۸ نیست وهمین طور داشتن روابط زناشویی.خیلی ها حدود ۲ سال یا بیشتر عقد میمونن وبعد زندگی مشترک رو شروع میکنن.اگه قرار بود با افزایش میانگین سن ازدواج طلاق ومشکلات مربوط به زندگی زناشویی کم بشه تو این سالها که میانگین سنی ازدواج بالاتر رفته باید این مسائل هم به طور چشمگیر کم میشد.والسلام
اگر همین کودک همسری در مورد اقایون تعداد بیشتری از خانوما رو شامل میشد و اونا قربانی بودند، همه اعتراض می کردند اما چون خانوما بیشتر قربانی اند، بعضا افراد میان و دفاع میکنن و حتی ترویج دهنده کودک همسری یه بعبارت دیگر کودک ازاری میشوند. اگر کودک همسری خوب بود و عادلانه بود، دنیا بیکار نبود که از همچین قضیه ای سعی کنه جلوگیری کنه.امیدوارم نظر بنده هم چاپ بشه. بد نیست ما اقایون فرض کنیم این اتفاق سر خواهر خودمون ممکنه بیاد و حرف ناحق نزنیم چون فردایی هم در پیش است.
فکر کنم کسی که به افراد تا سن18میگن کودک، زیر 18ساله های امروزی مخصوصا دختران رو ندیده که بهشون میگه کودک.به نظرم امروز معضلی که جامعه ما رو داره تهدید می‌کنه پیر همسری هست.البته نمی‌بینم این دوستان به ظاهر روشنفکر بگن با دوست پسر گرفتن دختران زیر 18سال مقابله کنن که هیچ بلکه خیلی اوقات دفاع هم میکنن در حالیکه به شدت آسیب زا هست این دوستی های پنهانی.من خودم با اینکه ازدواج خوبی داشتم اما اگه برگردم به گذشته بین 15تا20سالگی حتما ازدواج میکنم.اکثر دوستان مجردم که حدود 30سال سن دارن پشیمون هستن چراخواستگارهاشون رو بیخود وبی جهت رد کردن والان یا خواستگار ندارن یا خواستگارهاشون باب میل شون نیست در حالیکه شاغل هم هستند.کم نیستند دخترانی که تو زندگی شون خواستگارهاشون رو رد کردن و مجبور شدن به افرادی بله بگن که دلشون باهاشون نبوده.الان هم بیش از ده میلیون دختر و پسر بالای 18سال در سن ازدواج داریم که مجرد هستن اما اونقدر که به ازدواج های ناچیز زیر 18سال میپردازن از این مطلب چیزی نمیگن.یا از قانون تسهیل ازدواج جوانان که بیش از15ساله مسکوت مونده چیزی نمیگن و دارن روی این مسائل مانور میدن.واقعا عجیبه
واقعا کاش به مسئله ازدواج کودکان رسیدگی مناسبی بشه. مخصوصا جامعه ما نیاز شدیدی به جلوگیری از کودک همسری داره.
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هفدهم رمضان