از عصر روز جمعه هياهو و غوغاي جامجهاني آغاز شد تا همه علاقمندان به اين رشته در سرتاسر جهان چشم به آفريقاي جنوبي بدوزند. در واقع جامجهاني المپيك اهالي فوتبال است كه همه ورزشكاران آن ميآيند تا هنر خود را به دنيا نشان دهند. اين مسابقات ميتواند مانند يك كلاس آموزشي سطح بالا براي همه دستاندركاران فوتبال باشد. نحوه برگزاري مسابقات، نحوه اسكان، شيوههاي بازي هر كدام از تيمها و... آموزشي است براي كليه كساني كه با اين پديده بزرگ قرن سروكار دارند. بطور طبيعي تمام علاقمندان ورزش در كشور ما نيز فكر و ذهن خود را معطوف اين رويداد مهم كردهاند و صداوسيماي جمهوري اسلامي هم اقدام به پخش مستقيم اين مسابقات نموده است.
اما نكتهاي كه ميخواهم در اين مجال ذكر كنم اين است كه مبادا اين هيجان و توجه باعث آن شود كه از مسائل اصلي ورزش خود غافل شويم. درست است كه جامجهاني مهم است اما مهمتر از آن براي ورزش ما اين نكته است كه چرا ما در اين مسابقات حضور نداريم؟ درست است كه جام جهاني مهم است اما مهمتر از آن براي ورزش ما جدي گرفتن مسئله تيم المپيك كشورمان است. و از همه اينها بالاتر، درست است كه جامجهاني مهم است، اما مهمتر از آن سخني است كه رياست كميته ملي المپيك كشورمان گفتند و اعلام كردند كه فاجعه گوانگجو در راه است؛ مسئلهاي كه متأسفانه به دليل همان هياهويي كه ذكر شد كاملاً مغفول ماند.
راستي ورزش ما را چه شده است كه مهندس عليآبادي در كمال اميد روزي وعده چهارم شدن در اين مسابقات را ميدادند و امروز ايشان هم نااميد سخن از فاجعه گوانگجو ميگويند؟ قبول كنيم كه اگر اين مطلب را يكي از رسانهها به عنوان زنگ خطر و هوشيار عنوان ميكرد بلافاصله از جانب مسئولان به سياهنمايي متهم ميشد اما امروز اين كلام مسئولي است كه در بطن ورزش كشور حضور دارد. آقاي مهندس عليآبادي چند سال پيش چنان سخن گفتند و همه را نسبت به آينده اميدوار كردند اما امروز ميگويند اگر كار به همين سياق باشد بايد منتظر فاجعه در گوانگجو باشيم؛ آيا نميتوانيم اين سخنان را به معني پسرفت و يا حداقل عدم پيشرفت ورزش كشور در اين چند سال بدانيم؟ آيا نميتوانيم قضاوت كنيم كه احوال ورزش ما روزبهروز بدتر ميشود؟ آيا به استناد اين كلام نميتوانيم بگوييم سياستهاي ورزشي ما شكست خورده است؟
راستي از آن روز تا به امروز در ورزش ما چه اتفاقي افتاده كه اظهار اميدواري تبديل به اعلام فاجعه و يأس شده است اگر بخواهيم به نكات مهم اين تغييرات و اتفاقات اشاره كنيم بايد بگوييم كه اينها عبارتند از:
1ـ تغيير رئيس سازمان تربيتبدني، روزي كه مهندس عليآبادي وارد عرصه ورزش شدند آشنايي چنداني با مديريت اين مقوله نداشتند اما گذشت زمان باعث شد تا ايشان حقايق بسياري را كشف كنند. رفتن به جامجهاني، حضور در المپيك و مسابقات آسيايي تجربه خوبي براي يك مدير است اما طبق معمول درست به هنگام بازدهي اين تجربيات ايشان از كار كنار رفتند و فردي سكان ورزش كشور را به عهده گرفتند كه بالاترين تجربه ورزشي ايشان بودن در سمت رئيس هيئت مديره باشگاه پيروزي بود. حالا بايد جناب سعيدلو مجدداً همان موارد را تجربه كنند تا بعد ببينيم ايشان چه وعدهاي ميدهند.
2ـ تغييرات رؤساي فدراسيونها. آن روز كه آقاي عليآبادي وعده مقام چهارم را ميداد (فعلاً به درستي يا نادرستي اين وعده كاري نداريم) افرادي در رأس فدراسيونهاي ورزشي بودند كه امروز تغيير پيدا كردهاند و افراد جديدي جايگزين آنها شدهاند. بنابراين اگر چنانچه نتيجه چهارمي براي ما حاصل نشد آقاي عليآبادي ميتوانند اعلام كنند كه اين وعده را در آن شرايط و با آن مديران دادهاند.
3ـ عدم وقتگذاري برخي مديران. ورزش ما درحال حاضر شرايط خاصي دارد و همه بايد براي حضور هرچه قويتر و بهتر در مسابقات گوانگجو تلاش كنند و وقت بگذارند. آن هم وقتي بيش از حد. اما وقتي خبر ميرسد كه پارهاي از معاونين سازمان به دليل داشتن سمت استادي دانشگاه كمتر براي ورزش وقت ميگذارند حق داريم كه نگران باشيم. در اين كه استادي دانشگاه شغل بسيار شريفي است حرفي نيست اما كار اجرا چيز ديگري است و خصوصاً در شرايط حاضر حساسيت ويژهاي دارد. راستي در ورزش ما چنان قحطالرجال شده كه بايد معاونتهايي كه بر امور حدود 40 فدراسيون ورزشي نظارت داشته باشند از كساني باشند كه وقت خود را براي تدريس در دانشگاه ميگذارند؟
4ـ مسئله بودجه حالا تبديل به يكي از معضلات اصلي فدراسيونها شده است. روزي كه آقاي دكتر سعيدلو به سمت رياست سازمان منصوب شدند وعدههايي براي افزايش بودجه دادند كه همه در فكر شكوفايي ورزش و گلستان شدن آن بودند اما امروز ميبينيم كه فدراسيونهاي بسياري از وضعيت بودجه نالان هستند. آنها نه تنها در اين شرايط بودجهاي دريافت نكردهاند بلكه كلي هم بدهي دارند. و در اين شرايط است كه برخي از آنها اعلام ميكنند با اين وضعيت به هيچ وجه وعده مدال نميدهند.
به اينها ميتوان نكات ريز و درشت ديگري هم اضافه كرد تا موضوع كاملاً عيان شود. حالا جاي اين سئوال باقي ميماند كه آيا به مجموعه خود اشراف كامل دارند و آيا ميدانند كه در راهروهاي سازمان و محيطهاي ورزشي راجع به نوع مديريت ايشان در مقايسه با مديران قبلي سازمان تربيتبدني چه ميگويند؟ اگر چنين بود و ايشان نسبت به اين امر واقف بودند بدون ترديد حتماً تجديدنظري در انتصاب مديران و شيوه مديريتي خود ميكردند. اميد آنكه در مسابقات آسيايي گوانگجو قهرمانان ما خوش بدرخشند تا مسئولان ورزش زحمت پيدا كردن توجيه را پيدا نكنند.
مدیرمسئول و سردبیر مجله دنیای ورزش