بازدید 5501

من گمشده‌ام را در امام خميني (ره) يافتم

گفت‌وگو با آيت‌الله مهدوي كني
کد خبر: ۱۰۲۶۴۶
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۴:۲۷ 06 June 2010
آيت‌الله مهدوي كني در گفت‌وگويي مشروح با خبرگزاري فارس به تبيين شاخصه‌هاي خط امام خميني(ره)، تدابير 20 ساله مقام معظم رهبري در صيانت از ارزش‌هاي انقلاب، فتنه پس از انتخابات دهم رياست جمهوري و مخاطرات فراروي نظام اسلامي پرداخت.

----------------------------

ديباچه: به رسم معمول بايد براي اين گفت‌وگو هم مقدمه‌اي نگاشت تا خوانندگان با حال و هواي گفت‌وگوي دو ساعته ما با آيت الله مهدوي كني بيشتر آشنا شوند. اما دريغا هرچه در انبان واژه‌ها گشتيم كمتر واژه‌هايي يافت شد تا بتوانند مجلسي را به شرح آورند كه در توصيف عظمت آن بزرگمرد الهي تشكيل شده بود. بزرگ مردي كه انگشت حيرت بر دهان تاريخ نشانده است. آيت الله 40 سال افتخار شاگردي و ملازمت با آن روح خدا را داشت...، شايد لازم باشد زمان جمله قبل را تصحيح كنيم، آيت‌الله بيش از 60 سال ملازم روح الله است، آري حالا هم ملازم اوست.
محمد رضا مهدوي كني آن نوجوان 17 ساله از همان سال 1327 كه مرادش را در نماز مسجد فيضيه يافت و به تعبير خود «من گمشده‌ام را در امام يافتم» تا امروز كه بزرگان علم و اخلاق مهدوي كني را عالمي مبرز و دانشمندي ذي فنون در عرصه‌هاي فقه، اصول، تفسير، فلسفه، عرفان و اخلاق مي دانند، اما آيت الله هنوز خود را شاگرد و مريد آن دردانه الهي مي‌داند. راستي حيف است از نقش مهدوي كني در دوران زعامت شاگرد امام هم نگوييم. به تعبير سكاندار نظام اسلامي، «آيت الله مهدوي كني مرد بحران‌ها است.» مگر مي‌شود فرزند معنوي روحالله بود و كنج عزلت و عافيت طلبي گزيد؟...


ـ شما قبل و بعد از انقلاب از ياران و ياوران نزديك حضرت امام محسوب مي‌شديد و ارتباط نزديكي با ايشان داشتيد؛ بفرماييد آشنايي شما از كجا آغاز شد و چه دروسي را خدمت ايشان خوانديد.

آيت‌الله مهدوي كني: بسم‌الله الرحمن الرحيم، بنده از سال 1327براي تكميل دروس حوزه به قم مشرف شدم. در آن سال ها امام براي خواندن نماز به مدرسه فيضيه تشريف مي‌آورند كه ما همانجا خدمت ايشان رسيديم و با ايشان آشنا شديم.

من در آن زمان دروس سطح را مي‌خواندم و حضرت امام درس خارج داشتند و پس از چند سال رفتيم حضور ايشان براي درس خارج و توانستيم در درس ايشان حاضر شويم؛ البته هم درس خارج امام مي‌رفتيم و هم درس خارج مرحوم آيت‌الله العظمي بروجردي من حدود 9 سال در درس امام حاضر شدم. يك دوره اصول و مقدار زيادي فقه در خدمت ايشان بودم و اين 9 سال از سال 31 تا سال 40 ادامه داشت.

ـ به ساير اساتيد آن دوره هم اشاره بفرماييد؟

- آيت‌الله مهدوي كني: در درس خارج مرحوم آيت‌الله گلپايگاني، درس مرحوم آيت‌الله شريعتمداري و درس مرحوم آيت‌الله محقق داماد رفتيم ولي حضور در حوزه درسي اين آيات خيلي طولاني نبود. در درس حضرت امام و مرحوم آيت‌الله طباطبايي مدت طولاني‌تري بوديم . بيشتر فلسفه و تفسير را نزد مرحوم علامه طباطبايي خوانديم حتي من تفسير الميزان را قبل از اينكه چاپ شود چند قسمت از آن را نوشتم كه الان آن دست نويس ها را دارم. در درس مرحوم آيت‌الله علامه رفيعي هم حاضر شدم و فلسفه و اصول را در قزوين نزد ايشان گذرانديم.

ـ از خصوصيات امام قبل از دوران مبارزه بفرماييد؟

- آيت‌الله مهدوي كني: امام در دوره قبل از 15 خرداد و قبل از وفات مرحوم آيت‌الله بروجردي علني مسائل سياسي را مطرح نمي‌كردند؛ اينطور كه من به خاطر دارم و با توجه به اينكه 9 سال در خدمت ايشان بودم؛ با كنايه و اشاره مسائلي داشتند ولي هيچ وقت با صراحت چيزي درباره مسايل سياسي ذكر نمي‌كردند.

ـ به‌دليل احترام به آيت‌الله بروجردي بود؟

- آيت‌الله مهدوي كني: بله؛ ايشان در آن زمان خيلي حريم ولايت و ولي امر زمان را حفظ مي‌كردند، با اينكه ايشان خودشان يكي از كساني بودند كه مرحوم آيت‌الله بروجردي را دعوت به قم كرده و به قم آورده بودند، احترام زيادي براي ايشان قائل بودند و ظاهرا در برخي موارد هم با ايشان اختلاف سليقه داشتند مثل مسئله فدائيان اسلام، حتي بعضي از برخوردهايي كه در زمان دكتر مصدق و مرحوم آيت‌الله كاشاني وجود داشت؛ اختلاف سليقه‌هايي بود ولي هيچ وقت اين مسائل علني نمي‌شد و زماني هم كه به امام اشكال مي‌گرفتند امام مي‌گفتند تا وقتي آيت‌الله بروجردي هست ما در كار ايشان دخالت نمي‌كنيم و ما برخلاف نظرشان كاري نمي‌كنيم و احترامشان را بايد حفظ كنيم و اين عقيده‌اي بود كه امام از همان زمان براي حفظ ولايت داشتند و درسي بود كه امام به ما دادند. اين منصب و مقامي كه ما به عنوان نيابت از امام زمان داريم نبايد براي اختلاف سليقه بشكنيم و اين چيزي بود كه از امام ياد گرفتيم.

ـ يعني امام، آيت‌ آلله بروجردي را ولي فقيه زمان مي‌دانستند؟

- آيت‌الله مهدوي كني: بله؛ همين طور بود. خيلي رعايت ايشان را مي‌كردند. بطور خصوصي مي‌دانستيم كه امام در بعضي موارد با ايشان اختلاف سليقه دارند ولي علني آشكار نمي‌كردند.
سالها ما درس امام مي‌رفتيم و بعد با خود امام مي‌آمديم به درس آيت‌الله بروجردي. با اينكه امام در آن زمان در سن بالا بودند و امام از ايشان استفاده فوق‌العاده نمي‌كردند ولي امام براي احترام به درس ايشان مي‌آمدند. ما از درس مسجد سلماسي مي‌آمديم به درس آيت‌الله بروجردي و اين روشي بود كه امام داشت.

ـ بفرماييد چه ويژگي‌هايي امام داشتند كه در درس ايشان حاضر مي شديد؟

- آيت‌الله مهدوي كني: بنده از نظر روش علمي، از درس‌هاي استدلالي و فلسفي بيشتر خوشم مي‌آمد ذوق من اينگونه بود؛ از نظر سياسي هم من از سن 18 سالگي در مسائل سياسي بودم. ما با فدائيان اسلام يك فعاليت‌هايي مي‌كرديم ما آن زمان به اردستان رفتيم و در همان زمان ما را تبعيد كردند. در آن زمان مسئله امام مطرح نبود ولي خود ما با آن روحيه‌اي كه داشتيم دنبال كسي مي‌گشتيم كه گمشده ما باشد و در امام اين را مي‌ديديم، هم از نظر درسي و هم از جنبه‌هاي برخوردهاي سياسي و اجتماعي، نمي‌خواهم جسارت به آقايان ديگر بكنم.
اگرچه امام صراحت به كاري نداشتند ولي ما مي‌فهميديم روش امام روش خاصي است.

دو نكته را اينجا يادآور شوم. نكته اول اينكه سال‌ها پيش از 15 خرداد، رحلت و درگذشت مرحوم آيت‌الله آقا سيد محمدتقي خوانساري اتفاق افتاد مرحوم آقاي خوانساري مرجعي انقلابي و از مراجع شجاعي بود كه با مرحوم آيت‌الله كاشاني هم فكر بودند، يادم مي‌آيد در دوره مصدق از علمايي كه فتوا دادند در انتخابات شركت كنيد دو نفر از علما بودند يكي آيت الله خوانساري كه از مراجع بودند و يكي آيت‌الله كاشاني. يادم مي‌آيد زمان دكتر مصدق براي انتخابات به امضاي مرحوم خوانساري و آقاي كاشاني در مدرسه فيضيه اعلاميه بزرگي چسباندند.

ما طلبه‌هاي جوان كه غالبا دنبال اين حرف‌ها مي‌گشتيم طبعا مي‌رفتيم و اعلاميه مي‌چسبانديم، متولي مدرسه كه از طرف آيت‌الله بروجردي بود مخالف اين مسئله بود و اعلاميه را كند و من همان شب رفتم دوباره اعلاميه ديگري نوشتم و چسباندم و به كساني كه اعلاميه مراجع را از ديوار مي‌كندند هشدار داديم. در انتخابات هم شركت كرديم، در آن زمان حضور طلاب در انتخابات بد بود آن هم قمي كه مرحوم توليت كانديدا بود و آقاي مطلق قم بود، قمي‌ها اكثرا به او راي مي‌دادند و ارتباط با دربار داشت البته بعدها توليت با رژيم مخالف شد.ولي ما به تبعيت از آقاي خوانساري رفتيم راي داديم با آنكه در آن زمان شركت طلبه در انتخابات بد بود. ما حدود 200 تا 300 طلبه بوديم رفتيم راي داديم، قمي‌ها خيلي ما را مسخره كردند.

ـ رابطه امام با آيت‌الله خوانساري چگونه بود؟

آيت الله مهدوي كني: آقاي خوانساري به سفري رفته بودند و سكته كردند و جنازه ايشان را آوردند. امام در تشييع مرحوم آيت‌الله خوانساري شركت كرد و آمدند زير جنازه ايشان را گرفتند و گريه كردند در حاليكه من تا آن زمان نديده بودم كه امام در تشييع جنازه عالم و فقيهي گريه كند. روي حساب شجاعتي كه مرحوم آيت‌الله خوانساري داشتند امام آمد و در آنجا گريه كرد.
دوم مساله آيت‌الله كاشاني بود، وقتي آيت‌الله كاشاني مرحوم شدند امام خيلي اظهار ناراحتي كردند بعد هم در زمان خود امام وقتي آيت‌الله العظمي بروجردي مرحوم شدند، از آقاي كاشاني سؤال كردند كه ما در قم به چه كسي مراجعه كنيم و آيت‌الله كاشاني فرموده بودند فقط حاج‌ آقا روح‌الله ، از همان زمان و هم از كتاب كشف‌الاسرار امام مي‌توانيم روحيه امام را بفهميم.
امام روحيه انقلابي داشت، از همان زمان در كتاب كشف‌الاسرار امام خيلي مطالب عليه پهلوي داشتند و اينها علاقه ما را به امام بيشتر مي‌كرد. ايشان سخنراني و اظهارات لفظي نمي‌كردند و از همان كتاب ايشان مي‌شد روحيه ايشان را فهميد.

ـ اگر خاطره اي درباره فداييان اسلام و علت علاقه شما به فداييان اسلام و مرحوم نواب داريد بفرماييد؟

- آيت‌الله مهدوي كني: مرحوم نواب و مرحوم واحدي در تهران بودند ولي به قم هم مي‌آمدند و برادرانشان. ما در قم با آنها آشنا شديم و ايشان به مدرسه فيضيه مي‌آمدند برادر كوچك نواب كه شهيد شد ايشان هم به حجره تهراني‌ها مي‌آمد.
برادر كوچك مرحوم واحدي كه آن زمان 12 - 10 ساله بود مي‌آمدند و نماز مي‌خواندند و من مي ديدم در قنوت مي‌خواند اللهم ارزقني شهاده في‌ سبيلك . اون بچه 12 - 10 ساله چه دعايي مي‌كرد و چي مي‌گفت؛ ما مي‌گفتيم بچه 12 - 10 ساله چه مي‌گويد.

مرحوم نواب هم آن روحيه‌اي كه داشت مثل مبارزه با ظلم و تعدي و شجاعتي كه داشت خوب مقبول ما جوان‌ها بود و صحبت‌ها، سخنراني‌ها و نوشته‌هايش بسيار جذاب بود. مرحوم طرفدار تشكيل حكومت اسلامي بود. مرحوم نواب از طلاب تعبير به ورثه انبيا مي‌كرد. وي در مدرسه فيضيه خطاب به طلاب مي‌گفت: ورثه انبيا نترسيد، بايستيد حواستان جمع باشد و به‌دنبال مسائل دنيوي نرويد.

در آن زمان شنيده بود عده‌اي از طلاب رفته‌اند دانشگاه، كه عمدتا دانشكده الهيات مي‌رفتند. در آن زمان نواب اعلاميه‌اي داد و در آن اعلاميه خطاب كرد به طلاب اليس الله بكاف عبده، آيا خدا كفايت نمي‌كند كه به خاطر دنيا حوزه علميه را رها كرديد، نواب برخوردهايي اينگونه داشت.
از جمله مراسم تشييع جنازه رضا خان پهلوي كه نواب تشييع پهلوي را به هم زد و كاري كرد كه حتي يك نفر از طلبه‌ها براي تماشاي تشييع جنازه رضا شاه هم نرفتند. چون مي‌خواستند او را در قم دفن كنند؛ كه اقدام مرحوم نواب مانع اين كار شد.

نواب كاري كرد كه هيچ‌كدام از مراجع براي وي نماز نخواندند و قبول نكردند برايش نماز بخوانند و در مدينه يك عالم از علماي اهل سنت بر رضا شاه نماز خواند و هيچ‌يك از علماي شيعه‌ حاضر نشدند بر وي نماز بخوانند. ما چند تا از دوستان غير معمم را فرستاديم براي اينكه ببينند كسي از طلبه ها آنجا براي تشييع رفته يا نه و آنها ديدند كه هيچ كس نرفته بود.چند تا از زيارت‌خوان‌هايي كه عمامه داشتند را آورده بودند در آن زمان براي تشييع رضا شاه.

ـ از آنجا كه در ايام سالگرد رحلت حضرت امام هستيم خاطراتي را از دوران پس از پيروزي انقلاب هم بفرماييد.

- آيت‌الله مهدوي كني: بايد بگويم كه دير آمده‌ايد و آن زمان كه دست در بدن داشتم نيامديد ولي حالا آن قسمت‌هايي كه يادم مي‌آيد را بيان مي‌كنم.از جمله احكامي كه حقير از طرف امام داشتم مساله مسئوليت پشتيباني و رسيدگي به مناطق بمباران شده بود؛ البته ممكن است خيلي‌ها نشنيده باشند. من سفرهاي زيادي به مناطق جنگي داشتم از جمله براي رسيدگي به محل‌هاي بمباران شده در دزفول به منطقه‌اي رسيديم كه توسط صدام بمباران شده و منطقه وسيعي را خراب كرده بود. در آن مكان جواني را ديدم كه در خرابه‌ها نشسته و در حال گريه كردن بود من و دو سه نفر ديگر كه از تهران براي بازديد و سركشي به آنجا رفته بوديم، چند تن از نمايندگان مجلس هم همراه ما بودند و در آن زمان من وزير كشور بودم.

من براي تسليت نزد آن جوان رفتم و به او گفتم كه ناراحت نباشد و جوان در پاسخ به من گفت: چه مي‌گوييد ناراحت نباش، ناراحت نباش، من خودم در اينجا نبودم و در كرج بودم وگرنه خودم هم مرده بودم، 13 نفر از خانواده من مرده‌اند، پدرم، مادرم، برادر زنم، برادر زاده‌هايم همه رفته‌اند حتي يك كودك شير خوار در دامان مادرش بوده برادرزاده‌‌ام در آغوش مادرش به صورت گلوله‌اي در آمده بود و رفته بودند و در چند خانه آن طرف تر او را پيدا كرديم و با اين وضع چگونه به من مي‌گوييد ناراحت نباش، حتي بعضي‌ها را مي‌ديديم از اهالي آنجا كه لباس مناسبي بر تن نداشتند. خوب در منزل‌هايشان بودند كه موشك به خانه‌هايشان اصابت كرده بود و با همان لباس از خانه‌هايشان فرار كرده بودند مثل زيرپيراهن و زير شلواري و از اين نوع لباس‌ها ، ظرف نداشتند و خيلي مشكلات ديگر كه در روزهاي اول بعد از بمباران داشتند و در ساعتهاي اوليه بمباران وسايل بيرون آوردن مصدومان و شهدا در محل نبود و حتي نياز به پرژكتور بود و وجود نداشت.

من خدمت امام آمدم و اين جريانات را از جمله مسئله بچه را براي حضرت امام تعريف كردم و امام گريه كردند و من به ايشان عرض كردم كه آن جوان به من اعتراض كرده است و امام فرمودند كه آن جوان راست مي‌گويد ما خودمان را جاي او بگذاريم. مسئله جنگ يك امري است ولي مصيبت مردم را نمي‌توانيم ناديده بگيريم. امام فرمودند خوب براي كساني كه مانده‌اند چه كار كنيم و خودت مسئوليت اين كار را مي‌پذيري. عرض كردم دستور بفرماييد، آماده هستم. امام فرمودند در حكم شما چه بنويسم، آن زمان حاج احمد آقا نيز حضور داشت. گفتم شما بنويسيد اين مسائلي كه پيش مي‌آيد تمام نهادهاي جمهوري اسلامي با شما همكاري كنند و شما هر هفته گزارش كار را به من بده و تا نهادها بدانند كه ما بايد هر هفته گزارش كار بايد ارائه بدهيم و امام هم نوشتند.
اولين رقمي كه گرفتيم از نخست وزيري بود 100 ميليوني گرفتيم، آقازاده مسئول اجرايي نخست وزير بود. چون امام گفته بودند هر چه من مي‌خواستم و مي‌گفتم گوش مي‌كردند هيچكس نمي‌توانست حرفي بزند از جهاد، از كميته امداد، نيرو، ماشين و خيلي امكانات گرفتيم.

ما خيلي امكانات گرفتيم ماشين، بولدزر، نورافكن و غيره همه چيز را تهيه كرديم و از هر جا كه مي‌خواستيم مي‌گرفتيم از جمله نورافكن را از نيروي هوايي گرفتيم.
نكته‌ ديگر در رابطه با جنگ و روح بزرگ حضرت امام، آقاي رفيق‌دوست گزارشي را نقل كرد كه در يكي از حمله‌ها ما سه هزار شهيد داشتيم و از اين موضوع خيلي ناراحت شديم با فرماندهان سپاه نزد حضرت امام رفتيم و مسئله را تعريف كرديم و از ايشان خواستيم تا راه‌حلي به ما نشان داده، ما را دلداري دهد. امام فرمودند شما غصه چه چيزي را مي‌خوريد غصه آن افرادي را كه رفتند پيش خدا، برويد كارتان را انجام دهيد، من اين دو قصه را با هم جمع كردم.

اين دو مطلب را مي‌خواهم بيان كنم كه امام چگونه بود از طرفي به حال آن طفل شيرخوار گريه و ناله مي‌كند و از طرفي اينگونه مي‌گويد برويد به كارتان برسيد.

امام همانند جدش اميرالمومنين جامع‌الاضداد بود؛ از طرفي وجودش پر از عاطفه و از طرفي اينگونه شجاع و سرسخت، يعني در اصل آنجايي كه تكليف بود مي‌گفت بايد تكليف را انجام داد و هرگز نمي‌بريد، خصوصيت امام اين است و رهبري ايشان به اين صورت بود كه هم عاطفه داشت و هم رهبري ايشان نه كه ناراحت نمي‌شدند ولي هر جا ايستادگي لازم داشت مي‌ايستاد و نمي‌بريد و در مسير تكليف به انجام تكليف اصرار داشت و شجاعت و استقامتي كه بايد هر رهبري داشته باشد ايشان داشت.

خصوصيت امام اين بود، داراي عواطف انساني، عواطف مذهبي و عواطف رهبري بود و آن شجاعت، استقامت كه يك رهبر داشته باشد و لولا ذلك مي‌خواهم بگويم اگر امام غير از اين بود اين انقلاب در همان سال‌هاي اول از بين رفته بود ولي امام با توجه به تجربه‌اي كه در 100 سال اخير بدست آورده بود ايستاد و مي دانست اگر يك قدم عقب‌نشيني كند همه خون‌ها زير پا رفته است.
من هميشه گفته‌ام كه در راستاي انقلاب در عين حفظ قوانين و حفظ حقوق مردم ، همه اينها به جاي خود اما شاه سلطان حسيني هم نمي‌توان يك نظام انقلابي را اداره كرد.

يك رهبر با يك واعظ و يك پيش نماز فرق دارد، مسئله موعظه و رهبري كردن فرق مي‌كند در مسجد يك امام جماعتي موعظه مي‌كند بعضي‌ها گوش مي‌دهند، بعضي‌ها گوش نمي‌دهند و او هم بيش از اين تكليف ندارد، حتي به عقيده من مديريت مسجد با موعظه فرق مي‌كند. ولي در مورد رهبري، مردم نبايد توقع داشته باشند كه رهبر فقط به موعظه بسنده كند. رهبر بايد فرمان دهد ولي برخي گمان دارند چون رهبر يك روحاني است تنها بايد موعظه كند. مردم كه بگويند آقا موعظه‌ات را بكن و برو. آقا بگويد من دستور مي‌دهم اما بگويند آن آقاست و روحاني نبايد دستور بدهد . اينگونه نيست يك رهبر بايد دستور بدهد. معناي ولي امر يعني فرمانده، ولي امر با يك مرجع فرق مي‌كند حتي اگر آن مرجع خيلي محترم باشد مرجع ديگر رهبر نيست. امام مسئوليت‌هاي رهبري را هم خوب درك كرده بود و هم خوب پياده مي‌كرد.

ـ درباره تيزبيني امام، اخلاق و خدا ترسي امام و از قدرت‌هاي ديگر نترسيدن و درك فتنه‌ها بفرمائيد.

- آيت‌الله مهدوي كني: از خصوصيات امام بصيرت، تزبيني و آينده نگريشان بود. امام اشخاص را خوب مي‌شناخت ، اشخاص صحبت مي‌كردند امام مي‌فهميد تا كجا مي‌خواهند بروند. حتي در مورد برخي از افراد مثل بني‌صدر امام بعد از آن فرمود كه من اين شخص را از اول نمي‌پسنديديدم.
امام با تمام بصيرتشان روحيه ديگري نيز داشت و اينكه به اراده مردم احترام مي‌گذاشت. حتي دين ما اينطور است ما در دينمان بايستي به اراده مردم احترام بگذاريم. از طرفي از مشروطه به بعد امام اين تجربه را داشت كه بايد به مردم تكيه كرد و نبايد از مردم جدا شد. اين يكي از زيركي‌هاي امام بود. امام يا موج درست مي‌كرد، يا موجي كه بود از آن استفاده مي كرد البته به نفع اسلام و انقلاب.

امام در مسئله اصلاح يك جامعه يا به تعبير ديگر امر به معروف و نهي منكر معتقد بود زمينه اصلاح را بايستي فراهم كرد ما نبايد منتظر تصادف و صدفه باشيم. بعنوان مثال در كتاب‌ها مي‌خوانيم اگر در امر به معرف احتمال اثر مي‌دهيد انجام بدهيد و اگر احتمال اثر نمي‌دهيد رها كنيد. اگر احتمال ضرر دارد كنار برويد.امام هر دوي اينها را به اين شكل قبول نداشت، چه در اثر و چه در ضرر.
در ضرر مي‌فرمودند ضرر را بايد مقايسه كرد. ما چه كاري مي‌خواهيم بكنيم و ضرر چيست اگر ما مي‌خواهيم براي دين ، انقلاب و مملكتي را اصلاح كنيم، حالا اگر كسي به ما سيلي زد نبايد سكوت كنيم و بگوييم كه امر به معروف و نهي از منكر ضرري است، امام مي‌گفت ضرر زد كه زد، مي‌گفتيم زندان مي‌رويم مي‌گفتند خوب برويد.

طلبه‌ها را بردند سربازي امام گفت كه خوب چه اشكالي داريد برويد در آنجا تبليغ كنيد.فرمودند لباس سربازي مال ماست برويد در آنجا تبليغ كنيد، مثلا آقاي هاشمي را كه به سربازي بردند امام دلداري مي‌دادند.

امام مي‌گفتند ما بايد زمينه اثر را فراهم كنيم نه اينكه منتظر باشيم ديگران و حوادث كاري بكنند و ما از آن استفاده كنيم. امام مي‌گفت بايد حادثه را ايجاد كرد، بايد استطاعت را فراهم كرد.
لذا امام در انقلاب دو كار مي‌كردند، اول اينكه اگر زمينه‌اي وجود داشت از آن استفاده مي‌كردند و دوم اگر زمينه نبود منتظر نمي‌ماندند و زمينه‌سازي مي‌كردند. مثل جريان بني‌صدر امام صبر كرد و زمينه‌ها را فراهم كرد كه اگر روزي بني‌صدر را عزل كنند جامعه بپذيرد. اين راهي بود كه امام داشتند. اينها راه‌هاي زيركي و سياسي امام بود امام آينده‌نگري و شجاعت را توأمان داشتند در برابر حوادثي كه پيش مي‌آمد عقب‌نشيني نمي‌كردند.

درباره اخلاص امام هم بگويم كه از دوراني كه ما امام را در قم شناختيم امام دنبال رياست، آقايي، مرجعيت و اين مسائل نبود. امام با اينكه رساله داشتند ولي چاپ نكرده بودند. بخصوص در زمان حضور آقاي بروجردي، بعد از وفات مرحوم آقاي بروجردي ايشان باز اجازه نمي‌داد كه رساله‌اش چاپ و منتشر شود و مي‌گفت آقايان ديگري هستند و همه آقايان ديگر قبول داشتند كه ايشان اين گونه هستند. امام حتي يك نماز جماعت بخصوص در قم نداشت مي‌آمدند در فيضيه و نماز مي‌خواندند. پشت سر هر كسي مثل آقايان خوانساري، زنجاني، اراكي و غيره نماز مي‌خواندند. روش امام با آن موقعيت بالايي كه داشتند تواضع و اخلاص و عدم تظاهر بود. خداوند در قرآن مي‌فرمايند اگر كسي براي خدا باشد خداوند محبتش را در دل‌ها اندازد.نفوذ امام در اخلاصش بود. امام با عزت آمد و با عزت رفت. دشمنان فكر مي‌كردند نفوذ و عزت و اقتدار امام روز به‌ روز كم مي‌شود ولي خدا او را با عزت از اين دنيا برد.

ـ ظاهرا در زمان رحلت امام در ايران نبوديد؟

- آيت‌الله مهدوي كني: بله، براي معالجه در خارج بودم. زمان وفات يعني روز اول آنجا بودم ولي بعد براي تشييع امام با اينكه مي‌خواستم براي معالجه آنجا بمانم برگشتم. تعداد زيادي خبرنگار مي‌خواستند به ايران بيايند به طوري كه هواپيماها پر شد. حتي حاضر بودند با قيمت‌هاي كلاني بليت بگيرند، چون آنها فكر مي‌كردند بعد از امام انقلاب و نظام اسلامي از هم پاشيده خواهد شد در حالي‌كه ما آنجا بوديم شنيديم كه آيت‌الله خامنه‌اي به رهبري انتخاب شد، آنها يك دفعه عقب‌نشيني كردند و فهميدند كه پيش‌بيني آنها اشتباه بود.

بله؛ امام واقعا چنين رهبري بودند ان‌الذين امنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمان ودا، واقعا محبتي خدا در دل مردم انداخت كه الهي بود و از مصاديق امدادهاي غيبي بود. اميرالمومنين در نهج‌البلاغه مي‌فرمايند ولما راي الله صدقنا انزل علينا النصر، در جنگ‌هاي صدر اسلام وقتي خدا ديد ما راست مي‌گوييم و در ايمانمان صادقيم خداوند ياري خود را بر ما فرستاد. و امام يك چنين نصر و كمك الهي داشتند. اگر انقلاب را به صورت عادي و مادي تجزيه و تحليل كنيم به واقعيت و حقيقت آن نخواهيم رسيد.

ـ آن زمان كه شنيديد خبرگان آيت‌الله خامنه‌اي را انتخاب كردند چه احساسي داشتيد؟

امام همواره از اختلاف مسئولان به ويژه علما و روحانيون انقلابي بسيار نگران بودند حتي بار آخر كه براي وصيت‌نامه اصحاب حل و عقد را دعوت كردند. ايشان گفتند انقلاب روي غلتك افتاده، جايگاه خود را گرفته و من از هيچ چيزي نسبت به آينده ترس ندارم. الا اختلاف ميان شما، من از اين مي‌ترسم، اگر شما با هم باشيد انقلاب ضربه‌اي نمي‌خورد. بله، ممكن است دشمنان اذيت و آزاري برسانند ولي نمي‌توانند كاري كنند، نگراني ايشان در همين مورد بود.

ـ بيست سال از مسئوليت رهبري حضرت آيت‌الله خامنه‌اي مي‌گذرد شما اين بيست سال و نقش مديريتي ايشان، قدرت مديريت، اخلاص ايشان و شناخت شما در مورد ايشان چگونه بوده است؟

- آيت‌الله مهدوي كني: من ايشان را از قبل انقلاب از قم مي‌شناسم، از مشهد، دوران انقلاب و زندان، البته در زندان با ايشان نبوديم چون ايشان در مشهد زندان بودند.ايشان بهترين فرد براي رهبري پس از امام بودند و هستند.من از روزي كه مسئله نامزدي ايشان براي رياست جمهوري مطرح شد من اعلام آمادگي كردم كه براي اين كه دست ايشان باز باشد از پست نخست‌وزيري استعفا خواهم داد.

لذا من همان شب جمعه كه اعلام شد ايشان راي آورده يعني آيت‌الله خامنه‌اي و قبل از اينكه راي ايشان تنفيذ شود استعفايم را نوشتم و در هيات دولت مطرح كردم كه شما از وزراي من هستيد و من مي‌خواهم استفعا بدهم و شما برويد پي كارتان، نامه خوبي هم نوشتم كه يادم مي‌آيد جمله‌اي براي ايشان نوشتم كه براي اينكه دست شما براي تشكيل دولت جديد باز باشد من استعفا مي‌دهم.

ـ در دوران نخست وزيري شما با وزرا خدمت امام مي‌رسيديد. اگر خاطره‌اي هم از آن دوران داريد بفرماييد.

آيت‌الله مهدوي كني: يك مورد را در مسائل اقتصادي يادم است از آقاي عسگراولادي، ايشان وزير بازرگاني از زمان شهيد رجايي بودند زيرا من وزرا را عوض نكردم بجز خودم كه وزير كشور بودم و وزير كشور ديگري جاي من آمدند. آنجا يادم است كه امام يكي از چيزهايي كه توصيه مي‌كردند برخلاف نظر بعضي از وزرا كه معتقد بودند كارها بايد در دست دولت باشد ولي امام معتقد بودند كه كارها بايد تقسيم شود بين مردم و دولت، بخصوص بازرگاني و تجارت. ايشان توصيه مي‌كردند كه بايد اين كار به مردم واگذار شود ايشان توصيه مي‌كردند كه كارهايي را كه هم دولت و هم مردم مي‌توانند انجام دهند به مردم واگذار كنيد.

در همان زمان در مورد اصل 44 هم من اعتقاد نداشتم كه همه كارها دست دولت باشد. در ذيل اصل 44 در ذيل تقسيم بخشهاي اقتصادي به بخش دولتي، بخش تعاوني و بخش خصوصي آمده كه اين سه بخش در صورتي صحيح است كه برخلاف مصالح مملكت چيزي پيش نيايد و برخلاف شرع هم چيزي نشود كه همين سبب شد كه آقا در اين نظريه جديدي كه دادند دو سه سال قبل كه اصل 44 را تقسيم كردند و آن انحصار را در بياورند آن زمان من از همان وقت مخالف بودم با اين انحصار و مقاله‌اي در آن زمان نوشتم كه در خاطراتم آورده‌ام.

ـ بيست سال مسئوليت رهبري ايشان را از حيث مطابقت‌ با سياست‌هاي حضرت و آرمان‌هاي انقلاب چگونه ديده‌ايد.
بعضي‌ها ادعاهايي دارند و مي‌گويند ايشان جا پاي امام نگذاشت، انحرافي در مسير انقلاب رخ داد و ريل‌گذاري‌هايي غلط شكل گرفت.

آيت‌الله مهدوي كني: ببينيد بايد ديد ما از چه منظر و رويكردي به مسائل انقلاب نگاه مي‌كنيم اگر از ديدگاه واقع بينانه به روش رهبري و امام بنگريم راه رهبري همان راه امام است ولي اگر از ديدگاه سلايق سياسي و گروهي نگاه كنيم آنها راه را برخلاف سليقه خود مي‌بينند و نمي‌توانند خط رهبري را تحمل كنند.

در مواقع حساس و همين شاخص‌هايي كه تلويزيون در اين چند ماهه بعد از انتخابات ارائه داد بياييم ببينيم امام چه مي‌كردند بله مي‌بينيم رهبري همان كارها را انجام داده، مطابق همان روش امام البته شايد الان بعضي‌ها بيايند بگويند آنها مقطعي بوده، ولي اينگونه تفسيرها علمي و شرعي نيست.علماء و فقها و حقوقدان‌ها همه بر اين مطلب اتفاق دارند كه مورد مخصص نيست به خصوص اگر مسئله به دليل عام اتكا داشته باشد.

امام بحث قانون را مي‌كند نمي‌گويد تو، امام مي‌گويد هر كس گفته قانون را قبول ندارم حرف بي‌خود مي‌زند.من از اين بيان مي‌خواهم بگويم در مسائل و تحليل‌هاي سياسي، علمي يا فقهمي هميشه به آن علل و كلياتي كه شخص مي‌گويد بايد توجه كرد. ما در فقه هم داريم وقتي در مورد خاصي يك حكمي مي‌آيد ولي يك علت عام مي‌آيد ما آن را تعميم مي‌دهيم و مي‌گوييم مربوط به مورد خاص نيست مورد را مخصص به تعبير طلبه‌ها نمي‌بينيم.

بياناتي كه امام در اين شاخصه‌ها دارند ممكن است خيلي‌هايش در مواقع خاص بوده يا در مورد اشخاص خاص اما بيان امام بيان با ذكر علت و دليل است؛ چون ذكر علت و دليل مي‌كنند علت عام است. من با اين نظرنگاه مي‌كنم به روش مقام معظم رهبري كه امام هر كاري انجام دادند ايشان هم انجام داده، البته من نمي‌خواهم ايشان را معصوم بدانم البته ايشان خودشان را هم معصوم نمي‌دانند.

فارس: در اين يكسال اخير حوادث خيلي تلخي اتفاق افتاده است. مديريت ايشان را در كنترل حوادث چگونه ارزيابي مي كنيد؟

آيت الله مهدوي كني: بنظرمن برخوردهاي اين يك سال خوب بود و عرض مي‌كنم اگر ايشان نبودند و مواضع ايشان نبود اين جريانات اخير ضربه مي‌زد و نمي‌شد انقلاب را حفظ كرد.حالا بعضي از مومنين خوب برخورد نكردند و آن بحث ديگري است.
من برداشتم اين است آقاياني كه نظرات رهبري را قبول نكردند واقعا اشتباه كردند هم ضربه زدند به خودشون و هم ضربه زدند به انقلاب، با پذيرش از رهبري، واقعا ما اين مشكلات بعدي را پيدا نمي‌كرديم .

ـ آيا شما معتقد هستيد اين حوادث از جنس جريان فتنه بوده است؟

آيت الله مهدوي كني: بله من معتقد هستم كه اين يك فتنه بود كه آقايان گرفتار آن شدند و گروهي را نيز آلوده كردند و معناي فتنه همين است كه گاهي سران فتنه خود غافل از آنند. جرياني واقع شد و عده‌اي تو اين جريان افتادند و بعد ديگه گوش نكردند به حرف ، جريان را كشيدند.
من هم از اول همين رو گفتم در برخورد و گفتم كه آقايون، راه‌حل رفع فتنه اين است كه آدم بايد يك نقطه اتكايي بايد داشته باشد كه در همه مكتب‌ها و حكومت‌ها وجود دارد و هست مگر كساني كه بخواهند آشوب برپا كنند.

كساني كه نمي‌خواهند آشوب بپا كنند به دنبال فصل‌الخطاب مي‌روند حالا اين فصل‌الخطاب ممكن است مطابق ميل ما نباشد ولي مصلحت عاليه كشور را در نظر مي‌گيرند و بعد مي‌گويند از اين مقطع مي‌گذريم و در مقطع بعد ممكن است برسيم به آنچه كه ما حالا مي‌خواهيم و ممكنه بتوانيم آن را مطرح كنيم.

من به آقايون هم پيغام دادم كه گفتم شماها مي‌گوييد ما نظام و رهبري را قبول داريم بعد از اينكه اين انتخابات واقع شد. برخلاف ميل شما ولو اينكه شما مي‌گوييد خطاهايي انجام شده ، راهش اين نبود كه اين طوري برخورد كنيد شما بايد مي‌گفتيد ما مي‌پذيريم ولو برخلاف ميل ماست به خاطر حفظ نظام به خاطر احترام به رهبري ما مي‌پذيريم . بعد البته مي‌آييم خواسته‌هايمان را مطرح مي‌كنيم و باز هم ادامه مي‌دهيم به راهي كه مي خواهيم البته از طريق قانون.

ـ در يك مقطعي مطرح شد كه شما بياييد يك حكميتي كنيد براي آقايون كه در انتخابات حرف و حديث دارند كه حال شكل نگرفت ولي اگر شكل مي‌گرفت صبحت شما با آقاي موسوي و كروبي چه بود و چه توصيه‌اي به آنها مي‌كرديد؟

آيت الله مهدوي كني: من مي‌گفتم كه ما در مملكتمان رهبر داريم قانون داريم نظام داريم. اگر با قبول اين نظام و رهبري و قانون اساسي بخواهيم بحث كنيم يك جور بحث مي‌كنيم و اگر با عدم قبول بحث كنيم خوب ما با اون ‌ها صحبتي نداريم. اگر كسي مي‌گويد من نظام را قبول دارم شما بايد بياييد با توجه به اين اصول حرف خود را بزنيد .و من مي‌گويم آقايون اگر مي‌خواهند وارد كاري بشوند بايد لوازم آن را قبول كنند .قبول كردند كه خوب قانون هست، رهبري هست مجلس هست همه اينها بايد مورد توجه قرار بگيرد، اگر ما بياييم هر چيزي كه به ذهنمان برسد آن را بگوئيم و به اصول توجه نداشته باشيم خوب دعوا تمام نمي‌شود.

همه مي‌دانند كه امام مكرر مي‌فرمودند اگر يك روزي ديديد كه دشمن ها از شما تعريف كردند شما اين را بدانيد كه حتما يك جاي كارتان اشكال دارد. ما هيچ وقت منتظر نيستيم كه امريكا از ما تعريف كند. اينها دشمن ما هستند.

بالاخره موضع‌گيري‌ها و برنامه‌هايي را اجرا كردند كه در آن مقطع دشمن به اين جريان اميدوار شد و وقتي دشمن به اين جريان اميدوار بشود خوب اين معلومه كار، كار نادرستي است.
اگر آدم توجيه كنه كه ما در اين مقطع از تاييد وپشتيباني آمريكاييها استفاده مي‌كنيم و بعد مي‌رويم روي خط خودمان و بگويند ما مي‌رويم رو موج، امام هيچ گاه از موج اينگونه استفاده نمي‌كرد.

يك قصه‌اي است كه شيطان به حضرت موسي گفت بگو لااله الا الله و حضرت موسي در پاسخ گفت لا اله الا الله كلمه مقدسي است اما چون تو اين كلمه را مي‌گويي من نمي‌گويم. حالا اگر راديو بي‌‌بي سي آمد يه چيزي گفت ما بايد بفهميم كه يك سوسه‌اي در آن است و معلوم است كه نداي دشمن است ما نبايد اين را دنبال كنيم . اين قضايا بايد زودتر جمع شود و اين اتهاماتي كه عليه نظام زدند و اين داستان بايد زودتر تمام شود كه دشمنان بيش از اين شاد نشوند.


ـ درباره دولت دهم اگر توصيه اي داريد بفرماييد.

آيت الله مهدوي كني: بنده گفتم با همه اشكالاتي كه هست ولي معذلك اين دولت با وضع فعلي دارد كار مي‌كند و واقعا همه كساني كه علاقمند به انقلاب و ايران و اين ظام هستند بايد با حفظ انتقاداتشان دولت را تاييد كنند نه تخريب. انتخاب دلسوزانه همين است يعني اگر كسي نخواهد اين دولت را تخريب كند حرفي هم كه داشته باشد به گونه‌اي برخورد كند كه جنبه‌هاي مثبت زير سؤال نرود، يعني همه چيز را تخريب نكند.

اگر به طور كلي يك دولت را ناديده بگيرند، خدماتش را ناديده بگيرند، حمل بر فساد كنند ، حمل بر دروغ كردن، حمل بر فريب كردن، خوب اينها كارهاي نادرست است و كارهاي احساسي است كارهاي عقلايي نيست. خوب كسي كه عقلايي فكر مي‌كند بايد مقايسه كند، مصالح و مفاسد و خوبي‌ها و بديها را بايد بسنجدتوي ترازو و آنچه كه بهتر است حفظ كند و بدي‌ها را تا مي‌تواند رفع كند. نه همه چيز رو زير پا بگذارند ونماز هم اگر مي‌خواند بگويند داره ريا كاري مي‌كنه.

ـ زماني شما در مبارزه بوديد و در عالم سياست و الان سال ها است كه عمدتا در كارهاي حوزه و دانشگاه هستيد. آيا اين حضور با علاقه شخصي و باطني شما بوده است؟

آيت الله مهدوي كني: من اولا و بالذات يك آدم فرهنگي و علمي تربيتي هستم. طبعا اينجوري بودم اما نه به اين معنا كه با سياست قهر بودم يا بيگانه بودم،يا بعد قهر كردم، نه چه در دوران طلبگي و چه در دوران قبل از انقلاب در تهران اگر مواقعي احساس وظيفه مي‌كردم وارد گود سياست مي‌شدم.

البته سياست دو معنا دارد يك معنا كه در كارهاي اجرايي و سياسي وارد شويم كه در يك مقطعي ما احساس وظيفه كرديم و بوديم و بعد از آن دوره ، خوب ما احساس كرديم كه ديگران هستند و به يك معنا ديگران بهتر از من. مرحله دوم من كه ذوق اصلي من بودم مرحله كارهاي آموزشي، تربيتي، تربيت طلاب و دانشجويان و كارهاي فرهنگي است وقتي اين فراهم شد من شروع كردم به اين كار. در تمام اين مدت هم در مواقع ضرورت در سياست بوديم يعني در كارهاي سياسي نه در كارهاي اجرايي. اگر انتخابات بوده گاهي اوقات شروع كرديم صحبت كرديم پشتيباني كرديم و اگر كاري بوده انجام داديم ولي نه اينكه كار اجرايي قبول كنم در اين مدت هم همه دوستان حتي مقام معظم رهبري قبول دارند كه من در مواقع بحران هميشه حضور داشته‌ام .در همين جريان انتخابات كه من هم در انتخابات و هم موضع‌گيري براي دكتر احمدي‌نژاد و هم در روز تنفيذ با اينكه حالم هم خوب نبود حضور داشتم

ـ اگر بخواهيم يك آسيب‌شناسي بطور مختصر از مسير فرارويمان داشته‌ باشيم مهمترين تهديدهايي كه فرا روي ما است چيست و مردم و مسئولين نظام بايد چه چيزهايي را مدنظر داشته باشند كه باز دوباره دچار فتنه نشويم؟

آيت الله مهدوي كني: سه مطلب را كاملا بايد رعايت كنيم. انقلاب ما براساس اسلام برپا شده و هر دولتي و هر حكومتي و هر مجلسي كه مي‌خواهد به اين نظام وارد شود بايد اين اصل را حفظ بكند يعني علاوه بر اينكه ضربه نزند بايد نگهبان اسلام و آثار اين اسلام باشد.
دوم اينكه مردم را نگه‌دارند، البته معناي نگه‌داري مردم اين نيست كه همه مردم هر چه دلشان بخواهند آن كار را انجام دهند .بالاخره خواست شرعي و مشروع مردم طبق ضوابط بايد مورد توجه دولت‌ها باشد.

سوم هم نسبت به تحريكات دشمن بيدار باشيم و در برابر فشار دشمنان تسليم نشويم. اين همان نقش رهبري است، اگر دشمنان ما احساس كنند كه ما در بعضي موارد فشارهايي به ما مي‌آورند و ما تسليم مي‌شويم آنها ما را رها نخواهند كرد و يكي از مهمترين خصوصياتي كه امام داشتند همين بود و من شهادت مي‌دهم كه مقام معظم رهبري هم همين موضع را در مواقع حساس دارند.

كساني كه به اسم اينكه ما در مجامع بين‌المللي منزوي نشويم، به ما احترام كنند و اين حرف‌ها را بزنيم دشمن كوتاه بيايد اينها اشتباه مي‌كنند چون اين تعبير قرآن است و لن ترضي عنك اليهود و النصاري حتي تتبع ملتهم، يهود و نصاري از شما راضي نخواهند شد مگر اينكه تابع آنها باشيم اگر دست‌ها را ببريم بالا، آمريكايي‌ها مي‌گويند چه خوب.

واقعا يك دولت هايي اطراف ما هستند كه نه انتخابات دارند نه به مردم احترام مي‌گذارند و امريكاييها با آنها رفيقند به آنها به به و چه‌چه مي‌‌گويند و به ما كه مي‌رسند آمريكايي ها مي‌گويند آقا شما حقوق بشر را رعايت نمي‌كنيد به ما مي‌گويند شما در سازمان ملل راي نداريد.
ما يك چيزي از امام درس گرفتيم كه امام فرمود نه چپ و نه راست، نه شرق و نه غرب و من الان باز توصيه‌اي مي‌كنم به اين كه نه اين روسيه به درد ما مي‌خورد و نه امريكا اينها هيچكدام دوست ما نيستند اگر روسيه گاهي اوقات روي خوش به ما نشان مي‌دهد به دليل منافع خودش است. اينها هيچ وقت در برابر چشم غره آمريكايي ها ما را مقدم نمي‌دانند.

ـ با تشكر از فرصتي كه در اختيار ما گذاشتيد.

منبع: فارس
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار